|
گفتوگوی «وطن امروز» با نویسنده کتاب زخم پاییز که درباره زندگینامه شهید مدافع امنیت پوریا احمدی است
یکی مثل همه ما
شیما ناصری: روزهای پایانی تابستان و منتهی به پاییز 1401 بود. در گوشه گوشه شهرهای ایران بویژه تهران هر روز شاهد افزایش آشوبهایی به اسم آزادی بودیم؛ آشوبهایی که به بهانه آزادی فقط و فقط منجر به اختلال در زندگی فردی و اجتماعی مردم شده بود.
در این بین افرادی را مشاهده کردیم که برحسب وظیفه و تکلیف دینی، پا در عرصه مبارزه و جلوگیری از آشوبهای شهری گذاشته و در این راه جان خودشان را کف دست گرفتند و برای برقراری امنیت جامعه، پر کشیدند. یکی از این افراد، «پوریا احمدی» بود. یکی مثل همه مردم عادی و معمولی شهر.
در میان افرادی که در این آشوبها شهید شدند، به صراحت میتوان گفت پوریا احمدی نسبت به خیلی از این افراد کمتر نامش بر سر زبانها افتاد و کمتر به گوش مردم رسید. «وطن امروز» با نویسنده کتاب زندگینامه شهید مدافع امنیت پوریا احمدی که تا چند وقت دیگر پروسه چاپ و نشر آن تمام و راهی بازار نشر میشود، گفتوگویی انجام داده است.
فائزه طاووسی، متولد سال 66 نویسنده کتاب زندگینامه شهید مدافع امنیت پوریا احمدی است. وی ابتدا خود را اینگونه معرفی کرد: بنده فردی هستم که با پژوهشگری و تحقیق وارد حوزه مستندنگاری شدم. نخستین کارم پژوهش درباره مستندنگاری تاریخ علم شیمی در ایران بود. یک سال هم کار تحقیقاتی درباره موضوع تطابق طبسنتی و طب جدید در دانشگاه علوم پزشکی ایران داشتم که کتابچه آن در کنگره پزشکی با همین عنوان سال 91 ارائه شد. کمکم به دلیل علاقهام به کتابهای حوزه مستندنگاری ادبیات مقاومت و دفاعمقدس وارد این فضا شدم. سال 95 عضو هیات تحریریه ماهنامه فکه شدم؛ نشریهای که از سال 78 در حال تولید محتوا درباره انقلاب اسلامی، دفاعمقدس، زندگینامه شهدا و مدافعان حرم و مسائل منطقه و جهان اسلام است. بیش از 80 شماره به عنوان نویسنده و محقق با این نشریه همکاری کردم. از سال 1401 به عنوان محقق و نویسنده با دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (نشر راهیار) در چند پروژه در حال همکاری هستم.
طاووسی در ادامه در توضیح طرح و شکل خاص نحوه نگارش کتابش گفت: قطعاً هر نویسندهای برای شروع، ایدهای در سر دارد. حتی اگر تحقیق اولیه کتاب با نویسنده نباشد، هنگام مطالعه متن خام مصاحبهها، در وهله اول جرقهای در ذهنش شکل میگیرد که باید برای معرفی سوژه از کجا شروع کنم؟ به چه فراز و فرودهایی برسم و کجا کتاب را ختم کنم؟ قطعا با توجه به طرحی که تدوینگر در ذهن دارد، لازم است مصاحبههای تکمیلی را از راوی یا راویان پروژه بگیرد تا نتیجه کار، به فرمی که در ذهنش داشته، نزدیک و نزدیکتر شود و بنده نیز بدینگونه عمل کردم.
طاووسی درباره بازنویسی متن و نوشتههایش گفت: به شخصه درباره بازنویسی شاید دچار وسواس باشم. کتابی را سال قبل درباره یکی از شهدای مدافع حرم، با نشر راهیار کار کردم که 4 فصلش را با زاویههای دید متفاوت نوشتم تا به زاویه دید مطلوبم برسم.
