13/مهر/1404
|
01:59
هاآرتص: اسرائیل کمپین‌های حمایتی از پهلوی را طراحی و حمایت می‌کند

سلطنت صهیونی

حسین کیامنش: روزنامه هاآرتص و موسسه کانادایی Citizen Lab، در گزارش تحقیقی مشترکی که اخیرا منتشر شده، پرده از یک عملیات گسترده دیجیتال به زبان فارسی برداشته‌اند که توسط اسرائیل هدایت و با پول مالیات‌دهندگان این رژیم تأمین مالی شده است. این کمپین که با استفاده از هوش مصنوعی و حساب‌های جعلی در شبکه‌های اجتماعی مانند ایکس و اینستاگرام، تصویر ربع پهلوی را ترویج می‌کند، نه‌تنها مهر تأییدی بر روابط عمیق او با اسرائیل می‌زند، بلکه هدف اصلی این پروژه را آشکار می‌کند: تجزیه ایران و تضعیف وحدت ملی.
اما این افشاگری تنها تأیید آنچه از پیش برای بسیاری روشن بود، نیست، بلکه لایه‌های پنهان یک توطئه ژئوپلیتیک را برملا می‌کند که خاندان منحوس پهلوی و جریان سلطنت‌طلب را به ابزاری برای اجرای سیاست‌های تل‌آویو در قبال ایران تبدیل کرده است. از دیدارهای رسمی با مقامات رژیم صهیونیستی تا حمایت علنی سلطنت‌طلبان از تل‌آویو در تجمعات و فراخوان‌های هماهنگ با حملات اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه، همه نشان‌‌دهنده یک پروژه ضدمیهنی است که از مدت‌ها پیش قابل ‌تشخیص بود. حالا اما هاآرتص، به ‌عنوان یک رسانه صهیونیستی، این حقیقت را با جزئیات افشا کرده و ثابت می‌کند جوسازی‌های مجازی سلطنت‌طلبان، از هشتگ‌های پرزرق‌وبرق تا ویدئوهای پربازدید، چیزی جز یک عملیات ساختگی اسرائیلی نیست.
روابط دیکتاتورزاده پهلوی با اسرائیل ریشه‌ای عمیق‌تر از تعاملات اخیر او دارد. رژیم پهلوی، در زمان محمدرضا، متحد نزدیک رژیم صهیونیستی بود و این همکاری تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. پس از سرنگونی رژیم شاه، این روابط به حاشیه رفت اما با ظهور ربع پهلوی به ‌عنوان چهره‌ای در اپوزیسیون خارج‌نشین، بار دیگر احیا شد.
آوریل ۲۰۲۳، پهلوی نخستین سفر رسمی خود به فلسطین اشغالی را انجام داد؛ سفری که با میزبانی گیلا گملیل، وزیر وقت اطلاعات (و وزیر فعلی علوم رژیم) و دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر و اسحاق هرتزوگ، رئیس‌ رژیم صهیونیستی همراه بود. گملیل که به ‌عنوان «نقطه تماس» رژیم صهیونیستی با پهلوی عمل می‌کند، این دیدار را «پیامی از دوستی مردم ایران» خواند و آن را گامی برای احیای روابط تاریخی ایران و توصیف کرد اما این تنها آغاز بود. مارس ۲۰۲۵ گملیل محرمانه در یک پایتخت اروپایی با پهلوی و مادرش، فرح دیبا ملاقات کرد و این جلسه را «نگاهی به روز پس از سقوط رژیم ایران» نامید. این دیدار که ۲ هفته مخفی ماند، نشان‌‌دهنده عمق هماهنگی میان پهلوی و مقامات اسرائیلی است. علاوه بر این، گملیل سپتامبر ۲۰۲۳ با گروهی از روزنامه‌نگاران و فعالان ایرانی مخالف رژیم، از جمله مدیران رسانه‌های ضدانقلاب مانند اینترنشنال، در لندن دیدار و بر اتحاد اپوزیسیون علیه تهران تأکید کرد. این دیدارها که اغلب با محوریت تبلیغ پهلوی برگزار می‌شد، بخشی از استراتژی اسرائیل برای نفوذ در رسانه‌های فارسی‌زبان و تقویت جریان سلطنت‌طلب بود.
