کوچه فرهنگ یا بیفرهنگی؟
میلاد جلیلزاده: «میخوای بیای فستیوال کوچه ولی حتی بلد نیستی لباس بپوشی؟ به عنوان کسی که تو زمینه گردشگری فعالیت داره جمله مناسبش رو بهت میگم: احترام به جامعه محلی.
گوشیم زنگ خورد.
- سلام
+ سلام
- داریم هفته آینده میایم فستیوال کوچه. خیلی خوش میگذره، نه؟
+آره! خیلی خوش میگذره، شاید احسان عبدیپورم باشه که براتون حتی داستان تعریف کنه.
- احسان عبدیپور کیه؟
+باشه! برای کدوم گروه میخوای بیای؟
- گروه چیه بابا؟ همین که تو کوچههای بوشهر میزنن و میرقصن دیگه...
+ میخواد بیاد فستیوال کوچه یه کار فرهنگیه و نمیدونه که چه خبره!
بهش گفتم: توی فستیوال کوچه یه سری گروههای موسیقی رو از جاهای مختلف کشور دعوت کردن که میان و حالت کنسرت داره، یه کار فرهنگیه. داری میای اینجا که بزنی و برقصی؟ نه! نه! این فرهنگ ما نیست. اینو اشتباه نکن».
این جملات متعلق به یکی از فعالان بومگردی در استان بوشهر است که ویدئوی آن طی چند روز اخیر در فضای مجازی دست به دست میشود. البته غوغاها پیرامون جشنواره موسیقی کوچه آنقدر زیاد است که شاید این ویدئوی کوتاه، در میان این هیاهو چنانکه شایسته و لازم است دیده نشود اما بیتوجهی به این موضوع از اهمیت آن کم نمیکند و باعث نمیشود این زخم سرباز، خودبهخود ترمیم یابد.
بعد از کش و قوسهای فراوان، بالاخره قرار شد دوره چهارم فستیوال کوچه از پنجم اردیبهشت در بوشهر برگزار شود. دوره اول آن مربوط به ۱۸ اسفند سال ۹۶ بود که مصادف است با روز بوشهر و دوره دوم آن سال بعد در همان روز و همان مکان برگزار شد. البته در این میان، هجدهم شهریور ۹۷ هم شهر بمبئی هندوستان شاهد برگزاری یک دوره از این رویداد بود که بر این اساس، آنچه را از پنجم اردیبهشت امسال برگزار میشود، دوره چهارم میخوانند. طی چند روز اخیر جنجالهای فراوانی حول و حوش برگزاری این رویداد به راه افتاد؛ جشنوارهای که در آن قرار است بندهای مختلف موسیقی از سراسر کشور به بوشهر بروند و در اماکن عمومی به اجرا بپردازند. هدف از برگزاری این جشنواره آشنا کردن مردم سایر مناطق ایران با فرهنگ بومی بوشهر و ترویج و تکریم این فرهنگ و سنتها عنوان شده اما حواشی به وجود آمده حول و حوش این رویداد، نشان میدهد اتفاقاً چیزی که حساسیتها را برانگیخته و از آنسو دستاویزی جهت برپا کردن یک جو تبلیغاتی بزرگ برای این جشن یا جشنواره ایجاد کرده، همان مسائلی است که به فرهنگ بومی مردم بوشهر بازمیگردد.
بخش دیگری از موضوع به تاثیر مسائل سیاسی و جناحی بر این قضیه بازمیگردد که آن را هم نمیتوان از نظر دور داشت؛ چنانکه کمپین تبلیغاتی بزرگ شکل گرفته پیرامون این رویداد، توسط عوامل رسانهای یک جناح سیاسی خاص طراحی و اجرا شد و در ادامه هم بعضی مسؤولان دولتی با نوع اظهار نظرهایشان در این باره به آن کمک کردند.
