چالش خلع سلاح پ ک ک و بررسی تجربههای جهانی آن
با آن که گروه تروریستی پ.ک.ک به طور رسمی انحلال خود را اعلام کرده اما هنوز هم خبری از آغاز روند خلع سلاح نیست. به همین خاطر، علاوه بر تحلیلگران سیاسی – امنیتی در ترکیه، بسیاری از پژوهشگران نیز در مورد ادامه مسیر فعلی، دچار تردید شدهاند.
روند کنونی که از سوی عبدالله اوجالان و پ.ک.ک به عنوان «روند مذاکرات صلح» و از سوی اردوغان و دولت ترکیه به نام «روند ترور زدایی از ترکیه» شناخته شده، حالا در مرحلهای است که عملاً آینده آن با ابهام روبروست.
خانم سینم ارسلان یکی از پژوهشگران و متخصصین مطالعات صلح، بر این باور است که بر اساس مطالعه روندهای مشابه خلع سلاح، احتمال بن بست و انسداد در مسیر خلع سلاح پ.ک.ک، دور از ذهن نیست.
وی دکترای خود را در زمینه مطالعه فرآیندهای صلح تطبیقی به پایان رسانده و درباره پروژههای صلحسازی در خاورمیانه و آفریقا تحقیق کرده است.
او در حال حاضر در دانشگاههای میدلسکس و یورک انگلستان مشغول پروژههای تحقیقاتی در مورد فرآیندهای صلح و ساختارهای دفاکتو است. بخشهایی از مقاله مفصل این محقق نامدار ترکیه درباره آسیب شناسی روند خلع صلاح پ.ک.ک را با هم مرور میکنیم:
خلع سلاح پ.ک.ک، انسداد زودهنگام
شواهد نشان میدهد که با وجود اعلام انحلال پ.ک.ک، هیچ اجماعی بین طرفین در مورد اولویتها و ترتیبات قانونی لازم برای پیشبرد روان روند صلح و خلع سلاح وجود ندارد و این روند به بنبست رسیده است.
با وجود مشکلات پیش آمده، تمایل طرفین برای ادامه روند و اظهارات مثبت آنها در مورد این روند، فضایی امیدوارکننده برای صلح ایجاد میکند. ولی متأسفانه، درسهای آموختهشده از اشتباهات رخداده در فرآیندهای صلح قبلی در سراسر جهان و مطالعات دانشگاهی تطبیقی، به ما نشان میدهد که صرفنظر از اینکه کنشگران فرآیند صلح در ترکیه چقدر مایل به پایان دادن به این درگیری باشند، در مرحله خلع سلاح این فرآیند، انسدادی وجود خواهد داشت.
مهمتر از آن، این مطالعات نشان میدهند که بدون یک ساختار فرآیندی شفاف و از پیش برنامهریزیشده، احتمال بروز مشکلات بسیار جدیتر در مراحل بعدی فرآیند وجود دارد.
مواردی که باید ابتدا مورد توجه قرار گیرند و اقدامات احتیاطی انجام شود عبارتند از: بیمیلی سازمان به خلع سلاح مانند نمونههای دیگر در سراسر جهان و تلاشهای پ.ک.ک برای کُند کردن روند تحویل دادن تفنگها، افزایش مطالبات سازمان با پیشرفت این روند، ظهور گروههای احتمالی در درون سازمان که از خلع سلاح خودداری خواهند کرد.
ساختارهایی که پس از این فرآیند در فعالیتهای غیرقانونی مشارکت خواهند داشت، گروههایی هستند که در ادبیات سیاسی «خرابکار» نامیده میشوند و امکان دخالت آنها و خرابکاری در این فرآیند را دارند. اما شاید مهمتر از همه، توانایی سازمان برای بازسازی خود در آینده و وجود شرایط احتمالی برای بازگشت به درگیری مسلحانه است.
متأسفانه، ادبیات دانشگاهی و درسهای آموختهشده از فرآیندهای گذشته نشان میدهد که چنین خطراتی نه تنها برای پ.ک.ک، بلکه برای تمام سازمانهایی که قرار است خلع سلاح شوند، سناریوهای جدی هستند و ممکن است در دوره آینده در ترکیه نیز چنین اتفاقاتی رخ دهند.