وی در ادامه درباره شروع جذاب کتب مستند برای جذب مخاطب اینگونه بیان کرد: قطعاً در طول تحقیقاتمان درباره سوژه به نقاط و لحظاتی در زندگیاش برمیخوریم که گره و تعلیق دارد. به نظرم همان تعلیقها برای شروع بهترین است و مثل قلابی خواننده را گیر میاندازد و با خودش همراه میکند. اگر تحقیق درست انجام شده باشد و درباره احساسات و درونیات راویها در لحظات وقوع حوادث پرسشهای خوبی شود، قطعا پیدا کردن نقاط تعلیق کار سختی نیست. درباره کتاب زندگینامه شهید پوریا احمدی نیز من از همین شیوه برای شروع روایت فصل اول استفاده کردم. یعنی زمانی که مادر خانواده تلاش میکند فرزندانش را به بهانه جشن تولد خودش، دور هم جمع کند بدون آنکه بداند چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
طاووسی درباره نام کتاب و چگونگی انتخاب عنوان کتاب گفت: یکی از سختترین قسمتهای کار همین انتخاب عنوان کتاب است. نمیشود گفت این کار زمان خاصی دارد، ابتدا یا انتهای نگارش ... گاهی از همان ابتدای کار یک جرقه باعث میشود اسم مناسب به ذهن نویسنده متبادر شود و گاهی تا اتمام کار و مراحل چاپ هم هنوز نویسنده سردرگم انتخاب عنوان مناسب است. من هر دو تجربه را در کارهایم داشتهام. وقتی برای مصاحبههای تکمیلی خدمت مادر شهید رسیدم، دیدم زیر چند تا از قاب عکسهای پوریا بیت شعری را خودش خطاطی کرده و چسبانده بود. متوجه شدم نام پوریا را بر اساس نگاهی که به یکی از سرودههای پوریای ولی داشته برای پسرش انتخاب کرده است. پوریای ولی گفت: صیدم به کمند است / از همت مولا علی بخت بلند است ...». ابتدا گزینه عنوان کتاب مصرع اول این بیت بود ولی در پایان کار عنوان کتاب تغییر یافت.
نویسنده زندگینامه شهید مدافع امنیت پوریا احمدی درباره انگیزه و هدفش که چرا به نگارش زندگینامه این شهید پرداخته است، بیان کرد: برای نگارش روایتی از زندگی شهید احمدی به نشر 27 دعوت شدم. با توجه به سابقه مطلوبی که در حوزه مستندنگاری و خاطرات شفاهی دفاعمقدس و ادبیات مقاومت داشتند، قطعا از ابتدا برایم همکاری با نشر مطلوب بود. برایم جالب بود یک جورهایی با شهید احمدی هممحلهای هستم ولی نسبت به سایر شهدای مدافع امنیت کمتر نامش را شنیده بودم و حتی شخصا بنری در محله میدان شهدا و خیابان ایران و شکوفه از او به چشمم نخورده بود. حدسم درست بود و خانواده شهید بارها در طول مصاحبهها اظهار کردند از طرف سپاه گفته شده بنرهای شهید را برای جلوگیری از هرگونه ناامنی احتمالی از محله جمعآوری کنند. نخستینباری بود که درباره شهید مدافع امنیت کار میکردم. همین موضوع فی نفسه برایم خیلی جذابیت داشت. البته سال قبل برای ساخت مستند تصویری راجع به بسیجی شهید محمدمهدی رضوان، پژوهشی را راجع به شهدای مدافع امنیت داشتم ولی تجربه نگارش کتاب قطعا متفاوت بود.
طاووسی درباره روند پژوهش و نگارش اثرش گفت: ابتدا متن حاصل از 22 ساعت مصاحبهای که سرکار خانم زمانی از خانواده شهید و دوستانش گرفته بود، در اختیار من قرار داده شد. برای رسیدن به تصویر واقعی از زندگی شهید و تکمیل جزئیات وقایع، در طول نگارش نیاز دیدم با مادر شهید خانم نازی آذری و همسر شهید خانم فتحی و دخترانش چند ساعتی را مصاحبه داشته باشم تا جزئیات خاطرات بخوبی برجسته شود. همچنین برای پرداختن به حوادث اغتشاشات شهریور سال 1401 لازم دیدم با حجتالاسلام کارخانه که شاهد واقعه و از مجروحان این حادثه بود، مصاحبهای داشته باشم. هر آنچه از لحظه شهادت پوریا در این کتاب نوشتم، نقل قول راویها بود و بهخاطر مسائل حفاظتی و امنیتی، مستندات تصویری دوربینهای محل حادثه در اختیار بنده قرار نگرفت. طبیعی است به دلیل اینکه ضارب اصلی پیدا نشده بهخاطر موارد امنیتی این امکان وجود نداشت.
