
مهدی مرسلی: بار دیگر جهان ورزش شاهد تبعیض آشکار نهادهای بینالمللی فوتبال، فیفا و یوفا، در برابر رژیم صهیونیستی بود. در حالی که طی ماههای اخیر بسیاری از کشورهای اروپایی و فدراسیونهای ورزشی رسماً خواستار تعلیق و اخراج این رژیم از مسابقات بینالمللی شدند، رؤسای فیفا و یوفا با همان استدلال مسخره قدیمی «بیطرفی» بار دیگر آب سردی بر پیکر عدالتخواهان ریختند.
* سیاست «بیطرفی» یا جانبداری آشکار؟
جانی اینفانتینو، رئیس فیفا، در سخنان اخیرش به صراحت اعلام کرد این نهاد نمیخواهد وارد مسائل سیاسی شود و شعار همیشگی بیطرفی را تکرار کرد. کمی بعد، الکساندر چفرین، رئیس یوفا، حتی فراتر رفت و به رئیس فدراسیون فوتبال رژیم صهیونیستی تضمین داد هیچ خطری جایگاه این تیم را در مقدماتی جامجهانی ۲۰۲۶ تهدید نمیکند. این در حالی است که همین نهادها پس از آغاز جنگ اوکراین، در کمتر از چند ماه روسیه را از تمام رقابتهای رسمی و حتی دوستانه محروم کردند. چگونه است که همان فیفا و یوفا که در برابر روسیه چهرهای سیاسی و قاطع به خود گرفتند، امروز شعار بیطرفی سر میدهند؟
* فشار سیاسی و نقش میزبان جام جهانی
نمیتوان از تأثیر فشارهای سیاسی در این تصمیمات غافل شد. ایالات متحده به عنوان میزبان جامجهانی ۲۰۲۶ و بویژه دولت ترامپ، حامی اصلی اسرائیل است. طبیعی است که چنین حمایتی، دست بالا را در تعیین مسیر فیفا و یوفا داشته باشد. تجربه نشان داده این نهادها نهتنها مستقل عمل نمیکنند، بلکه در بزنگاههای حساس کاملاً تابع منافع قدرتهای بزرگند.
* تلاشهای ناکام اروپا
طی هفتههای گذشته، شماری از کشورهای اروپایی و فدراسیونهای ورزشی با تمام توان کوشیدند تا رژیم صهیونیستی را از حضور در رقابتهای مقدماتی جامجهانی و حتی باشگاهی محروم کنند. این موج گسترده تا حدی امید آفرید که شاید فیفا و یوفا ناچار به عقبنشینی شوند اما تصمیمات روزهای اخیر نشان داد این نهادها گوش شنوایی برای عدالت و اخلاق ندارند و در نهایت همان مسیری را دنبال میکنند که قدرتهای سیاسی به آنها دیکته میکنند.
* تناقضی که برملا شد
رفتار فیفا و یوفا بیش از هر چیز یک تناقض آشکار را برملا میکند: وقتی پای روسیه در میان بود، سیاست و ورزش از هم جدا نبودند و محرومیت کامل اعمال شد اما وقتی موضوع به اسرائیل میرسد، همان سیاستمداران شعار جدایی ورزش از سیاست سر میدهند. این تناقض نهتنها اعتبار این ۲ نهاد را خدشهدار کرده، بلکه نشان میدهد مفاهیمی همچون «انسانیت» و «اخلاق» در قاموس تصمیمگیری آنها جایگاهی ندارد.
اکنون پرسش اصلی این است: آیا فدراسیونها و کشورهایی که خواستار اخراج اسرائیل بودند به این سرعت تسلیم خواهند شد یا فشار خود را ادامه میدهند؟ تاریخ فوتبال نشان داده تصمیمات فیفا و یوفا زمانی تغییر میکند که موجی گسترده و مداوم از اعتراض شکل بگیرد. اگر چنین موجی ادامه یابد، شاید روزی این نهادها مجبور شوند در برابر افکار عمومی جهانی عقبنشینی کنند.
* سخن پایانی
فیفا و یوفا بار دیگر ثابت کردند شعارهایشان درباره عدالت، انسانیت و بیطرفی چیزی جز پوششی برای جانبداری سیاسی نیست. آنها در قبال اسرائیل همان مسیری را رفتند که از پیش قابل پیشبینی بود: حمایت غیرمستقیم از جنایت و سرپوش گذاشتن بر نقض اصول انسانی. اکنون تنها پرسش باقیمانده این است که آیا جامعه جهانی فوتبال اجازه خواهد داد این تبعیض آشکار ادامه یابد، یا نه؟
تناقضهای یوفا و فیفا از روسیه تا رژیم صهیونیستی
سایه سیاست بر فوتبال
در روزهایی که موج درخواستها برای محرومیت اسرائیل از رقابتهای بینالمللی شدت گرفته، رفتار نهادهای بزرگ فوتبال نشان داد زمین سبز، هرچند ادعای استقلال دارد، اما نمیتواند از سایه سیاست برکنار بماند.
الکساندر چفرین، رئیس اتحادیه فوتبال اروپا، در گفتوگویی خصوصی با مسؤولان فدراسیون اسرائیل تأکید کرد هیچ برنامهای برای کنار گذاشتن تیمهای این رژیم وجود ندارد. او به صراحت گفت این موضوع نه در دستور جلسات یوفا مطرح بوده و نه در محافل تصمیمگیری فیفا. این موضعگیری درست در زمانی اعلام شد که برخی رسانهها خبر از بررسی جدی تعلیق اسرائیل داده بودند. چفرین در عین حال اذعان کرد فشارهای سیاسی و اجتماعی برای این اقدام بالا گرفته اما فعلاً سیاست یوفا را «بیطرفی» دانست؛ موضعی که مقایسهاش با پرونده روسیه در سال ۲۰۲۲ پرسشهای فراوانی ایجاد کرده است.
