
مهدی سیفتبریزی: پیمان جامع استراتژیک همکاری میان ایران و روسیه که ۲۸ دی ۱۴۰۳ توسط ولادیمیر پوتین و مسعود پزشکیان امضا و از۱۰ مهر به طور رسمی الزامی و اجرایی شد، نهتنها چارچوبی ۲۰ ساله برای تعمیق پیوندهای استراتژیک ۲ کشور فراهم میآورد، بلکه نمادی از اراده جمعی برای مقابله با هژمونی غرب و ترسیم نقشهای نوین از همکاریهای منطقهای و جهانی است. در حالی که غرب با فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، تلاش میکند فشارهای اقتصادی را تشدید کند، این پیمان همچون پلی استوار، ظرفیتهای عظیم ۲ کشور را در حوزههای اقتصادی، امنیتی، فناوری و سیاسی همگرا میکند. در ادامه با نگاهی عمیق به این ظرفیتها، بر پتانسیلهای بالای اجرای پیمان در توسعه متقابل و در عین حال، به نقش کلیدی همکاریهای دوجانبه در خنثیسازی اثرات تحریمها میپردازیم. در جهانی که شرق در حال بیداری است، ایران و روسیه نهتنها شرکای راهبردی، بلکه معماران یک اکوسیستم پایدار و مقاوم در برابر توفانهای تحریمی به شمار میروند.
* ظرفیتهای چندبعدی پیمان؛ موتور محرک توسعه مشترک
اجرایی شدن پیمان جامع استراتژیک که شامل بیش از ۴۰ بند در حوزههای متنوع است، دریچهای به سوی افقهای نوین برای هر ۲ کشور میگشاید. در عرصه اقتصادی، این پیمان ظرفیتهای بالقوهای را برای افزایش حجم تجارت دوجانبه از ۵ میلیارد دلار فعلی به بیش از ۳۰ میلیارد دلار در سالهای آتی فعال میکند. تمرکز بر کریدور حملونقل شمال - جنوب (INSTC) که ایران و روسیه را به عنوان محورهای اصلی به هم متصل میکند، میتواند زمان انتقال کالا از هند به اروپا را از ۴۵ روز به ۱۰ روز کاهش دهد و هزینهها را تا ۳۰ درصد پایین بیاورد. برای ایران، این کریدور نهتنها بازارهای وسیع اوراسیا را در دسترس قرار میدهد، بلکه با اتصال بنادر جنوبی به شبکه ریلی روسیه، وابستگی به مسیرهای غربی را به حداقل میرساند. البته روسیه نیز از این ظرفیت بهره میبرد؛ جایی که تحریمهای غرب بر صادرات انرژیاش سایه افکنده، ایران به عنوان شریک کلیدی در صادرات گاز و نفت، ثبات زنجیره تأمین را تضمین میکند. پروژههای مشترک مانند توسعه میدانهای گازی پارس جنوبی با فناوری روسی میتواند تولید گاز ایران را تا ۲۰ درصد افزایش دهد و مازاد آن را به بازارهای شرق اروپا صادر کند و روسیه از ورود به بازارهای غرب آسیا سود ببرد.
در حوزه انرژی، این پیمان ظرفیتهای همافزایی عظیمی را آشکار میکند. ایران با ذخایر هیدروکربنی خود - دومین ذخایر گاز جهان و چهارمین ذخایر نفت - میتواند شریک استراتژیک روسیه در اوپکپلاس باشد. همکاری در فناوریهای نوین انرژی، از جمله رآکتورهای کوچک مدولار (SMR) که روسیه در آن پیشرو است، ایران را به سمت تولید انرژی هستهای پایدار سوق میدهد. این همکاری نهتنها تنوعبخشی به سبد انرژی هر ۲ کشور را تضمین میکند، بلکه سپری محکم در برابر نوسانات بازار جهانی ایجاد میکند. برای روسیه که با کاهش تقاضای اروپایی روبهرو است، بازار مصرفی ۹۰ میلیونی ایران و مسیرهای ترانزیتیاش، دریچهای به سوی آسیای مرکزی و جنوب شرق آسیا میگشاید. تحلیلها نشان میدهد اجرای این بندها میتواند رشد اقتصادی ایران را سالانه 1.5 درصد و روسیه را یک درصد افزایش دهد؛ با تمرکز بر سرمایهگذاریهای متقابل در زیرساختهای انرژی.
حوزه امنیتی و نظامی، یکی دیگر از ستونهای پیمان است که ظرفیتهای دفاعی ۲ کشور را به سطحی بیسابقه ارتقا میبخشد. با توجه به تهدیدات مشترک از سوی ناتو و بیثباتیهای منطقهای، همکاری در تولید تسلیحات پیشرفته، از موشکهای بالستیک تا پهپادهای رزمی، نهتنها استقلال دفاعی ایران را تقویت میکند، بلکه روسیه را از انزوای تحریمی نجات میدهد. تبادل فناوریهای سایبری و اطلاعاتی که طبق بندهای پیمان الزامی است، میتواند شبکههای دفاعی مشترک را در برابر حملات هیبریدی مقاوم کند. برای هر ۲ کشور، این همکاری به معنای صرفهجویی میلیاردی در هزینههای نظامی و افزایش بازدارندگی است؛ جایی که ایران از تجربه روسها در جنگهای نامتقارن بهره میبرد و روسیه از موقعیت ژئوپلیتیک ایران در خلیج فارس.