بر این اساس میتوانیم موضوع برگزاری چهارمین دوره فستیوال موسیقی کوچه را از ۳ زاویه بررسی کنیم؛ بخش اول که مهمترین بخش آن است، به مساله حساسیتهای مردم محلی منطقه بازمیگردد، بخش دوم ناظر به تأثیر مناسبات سیاسی و جناحی در به راه افتادن چنین غوغایی است و بخش سوم به آن خط خبری برمیگردد که میخواهد نوع برخورد با فستیوال کوچه را شبیه لغو کنسرتهای دارای مجوز جا بزند.
* تفاوت بین توریسم و تهاجم فرهنگی
معمولا وقتی از گردشگری و صنعت توریسم صحبت به میان میآید، فقط به نکات مثبت و آوردههای مالی آن اشاره میشود اما تمام قضیه این نیست. اخیراً اخباری در سطح جهانی منتشر شد که تظاهرات مردم بعضی مناطق اسپانیا را در اعتراض به حضور توریستها در شهرشان بازتاب میداد. آنها میگفتند حضور توریستها باعث بالا رفتن مبلغ اجاره خانه شده و جوانها دیگر ازدواج نمیکنند. به علاوه توریستها همانطور لباس نمیپوشند و رفتار نمیکنند که در محل زندگی خودشان و وقتی به عنوان کارمند یا کاسب یا صاحب هر حرفه دیگری مشغول فعالیت هستند، لباس میپوشند و رفتار میکنند. همین چند روز قبل مطلبی در روزنامه گاردین منتشر شد که عنوان میکرد کشور ژاپن هم از این ناحیه صدمه زیادی دیده و حتی توریسم گاهی به مثابه یک تهاجم فرهنگی عمل کرده است. علاوه بر این توریسم، اقتصاد صنعتی ژاپن را تنبل کرده و این مجمعالجزایر دیگر آن غول الکترونیک و مکانیک سابق نیست. شاید گفته شود برای گردشگر داخلی میتوان محدودیتهایی قائل شد که این آسیبها را برطرف کند اما اتفاقا مساله همینجاست که بعضی گروههای سیاسی و اجتماعی با زیادهخواهیشان اجازه نمیدهند صحبتی از چنین نظم و انتظامی به میان آید. همین امروز اگر بخواهید به عنوان توریست از کلیساهای بزرگ شهر رم یا واتیکان بازدید کنید، دم در مردی مهربان با لحنی ملایم به شما که آستین کوتاه به تن کردهاید و کلاه لبهدار بر سر دارید خواهد گفت «آیا نمیخواهید در محضر خداوند کلاه از سر بردارید و با شمایلی که در شأن این مکان باشد وارد شوید؟» به عبارتی آنها به هر توریستی میگویند متوجه باش که از چه مکانی بازدید میکنی. اینجا کلیساست! اما در ایران با جماعتی طرفیم که به مساجد تاریخی کشور میروند و حتی حاضر نیستند حداقلی از حجاب را رعایت کنند یا اگر جلویشان را بگیری و اجازه ندهی که زن و مردشان در صحن و سرای مسجد بزنند زیر آواز و رقص، داد و فغان برمیآورند که عدهای چنین و چنان کردند. این طبیعی است که وقتی کسی به یک شهر کاملا مذهبی مثل مشهد، کاشان یا اصفهان میرود، ملزم باشد پوشش متناسب با ذائقه مردم آن منطقه را رعایت کند و اگر در فضای مجازی میبینیم عدهای بابت تذکر لسانی مردم این شهرها به گردشگران فحاشی میکنند، نمیتوان به هیچوجه حق را به آنها داد. میگویند شهرشان زیباست اما حیف از مردمی که در این شهر هستند اما دقت نمیکنند که این شهر زیبا را همان مردم و اجدادشان ساختهاند که صاحب چنین فرهنگی بودند. دایره این تهاجم فرهنگی که عمدتاً از جانب بخشی از مرکزنشینهای لاابالی انجام میشود، از شمالیترین شهرهای ایران تا جنوبیترین مناطقش مثل سیستان و بلوچستان، بوشهر و جزیره قشم رسیده و از فرهنگ و حساسیتهای بومی گرفته تا محیطزیست این مناطق را بشدت رنجانده و مورد آسیب قرار داده است. در این مورد حق با توریستها نیست که فقط در و دیوار یک شهر و طبیعت آن و غذاهایش را دوست داشته باشند و بگویند فرهنگ آن منطقه برایم اهمیتی ندارد. اگر کسی میخواهد با این معماری و این طبیعت ملاقات کند، طبیعتاً یکی از هزینههایی که باید بپردازد، رعایت آداب این حضور است.
