در دفاع از تفسیرنویسی
حمید ملکزاده: چیزی درباره رابطه میان ما با مفهوم حکومت هست که هنوز باید درباره آن صحبت کنیم. موضوع مهمی که انگار هنوز برای ما در ایران حل نشده است. این مساله را در مواضعی که اخیراً برخی علمای حوزه علمیه قم علیه بیانات حضرت آیتالله العظمی جوادیآملی در روز رونمایی از تفسیر «تسنیم» اتخاذ کردهاند میتوان مشاهده کرد؛ مواضعی انتقادی که بر ترسیم رابطهای میان این مرجع عالیقدر شیعه با «حکومت» متمرکز شده است که معترضان به حضرت آیتالله فکر میکنند بر نوعی وابستگی میان نهاد علم با حکومت دلالت میکند. سعی میکنم به این بهانه به موضوعی اساسی در تاریخ سیاسی ایران معاصر بپردازم؛ موضوعی اساسی که به نظر میرسد ما را دچار یکجور سرگیجه تاریخی درباره مفهوم حکومت کرده باشد. همینطور تلاش میکنم درباره ضرورت تفسیرنویسی بر قرآن کریم در جهان جدید به اعتبار تاریخ، تاریخمندی دانش بشری و سیاست، چیزهایی را با شما در میان بگذارم. رویکردهای انتقادی مطرح شده نسبت به بیانات حضرت آیتالله جوادیآملی ۲ مبنای قابلتوجه دارد: الف- ضرورت استقلال عالم دینی از حکومت؛ ب- بیفایده بودن نگاشتن تفسیر مفصل بر قرآن کریم.
* حکومت و رابطه عالم با آن
اینکه بگوییم عالم نباید حکومتی باشد، چه بحث درباره عالم دین باشد، چه صحبت از دانشمند علوم غیردینی در میان باشد، معنای روشنی دارد. یعنی علم نباید در خدمت توجیه زور یا غلبه حاکم باشد و عالم نباید به خاطر پولی که از حاکم میگیرد، چیزی را مطابق نظر او یا در راستای حفظ غلبه یا زوری که مبنای مشروعیت حکومت او را فراهم میآورد تولید کند. این هر دو آفاتی هستند که در رابطه میان عالم و حاکم، نهاد دانش و نهاد قدرت وجود دارد؛ تا جایی که میتوانیم اینطور ادعا کنیم هر عالمی باید مراقب باشد در خدمت قدرت قرار نگیرد: چه صحبت از قدرتی مستقر باشد، چه بحث درباره آن کسی که علیه قدرت مستقر عمل میکند. از این لحاظ عالم باید مراقب باشد که نفیاً یا ایجاباً تحتتأثیر حب و بغض سیاسی دست به قلم نبرده و از دانش خود استفاده نکند. در این میان فرق بسیار باریک اما روشنی میان اندیشیدن در یک نظام فکری خاص و خدمتکردن به قدرت مستقر یا بالقوه سیاسی وجود دارد که به نظر میرسد در انتقادات ایراد شده نسبت به حضرت آیتالله جوادیآملی نادیده گرفته شده است.
