به عبارت دیگران
امان از کتابهای بیخود و بیهوده...
گردآورنده، تقی دژاکام: در آماردهیها و آمارگیریهای مربوط به کتاب، به کیفیت اهمیت بیشتری بدهید تا زود قانع نشوید. الان گفته میشود که کمّ کتاب از گذشته بیشتر است؛ آمار این را نشان میدهد، همه هم این را قبول دارند؛ اما من میترسم که بسیاری از این کمیت انبوه، چیزهایی نباشد که کشور ما به آن نیازمند است و کتابهایی باشد که کسی نمیخواند. برای من زیاد کتاب میآید و ناشران و مؤلفان، بعضی کتابها را برای من میفرستند. ما یکی از اقبالهایی که داریم، این است که الحمدلله کتاب برای ما زیاد میفرستند؛ من هم این کتابهایی که میفرستند، حتما آنها را مروری میکنم، ولو اینکه یک تورق سطحی بکنم و فقط سر دربیاورم که این کتاب چیست. بعضی از کتابها را که میآورند، میبینم اصلا مشتری ندارد. خودم را جای هر کسی میگذارم، میبینم که این کتاب جاذبه ندارد؛ اصلا کتاب بیخود و بیهودهای است. اگر دینی است، بیهوده است؛ سیاسی است، بیهوده است؛ اجتماعی است، بیهوده است؛ تاریخی بیهوده و تکراری است، دهبار گفتهاند، این هم باز یک بار دیگر آمده و گفته است.
سیدعلی حسینی خامنهای / من و کتاب
انتشارات سوره مهر - صفحات 72 و 73
***
تغییر در عَلَم دسته عزاداری طیب
خرداد سال ۱۳۴۲ شمسی با محرم ۱۳۸۳ قمری مطابق شده بود. امام خمینی به دلیل اعتراض به «قانون کاپیتولاسیون» در زندان بودند. در نوروز همانسال فاجعه فیضیه و کشتار طلاب اتفاق افتاده بود و فضای جامعه، آماده انفجار بود. «طیب» نیز مانند هر سال دسته عزاداری خود را در خیابان حرکت داد و خود پیشاپیش آن به سر و سینه میزد؛ اما ظاهر عَلَمِ دسته با هر سال تفاوت داشت: بر روی علم، عکسهای آیتالله خمینی نصب شده بود.
حمید داوودآبادی/ سه شهید
انتشارات شهید کاظمی - صفحه ۵۰
***
همدلی یا همدردی؟
جِرمی ریفکین در کتاب «یک تمدن همدلانه» توضیح میدهد که همدلی عبارت است از اینکه «شاهد ماجرا مایل است برای داشتن احساس مشترک، بخشی از تجربه دیگران را درک کند». برخلاف همدردی که امری انفعالی است، همدلی فعال، متعهد و پویاست. اطلاعات جدید علمی به ما میگوید همدلی، رفتاری خیلی ظریف نیست که طی بازدیدهای متعدد از بانک غذا یا هنگام نمایش یک برنامه تلویزیونی متأثرکننده خودنمایی کند، بلکه احساسی است که در مرکزیترین هسته وجودی انسان قرار گرفته است. از هنگام بحران اقتصادی، نقشی که همدلی در زندگی ما بازی کرده، بسیار مهمتر شده است. همدلی خصوصیتی است که اغلب ما اگر قصد شکوفا شدن در قرن بیستویکم را داریم، بدان نیازمندیم. به گفته مارتین لوتر کینگ: «یک فرد، زندگی را آغاز نمیکند مگر بتواند از محدوده باریک تعلقات فردی فراتر رود و به مرز گستردهتر تعلقات بشریت برسد».
آریانا هافینگتون/ آمریکای جهان سومی
اسماء اسدیپور و رؤیا جبرائیلی
انتشارات خبرگزاری فارس - صفحه ۲۵۷
***
زخمهایی نهچندان عمیق
هنگامی که دانیله پس از ۳ روز غیبت به خانه مراجعت کرد، بلافاصله متوجه شد که محیط خانه تغییر کرده است. همسرش با لحنی که شماتت از آن میبارید، گفت: چه عجب تشریف آوردید!
دانیله همانطور که از پلهها بالا میرفت تا به اتاق خود برود، متوجه شد راهپله پر از مبل و اثاثیه است. با تعجب پرسید:
- اسباب و اثاثیه کسی را به گرو برداشتهاید؟
لوییزا دلیل آن شلوغی را برایش تعریف کرد. در مدت کوتاهی که مرد زخمی در آنجا مانده بود و دانیله از جریان آن مطلع بود، چند صندلی و نیمکت را جابهجا کرده بودند. حالا هر دو دختر داشتند اثاثیه را سر جای خود میگذاشتند.
دانیله از سیلویا پرسید:
- مرد زخمی کی بود؟
ولی سیلویا بدون اینکه جوابی بدهد، قالیچهای را برداشت و به ایوان برد تا گرد و خاک آن را بگیرد.
لوییزا به عوض خواهرش جواب داد:
- به نظرم یا یک مهندس بود یا یک حسابدار، خوب نفهمیدم. آقایی بود به نام چفالو.
سپس با عشوه خاصی اضافه کرد:
- جوان خوشقیافهای بود.
- چند وقت در اینجا ماند؟
- دو روز. دیشب یک آمبولانس او را از اینجا برد. زخمهایش چندان عمیق نبود.
دانیله متوجه شد که دختر کوچکش، بزرگ و لاغر شده است. از چهرهاش که به بزغاله شباهت داشت، یک نوع لجبازی غیرعادی نمایان بود. سیلویا به جای خود برگشته و جارو برقی را پشت سرش میکشید. ناراحت بود و نمیدانست کجا را نگاه کند. با صدایی که معلوم بود آن را عمداً خشن کرده است، از پدرش پرسید:
- کار بدی کردیم؟
اینیاتسیو سیلونه/ روباه و گلهای کاملیا
بهمن فرزانه - انتشارات امیرکبیر
صفحات ۹۷ و ۹۸