در بحث فستیوال کوچه نیز ماجرا همین است. مردمان محلی بوشهر از بیتوجهی و توهین مثلا توریستها به ارزشها و فرهنگ بومی خود ناراحتند و نگران. بنابراین اصلیترین منتقدان این ماجرا خود مردم بوشهر یعنی صاحبان آن مناطق هستند.
* لباس سیاست را از تنت دربیاور!
تقریبا تمام کسانی که در وادی هنر فعالیت میکنند، اصرار دارند بگویند سیاسی و جناحی نیستند و به هیچ باند و فرقهای تعلق ندارند. تقریبا همه ادعای آزادگی محض و حقطلبی بیچون و چرا دارند اما هر کسی میداند که در عمل، اکثر این افراد، هم علایق جناحی دارند و هم با بعضی جناحها و جریانها دارای مناسباتی هستند که در کاریابی، تعیین حد دستمزد و تبلیغات مناسب آثارشان موثر است. احسان عبدیپور سال ۹۱ با تلهفیلم «تنهای تنهای تنها» که به عنوان فیلم سینمایی در جشنواره فجر پذیرفته شد، نامی برآورد. سال بعد در مناظرات انتخابات ریاستجمهوری، سعید جلیلی نام این فیلم را آورد و از آن تجلیل کرد اما عبدیپور بلافاصله واکنش نشان داد و گفت اگر میخواهی راجع به فیلم من صحبت کنی، اول لباس سیاست را از تنت در بیاور. او هر وقت که با کسی به لحاظ سیاسی و جناحی همسو نباشد، بیاینکه جهتگیریاش را علنی بیان کند، به بیانی کلی میگوید کلاً سیاست بد است! چند سال بعد وقتی حامد عسگری که دوست عبدیپور بود، همراه رئیسجمهور شهید در سفر به سازمان ملل شد تا وقایعنگاری کند، عبدیپور نامه سرگشادهای خطاب به او نوشت که سراسر فحاشی بود و میگفت تو چرا ابزار دست سیاستمداران شدهای؟ خود عبدیپور اما در حالی که معنای سیاست هنوز هیچ تغییری نکرده بود، در انتخابات سال ۱۴۰۳ به کمپین یکی از نامزدها پیوست و ویدئوی آن هم منتشر شد.
ترجمه واضح مواضع احسان عبدیپور سرجمع این است که اسم سیاسیون متعلق به جناح مقابل، آدمهای سیاست است و گروه دیگر که من به آنها تعلق خاطر دارم، اسم خاصی ندارد. دوپینگی که در حال حاضر از جانب بعضی دولتیها به احسان عبدیپور رسیده و جشنواره کوچه او را بیاینکه سابقه چندانی داشته باشد، به خبر مهم این روزها تبدیل کرده است، به واسطه رفاقت با همان گروهی است که اسم خاصی ندارند یا اگر هم دارند، اسمشان یکی از 2 جناح سیاسی فعال در کشور نیست. ظاهراً این معادله برد - برد است؛ عبدیپور در انتخابات از یک نامزد خاص حمایت کرد و چند ماه بعد باید قدرشناسی آنها را ببیند. دولتیها هم میتوانند با اعلام خبر برگزاری جشنوارهای که با آن مخالفتهایی شده بود اما از ابتدا مجوز نگرفته بود که لغو شود، ایستادگی خیالی در برابر این لغو مجوز را به عنوان دستاورد به بدنه اجتماعی حامیشان عرضه کنند. توجه به این پسزمینه سیاسی و جناحی از آن جهت اهمیت بیشتری مییابد که به یاد آوریم این جناح و جریان سیاسی، یک سیاست فرهنگی را دنبال میکند تحت عنوان «تهرانیزه کردن تمام ایران»؛ سیاستی که هم بارها به آن علناً اشاره شده و هم عملاً حرکت به سمت آن در فرازهای مختلف تاریخ معاصر ما قابل مشاهده است.