سلطنت‌طلبان نیز این روابط را پنهان نکرده‌اند. در تجمعات خارج‌نشین، پرچم رژیم صهیونیستی در کنار پرچم شیر و خورشید برافراشته شده و شعارهایی مانند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» با حمایت آشکار از اسرائیل درهم آمیخته شده است. این حمایت‌ها بویژه پس از سفر سال ۲۰۲۳ پهلوی، شدت گرفت و او را به ‌عنوان «متحد کلیدی» تل‌آویو در پروژه براندازی جمهوری اسلامی معرفی کرد اما این اتحاد در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، به اوج رسید. این جنگ که با حملات هوایی رژیم صهیونیستی به خاک ایران آغاز شد، توسط نتانیاهو فرصتی برای «تغییر رژیم» خوانده شد. در حالی که اکثر چهره‌های اپوزیسیون ایرانی از این حملات انتقاد کردند یا لااقل سکوت اختیار کردند، ربع پهلوی آشکارا از آن حمایت کرد و آن را «فرصتی برای سرنگونی جمهوری اسلامی» دانست. او در بیانیه‌ای اعلام کرد این جنگ ایران نیست و از مردم خواست به خیابان‌ها بریزند تا جمهوری اسلامی را سرنگون کنند؛ فراخوانی که مستقیماً با اهداف نتانیاهو همخوانی داشت.
دیکتاتورزاده پهلوی حتی پا را فراتر گذاشت و مدعی شد مردم ایران «از بمباران‌ها استقبال کرده‌اند»! این موضع‌گیری که بی‌توجه به شهادت صدها غیرنظامی بود، عملا پهلوی را در برابر مردم ایران و در کنار متجاوز به خاک وطن قرار داد.
البته این حمایت تنها یک موضع‌گیری سیاسی نبود، بلکه بخشی از یک پروژه هماهنگ بود که هدف واقعی آن، فراتر از براندازی جمهوری اسلامی، تجزیه ایران است. بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در روزهای ابتدایی شهریورماه طی مصاحبه‌ای نقل کرد در جریان آخرین سفر پهلوی به سرزمین‌ اشغالی، نتانیاهو به او گفته است: «تو شاه بخش مرکزی ایران می‌شوی؛ نه همه ایران. ایران باید تجزیه شود». این نقل‌قول که طبق گفته نبوی از منبعی موثق به او رسیده، نشان‌‌دهنده طرح ژئوپلیتیک رژیم برای تقسیم ایران به مناطق قومی است؛ پروژه‌ای که پهلوی را به ‌عنوان چهره‌ای ظاهری برای پیشبرد این هدف پنهان قرار داده است. سلطنت‌طلبان نیز با حمایت از این طرح، به ابزاری برای اجرای یک پروژه ضدمیهنی تبدیل شده‌اند که وحدت ملی ایران را تهدید می‌کند. با این حال، ربع پهلوی که از سال ۱۹۷۹ خاک ایران را ندیده و بار سیاسی پدرش به ‌عنوان دیکتاتوری فاسد و سرکوبگر را به دوش می‌کشد، نمی‌تواند نماینده آرمان‌های مردم ایران باشد اما به ‌عنوان مهره‌ای در استراتژی اسرائیل عمل می‌کند. گزارش رسانه صهیونیستی هاآرتص و موسسه Citizen Lab این تصویر را کامل می‌کند؛ گزارشی که در روزهای اخیر از سوی هاآرتص منتشر شد، نشان می‌دهد اسرائیل، از طریق یک نهاد خصوصی