سرمایهگذاری؛ رگ حیات اقتصاد
علی عبدالحسنی: رشد سرمایهگذاری، سوخت اصلی رشد اقتصادی محسوب میشود. وقتی این سوخت به مرور تبخیر شود و جایگزین نشود، باید منتظر بود ماشین اقتصاد به مرور درجا بزند و در نهایت متوقف شود. با این روند، رشد اقتصادی در سالهای آینده، در تله رشد پایین و منفی گرفتار خواهد شد. در این گزارش ضمن مرور ادبیات سرمایهگذاری و اهمیت آن، به مرور وضعیت این متغیر در اقتصاد ایران و عوامل مهم تاثیرگذار بر آن پرداختهایم. بر اساس جدیدترین آمارهای ارائهشده از سوی بانک مرکزی و اعداد بهروز شده ۲ متغیر «تشکیل سرمایه ثابت ناخالص» و «استهلاک سرمایه»، هر چند در ۲ سال اخیر با روند مثبت سرمایهگذاری روبهرو هستیم اما همچنان میزان استهلاک تجهیزات و زیرساخت قدیمی پا به پای سرمایهگذاریهای جدید اقتصاد ایران بوده و این یک وضعیت عادی و مطلوب نخواهد بود. به هر روی امید است تغییر روند ایجاد شده در وضعیت سرمایهگذاری اقتصاد ایران در ۲ سال اخیر بتواند گرههای بیشتر و عمیقتری از اقتصاد ایران بویژه متغیر سرمایهگذاری باز کند.
* سرمایهگذاری و ادبیات اقتصادی
در حالی که تجربه اقتصادی از یک منطقه به منطقه دیگر و در شمایل بزرگتر از یک کشور به کشور دیگر متفاوت است و به تبع آنها تحلیلها و تجویزها نیز تمایز مییابد اما میتوان یک اصل را در اقتصاد و توسعه اقتصادی بین تمام کشورها و تجربهها مشابه دانست. با اینکه عوامل زیادی از جمعیت و تجارت گرفته تا کیفیت نهادههای تولید، همگی بر رشد و توسعه اقتصادی موثرند اما یک اصل برجسته که در عمده تاریخ اقتصادی بین افولها و صعودهای اقتصادی مشترک است، «سرمایهگذاری» است. سرمایهگذاری نه تنها یک اصل حیاتی برای اقتصاد است، بلکه پیششرط آن نیز محسوب میشود. یک نقل قول معروف، اهمیت «سرمایهگذاری» را اینچنین توصیف میکند: «دستیابی به رشد اقتصادی و رضایت جامعه مستلزم افزایش مداوم هم در موجودی سرمایه داخلی و هم در کارایی استفاده از آن است». در علم اقتصاد برای سنجشپذیر شدن مساله سرمایهگذاری و کم و کیف آن از «نرخ تشکیل سرمایه» یا «نرخ رشد سرمایهگذاری» استفاده میشود. نرخ تشکیل سرمایه در معنای ساده یعنی برای تولید در یک اقتصاد چه مقدار نهادههای تولید با یکدیگر همکاری میکنند تا در نهایت رشد یا رکود اقتصادی را خلق کنند. عوامل تولید در یک اقتصاد از نیروی کار و سرمایه تشکیل شده است. نیروی کار در حقیقت همان جمعیت شاغل اعم از متخصص تا کارگر ساده است و عنصر بعدی یعنی سرمایه، تشکیل شده از ساختمان و ماشینآلات است.
