20/آبان/1404
|
01:28
رمزگشایی از اظهارات ترامپ درباره میزان خسارت روز نخست جنگ ۱۲ روزه علیه ایران

فاکتور غافلگیری

مریم قناعتی: مهم‌ترین مؤلفه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران، «غافلگیری» بود. اگرچه بخش زیادی از این غافلگیری، بلافاصله پس از انتصاب فرماندهان جدید و شروع عملیات «وعده صادق ۳» از بین رفت اما واقعیت این است که عنصر غافلگیری، تا پایان جنگ، بر مجموعه اقدامات ایران، چه در حوزه نظامی و چه در حوزه سیاسی تاثیر گذاشت. اینکه عمده کارشناسان نظامی می‌گویند در جنگ ۱۲ روزه، ایران قدرت واقعی خود را نشان نداد، قطعا بخشی از دلیل آن، به واسطه همین غافلگیری بود. ضمن اینکه اگر اکنون عده‌ای از کارشناسان نظامی معتقدند رژیم صهیونیستی دیگر حمله نظامی مجدد به ایران را در دستور کار ندارد، به واسطه این است که این کارشناسان معتقدند دیگر عنصر غافلگیری مطرح نیست و ایران کاملا هوشیار شده است. آنها بر این باورند آمریکا و رژیم صهیونیستی تنها یک بار شانس استفاده از فرصت غافلگیر کردن ایران را داشتند و در جنگ ۱۲ روزه از این فرصت استفاده کردند، لذا از آنجا که دیگر امکان غافلگیر کردن ایران را ندارند، موضوع حمله مجدد نظامی به ایران منتفی است. در واقع این عده از کارشناسان معتقدند عنصر غافلگیری مهم‌ترین امتیاز آمریکا و رژیم صهیونیستی در مواجهه نظامی با ایران بوده است.
درباره غافلگیری در جنگ ۱۲ روزه به اندازه کافی صحبت شده اما آنچه کمتر به آن پرداخته شده، دلیل، منشأ و ماهیت این غافلگیری بوده است. در واقع به این سوال کمتر پرداخته شده: چرا ایران بامداد ۲۳ خرداد غافلگیر شد؟ چرا ایران این سطح از درگیری نظامی با رژیم صهیونیستی را انتظار نداشت؟
منشأ و ماهیت غافلگیری رخ داده، به صورت مستقیم به تصمیم و رفتار آمریکا درباره هر نوع حمله رژیم صهیونیستی به ایران مرتبط است. در واقع غافلگیری رخ داده، ناشی از رفتار و سیاست آمریکا در قبال حمله رژیم صهیونیستی به ایران بود.
فرماندهان نظامی ایران یک برآورد دقیق و واقع‌بینانه از توان و ظرفیت نظامی ارتش رژیم صهیونیستی داشته و دارند، لذا آنچه فرماندهان نظامی ایران درباره محدود بودن حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات هسته‌ای و برخی مراکز موشکی پیش‌بینی کرده بودند، منطبق بر واقعیات مربوط به توانمندی نظامی ارتش رژیم صهیونیستی بود ولی آنچه این پیش‌بینی و معادله مذکور را تغییر داد، مداخله آمریکا در این جنگ بود.
دولت آمریکا در حال مذاکره با دولت ایران درباره برنامه هسته‌ای تهران بود. ۵ دور مذاکره غیرمستقیم میان ایران و آمریکا انجام شده بود و قرار بود دور ششم این مذاکرات، یکشنبه ۲۵ خرداد برگزار شود. رفتار استیو ویتکاف، نماینده آمریکا در این مذاکرات نیز بسیار جدی بود. آمریکایی‌ها به گونه‌ای رفتار می‌کردند و موضع می‌گرفتند که نشان می‌داد آنها نسبت به این مذاکرات بسیار جدی هستند. تاکید دولت آمریکا بر توقف غنی‌سازی اورانیوم در ایران، در ظاهر نشان می‌داد آنها روی مذاکرات تمرکز کرده و به شیوه‌های مختلف دنبال متقاعد کردن تهران به توقف غنی‌سازی هستند. از این رو این تصور که دولت آمریکا در آن مقطع زمانی، روی مذاکره تمرکز کرده و فعلا قصدی برای استفاده از گزینه نظامی ندارد، کاملا واقع‌بینانه بود. ویتکاف نیز در چند نوبت به عراقچی اطمینان خاطر داده بود تا زمانی که مذاکرات هسته‌ای میان ۲ کشور در جریان است، رژیم صهیونیستی نمی‌تواند به ایران حمله کند. در واقع او مدعی بود رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران، نیازمند گرفتن مجوز آمریکاست و به همین خاطر، چون دولت آمریکا مذاکره با ایران