با حمایت دولتی، کمپین گسترده‌ای را برای ترویج رضا پهلوی و احیای سلطنت هدایت می‌کند. این کمپین که از زمان سفر سال ۲۰۲۳ پهلوی شدت گرفته، از صدها حساب جعلی در پلتفرم‌هایی مانند ایکس و اینستاگرام استفاده می‌کند که به ‌عنوان شهروندان ایرانی ظاهر می‌شوند. حساب‌هایی که بسیاری از آنها در سال ۲۰۲۲ و ژوئن ۲۰۲۵ (جنگ ۱۲ روزه) ایجاد شده‌اند و پیام‌های حمایت از پهلوی را با هشتگ‌هایی مانند #KingRezaPahlavi پخش می‌کنند. همچنین ابزارهای هوش مصنوعی برای تولید محتوا، از جمله ویدئوهای دیپ‌فیک نیز در این کمپین به کار گرفته شده‌اند. برای مثال، هاآرتص به ویدئویی اشاره می‌کند که ساخته  هوش مصنوعی است و با عنوان «سال آینده در تهران آزاد» که نتانیاهو، گملیل و پهلوی را در خیابان‌های تهران نشان می‌دهد منتشر شد و بیش از ۶۰۰ هزار بازدید جعلی کسب کرد. هاآرتص اشاره می‌کند Citizen Lab همچنین شبکه‌ای جداگانه با بیش از ۵۰ حساب جعلی را کشف کرده که با حمله اسرائیل به زندان اوین در جریان جنگ 12 روزه، هماهنگ بود: این حساب‌ها، پیش از گزارش‌های رسمی ایران، «انفجارها» را گزارش دادند و ویدئویی جعلی از انفجار پخش کردند که بعدتر توسط نیویورک‌تایمز ساختگی تشخیص داده شد. این عملیات که Citizen Lab آن را «Prison Break» می‌نامد، با اقدامات نظامی اسرائیل علیه ایران همزمان بود و نشان‌‌دهنده دسترسی اپراتورها به اطلاعات محرمانه پیش از حمله است. Citizen Lab نتیجه‌گیری می‌کند این کارزار هدف ایجاد آشوبی را دنبال می‌کرد که می‌توانست به ایجاد بی‌ثباتی در کشور کمک کند.
طبق اذعان هاآرتص، این کمپین‌ها همچنین پست‌های گملیل، وزیر علوم از حزب لیکود نتانیاهو در شبکه‌های اجتماعی را تقویت می‌کنند. برای مثال ویدئویی ساخته‌شده توسط هوش مصنوعی در آگوست ۲۰۲۵ که گملیل را تبلیغ می‌کرد، صدها هزار بازدید داشت. Citizen Lab این عملیات‌ها و عملیات‌های دیگر را به رژیم صهیونیستی و پیمانکارانش نسبت داده و تأکید می‌کند: «بدون اطلاع قبلی از برنامه‌های ارتش اسرائیل، چنین هماهنگی‌هایی ممکن نبود».
بنابر گزارش هاآرتص، این شبکه همچنین از کانال‌های تلگرامی جعلی برای تحریک اعتراضات در ایران استفاده می‌کرد؛ با تمرکز بر مسائل واقعی مانند بحران آب و ناکارآمدی زیرساخت‌ها.
با این حال، این افشاگری‌ها ۲ حقیقت کلیدی را روشن می‌کند:
نخست، ربع پهلوی و سلطنت‌طلبان بخشی از پروژه اسرائیلی تجزیه ایران هستند. حمایت پهلوی از جنگ ۱۲ روزه علیه کشورمان، فراخوان او برای ناآرامی و اظهارات نتانیاهو به روایت نبوی، نشان می‌دهد دیکتاتورزاده پهلوی چهره‌ای ظاهری برای هدفی پنهان است: تقسیم ایران به مناطق قومی و تضعیف وحدت ملی.
