19/آذر/1404
|
23:15
صعود پرسپولیس با برزیلی آرام و آمار متفاوت

اوسمار؛ فرمول پیروزی

بهراد رشوند: هفته‌هاست سکوها بی‌تماشاچی مانده‌اند اما در زمین اتفاقی افتاده که نمی‌شود نادیده‌اش گرفت؛ قرمزها با چهره‌ای تازه، سرمربی‌ای با آرامش خاص و ذهنی شبیه ریاضیدان‌ها به مسیر برگشته‌اند. اوسمار ویرا، مردی که بی‌سروصدا وارد تهران شد، حالا تیتر یک بحث‌های داغ هواداران است. نه فریاد زده، نه جنگ روانی به پا کرده؛ فقط با فوتبال ساده اما منظم، نتیجه ساخته و پاسخی غیرمستقیم به تمام آنهایی داده که می‌گفتند با این تیم نمی‌شود قهرمانی را لمس کرد.
اگر پیش از این برگه‌های امتیاز پرسپولیس بیشتر بوی مساوی می‌داد، حالا دفتر تازه‌ای ورق خورده؛ ۳ برد و یک تساوی تنها در 4 هفته، یعنی سرعتی که مدت‌ها گم شده بود. قرمزها که چندی پیش در میانه جدول جا خوش کرده بودند، دوباره به بالای جدول سلام کرده‌اند و این بار با اطمینانی که می‌شود از پشت هر پاس، از داخل هر دوندگی دید. فوتبال همان جایی است که اعداد دروغ نمی‌گویند؛ وقتی تیمی در نصف تعداد بازی‌های سرمربی قبل، به یک امتیازی همان تعداد امتیاز می‌رسد، یعنی تغییر واقعی زیر پوست زمین رخ داده است.
هاشمیان شروع فصل را با احتیاط پیش برد؛ مساوی‌های پی‌در‌پی مثل بندهای محکم طنابی بود که تیم را از سقوط دور می‌کردند اما بالا هم نمی‌بردند. او بارها از مصدومان گفت، از غیبت‌ها، از کمبودها؛ حق هم داشت اما فوتبال منتظر نمی‌ماند. در ۸ مسابقه تنها ۲ بار جشن برد گرفته شد و هوادار که همیشه آتش در رگ دارد، آرام‌آرام صبرش را خرج کرد. آن سوی ماجرا اما اوسمار آمد؛ با کلماتی ساده، تمرین‌هایی بدون زرق‌وبرق و تیمی که حتی با غیبت چند چهره مهم هم توان برد دارد. همین است که لحن کنایه‌ها بی‌نیاز از جمله مستقیم، سمت نیمکت قبل می‌رود.
ارونوف با همان ضربه سرنوشت‌سازش در دیدار مقابل پیکان شاید تنها گل بازی را زد اما ارزش آن بیشتر از ۳ امتیاز بود؛ امضای مربی تازه بر صفحه لیگ. ورزشگاه خالی بود اما صدای شادی در محلات هواداری تهران پیچید؛ هوایی تازه که انگار کسی پنجره‌اش را باز کرده باشد. قرمزها فعلاً روی سکوی بالایی جدول ایستاده‌اند و اگر لغزش از طرف سپاهان یا استقلال برسد، صدر می‌تواند رسمی شود. داستان هنوز اول راه است ولی مسیر درست از همین‌ جا پیدا می‌شود.
برنامه پیش‌ رو اما آسان نیست. آلومینیوم اراک، مس رفسنجان و فجر شهید سپاسی؛ نام‌هایی که شاید در ظاهر رقیبانی ساده‌تر باشند اما فوتبال طوری‌ است که غرور کوچک‌ترین موقعیت را می‌بلعد. پرسپولیس اگر بتواند هر 3 ایستگاه را با برد رد کند، تا قبل از نبرد بزرگ با سپاهان به امتیاز ایده‌آلی خواهد رسید؛ جایی که میانگین ۲ امتیاز برای هر بازی یعنی عبور از سایه تیم‌های قهرمان؛ تصویر جذابی که هواداران پیش چشم دارند اما رسیدن به آن راهی پرتمرکز می‌طلبد.
