معمای دروازه
علیرضا دارابی: تهران، اردیبهشت. تیمی که قرار بود قهرمان باشد، حالا توی دفتر حسابداریاش دنبال دلار فیفا میگردد. پرسپولیس، تیمی که روزی هوادارش بازیکن میلیونی را با لبخند بدرقه میکرد، حالا مانده پای ماشینحساب. مساله؟ یک دروازهبان خارجی به اسم «الکسی گندوز» و این پرسش حیاتی: «نگهش داریم که پول فیفا را بگیریم یا ردش کنیم بره پی کارش؟»
داستان از جایی شروع شد که پرسپولیس امسال از همان اول مثل ماشین کارواش در روز بارانی بود. پرسر و صدا، ولی بیفایده. جامی نگرفت، سهمیهاش هم روی هواست و حالا با چشمانی خسته و ذهنی مغشوش، زودتر از همیشه سراغ فصل بعد رفته است. در این میان، اسماعیل کارتال که از نیمکت پرسپولیس بیشتر یک صندلی ماساژ بیبرق دیده، یک تصمیم عجیب دارد؛ دنبال دروازهبان جدید است.
دلیلش؟ ساده. از نظر او، گندوز بیشتر یک خرج غیرضروری است تا یک سرمایه. سهمیه خارجی را گرفته اما دروازه را نگرفته! حالا هم خبر رسیده دل کارتال برای «سیدپیام نیازمند» میتپد؛ مردی که دروازهاش را مثل صندوق پسانداز بسته نگه میدارد. ولی خب! اینکه بخواهی گندوز را کنار بگذاری، کار سادهای نیست.
* گندوز؛ گران، بیاثر و ۳ ساله!
الکسی گندوز با قراردادی ۳ ساله آمده؛ سال اولش ۴۵۰ هزار دلار گرفته، امسال میرسد به ۵۵۰ هزار دلار. قراردادش هنوز ادامه دارد و نشاندنش روی نیمکت یعنی پرداخت بیش از نیم میلیون دلار برای تماشای گرم کردن یک دروازهبان. تازه! این در حالی است که اعتماد فنی هم به او نیست و باشگاه به طور جدی به دنبال جانشینش میگردد.
حال سؤال واضحی مطرح میشود: آیا ارزش دارد؟ پرسپولیس باید هزینه یک ستاره را بدهد، اما یک ذخیره نگه دارد. آن هم در تیمی که پول، بیشتر از جام، کم آورده.
* فیفا وارد میشود؛ با کیف پردلار
در این نقطه است که نام فیفا وارد دفتر حسابداری میشود. خبر رسیده اگر الجزایر به جامجهانی صعود کند و گندوز در لیست تیمملی باشد، پرسپولیس از فیفا پول میگیرد. چقدر؟ حدود ۱۱ هزار دلار برای هر روز حضور در جام جهانی. با یک حساب سرانگشتی، اگر الجزایر مثلاً ۲۰ روز در مسابقات بماند، پرسپولیس میتواند تا ۲۲۰ هزار دلار پاداش بگیرد. البته فقط در صورتی که گندوز در باشگاه بماند.
ماجرا جذابتر هم میشود؛ چون فیفا پول را بر اساس حضور بازیکن در باشگاههای مختلف طی ۲ سال گذشته تقسیم میکند. اگر گندوز فصل آینده هم در پرسپولیس بماند، تمام سهمیه این پول به جیب پرسپولیس میرود. یعنی در بهترین سناریو، ۲۵۰ هزار دلار سود.
* اما حسابداری فوتبال مثل حسابداری سوپرمارکت نیست
اینجا تناقض آغاز میشود. شما ۵۵۰ هزار دلار برای بازیکنی هزینه میکنی، که شاید فقط ۲۵۰ هزار دلار برایت برگرداند. یعنی باشگاه باز هم ۳۰۰ هزار دلار ضرر کرده. حالا فرض کنید یک دروازهبان جدید بیاید که خودش هم شانس حضور در جامجهانی را داشته باشد. در این صورت، همان پول از فیفا را شاید بشود از مسیر دیگری گرفت؛ بدون اینکه نیمکتت طلایی شود.
ضمن اینکه، اگر قرار باشد با گندوز قطع همکاری صورت گیرد، پرسپولیس باید برای فسخ قرارداد هم پول بدهد. یعنی اینجا دیگر ماجرا از «ارزش دارد یا نه» به «چقدر تاوان دارد» تغییر شکل میدهد.
* کارتال و باشگاه؛ ۲ صدا در یک ارکستر ناهمنواز
از یک سو، کارتال دنبال دروازهبان جدید است. از سوی دیگر، مدیران باشگاه چشم به دلارهای فیفا دوختهاند. شاید هم حق دارند؛ در اقتصادی که دلار هر روز ارزشش را بیشتر نشان میدهد، گرفتن حتی ۲۰۰ هزار دلار، شبیه قهرمانی در یک تورنمنت آسیایی است.
اما در فوتبال، هر تصمیم ارزی، یک بُعد فنی دارد. گندوز اگر قرار نیست بازی کند، ماندنش توجیهی ندارد؛ حتی اگر پاداش بگیری و اگر قرار است بازی کند، پس چرا دنبال دروازهبان جدید هستید؟!
* پرسپولیس در دوراهی عقل و عاطفه، دلار و دروازهبان
در نهایت، همه چیز در یک تصمیم خلاصه میشود؛ آیا پرسپولیس میخواهد بماند با گندوز، شاید با امید فیفا یا میخواهد قید این دلخوشی کاغذی را بزند و سراغ چیزی برود که فنیتر است، هر چند بیپاداش فوری؟
این را دیگر باید مدیرعامل و سرمربی کنار هم تصمیم بگیرند. چون آینده فصل آینده، در گرو همین چند هزار دلاری است که شاید بیاید، شاید هم نه!