02/ارديبهشت/1404
|
13:23
۲۲:۲۸
۱۴۰۴/۰۱/۳۱
وقتی تساوی هم خوشحالی دارد

سقوط یک تیم بزرگ

صادق ورمزیار: هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم روزی برسد که استقلال در قامت یک تیم بی‌رمق، با ۸ بازی بدون برد، تنها دل‌خوش به یک امتیاز ناچیز شود. این، نه فقط یک سقوط فنی، بلکه فاجعه‌ای در مدیریت است. وقتی از ریشه خراب باشی، نمی‌توانی انتظار داشته باشی میوه‌ای سالم به بار بیاوری.
آنچه امروز در استقلال می‌بینیم، نتیجه تصمیمات غلطی‌ است که از سوی مدیرانی گرفته شده که هیچ‌ شناختی از فضای فوتبال ندارند. آوردن سرمربی‌ای مثل بوژوویچ که هیچ تناسبی با فضای فنی و روحی استقلال نداشت، یک اشتباه پرهزینه بود. اشتباهی که نه‌تنها نتوانست استقلال را از بحران خارج کند، بلکه آن را در چاه عمیق‌تری انداخت. این تیم حالا به بیمار بدحالی می‌ماند که بدون جراحی، به زندگی برنمی‌گردد.
من در تمام سال‌هایی که پیراهن استقلال را به تن کردم، چنین وضعیتی را به چشم ندیدم. ۶ تغییر سرمربی در یک فصل؟ این یعنی بی‌ثباتی محض؛ یعنی مدیرانی که هیچ نقشه‌ای برای مسیر پیش‌ رو ندارند و تنها در حال آزمون‌ و خطا با احساسات میلیون‌ها هوادار هستند.
شاید تنها نکته امیدوارکننده‌ بازی اخیر، نمایش خوب حسینی درون دروازه بود. اگر او نبود، شاید نتیجه بدتری رقم می‌خورد اما اینکه در استقلال امروز، دروازه‌بان باید ناجی تیم شود و بعد از تساوی، بازیکنان طوری شادی کنند که انگار جام قهرمانی را بالای سر برده‌اند، به روشنی نشان می‌دهد سطح توقع چقدر پایین آمده.
بازیکنان، به‌جز چند نفر، نه انگیزه دارند و نه در اندازه‌های استقلال هستند. آن شور و تعصبی که در تیم‌های بزرگ لازم است، در بسیاری از نفرات دیده نمی‌شود. استقلال نیاز به تغییراتی اساسی دارد، از بالا تا پایین. مدیریت باید دگرگون شود، کادر فنی باید با انتخابی هوشمندانه شکل بگیرد و حداقل نیمی از بازیکنان باید با این تیم خداحافظی کنند.
برخی بازیکنان صرفا پیراهن استقلال را به تن دارند، نه تعهدی به آن. زمان آن رسیده که آنها جای‌شان را به نفراتی بدهند که واقعا برای تیم می‌جنگند، نه برای حفظ قرارداد یا جایگاه. هواداران استقلال بیشتر از هر چیز، بازیکنی می‌خواهند که خاک این تیم را با عشق بخورد، نه با بی‌تفاوتی.
متاسفانه مدیریت فعلی هم نشان داده بیشتر اهل وعده‌ دادن است تا عمل. از ادعای آوردن مربیان سطح بالا تا سفرهای بی‌نتیجه، همه‌ چیز رنگ‌و‌بوی سرگرم‌ کردن هوادار را دارد. اسم‌هایی مطرح شد، قراردادهایی گفته شد «۹۵ درصد نهایی‌ است» اما نتیجه چه بود؟ هیچ! همه‌ چیز دود شد و به هوا رفت.
حتی وقتی جلسه‌ای با پیشکسوتان برگزار می‌شود، افرادی دعوت می‌شوند که سابقه‌شان در استقلال یا صفر است یا نزدیک به هیچ. بزرگان واقعی مثل زرینچه، حاجیلو یا فکری جایی در آن نشست‌ها ندارند. جلساتی که باید به استقلال کمک کنند، تبدیل شده‌اند به نمایش تبلیغاتی. این دردناک است.
ما به یک کمیته فنی واقعی نیاز داریم. کمیته‌ای که از افرادی تشکیل شود که فوتبال را بفهمند، استقلال را بشناسند و دلسوز این تیم باشند. نه گروهی که با نام‌گذاری صرف، بعد از یکی دو ماه به بایگانی برود.
فصل نقل و انتقالات نزدیک است. اگر قرار باشد همان روند تکرار شود و مدیریت باز هم با وعده‌های توخالی پیش برود، نه‌‌تنها وضعیت بهتر نخواهد شد بلکه سقوط عمیق‌تری در انتظار استقلال خواهد بود. ابتدا باید یک سرمربی کاربلد و مقتدر انتخاب شود تا براساس شناخت دقیق از تیم، بازیکنان مورد نظرش را بیاورد. بدون این گام اول، هر تصمیمی شکست‌خورده خواهد بود.
در نهایت، فقط می‌توانم امیدوار باشم استقلال در چند بازی باقیمانده، بویژه در جام حذفی، دست‌کم یک بار لبخند به چهره هواداران بنشاند ولی اگر قرار است این باشگاه به مسیر درست برگردد، نیاز به پوست‌اندازی دارد؛ هم در زمین، هم در اتاق مدیریت.

ارسال نظر