نمونههایی از درگیریهای مسلحانه در سراسر جهان
اهمیت بررسی تجربیات در منازعات و فرآیندهای صلح مختلف برای درک روند صلح در ترکیه غیرقابل انکار است. در کشور ما، در طول این فرآیند، نمونههایی مانند ارتش جمهوریخواه ایرلند (IRA) در ایرلند شمالی، فارک (FARC) در کلمبیا، کنگره ملی آفریقا (ANC) در آفریقای جنوبی، ببرهای تامیل (LTTE) در سریلانکا و اتا (ETA) در اسپانیا عموماً موضوع بحث بودهاند.
اگرچه این مثالها اطلاعاتی در مورد درگیریهای مختلف در اختیار ما قرار میدهند، اما پویاییهای بسیار متفاوتی هم از یکدیگر و هم از روند موجود در ترکیه دارند. برای مثال، دلایل درگیری، مدت زمان آن و تعداد تلفات، خواستههای سازمانها، ساختارهای سازمانی آنها، منابع نظامی و مالی و توازن قدرت بین آنها و دولتها، ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشورهایی که درگیری در آنها رخ میدهد، پویاییهای بینالمللی در منطقه آنها و بازیگران بینالمللی درگیر متفاوت هستند.
این تفاوتها عوامل مهمی هستند که مسیر درگیریها و فرآیندهای صلح را تعیین میکنند. بدون در نظر گرفتن این موارد و استفاده از روشهای آماری که به ما امکان میدهد این تفاوتها را جدا کرده و تعمیم دهیم، از نظر علمی غیرممکن است که با بررسی تنها تعداد کمی از مثالها، استنباط درستی در مورد وضعیت کلی خلع سلاح پ.ک.ک داشته باشیم.
بنابراین، برای درک تحولات و مشکلات احتمالی آینده در این فرآیند، لازم است به دادههای آماری مربوط به درگیریها و فرآیندهای صلح که تا به امروز در جهان رخ داده و مطالعات دانشگاهی تطبیقی درباره آنها نگاهی بیندازیم.
طبق آمار برنامه دادههای دانشگاه اوپسالا (UCDP)، یکی از بهترین پایگاههای داده در مورد فرآیندهای درگیری و صلح، از سال 1946 تاکنون 228 درگیری مسلحانه در 108 کشور جهان رخ داده است.
در 57 درصد از این درگیریها، گروههای مسلح مطالبات ارضی جداییطلبانه را دنبال میکردند، در 43 درصد از کشورها، درگیری مسلحانه به عنوان روشی برای تغییر نظام سیاسی موجود در کشور روی داده است. طبق دادههای UCDP، تقریباً 600 سازمان وجود دارند که از سال 1946 در درگیریهای مسلحانه شرکت داشتهاند.
سازمانهای قدرتمندی از کشورهای مختلف جهان، مانند اوگاندا و لیبریا، به عنوان گروه مسلح ظهور کردهاند؛ ولی 87 درصد از این گروهها در مقایسه با قدرت نظامی دولتهای طرفهای درگیری، بسیار ضعیف هستند. درست مانند ضعف پ.ک.ک در برابر ارتش ترکیه.
از سال 1946 میلادی 45 درصد از گروههایی که درگیریهای مسلحانه را آغاز کردهاند، از کشورهای خارجی حمایت نظامی، مالی و لجستیکی دریافت کردهاند تا موازنه قدرت به نفع خود استفاده کنند.
منبع دیگر برای سازمانهای مسلح، مانند مورد پ.ک.ک، سازمانهای دیاسپورا در خارج از کشور هستند. این ساختارها به نمایندگی از سازمانهای خارج از کشور کمکهای مالی جمعآوری میکنند، فعالیتهای غیرقانونی انجام میدهند، نیروهای جدید برای سازمان سازماندهی میکنند و فعالیتهای تبلیغاتی در خارج از کشور انجام میدهند.
دادههای ما نشان میدهد که 29 درصد از سازمانهایی که از سال 1946 در یک درگیری مسلحانه شرکت داشتهاند، از حمایت مهاجران برخوردارند و مانند پ.ک.ک، 22.5 درصد از آنها در یک کشور مرزی مستقر هستند.
سناریوهای پایان درگیری
دادههای UCDP نشان میدهد که 26 درصد از درگیریها با شکست یکی از دو طرف، 12 درصد با توافق آتشبس و تنها 11 درصد با توافق صلح پایان مییابند. مطالعات دانشگاهی نشان میدهد که تقریباً 50 درصد از گروههای مسلح برای حل هرگونه مسئله مربوط به درگیری، حتی اگر به یک راهحل جامع منجر نشود، با دولتها مذاکره کرده اند، اما میزان تبدیل این مذاکرات به یک توافق مشترک تنها 10 درصد است. این ارقام نشان میدهد که رسیدن به توافق برای طرفین چقدر دشوار است.
