
بینالملل: در یک عملیات هوایی غیرمنتظره، رژیم صهیونیستی ۱۸ شهریور/ ۹ سپتامبر به پایتخت قطر حمله کرد و دفاتر کاری و اماکن مسکونی شماری از اعضای دفتر سیاسی جنبش حماس را هدف قرار داد. این حمله در حالی که رهبران حماس در دوحه برای بررسی طرح آتشبس جدید آمریکا جلسه برگزار میکردند، نهتنها یک تجاوز آشکار به حاکمیت یک کشور عضو سازمان ملل، بلکه یک ضربه به مفهوم دیپلماسی و میانجیگری منطقهای بود. 5 عضو حماس در این حمله شهید شدند اما رهبران ارشد این جنبش که برای اقامه نماز به ساختمان مجاور محل جلسه رفته بودند، آسیب جدی ندیدند. برخی گزارشها از کشته شدن یک افسر امنیتی قطری نیز حکایت دارد.
حمله رژیم صهیونیستی به پایتخت قطر، همانند زلزلهای منطقه غرب آسیا را تکان داد؛ اتفاقی که باعث شد این گزاره که رژیم صهیونیستی تهدید بزرگ و خطر اول منطقه است، تثبیت شود.
* حمله به دوحه: اهداف و پیامدهای فوری
رژیم صهیونیستی بلافاصله در بیانیهای رسمی، مسؤولیت حمله هوایی به دوحه را بر عهده گرفت و ادعا کرد این عملیات «کاملاً مستقل» و هدف آن ترور رهبران حماس بوده که از دوحه برای حملات علیه اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ دستور میدادهاند. دنی دانون، سفیر اسرائیل در سازمان ملل ادعا کرد «هیچ مصونیتی برای تروریستها وجود ندارد» و این حمله علیه «اهداف نظامی» انجام شده است. با این حال، قطر این ادعاها را رد و تأکید کرد هدف این حمله، میانجیگری قطر برای آتشبس در غزه بوده است. وزارت خارجه قطر این اقدام را «جنایتکارانه و بزدلانه» و «نقض آشکار حقوق بینالملل» خواند و هشدار داد: «دوحه حق پاسخ قاطع به این حمله را برای خود محفوظ میدارد». شیخ محمد بن عبدالرحمن آلثانی، نخستوزیر و وزیر خارجه قطر این حمله را «تروریسم دولتی» توصیف کرد و خواستار محاکمه بنیامین نتانیاهو شد؛ گفتهای که بهسرعت به نمادی برای تغییر در نگاه منطقه به رژیم صهیونیستی تبدیل شد.
* مواضع رژیم و قطر؛ از توجیه تا خشم
رژیم صهیونیستی در تلاش برای توجیه این حمله ادعا کرد رهبران حماس در دوحه «سرپرست حملات علیه اسرائیل» هستند و این عملیات «مستقل» انجام شده است. با این حال، منابع آمریکایی تأیید کردند ترامپ قبل از حمله از آن مطلع شد اما نتوانست آن را متوقف کند؛ ادعایی که البته با توجه به هماهنگی و همکاری نظامی رژیم با سنتکام، نیز حضور سنتکام در قطر، با واقعیت همخوانی ندارد. با این حال دونالد ترامپ در پستی در فضای مجازی مدعی شد: «این تصمیم نتانیاهو بود، نه من». او همچنین ادعا کرد «فرستاده ویژهاش به قطر هشدار داده بود اما خیلی دیر بود» اما قطر به طور قاطع این ادعاها را رد کرد و گفت هشدار آمریکا پس از اتمام حمله به دوحه رسیده است! وزارت خارجه قطر در بیانیهای شدیداللحن اعلام کرد: «این حمله نقض حاکمیت یک کشور عضو سازمان ملل متحد است و حمله اسرائیل کل نظام بینالملل را در معرض یک آزمایش بزرگ قرار داده است.» نخستوزیر قطر در گفتوگو با شبکه CNN نیز افزود: «نتانیاهو هیچگاه در مسیر میانجیگری جدی عمل نکرده و تنها به اتلاف وقت پرداخته است».