اینکه عالمی مسلمان با سابقه روشنی از دفاع از حقوق ملت را به خاطر ایرادکردن نظراتی درباره نظام سیاسی مبتنی بر رابطه امت و امامت به «خدمتکردن در ازای دریافت پول» متهم کنیم، بیشتر از اینکه حقیقتی درباره ایشان را افشا کند؛ از یکجور موضعگیری سیاسی عجولانه خبر میدهد که عالم یا دانشمند دینی برای اندیشیدن به یک صورت خاص را نادیده میگیرد، بویژه وقتی انتقاد ایرادشده به ایشان را با مجموعهای از انتخابهای سیاسی همراه کرده باشیم که با هدف «اعتبارزدایی» از شخص ایشان و نه آنچه درباره نظام امت و امامت گفته بودند نوشته شدهاند. این مغالطهای آشنا در مباحثات سیاسی ما در ایران است. بر اساس این مغالطه، شخص منتقد سعی میکند با ذکر چند واقعه یا اعلام برخی مواضع پیشین شخص مورد انتقادش، حتی قبل از اینکه به موضوع بحث خود بپردازد، از او اعتبارزدایی کند؛ آنچه در بیان منتقدان حضرت آیتالله درباره ماجرای حصر آیتالله منتظری و دفتر حفظ و نشر افکار آیتالله آملی آمده، از همین جنس است. نباید از نظر دور داشته باشیم که خدمتکردن به حاکم، یعنی پول گرفتن برای حق جلوه دادن آنچه ناحق است، یک چیز و تولیدکردن نظریهای برای اداره امور جمعی در جامعهای اسلامی یک چیز دیگر. این دومی وظیفه بنیادین حوزههای علمیه در مقام نهاد تولید دانش مسلمانان است؛ وظیفهای که آیتاللهالعظمی جوادیآملی در سالهای گذشته، ضمن در نظر گرفتن رابطه صحیح میان حکومت و مردم به شکل شایستهای به آن مشغول بودهاند. هر بار ضرورتی برای تأکید بر حقوق مردم بوده، ایشان بهروشنی و با صراحت از آن صحبت کردهاند و هر بار بحث درباره کلیات نظام سیاسی از منظر جنابشان بوده، آن را اعلام کردهاند. این وظیفه عالم دینی است و هیچ کس نباید به هیچ شکلی عالمی را به خاطر انجام دادن آن سرزنش کند. تنها آنچه میماند مباحثه علمی درباره عناصر مختلف نظریه عالمان است که به صورت معلومی، در مکان مشخصی و به صورت خاصی صورت میپذیرد.
* ضرورت نوشتن تفسیر قرآن: دیروز، امروز، فردا
همانطور که پیشتر گفته بودم حوزههای علمی نهاد تولید دانش در جامعه اسلامی هستند. از آنجا که نص مقدس یکی از منابع دانش مسلمانان و مهمترین منبع دانش اسلامی است، نوشتن تفسیر بر قرآن کریم ضرورتی بنیادین برای یک جامعه اسلامی پویاست. یعنی اگر این اصل روششناختی بنیادین در موضوع دانش مسلمانان را بپذیریم که نص بسته و جریان زندگی تاریخی مسلمانان گشوده است، آنگاه ناگزیر تأیید خواهیم کرد نگاشتن تفسیر بر قرآن، هیچگاه ضرورت خود را از دست نمیدهد. حتی میشود بحث را تا اینجا ادامه داد که نگاشتن تفسیرهای مفصل درباره قرآن کریم وظیفهای مغفول مانده در نظام تولید دانش مسلمانان است. مگر اینکه بخواهیم نص مقدس را به عنوان کتابی در نظر بگیریم که تنها برای زینت بخشیدن به اتاقهای کار و رونق دادن به قبرستانهای مسلمین میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. تفسیر قرآن یعنی به صدا در آوردن متن مقدس در سایه عقلی که با مسائل امروزین جامعه اسلامی مشغول بوده است. تفسیر ابزار تداوم و پیادهسازی اراده مکتوب الهی در جریان زندگی هر روزه مسلمانان است. از این قرار اینکه بگوییم نوشتن تفسیر بر قرآن کریم، هر قدر هم که مفصل باشد، کاری بیفایده است؛ مانند این است که بگوییم نفس نهاد تولید دانش اسلامی ضرورت خودش را از دست داده است. من بعید میدانم علمای منتقد حضرت آیتالله با چنین گزارههایی موافق باشند. انسان مسلمان، در همه دورههای حیات خود باید رابطه معنادار و گفتوگوی تفسیری معلومی با متن مقدس داشته باشد. این مساله مهمی است که به طور همزمان به تداوم پیام الهی در جریان زندگی هر روزه و تحقق امکان زیست مؤمنانه در وضعیتهای جدید امکان میدهد.