فائزه طاووسی درباره انتخاب نوع زاویه دیدی که برای نگارش کتابش از آن استفاده کرده و چرایی انتخاب این نوع زاویه دید، گفت: برای این کار زاویه دید سومشخص همراه با نقل قول مستقیم راویان را برای روایت انتخاب کردم. نقل قولها فضای این کار را مستندتر کرد. تمام تلاشم را کردم چیزی اضافه بر اسناد و گفتههای راویان ننویسم. راویان با نقل قولها و روایتهایشان در زمانهای مختلف از شهید، کتاب را جلو میبرند. هر کجا نیاز به جزئیات دقیقتر برای توصیف فضا و احوالات شهید داشتم، از خانواده شهید و دوستانش کمک گرفتم.
طاووسی در ادامه بیان کرد: ویژگی بارز شهید پوریا احمدی من را جذب خودش کرد، این بود که وی همین سال قبل در کنار همه مردم معمولی، یک زندگی خیلی معمولی و ساده داشت. حتی راننده یکی از اپلیکشینهای اینترنتی بود. یک پدر خیلی خوب برای دخترانش، یک همسر خوب و یک پسر خوب برای مادرش بود. با اینکه سالها در بسیج مسجد فعال بود ولی تیپ و قیافه بسیجیواری نداشته و بارها هم از سوی فرماندههانش بهخاطر سبک لباس پوشیدنش، صحبت کردنش و سیگار کشیدنش مورد توبیخ قرار گرفته بود. در لحظه حساس که ممکن است بعضی بسیجیها و نظامیها احساس تکلیفی نکنند، احساساتش در برابر کشیدن چادر از سر زنان و دختران جریحهدار شده و وارد صحنه
میشود.
لحظههایی برای آدم پیش میآید که واقعا یک لحظه بیشتر نیست و باید سریع تصمیم گرفت. اگر از آن استفاده کردی و توانستی یک کار بموقعی انجام دهی، آن وقت حسن عاقبت پیدا میکنی. به نظرم شهید پوریا احمدی از زوایایی خصوصیاتش از جنس خصلتهای شهید حمیدرضا الداغی بود. کسی که لحظه طلاییاش را درست درمییابد. یک آدم خیلی معمولی که در هیچ کجا او را به عنوان آدم خیلی متشرع و کنشگر نمیشناسند ولی در یک آن و یک لحظه تصمیم بموقع میگیرد.
شهید پوریا احمدی چند سالی راننده شخصی استاد سیدمحمد شجاعی بود. با استاد شجاعی برای این پروژه مصاحبه داشتیم. ایشان در بخشی از مصاحبه که در کتاب هم این روایت را آوردهام، گفتند: «از 17 سالگی تجربه حضور در جنگ و جبهه را داشتم. آن زمان خیلیها وقتی شهید میشدند، یک جمله تکراری بین رزمندگان وجود داشت: «اصلا فکر نمیکردیم فلانی شهید بشه!» تصور همه این بود که طرف باید نوربالا بزند، حالات خاصی داشته باشد. آن موقع هم کسانی که خیلی دیده نمیشدند، صافتر و زلالتر بودند، زودتر میرفتند. شعر معروفی هست که رهبر انقلاب هم خواندهاند: از آخر مجلس شهدا را چیدند... داستان همین است، انگار پوریا آخر مجلسی بود ولی قربش بیشتر از همه».
فائزه طاووسی نظرش را درباره بهتر شناساندن شهید پوریا احمدی برای نسل جوان و شاکله معرفی امثال این شهید مدافع امنیت اینگونه بیان کرد: کار پژوهشی و تولید آثار مکتوب مستندنگاری قدم اول است. اینها میتواند زیرساخت خوبی برای قالبهای دیگر هنری باشد. میتوان از این محتوا برای آفرینشهای ادبی و هنری در دیگر رشتهها مثل فیلمنامه، نمایشنامه، مستند تصویری و کتاب کودک استفاده کرد. قطعا برای نشان دادن حقیقت آرمان و امنیت، فرمهای متنوعی مورد نیاز است.