* واکنش جهان؛ از محکومیت تا توجیه
شورای امنیت سازمان ملل حمله اسرائیل به دوحه را محکوم کرد اما در بیانیهای که مورد توافق ۱۵ عضو شورا قرار گرفت، نامی از اسرائیل نبرد! این بیانیه که توسط انگلیس و فرانسه تهیه شد، تنها بر «حمایت از حاکمیت و تمامیت ارضی قطر» تأکید کرد اما واکنشهای جهانی از چین و روسیه تا اتحادیه اروپایی، به وضوح نشان داد این حمله یک نقطه عطف در روابط بینالملل است. فو کونگ، سفیر چین در سازمان ملل این حمله را «نقض آشکار حاکمیت قطر و قوانین بینالمللی» خواند و هشدار داد: «قطر نقش مهمی در میانجیگری مذاکرات صلح دارد. هدف قرار دادن هیات حماس در دوحه نشاندهنده سوءنیت و بیمسؤولیتی و عزم بر هم زدن مذاکرات صلح است». روسیه نیز این حمله را «دارای پیامدهای وخیم برای امنیت منطقه خاورمیانه» دانست و گفت: «چه چیزی مانع آن میشود اسرائیل پس از بمباران دوحه، به هر پایتختی در جهان حمله نکند؟»
آمریکا نیز با اظهار نارضایتی از این حمله اما بدون محکومیت صریح اسرائیل، وضعیتی پیچیده را نشان داد. دوروتی شی، معاون سفیر آمریکا در سازمان ملل، حمله را «تاسفبار» خواند ولی در عین حال ادعا کرد «تعقیب رهبران حماس یک هدف ارزشمند است». استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ، پس از حمله به قطر با نخستوزیر قطر ملاقات کرد و از او خواست همکاری امنیتی با آمریکا را حفظ کند اما قطر در پاسخ اعلام کرد «در حال ارزیابی مجدد نقش میانجیگری خود» است. البته کمی بعد دفتر رسانههای بینالمللی قطر این گزارشها را تکذیب کرد و آن را «تلاش برای ایجاد اختلاف» خواند.
* تضمینهای امنیتی آمریکا
به اعتقاد کارشناسان، یکی از پیامدهای اصلی حمله رژیم صهیونیستی به قطر، نشان دادن ناتوانی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا در محافظت از متحدان خود است. قطر که میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در غرب آسیاست، سالهاست بر اساس توافقهای امنیتی با واشنگتن، به عنوان یک متحد قوی محسوب میشد اما حمله رژیم صهیونیستی به خاک این کشور، بدون هیچ ممانعتی از سوی آمریکا نشان داد تضمینهای امنیتی آمریکا به کشورهای حاشیه خلیجفارس کاملاً فاقد ضمانت اجرایی است. ترامپ مدعی است در گفتوگو با نتانیاهو، نسبت به این حمله ابراز نارضایتی کرده است اما او نهتنها اقدام عملی برای جلوگیری از آن انجام نداد، بلکه به اعتقاد کارشناسان به واسطه حضور دفتر مرکزی سنتکام در قطر، حضور جنگندههای رژیم صهیونیستی در آسمان دوحه، با هماهنگی و مجوز سنتکام بوده است. البته ترامپ با وجود طرح ادعای مخالفت با حمله، از این اقدام نتانیاهو حمایت کرد. رئیسجمهور آمریکا در اینباره گفت: «از بین بردن حماس که بدبختی ساکنان غزه را به بار آورده است، هدفی ارزشمند است».
از سوی دیگر حمله رژیم صهیونیستی به قطر، بویژه برای کشورهایی مانند عربستان و امارات که سالها هزینههای هزاران میلیارد دلاری برای خرید تسلیحات آمریکایی کردهاند، یک نگرانی مهم است. آنها بر این باور بودند همکاری با آمریکا، چه در حوزه سیاسی و اقتصادی و چه بر اساس مشوقهای مالی، یک تضمین امنیتی است اما حمله به قطر نشان داد حتی یک کشور متحد واقعی آمریکا نیز در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی در امان نیست. یک بر همین اساس است که تحلیلگر آمریکایی در گزارش «سیانان» نوشت: «این حمله نشان میدهد اهداف سیاسی نتانیاهو حتی بر اولویتهای حیاتی امنیتی آمریکا هم پیشی دارد».
از سوی دیگر با وجود ادعاهای آمریکا درباره «عدم مشارکت» در این حمله، منابع مختلف تأیید کردند ترامپ و نتانیاهو قبل از حمله با هم تماس گرفتهاند. بر اساس اخبار منتشر شده توسط این منابع، ترامپ در گفتوگو با نتانیاهو، از این عملیات مطلع شد اما هیچ اقدامی برای جلوگیری از آن انجام نداد. البته در آمریکا انتقاداتی نسبت به رفتار نتانیاهو مطرح شد. ادوارد جرجیان، سفیر سابق آمریکا در اراضی اشغالی گفت: «اسرائیل آشکارا توجه چندانی به امنیت ملی آمریکا ندارد».
نکته قابل تأمل اینکه حمله رژیم صهیونیستی به قطر بویژه در لحظهای که مذاکرات آتشبس در غزه در مرحله نهایی بود، یک ضربه به اعتبار ترامپ به عنوان «رئیسجمهور صلح(!)» وارد کرد. سیانان در این باره در تحلیلی نوشت: «این حمله رسوایی تازهای برای ترامپ است. حمله به دوحه نشان میدهد نتانیاهو به دنبال طولانیتر کردن جنگ غزه است و با این اقدام تحقیقات درباره ناکامیهای امنیتی اسرائیل پیش از عملیات توفان الاقصی را به تعویق انداخت».