دوم، جوسازی‌های مجازی سلطنت‌طلبان، از هشتگ‌ها تا ویدئوهای پربازدید در شبکه‌های اجتماعی، کاملا ساختگی و محصول اتاق‌های فکر مستقر در سرزمین‌ اشغالی است. بی‌توجهی مردم ایران به فراخوان‌های جریان ضدایرانی، بویژه پهلوی، بویژه در جریان اغتشاشات 1401 و البته جنگ 12 روزه اخیر، نشان داد اساسا ربع پهلوی جایگاهی میان مردم ایران ندارد. حالا هاآرتص اذعان می‌کند حتی سر و صدای مجازی سلطنت‌طلبان نیز کار حساب‌های جعلی است که از طرف اسرائیل ماموریت دارند برای پهلوی محبوبیت کاذب ایجاد کنند.
همه اینها، نه‌تنها روابط پنهان و آشکار رضا پهلوی با رژیم صهیونیستی را افشا می‌کند، بلکه ثابت می‌کند سلطنت‌طلبان و در رأس آنها ربع پهلوی، با حمایت از طرح تجزیه ایران، عملا در برابر تمامیت ارضی کشورمان ایستاده‌اند.

پروژه مشتر پهلوی و صهیونیست‌ها

موسسه کانادایی «سیتیزن لب» و روزنامه هاآرتص فاش کردند رژیم صهیونیستی پشت‌ پرده کمپین‌های سلطنت‌طلبان ایرانی در فضای مجازی قرار دارد و موساد از طریق هوش مصنوعی و اکانت‌های جعلی، کارزارهای سلطنت‌طلبان و هواداران رضا پهلوی را پوشش می‌دهد.
این افشاگری همان‌طور که پیشتر مشخص شده بود، نشان می‌دهد پروژه سلطنت‌طلبان یک دستورکار صهیونیستی است.‌ سفر رضا پهلوی به سرزمین‌ اشغالی فلسطین و دیدار او با بنیامین نتانیاهو و برخی مقامات اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، ماهیت پروژه سلطنت‌طلبان را عیان کرده بود. کما اینکه در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نیز، همراستایی مواضع سلطنت‌طلبان و ربع پهلوی با مواضع رژیم صهیونیستی نشان داد این پروژه دقیقا در کجای راهبرد رژیم صهیونیستی علیه ایران قرار دارد.
در این بین، افشاگری موسسه کانادایی و روزنامه هاآرتص، واجد یک نکته بسیار مهم است. برآورد موساد این بود که حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران، منجر به اعتراضات خیابانی و نهایتا آشوب و ناامنی در کشورمان خواهد شد. پس از شکست این طراحی، ایده‌های مختلفی درباره دلایل این ناکامی اطلاعاتی مطرح شد. از یک سو عده‌ای معتقد بودند محاسبات اشتباه موساد درباره تحولات اجتماعی ایران، بویژه ماجراهای پاییز ۱۴۰۱ و همین‌طور تمرکز بیش از اندازه روی بیگ‌دیتاهای مربوط به رفتار ایرانیان در فضای مجازی، باعث شده بود موساد به برآوردی غلط درباره نحوه واکنش مردم ایران به حمله نظامی برسد.
عده‌ای دیگر اما مهم‌ترین دلیل شکست موساد در این ماجرا را اطلاعات نادرست و ادعاهای اغراق‌آمیز سلطنت‌طلبان درباره میزان نفوذ خود در لایه‌های مختلف جامعه ایرانی دانسته‌اند. آنچه موسسه سیتیزن لب و روزنامه هاآرتص فاش کردند اما این گمانه‌زنی‌ها را رد می‌کند. 
وقتی موساد خود در حال بزرگنمایی و اغراق درباره جایگاه سلطنت‌طلبان در ایران است، قاعدتا بخوبی از جایگاه نازل این جماعت در جامعه ایرانی باخبر است. اگر سلطنت‌طلبان و شخص رضا پهلوی بین مردم ایران معتبر باشند، قاعدتا دیگر نیازی به ساختن هزاران اکانت فیک و تقلب در کارزارهای آنها احساس نمی‌شود. بنابراین این افشاگری نشان می‌دهد موساد می‌داند سلطنت‌طلبان و شخص پهلوی، فاقد اعتبار و مقبولیت لازم در جامعه ایران برای پیشبرد و تحقق هدف رژیم صهیونیستی یعنی آشوب اجتماعی در ایران هستند.