* سرمایهگذاری و اقتصاد ایران
در اقتصاد ایران نیز سرمایهگذاری به عنوان یک مؤلفه مهم و تاثیرگذار شناسایی میشود و بر اساس مطالعات مختلف در یک دوره بلندمدت، عامل «رشد سرمایهگذاری» بیشترین سهم را در توضیح رشد اقتصادی ایران دارد. این ادبیات تاکید میکند نرخ رشد سرمایهگذاری به همان میزان که میتواند در رشد اقتصادی موثر باشد، نبود آن نیز میتواند تعدیلکننده رونق اقتصاد و فعالیتهای اقتصادی باشد. حکم این ادعا مقایسه دهههای 80 و 90 در اقتصاد ایران است که به لحاظ سرمایهگذاری اولی را میتوان «دوران طلایی» و دومی را «دوران سیاه» نامید. در دهه ۸۰ متوسط رشد سرمایهگذاری داخلی حدود 5 درصد بود که در دهه بعد یعنی دهه 90 به 1.5 درصد کاهش یافت. این در حالی است که متوسط سالانه نرخ رشد اقتصادی در دهه 80 حدود 5 درصد و در دهه 90 حدود 1.6 درصد بود. هر چند بسیاری از کارشناسان، رشد سرمایهگذاری دهه 80 را معطوف به نفت و درآمدهای حاصل از نفت میدانند اما در هر حال مشاهده میشود لااقل در یک بازه 20 ساله رفتار اقتصاد ایران تا چه میزان شبیه رفتار «سرمایهگذاری» و تا چه حد متاثر از آن بوده است. در بررسی روند سرمایهگذاری یا میزان (نرخ) تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در اقتصاد ایران، با مقاطعی مواجه هستیم که در این مقاطع سرمایهگذاری با اقتصاد ایران به نحوی غریبه شده است که «میزان استهلاک» از آن پیشی گرفته است. برای درک ملموس این موضوع، یک کارخانه اقتصادی را تصور کنید که 20 سال پیش تاسیس شده است. این کارخانه بر اساس اصول حسابداری هر سال بخشی از ارزش داراییهای خود را به مثابه استهلاک در نظر گرفته، چرا که آن داراییها هر چه به سررسید عمر خود نزدیک میشوند، ارزش اولیه و اقتصادی خود را از دست میدهند. در مقابل در این کارخانه، هر سال و از سوی صاحبان سرمایه، سرمایهگذاریهای جدیدی انجام شده (سرمایهگذاری در ساختمان و ماشینآلات) که در نهایت مجموع سرمایهگذاریهای انجام شده از میزان استهلاک شناسایی شده از سوی داراییها و تجهیزات بیشتر است. حالا کارخانه اقتصاد ایران را در نظر بگیرید که طی سالهای طولانی نرخ رشد استهلاک ماشینآلات و ساختمان آن (نهادههای تشکیلدهنده سرمایه) از نرخ رشد سرمایهگذاری (توسعه و تجهیز ساختمان و ماشینآلات) بیشتر بوده و حتی از آن متجاوز نیز شده است. بر اساس دادههای منتشر شده از سوی بانک مرکزی، اگر مبنای بحث خود را دادههای بر پایه سال 1390 قرار دهیم، میزان استهلاک در یک بازه 5 ساله طی سالهای 1397 تا 1401 بیشتر از میزان «تشکیل سرمایه» بوده است. حتی اگر دادههای بر پایه سال 1395 را در نظر بگیریم، اگر میزان استهلاک در هیچ سالی بیشتر از میزان تشکیل سرمایه نبوده اما به هر حال در یک قدمی آن سالهای خود را سپری کرده است. بررسی روند سرمایهگذاری نشان میدهد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در سالهای پایانی دهه ۸۰ به اوج خود رسیده بود اما در نهایت طی دهه ۹۰ به مرور کاهش یافت.
* موانع مهم سرمایهگذاری در ایران
فارغ از تحریمها که تاثیر آن بر اقتصاد ایران بویژه از ناحیه ایجاد نااطمینانی و فرار سرمایه، همچنین کاهش جذب سرمایهگذاریهای خارجی پوشیده نیست، در این بخش مهمترین موانع سرمایهگذاری در ایران را در ۳ عامل تورم، نظام بانکی و دولت جستوجو میکنیم. این نوع دستهبندی به معنی اهمیت کمتر تحریمها نیست، بلکه به دلیل نبود آمارهای دقیق، همچنین عیان بودن این موضوع، از بیان آن میگذریم.