* کدام مجوز؟ کدام لغو؟
جشنواره موسیقی کوچه طبیعتاً باید هجدهم اسفند 1403 برگزار میشد اما به دلیل تقارن با ماه مبارک رمضان، زمان آن به تعویق افتاد. گفته شده بود زمان برگزاری این رویداد پنجم تا دهم اردیبهشت است اما از یکشنبه ۳۱ فروردین، زمزمههای لغو فستیوال کوچه در فضای مجازی و بعضی رسانههای رسمی پیچید. ماجرا جایی رسمیت بیشتری یافت که نادره رضایی، معاون هنری جنجالی وزارت ارشاد با یک استوری در اینستاگرام خبر از لغو فستیوال کوچه در بوشهر داد و نوشت «به رغم 2 ماه تلاش، کوچه بنبست شد». همین جمله کافی بود تا همه چیز رسمیت یابد. همه جا صحبت از لغو فستیوال بود، در حالی که عامل آن هم هرگز مشخص نمیشد. امام جمعه دشتستان چند روز پیش گفته بود «امروز شاهد اجرای فستیوالی هستیم که نه تنها نشانی از فرهنگ اصیل بوشهر ندارد، بلکه تبدیل به صحنهای از ولنگاری، ابتذال فرهنگی و بیحیایی شده است». و اظهارات منفی دیگری هم در این ایام شنیده میشد و همینها باعث شد وقتی عنوان «لغو جشنواره» با استوری نادره رضایی رسمیت یافت، تمام نگاهها به سمت نمازهای جمعه، هیئات مذهبی و سایر گروههای مذهبی برود. در واقع اما اساساً چیزی به اسم لغو وجود نداشت و برگزارکنندگان این رویداد که هنوز نتوانسته بودند رضایت معمرین شهر و بزرگان محلی را کسب کنند، صاحبمنصبان مرکزنشین را اهرم قرار دادند تا به خواستهشان برسند. این یک جور صادرات اجباری فرهنگ تهران، آن هم بخشی از تهران به بوشهر بود که در مقابلش یک گارد طبیعی شکل گرفت اما با این بازی رسانهای از این سد هم عبور شد. فردای این زمزمهها و استوری جنجالساز نادره رضایی، محمدحسین زندویان، سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد استان بوشهر طی گفتوگویی اعلام کرد مجوز برگزاری این فستیوال صادر شده است و میتواند طبق قانون در تالار لیان برگزار شود. این یعنی وقتی خانم معاون اینطور استوری میگذاشت و کمپین تبلیغاتی فستیوال کوچه، عنوان این جشنواره را با برچسب مظلومیت، تبدیل به ترند فضای مجازی کرده بود، هنوز مجوزی برای این رویداد صادر نشده بود که لغو شود! قطع به یقین خانم معاون هم از این قضیه باخبر بود. اینکه گفته میشود رئیسجمهور محترم هم در صدور مجوز این جشنواره نقش داشته، اگرچه خبر تاییدشدهای نیست اما تکذیب هم نشده و در این صورت باید به واقع متأسف شد از این رفتار آقای پزشکیان. آیا آقای رئیسجمهور برای مساله عفاف و حجاب نیز اینگونه سریع وارد عمل میشود؟