را در دستور کار دارد، لذا به رژیم صهیونیستی اجازه لازم برای حمله به ایران را نخواهد داد. بنابراین در چنین شراطی، تصور نمی‌شد ترامپ مخفیانه در حال انجام آخرین هماهنگی‌ها با نتانیاهو برای حمله به ایران باشد. همین تصور، مبنای پیش‌بینی‌ها درباره مختصات حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران شده بود. در واقع، از آنجا که دولت آمریکا در حال مذاکره با ایران بود، تصور نمی‌شد این کشور با حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران همراهی کند. به همین خاطر پیش‌بینی‌ها درباره نحوه و سطح حمله رژیم صهیونیستی به ایران، بر اساس عدم مشارکت مستقیم دولت آمریکا انجام شد.
اما بامداد ۲۳ خرداد مشخص شد ترامپ همزمان با مذاکرات هسته‌ای با ایران، آخرین هماهنگی‌ها را با نتانیاهو درباره نحوه حمله به ایران انجام داده بود. بنابراین غافلگیری رخ داده، درباره میزان دخالت آمریکا در این حمله بود. اگر بامداد ۲۳ خرداد ایران غافلگیر شد، به خاطر این بود که برآوردهای سیاسی و نظامی در ایران این بود که دولت آمریکا به واسطه حضور در مذاکرات هسته‌ای با ایران، در هر نوع حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران مشارکت جدی و مستقیم نخواهد داشت و ترامپ اعتبار سیاسی خود را بر باد نخواهد داد.
با وجود این پیش‌بینی اما در جنگ ۱۲ روزه مشخص شد دولت آمریکا نه‌تنها از رژیم صهیونیستی حمایت همه‌جانبه نظامی و سیاسی کرد، بلکه حالا فاش شده اساسا این جنگ، با مدیریت ترامپ انجام شده و به نوعی، این جنگ، جنگ آمریکا علیه ایران بود که رژیم صهیونیستی به عنوان نیروی نیابتی آمریکا در آن حضور مستقیم داشت.
اظهارات پنجشنبه هفته گذشته ترامپ مبنی بر اینکه او کنترل کامل جنگ را بر عهده داشته، موید همین امر است. ترامپ با این اظهارات اعلام کرد جنگ ۱۲ روزه در واقع اقدام نظامی دولت آمریکا علیه ایران بوده است.
در این بین، یک نکته بسیار مهم نیز وجود دارد؛ ترامپ در نشست خبری پنجشنبه هفته گذشته گفت خسارتی که رژیم صهیونیستی در روز اول جنگ به ایران وارد کرد، به اندازه کل خسارتی بود که این رژیم در ۱۱ روز دیگر جنگ به ایران وارد کرد! معنای این ادعای ترامپ  چیست؟ 
ترامپ با این اظهار نظر، در واقع خواسته به نقش و تاثیر غافلگیری در جنگ ۱۲ روزه اشاره کند. او با این اظهارنظر در واقع به صورت غیرمستقیم گفت این دولت آمریکا بود که عامل و منشأ غافلگیری رخ داده در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بود و خسارتی که این فریب دولت آمریکا به ایران وارد کرد، بزرگ و قابل تامل بود.
به نظر می‌رسد ترامپ با این اظهار نظر، در واقع به دنبال پرزنت کردن یا به عبارت عامیانه‌تر، فاکتور کردن نقش خود در جنگ ۱۲ روزه بوده است اما اینکه مخاطب این ادعای ترامپ چه کسی یا چه کسانی هستند، اختلاف نظر وجود دارد. برخی بر این گمانند ترامپ به واسطه ناکامی‌های مستمر در حوزه سیاست خارجی آمریکا، در حال اقناع افکار عمومی این کشور برای تایید توفیقاتش در عرصه سیاست خارجی، خاصه موضوع هسته‌ای ایران است. 
در این بین اما یک ایده دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه مخاطب این اظهارات ترامپ، لابی صهیونیستی و یهودیان ثروتمند و متنفذ آمریکا هستند. اکنون در آمریکا کارشناسان زیادی وجود دارند که معتقدند دلیل اصلی همراهی عجیب ترامپ با رژیم صهیونیستی، زد و بندهای مالی پشت پرده بین ترامپ و میلیاردرهای صهیونیست نیویورک است. از همین رو، اظهارات ترامپ مبنی بر تاثیر غافلگیری در جنگ علیه ایران می‌تواند در راستای گزارش کار و پرزنت نقش خود در جنگ ۱۲ روزه برای لابی صهیونیستی باشد.

ارسال نظر
پربیننده