با توجه به این نکته، می‌توان درباره ایده نتانیاهو مبنی بر ایجاد آشوب و ناامنی و سپس تغییر نظام سیاسی در ایران واقع‌بینانه نظر داد. با توجه به این واقعیت، می‌توان گفت اساسا پروژه آشوب اجتماعی و تغییر نظام سیاسی ایران از طریق سلطنت‌طلبان، بیشتر از آنکه در تل‌آویو یک هدف‌گذاری واقعی و مهم باشد، یک عملیات روانی و پروپاگاندای رسانه‌ای است. در این حالت، پروژه سلطنت‌طلبان بیشتر یک فشار روانی علیه جمهوری اسلامی ایران است تا یک تهدید بالقوه واقعی. البته این بدین معنا نیست که اساسا نتانیاهو به دنبال این هدف نباشد. 
مواضع مقامات صهیونیست در خلال جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، اقدامات این رژیم از جمله تسلیح گروهک‌های تروریست در غرب و شرق ایران، برخی تحرکات ضدامنیتی رژیم صهیونیستی در داخل ایران و از همه مهم‌تر هدف قرار دادن برخی مراکز و اماکن انتظامی و امنیتی و همچنین زندان اوین در تهران، به وضوح نشان می‌دهد نتانیاهو پروژه ایجاد آشوب و ناامنی در ایران را دنبال و از این طریق، برای تغییر نظام سیاسی ایران تلاش می‌کند.
اینجا باید یک تفکیک میان پروژه آشوب و ناامنی و نیز پروژه تغییر نظام سیاسی انجام داد. به نظر می‌رسد در طراحی موساد و سیا، کارکرد سلطنت‌طلبان کمک به ایجاد آشوب در ایران است اما در مرحله تغییر نظام، قاعدتا موساد و سیا چندان روی این گروه حساب باز نمی‌کنند. واقعیت این است ایران بسیار بزرگ‌تر و پیچیده‌تر از آن است که نظام حاکم بر آن با این دست سناریوهای خارجی تغییر کند. جدا از استحکام و اعتبار جمهوری اسلامی، واقعیت‌های مربوط به فرهنگ و باورهای عمومی، ایران را نسبت به کشورهای منطقه کاملا متمایز می‌کند. کما اینکه واکنش مردم ایران به حمله نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا، این واقعیت‌ها را نشان داد.
بعید است مقامات رژیم صهیونیستی و آمریکا از این واقعیات بی‌خبر باشند یا اگر بی‌خبر بودند قاعدتا با جنگ تحمیلی ۱۲ روزه تا حدودی مطلع شده‌اند.
بنابراین اینکه تصور شود در موساد و سیا عده‌ای کارشناس نشسته‌اند و اینگونه طراحی کرده‌اند که با فشارهای اقتصادی و حمله نظامی، ایران را به آشوب کشانده، جمهوری اسلامی‌‌ را برداشته و یکی به نام رضا پهلوی را بر ایران حاکم کنند، مطلقا باورپذیر نیست.
اینجاست که باید تامل کرد رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا در صورت حمله احتمالی نظامی مجدد و ایجاد آشوب، چه خوابی برای نظام سیاسی ایران دیده‌اند؟ 
آیا واقعا آنها به دنبال تغییر نظام ایران هستند یا اینکه منظور آنها از تغییر نظام سیاسی، تغییرات کلیدی در سطوح بالای تصمیم‌گیری است؟ در این حالت این سوال مطرح می‌شود: آنها روی چه گروه‌ها یا اشخاصی در داخل ایران حساب کرده‌اند که تغییرات مد نظر آنها در ساختار تصمیم‌گیری در ایران را محقق کنند؟

ارسال نظر
پربیننده