از سوی دیگر، جیانی اینفانتینو، رئیس فیفا، در نشست اخیر شورای اجرایی این نهاد در زوریخ، همان خط را دنبال کرد. او با تکرار شعارهای کلی از لزوم صلح و همگرایی سخن گفت و مدعی شد فوتبال نمیتواند گرههای ژئوپلیتیک را باز کند. اینفانتینو حتی تلاش کرد این پیام را به گونهای منتقل کند که فیفا تنها وظیفه فرهنگی دارد و نه سیاسی اما همین بیانیه، عملاً پاسخی غیرمستقیم به درخواستهای فدراسیونهایی چون نروژ و ترکیه برای رأیگیری درباره تعلیق اسرائیل بود؛ درخواستی که بار دیگر توسط فیفا رد شد.
* چهره پشت پرده تصمیمات
منابع نزدیک به مذاکرات در اروپا گفتهاند احتمال رأی به تعلیق اسرائیل در کمیته اجرایی یوفا چندان هم پایین نبوده است اما ورود مباحثی که به «طرح صلح» ترامپ و نتانیاهو پیوند خورده، مسیر را تغییر داد. کشورهای قدرتمندی مانند آلمان همراه با اسرائیل بهعنوان مخالفان جدی این اقدام ظاهر شدند و عملاً پرونده از دستور خارج شد.
این همسویی آشکار، تنها یک تصمیم ورزشی نیست، چراکه ایالات متحده نیز بهطور مستقیم اعلام کرده از جایگاه اسرائیل در فوتبال جهان دفاع خواهد کرد. این موضعگیری در آستانه جامجهانی ۲۰۲۶ - که آمریکا یکی از میزبانان اصلی آن است- بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. نزدیکی شخصی اینفانتینو با ترامپ نیز به تحلیلگران این گمان را داده که پیوندهای سیاسی در این تصمیمات بیاثر نبوده است.
* تفاوت آشکار با پرونده روسیه
مقایسه وضعیت اسرائیل با روسیه، زوایای تازهای از تناقض تصمیمگیران فوتبال را روشن میسازد. سال ۲۰۲۲، تنها چند هفته پس از حمله مسکو به اوکراین، فیفا و یوفا تصمیم گرفتند تیمهای روسیه را از همه رقابتهای بینالمللی کنار بگذارند. آن اقدام به سرعت اجرا شد و روسیه حتی فرصت دفاع جدی پیدا نکرد اما در قبال اسرائیل، با وجود گزارشهای گسترده از کشتار غیرنظامیان و اشغالگری در غزه و کرانه باختری، موضع رسمی این ۲ نهاد صرفاً دعوت به صلح و گفتوگوست. همین تضاد، بار دیگر پرسشهایی درباره معیارهای دوگانه در ورزش جهانی برانگیخته است.
* نگاه فدراسیونهای ملی
در اروپا و فراتر از آن، چندین فدراسیون ملی بیپرده موضع گرفتهاند. نروژ و ترکیه در خط مقدم این فشارها هستند و برخی دیگر از کشورها نیز در حال بررسی اقدام مشابه. گزارشها نشان میدهد بدون دخالت مستقیم سیاسی، احتمال تصویب تعلیق اسرائیل در بدنه یوفا وجود داشت اما این مسیر عملاً با حمایت آشکار واشنگتن و برخی پایتختهای اروپایی متوقف شد.
* پروندههای باز علیه اسرائیل
فارغ از بحث تعلیق، فیفا همچنان ۲ شکایت مهم علیه اسرائیل را روی میز دارد. نخست مربوط به اتهام تبعیض ساختاری در فدراسیون فوتبال این رژیم است و دیگری به حضور باشگاههایی برمیگردد که در شهرکهای غیرقانونی کرانه باختری فعالیت میکنند و با وجود اعتراضهای گسترده، همچنان در لیگهای داخلی اسرائیل بازی میکنند. این ۲ پرونده نه بسته شده و نه حتی جدول زمانی مشخصی برای بررسی جدی آنها اعلام شده است.
* پیامدهای پیش رو
تیم ملی اسرائیل در روزهای آینده باید در چارچوب مقدماتی جامجهانی به مصاف نروژ و ایتالیا برود. همین امر بر حساسیت فضای موجود افزوده است. اگر فشارها در سطح افکار عمومی و رسانهها شدت گیرد، بعید نیست دوباره موضوع تعلیق در دستور کار یوفا یا فیفا قرار گیرد اما آنچه اکنون دیده میشود، نوعی محافظهکاری آشکار است؛ محافظهکاریای که بیشتر به حفظ منافع سیاسی و اقتصادی نزدیکان فیفا و یوفا شباهت دارد تا دفاع از عدالت ورزشی.
واقعیت این است که ادعای جدایی فوتبال از سیاست بیش از هر زمان دیگر پوچ به نظر میرسد. تصمیمگیریهای اخیر نشان میدهد قدرتهای بزرگ، چه در اروپا و چه در آمریکا، از فوتبال بهعنوان ابزاری برای مدیریت روابط سیاسی استفاده میکنند.
در چنین شرایطی، شعارهایی چون «فوتبال برای همه» یا «ورزش جدا از سیاست» تنها پوستهای توخالی است. آنچه میدانهای ورزشی را شکل میدهد، نه صرفاً توپ و چمن، که همان مناسبات پشت پرده قدرت و سیاست است؛ مناسباتی که در این روزها بیش از هر زمان دیگر بر سرنوشت تیمها و ملتها سایه انداخته است.