تورم: در اقتصاد ایران، عوامل مختلفی به عنوان موانع سرمایهگذاری و رشد اقتصادی نقش ایفا میکنند. به عنوان مثال در مقاطعی، سرکوب نرخ ارز مانع اصلی سرمایهگذاری داخلی بوده و در برخی مقاطع، تحریمهای خارجی مهمترین مانع سرمایهگذاری بوده است. آنچه باید بر آن تاکید شود آن است که در تمام مقاطع، تورم مزمن و دخالت دولت در بازارها اصلیترین موانع سرمایهگذاری و رشد اقتصادی در اقتصاد ایران بوده است. تورم مزمن و بیثباتی اقتصاد کلان، انگیزه سرمایهگذاریهای بلندمدت را در اقتصاد کاهش میدهد. پایداری و ماندگاری تورم به بیثباتی بازارها، کاهش کارایی برنامهریزیهای اقتصادی، افزایش انگیزه سفتهبازی و کاهش انگیزه سرمایهگذاری بلندمدت منجر میشود. تورم مزمن در اقتصاد کشور، در کنار عوارض مختلفی که دارد، موجب میشود منابع اقتصاد به شکلی ناکارا تخصیص یابند. به طور خاص، بررسی عملکرد بخشهای اقتصادی در ادوار مختلف نشان میدهد با افزایش تورم، انگیزه سرمایهگذاری در مستغلات افزایش یافته و همین مساله موجب سرمایهگذاری مازاد در بخش مستغلات شده است.
نظام بانکی: عامل مهم دیگر در تحولات سرمایهگذاری، مبلغ و میزان اصابت تسهیلات اعطایی بانک به بخش تولید و بخش مولد اقتصاد است. با توجه به مشکلات به وجود آمده برای نظام پولی و بانکی کشور، بویژه از ناحیه ناترازیها و تحریم، نرخهای سود تسهیلات همچنان بالاست و تامین منابع لازم برای اعطای تسهیلات با مشکلاتی همراه شده است اما آنطور که آمارها نشان میدهد، بانکها تسهیلات کمی هم اعطا نکردهاند، چرا که بر اساس آمارهای بانک مرکزی ایران، در سال 1403 رقم تسهیلات بانکی با رشد 33 درصدی به حدود 7665 هزار میلیارد تومان رسید اما مشکل آنجاست که ضریب اصابت این تسهیلات به بخش مولد اقتصاد بسیار پایین است، به طوری که برای مثال بانکها طی سال گذشته در حالی حدود 7665 هزار میلیارد تومان تسهیلات دادهاند که سهم بنگاههای کوچک و متوسط یا همان SMEها کمتر از 4.5 درصد بوده است.
دولت: در اقتصاد، ایجاد زیرساختهای اساسی مانند جادهها، پلها، بنادر، زیرساختهای انرژی و ارتباطات، به عنوان کالای عمومی، بر عهده دولت است. هرچند دولت میتواند در قالب مشارکت عمومی و خصوصی، ظرفیت بخش خصوصی را نیز برای ایجاد زیرساختهای اساسی به کار بگیرد ولی در نهایت مسؤولیت سرمایهگذاری در اینگونه موارد با دولت است. با توجه به اینکه در اقتصاد ایران، بودجه عمومی همواره در معرض کسری بودجه پنهان قرار دارد، از این رو در اغلب سالها، اعتبارات پیشبینیشده عمرانی صرف جبران این کسریها شده است. همین عامل موجب شده است در بسیاری از زمینهها، مانند شبکههای بزرگراهی، بنادر، انرژی، ارتباطات و نظایر آن، فاصله معناداری بین زیرساختهای ایران و سایر کشورهای مشابه وجود داشته باشد. ضعف در زیرساختهای اساسی هم مستقیما تنگنایی برای رشد اقتصادی محسوب میشود و هم به طور غیرمستقیم مانع جذب سرمایهگذاریهای بخش خصوصی شده است. طبق آمارهای مستخرج از بودجههای سالانه، در طول دوره 26 ساله یعنی از سال 1376 تا قانون بودجه سال 1400 نسبت بودجه عمرانی مصوب به بودجه جاری از حدود 66 درصد در سال 1376 به 19 درصد در قانون بودجه سال 1400 رسیده است.