طاووسی در آخر صحبتهایش درباره ویژگی بارز کتاب زندگینامه شهید پوریا احمدی برای مخاطبان گفت: بخشی از ساختار کتاب متوجه روایت پیشینه خانوادگی شهید، بویژه مادر شهید است. مادر شهید به شخصه در زندگی کاریاش روایتهایی از دوران انقلاب و جنگ دارد که از دریچه نگاه یک پرستار فعال در دهههای 50، 60 و 70 به آن پرداخته شده است. به طور کلی محتوای کتاب، زندگیمحور است و روایت راویان امکان نزدیکی و همزادپنداری با قهرمان کتاب یعنی پوریا را فراهم میکند.
او در ادامه مطرح کرد: از ابتدای شروع کار مسؤولان نشر 27 تصمیم داشتند کتاب زندگینامه شهید پوریا احمدی به مناسبت سالگرد شهادت ایشان یعنی مهر 1402 وارد بازار نشر شود که انشاءالله مانعی نباشد و این اتفاق مهم رخ دهد.
ارسال به دوستان
گزارش یک دیدار با هنرمندی از «ایران ایران» تا «کیان»
مردم؛ ثروت عمورضا!
فاطمه اسماعیلی: به آدرس روی کاغذ آمدهایم و رسیدهایم به پلاک ۱۱، واحد یک از سمت راست. انگشتم را میگذارم روی دکمه زنگ و فشار میدهم. پاسخی نمیآید. شماره همراهش را میگیریم. جواب میدهد اما کماکان در باز نمیشود. میگوییم لابد تا به آیفون برسد، طول میکشد.
همینطور که منتظریم، همسایهها کمکم جمع میشوند: «از تلویزیون اومدن عمو رضا رو ببینن». خوب است، کمک میکنند، زنگ چند همسایه داخل ساختمان را میزنند تا بالاخره همراه عکاس، فیلمبردار و خبرنگارها وارد میشویم.
عمورضا تنها گوشه مبل 3 نفرهاش نشسته، چشم میچرخانم و دیوارها را نگاه میکنم. شاید بیشتر از ۱۰ تابلو به دیوار پذیرایی نصب شده است، از پرتره خودش تا پرتره پسرش و چند منظره دیگر که میگوید همه را خودش کشیده است. تصویر ذهنیام از مردی که روی مبل نشسته، نزدیک به تابلوهای روی دیوار است؛ سختکوش، شاداب و اثرگذار.
برخوردش هم همین را میگوید. با خوشرویی با تکتک کسانی که به دیدارش آمدهاند تا جویای حالواحوالش شوند، خوشوبش میکند و خوشامد میگوید. حتی ناممان را میپرسد و سؤال میکند چه میکنیم. با لبخندی که بر لبهایش نشسته میگوید: همهتان را نمیشناسم اما از حضورتان کنار خودم خوشحالم.
با حسین قرایی، مدیرکل روابط عمومی صداوسیما به دیدار رضا رویگری آمدهایم؛ بازیگر نامآشنا و یار دیرین تلویزیون که بدون شک سرود «ایران ایران»اش در اوایل انقلاب را اغلبمان از بریم و هر سال در ایام دهه فجر انقلاب بارها آن را شنیدهایم و با خودمان زمزمه کردهایم.
این هنرمند خاطرهساز که میتوان او و سرودش را یکی از یادمانهای پیروزی انقلاب اسلامی دانست، در سالهای اخیر با بازی در نقش کیسان ابوعمره یا همان کیان ایرانی هم خوش درخشید و اتفاقا همین نقش، نقش تابلوی بزرگی از چهره او بر یکی از دیوارهای خانهاش است.
قرایی میگوید حامل سلام رئیس سازمان به این هنرمند پیشکسوت است و عنوان میکند: توفیق خداوندی است که قدردان نعماتی چون شما باشیم؛ عزیزان و سرورانی که سرمایه عالم هنر و تلویزیونند.
قرایی که از 2 سال پیش پیگیر امور رویگری بوده، برای هنرپیشه توانای کشورمان آرزوی سلامتی و طول عمر میکند و میگوید: سالیان طولانی کار هنرمندانه و از سر عشق برای مردم باعث شده مردم نگران شما باشند و دوستتان بدارند. از این رو، وظیفه خودمان میدانیم پیامرسان این علاقه و دغدغهمندی شایسته باشیم.