نکته عجیبی که آمار به رخ می‌کشد این است که همین تیم در هفته‌های ابتدایی حتی مقابل تیم‌های پایین‌تر جدول هم دچار لغزش بود. فرصت‌هایی که اگر تنها نیمی‌شان به برد تبدیل می‌شد، حالا معادلات لیگ شکلی دیگر داشت. چه بسا امروز به جای حس تعقیب، از فاصله‌ای مطمئن صدر مدیریت می‌شد اما فوتبال، قصه «اگرها» نیست؛ زمین فقط حقیقت امروز را قبول می‌کند.
اوسمار اما یک ویژگی مهم دارد؛ تیمش حتی وقتی کمبود مهره دارد، راه برد را گم نمی‌کند. بودن یا نبودن عالیشاه، رفیعی، باکیچ یا عمری تفاوتی در شیوه بازی با پیکان ایجاد نکرد؛ یعنی ساختاری که بازیکن‌محور نیست، بلکه سیستم‌محور است. حلقه اتصال بین خطوط زنده‌تر شده، توپ‌گیری در میانه زمین رشد کرده و انتقال حمله سریع‌تر از گذشته است. شاید هنوز «زیبایی» بازی آنگونه که هوادار عاشق‌پیشه‌ می‌خواهد دیده نمی‌شود اما «کارایی» درست همان چیزی است که امتیاز می‌سازد. زیبایی زمان می‌خواهد اما پیروزی همین حالا لازم است.
با این حال کسی نمی‌تواند انکار کند که گاهی بازی قفل می‌شود، ریتم کند می‌شود و ایده‌ها کمتر دیده می‌شود. تیم هنوز تا پختگی فاصله دارد، فاصله‌ای که شاید در نیم‌فصل دوم با اضافه شدن نفرات جدید یا بازگشت مصدومان پر شود. اوسمار اگر می‌خواهد نامش باز هم در لیست مربیان قهرمان تاریخ باشگاه ثبت شود، باید در مسابقه‌های سنگین‌تر هم فرمان را محکم نگه دارد. داربی بعد، سپاهان و گل‌گهر آزمون‌هایی هستند که نتایج امروز مقدمه‌شان است.
پرسپولیس جدید فعلاً مثل ماشینی است که تازه سرویس شده؛ موتور روشن، حرکت نرم اما هنوز جاده‌های شیب‌دار را امتحان نکرده است. هوادار می‌خواهد علاوه بر برد، لذت هم ببیند؛ پاس‌های دقیق، حملات مداوم و آن‌جور فوتبال که دلت نمی‌خواهد سوت پایان بخورد. تا وقتی این اتفاق نیفتاده، نقدها مثل سایه همراه تیم خواهد بود.
اما این نقد، بر شانه بردها می‌نشیند؛ چیزی که چند ماه قبل جذابیتش کمتر بود.
طنز ماجرا آنجاست که آمارها بی‌رحم هستند؛ همان چیزی که حالا شمشیری دولبه شده است. طرفداران اوسمار با عددها لبخند می‌زنند و گروهی دیگر هنوز منتظرند تا بگویند این پیروزی‌ها فقط مقابل تیم‌های پایین جدول بوده. حق هر ۲ طرف محفوظ است. تاریخ فوتبال همیشه همین بوده؛ یک طرف می‌گوید «برد برد است»، طرف دیگر پاسخ می‌دهد «زیبایی هم می‌خواهیم».
اما اگر کمی دورتر بایستیم، امروز تنها یک حقیقت قابل لمس است: پرسپولیس دوباره زنده شده. تیمی که نه با هیجان لحظه‌ای، بلکه با نظم و هوشمندی آرام‌آرام بالا آمده است. این شروع فصلی‌ است که می‌تواند پایان شیرینی داشته باشد یا فصل حسرت از دست‌رفته‌ها شود. همه‌ چیز بستگی به آن دارد که اوسمار، این مربی آرام با لبخند جنوبی‌اش، چگونه مسیر را ادامه دهد. آیا این آمار طلایی ادامه پیدا می‌کند؟ آیا کنایه‌ها به خاطره تبدیل می‌شود؟
پاسخ را خود بازی می‌دهد؛ همان‌ جا که توپ می‌چرخد، سوت ‌زده می‌شود و فوتبال - مثل همیشه - حقیقت را رو می‌کند.

ارسال نظر
پربیننده