خطرات احتمالی
وقتی به نمونههای جهانی نگاه میکنیم، میبینیم که سختترین مشکلات پیشآمده در فرآیندهای صلح، در واقع پس از دستیابی طرفین به توافق آغاز میشوند.
36 درصد از 343 توافقنامه صلح امضا شده بین سالهای 1975 تا 2021 در 53 کشور برای پایان دادن به درگیریهای درون کشوری اجرا نشده است.
این نشان میدهد که صرفاً یک متن توافق امضا شده برای موفقیت این روند کافی نیست و طرفین در اجرای توافقنامهها با مشکل مواجه هستند. مطالعات انجام شده در مورد فرآیندهای صلح، عدم پایبندی به توافقات را به پویاییهایی که درگیریها در طول زمان ایجاد کردهاند، نسبت میدهند.
یکی از این پویاییها، بیاعتمادی طرفین به یکدیگر است. نمونههایی از سراسر جهان نشان میدهد که فضای ناامنی ناشی از درگیری؛ این نشان میدهد که این امر باعث ایجاد بیمیلی در میان سازمانهای مسلح برای خلع سلاح خواهد شد، زیرا آنها میترسند که اگر خلع سلاح شوند، نتوانند دولت را به رعایت توافق متقاعد کنند.
به همین دلیل است که بسیاری از سازمانهای مسلح، مانند یونیتا در آنگولا، بدون کشورهای ضامن، خلع سلاح نمیشوند و روند را با بهانههای مختلف به تأخیر میاندازند.
تردیدهای پ.ک.ک در مورد خلع سلاح و اظهارات مبهم آن در مورد سوریه را باید در این چارچوب ارزیابی کرد. البته دولت در اینجا مسئولیتهای خطیری دارد، محتوا و زمانبندی وعدههای داده شده باید مطابق توافق حاصل شده پیش برود، از مشکلاتی مانند آنچه در بسته قضایی دهم تجربه شد، باید اجتناب شود و این روند باید با اقدامات اعتمادسازی پشتیبانی شود.
تا زمانی که سازمانهای مسلح برای انجام اقدامات خود به دریافت منابع از کشورهای خارجی، مهاجران و فعالیتهای غیرقانونی ادامه میدهند، این سازمانها سقف مطالبات را بالاتر خواهند برد.
رانت ایجاد شده توسط اقتصاد جنگی، درست مانند کلمبیا، منجر به ظهور گروههای جداییطلب در درون سازمان میشود که از فعالیتهای غیرقانونی سود میبرند و از زمین گذاشتن سلاحهای خود امتناع میکنند و قادرند روند صلح را خراب کنند.
میزان گروههایی که در طول فرآیندهای صلح، چه به دلایل ایدئولوژیک مانند پولیساریو در صحرای غربی و چه به دلایل فرصتطلبانه مانند MPLA در مالی، دچار اختلاف بین سازمانهای مسلح شدهاند، 10 درصد است و این اختلافات، مانعی جدی برای فرآیندهای صلح محسوب میشود.
مدیریت ریسک
وقتی نگرانیهای رأیدهندگان و احزاب مخالف در ترکیه را در نظر بگیرید، دولت مسیر بسیار دشواری را در زمینه ایجاد تمهیدات قانونی لازم برای ادامه روند پیش رو دارد. با این حال، برخلاف محافلی که با شک و تردید به این فرآیند نزدیک میشوند و قویاً استدلال میکنند که این سازمان هرگز سلاحهای خود را زمین نخواهد گذاشت، پایان دادن به درگیریهای مسلحانه امکانپذیر است، همانطور که در نقاط مختلف جهان مانند ایرلند شمالی، نپال، موزامبیک، اندونزی و کلمبیا دیدهایم.
فرآیندهای صلح دارای خطراتی هستند که به دلیل طولانی بودن و ساختار پیچیدهشان قابل پیشبینی هستند و خطراتی که بسته به تحولات تجربه شده در طول فرآیند قابل پیشبینی نیستند. ولی با مدیریت روند و ارزیابی دقیق فرآیند مورد توافق، میتوان بر مشکلات غلبه کرد. در غیر این صورت، یک نقشه راه نامشخص و مبهم، باعث ایجاد انتظارات متناقض بین بازیگران، انسدادها، تأخیرها و کنارهگیری طرفین در صورت بروز بحرانهای احتمالی خواهد شد.