این هنرمند پیشکسوت هم ضمن تشکر از توجه دستاندرکاران رسانه ملی میگوید: جای خوشحالی است دوستان خوبی چون شما دارم. از مردم هم سپاسگزارم.
نگاه قرایی که روی پرتره کیان ایرانی توقف میکند، انگار ذهن رویگری هم به نقطه توجه او گره میخورد. آقای بازیگر سراغ سریال ماندگار «مختارنامه» میرود و میگوید: اتفاقا اخیرا مختارنامه را تماشا میکردم و هربار هم از تلویزیون پخش شود، بینندهاش هستم.
از او درباره مختارنامه سوال میکنم: کدام دیالوگ کیان در مختارنامه را به یاد دارید و حفظ هستید؟ با ذوق خاصی جواب میدهد: شما بگو کدام دیالوگ را حفظ نیستم؟! و ادامه میدهد: بهنظرم دیالوگهای میرباقری را باید چندباره شنید. آقای میرباقری انسانی بینظیر است، هم از حیث انسانی و هم هنری. و وقتی میگوید قرار است در سریال سلمان هم نقشی بازی کند، موجی از شور و شعف همه چهرهاش را فرامیگیرد.
البته با اینکه پیشنهاد بازی در سریال فاخر سلمان برایش بسیار ارزشمند است، رضا رویگری که چندسالی است رنج بیماری بر او چیره شده و با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند، از اینکه پیشنهاد کاری ندارد، دل آزرده است و میگوید: جسمم از روحم سالمتر است. دلخوشی ندارم و کار نمیکنم. ملاحظه سلامتیام را نکنید، اتفاقا هنوز هم وقتی قرار میشود بازی کنم، انرژی میگیرم و سر ذوق میآیم.
سعی میکنیم ذهنش را به سمت نکات مثبت و دلگرمکننده سوق بدهیم. از محبت و علاقه مردم سخن میگوییم و او که قدردان محبتهای مردم است، خاطرهای تازه تعریف میکند و با اشاره به اینکه همین 3-2 روز پیش به قم و جمکران رفته بوده و جمعیت بسیاری دورش جمع شده بودند، میگوید: تنها ثروت من محبت مردم است. محبت را نمیشود اختلاس کرد و چیزی از روی آن برداشت. خدا را شکر میکنم که محبت مردم را دارم و حاضر نیستم آن را با چیزی عوض کنم. من کاری برایشان نکردهام که این اندازه به من محبت میکنند.
عمورضا از دلتنگیها و احوالات این روزهایش هم برایمان حرف میزند، قرایی به او میگوید: کمک میکنیم تا هر مسالهای هست، حل شود.
کیان ایرانی این روزها را تنهاتر از باقی روزهای عمرش میگذراند و به همه ما بویژه دوستان و هممسلکان هنریاش نیاز دارد.
ارسال به دوستان
اخبار
6 اثر در راه جشنواره فجر 42 داریم
رئیس سازمان سینمایی سوره، در نشست خبری صبح روز گذشته ۲۷ شهریور میزبان اهالی رسانه بود و درباره فعالیتهای جدید سازمان توضیحاتی ارائه کرد. نشست خبری حمیدرضا جعفریان رئیس سازمان سینمایی سوره، دیروز با حضور محدثه پیرهادی مدیر مرکز فیلم جوان سوره، هادی فیروزمندی مدیر ارتباطات سازمان سینمایی سوره، خبرنگاران و عکاسان رسانه در سالن زندهیاد فرجالله سلحشور این سازمان برگزار شد. جعفریان با اشاره به اینکه سازمان سینمایی سوره امسال با 6 اثر سینمایی در جشنواره فجر و فیلم کودک و نوجوان حاضر میشود، بیان کرد: بر اساس تجربه مشارکت و همافزایی با نهادهای مختلف امسال هم 6 اثر خود را که دارای تنوع ژانر و فیلمساز هستند، با همکاری و مشارکت دیگر نهادها تولید خواهیم کرد. فیلم سینمایی «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیهکنندگی علی شیرمحمدی یکی از آثار است که با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی انجام میشود و این روزها مراحل پایانی فیلمبرداری را پشت سر میگذارد. این فیلم یک روایت قهرمانانه از یک شخصیت ملی در دهه ۴۰ است. رئیس سازمان سینمایی سوره، درباره شکلگیری و تثبیت مرکز سریال سوره عنوان کرد: حوزه هنری طی این سالها کمتر وارد فضای سریال میشد اما ما به همت دوستانمان موفق شدیم از ۲ سال پیش جدیتر وارد فضای سریال شویم و اقتباس از آثار هنری را سرلوحه کار خود قرار دهیم. تلهتئاتر «کاتب اعظم» و سریال «سوران» خروجی این اتفاق و این مسیر و سیاستگذاری در دست پیگیری است. در حوزه سریال نیز ۸ طرح در دست نگارش داریم که احتمالا امسال 3 طرح وارد مرحله تولید میشود که سریال «بوقچی» در فضای طنز و سریال «بن هور» درباره قرارگاه سری نصرت و شخصیت شهید علی هاشمی به کارگردانی مهدی جعفری از این دست هستند.