در عرصه فناوری و علمی، پیمان ظرفیتهای بالقوهای را برای نوآوری مشترک فراهم میآورد. همکاری در فضا؛ از پرتاب ماهوارههای ایرانی توسط سایوز روسی تا توسعه ایستگاههای فضایی مشترک، ایران را به جمع قدرتهای فضایی میبرد و روسیه را از انحصار غرب رها میکند. در حوزه هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی، تبادل دانشمندان و مراکز تحقیقاتی میتواند به حل چالشهای مشترک مانند تغییرات اقلیمی کمک کند. برای ایران، این پیمان پلی به سوی فناوریهای دوگانه (نظامی - غیرنظامی) است، در حالی که روسیه از بازار مصرفی و نیروی انسانی جوان ایران سود میبرد. تحلیلهای کارشناسی حاکی از آن است اجرای این ظرفیتها میتواند تولید ناخالص داخلی فناوریمحور هر ۲ کشور را تا ۱۵ درصد در دهه آینده افزایش دهد.
* همکاری استراتژیک؛ سپری در برابر توفان تحریمها
در حالی که تحریمهای غرب همچون سایهای سنگین بر اقتصاد ایران سنگینی میکند، همکاری با روسیه به عنوان کلیدی برای خنثیسازی این فشارها عمل کند. اجرایی شدن پیمان جامع دقیقاً همزمان با فعالسازی اسنپبک توسط تروئیکای اروپا، پیامی قاطع به جهان ارسال میکند: روسیه نهتنها این اقدام را غیرقانونی میداند، بلکه متعهد به عدم اجرای آن است. این همزمانی، نمادی از همگرایی استراتژیک است که حمایتهای روسیه از ایران را در مجامع بینالمللی، طبق بندهای سیاسی پیمان، عملیاتی میکند.
نمونه بارز این حمایت، اظهارات واسیلی نبنزیا، نماینده روسیه در سازمان ملل و رئیس دورهای شورای امنیت سازمان در اکتبر ۲۰۲۵ است. نبنزیا ۹ مهر اعلام کرد: «روسیه بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را به رسمیت نمیشناسد و هیچ الزامی برای اجرای آن نمیبیند». او حتی پیشبینی کرد این تحریمها «تا ۲ هفته دیگر تمام میشود». این موضع نهتنها فشار بر ایران را کاهش میدهد، بلکه الگویی برای دیگر اعضای بریکس و سازمان همکاری شانگهای (SCO) فراهم میآورد. در اجلاس شانگهای در تیانجین چین (اول سپتامبر ۲۰۲۵)، پزشکیان بر قطع وابستگی به دلار و ایجاد مکانیسمهای مالی جایگزین تأکید کرد که روسیه با حمایت از آن، مسیر دور زدن تحریمها را هموار خواهد کرد. این همکاری ظرفیتهای عظیمی در غیرعملیاتی کردن تحریمها ایجاد میکند. در بریکس که ایران سال ۲۰۲۴ به عضویت کامل درآمد و روسیه یکی از بنیانگذاران آن است، پیمان ایران - روسیه میتواند به عنوان الگویی برای تجارت بدون دلار عمل کند. حجم تجارت دوجانبه که سال ۲۰۲۴ به ۵ میلیارد دلار رسید، با تمرکز بر ارزهای ملی و سیستمهای پرداخت جایگزین مانند SPFS روسی و SEPAM ایرانی، میتواند به ۳۰ میلیارد دلار جهش کند. سازمان شانگهای نیز با ۹ عضو و تمرکز بر امنیت اقتصادی، بستری برای سرمایهگذاریهای مشترک فراهم میآورد؛ جایی که روسیه و ایران در پروژههای زیرساختی مانند خطوط لوله گاز، تحریمها را بیاثر میکنند. تحلیلها نشان میدهد این همگرایی میتواند اثرات تحریمها بر GDP ایران را تا ۲۵ درصد کاهش دهد، در حالی که روسیه از دسترسی به بازارهای غرب آسیا سود خواهد برد. حمایتهای روسیه در شورای امنیت مانند ارائه پیشنویس تمدید ۶ ماهه برجام در ۲۸ شهریور/ ۱۹ سپتامبر، دقیقاً بر اساس بندهای سیاسی پیمان است که بر «هماهنگی در مجامع بینالمللی» تأکید دارد. این اقدامات، نهتنها فشارهای غربیها را خنثی میکند، بلکه جهان چندقطبی را تقویت میکند؛ جایی که بریکس و شانگهای به عنوان قطبهای جایگزین، نظم مبتنی بر چندجانبهگرایی را ترویج میکنند. برای ایران، این همکاری به معنای عبور از انزوای مصنوعی ساختهشده توسط غربیها و برای روسیه، اهرمی برای مقابله با تحریمهای خود است. در نهایت، این پیمان نشان میدهد تحریمها نه ابدی، بلکه قابل دور زدن با اراده جمعی است.
اجرایی شدن پیمان جامع استراتژیک ایران و روسیه، بیش از یک سند دیپلماتیک، الگویی برای عصر نوین است. در حالی که غرب با اسنپبک تلاش میکند هژمونی خویش را احیا کند، این همکاری نمادی از مقاومت و پیشرفت است؛ جایی که ظرفیتهای اقتصادی، امنیتی و فناوری ۲ کشور، پلی به سوی توسعه پایدار میزند و تحریمها را به حاشیه میراند. با الگوبرداری از این مدل در بریکس و شانگهای، جهان چندقطبی به واقعیتی در حال تحقق بدل میشود.