***
بانک ملّاک، دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر
دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) به یک موضوع مهم و داغ اختصاص یافت. این دیوارنگاره با عنوان «بانک ملّاک» بامداد دیروز رونمایی شد و شعارش این است: «بانکها غلط میکنند با پول مردم بنگاهداری کنند!»
دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) با توجه به درخواست مردمی برای مقابله با بنگاهداری بانکها و آسیب زدن این موسسات به اقتصاد کشور به سرانجام رسیده است.
«بانک ملاک» محصول خانه طراحان انقلاب اسلامی، وابسته به سازمان هنری - رسانهای اوج است که طراحی آن توسط محسن کربلاییزاده انجام شده و علی خلج هم طراح نوشتار آن است.
***
رقابت ۴۰ کشور جهان در جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان
دبیر سیوپنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان با بیان اینکه بیش از ۴۰ کشور در جشنواره فیلم کودک و نوجوان شرکت کردند، گفت: سعی داریم جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان در اصفهان از حالت موسمی و فصلی بهصورت سالانه برگزار شود و تنها به چند روز در سال خلاصه نشود.
مجید زینالعابدین، صبح دیروز (دوشنبه ۲۷ شهریور) در مراسم رونمایی از پوستر سی و پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان اظهار کرد: مفتخریم جشنواره کودکان و نوجوانان بعد از ۴ سال به اصفهان بازگشت و امیدوارم شاهد اکران آثاری پربار و اثرگذار در این دوره باشیم.
وی با تاکید بر اینکه در مهرماه شادی کودکان اصفهانی افزایش پیدا میکند، افزود: ماه مهر برای بچههای اصفهان نوید رویداد هنری سینمایی است. شهر اصفهان مایه افتخار ایرانیان است، اصفهان پتانسیلهایی دارد که بار دیگر هنر هنرمندان و سینماگران ایران را در سطح ملی و بینالمللی معرفی کند.
دبیر سیوپنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان گفت: در حال حاضر بیش از ۴۰ کشور در جشنواره فیلم کودک و نوجوان شرکت کردهاند و خوشبختانه اصفهان مشارکت خوبی در جشنواره فیلم کودک و نوجوان داشته است. همچنین بیش از ۸۳۵ نفر از کودکان و نوجوانان برای بخش داوری آثار و بیش از ۳۷۷ کودک و نوجوان نیز برای بخش خبرنگاری جشنواره اعلام آمادگی کردهاند.
وی تصریح کرد: از میزبانی اصفهان خرسندیم. بار دیگر این شهر ثابت کرد چه اندازه برای هنر و بویژه سینمای کودک و نوجوان اهمیت قائل است. سعی داریم جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوان در اصفهان از حالت موسمی و فصلی بهصورت سالانه برگزار شود و تنها به چند روز در سال خلاصه نشود.
زینالعابدین خاطرنشان کرد: پوستر جشنواره سیوپنجم از بین طرحهای مختلف و ضمن مشورت با کارشناسان گرافیک به سرانجام رسید. استفاده از رنگ فیروزهای با معماری و عقبه فرهنگی ما عجین است و در این پوستر تلاش شده از این رنگ استفاده شود. در این پوستر، خیالانگیزی کودکان و نوجوانان و نماهای معماری اصفهان دیده میشود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|