* تغییر در نـگاه کـشورهای عرب: ایران نه! اسرائیل دشمن است
تقریبا اکثر کارشناسان معتقدند یکی از مهمترین پیامدهای حمله رژیم صهیونیستی به قطر، تغییر نگاه کشورهای عرب به تهدیدات منطقهای است. سالهاست رژیم صهیونیستی و آمریکا به طور مداوم تلاش میکنند ایران را به عنوان «دشمن شماره یک» غرب آسیا معرفی کنند اما حمله به قطر نشان داد واقعیت کاملاً متفاوت است، چرا که حالا مشخص شده این ایران و جبهه مقاومت هستند که در عمل مانع دست درازی رژیم صهیونیستی به کل منطقه و سیطره این رژیم بر غرب آسیا شدهاند.
در همین راستا شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله لبنان پس از حمله رژیم صهیونیستی به قطر، طی یک سخنرانی گفت: «کسانی که نمیخواهند از مقاومت پشتیبانی کنند، لااقل به آن آسیب نرسانند، چرا که هیچ چیز غیر از مقاومت نمیتواند در برابر رژیم صهیونیستی ایستادگی کند». وی همچنین این حمله را جزء جداییناپذیر پروژه «اسرائیل بزرگ» دانست و گفت: «تصمیم برای اجرای این پروژه از مدتها قبل اتخاذ شده و تنها چیزی که باعث تأخیر در روند آن میشود، استمرار مقاومت است».
این نگرش، بویژه در کشورهایی مانند امارات و عربستان دستکم در ظاهر تأثیر گذاشته است. امارات عربی متحده پس از حمله، سفیر اسرائیل را احضار کرد و مانع حضور شرکتهای امنیتی اسرائیلی در یک کنفرانس امنیتی در دوبی نیز شد. عربستان سعودی نیز در حال بررسی گامهای جدیدی برای بازنگری روابط با رژیم صهیونیستی است. نشست فوقالعاده سران عرب در دوحه که برای روزهای یکشنبه و دوشنبه این هفته برنامهریزی شده، نشاندهنده این است که کشورهای عرب در حال گفتوگو درباره چگونگی مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی و احیاناً تجدید نظر در سیاستهای امنیتی خود هستند.
قطر در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به دوحه، اعلام کرد در حال مشورت با دیگر کشورهای عربی و اسلامی برای اتخاذ موضعی مشترک است. نخستوزیر قطر در گفتوگو با شبکه CNN گفت: «پاسخی از سوی منطقه در راه است. این موضوع هماکنون با شرکای منطقهای در حال بررسی است و امیدواریم واکنش کشورها واقعی و مؤثر باشد تا اسرائیل دستکم تا حدودی متوقف شود».
این قبیل اظهارات و مواضع از سوی کشورهای عرب که یا اقدام به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی کرده بودند یا نسبت به آن متمایل بودند، قابل تأمل است. به اعتقاد کارشناسان، حمله رژیم صهیونیستی به قطر، پروژه پیمان آبراهام را دستکم تا ماههای آینده به محاق برده است.
امارات عربی متحده که پیشتر، اقدام به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی کرده بود و از عادیسازی روابط با اسرائیل حمایت میکرد، اکنون میگوید اقدامات عملی علیه این رژیم را در دستور کار قرار داده است. از سوی دیگر جاسم البدیوی، دبیرکل شورای همکاری خلیجفارس این حمله را «عملیات شرمآور» خواند و گفت: «همبستگی کامل این شورا با قطر را اعلام میکنیم و از هر اقدامی که دوحه انجام دهد، حمایت میکنیم».
* از میانجیگری به مقابله
حمله رژیم صهیونیستی به پایتخت قطر، نهتنها یک تجاوز به قطر، بلکه یک ضربه به مفهوم دیپلماسی در غرب آسیاست.
واکنش نهچندان قاطع شورای امنیت سازمان ملل به حمله رژیم صهیونیستی، تا حدودی واقعیات سازوکارهای نظم آمریکایی نسبت به این قبیل تجاوزات را نشان داد.
این ناتوانی، بویژه برای کشورهایی مانند قطر که سالها به عنوان میانجی بیطرف در مذاکرات آتشبس حماس با رژیم صهیونیستی فعالیت کردهاند، یک پیام قوی است: «دیپلماسی بهتنهایی کافی نیست». اینک کشورهای عرب متوجه شدهاند یکی از الزامات مهم برای مهار رژیم صهیونیستی، تقویت قدرت درونی است، نه اعتماد به تضمینهای آمریکا یا دیپلماسی بیاثر. این واقعیت، بویژه در کشورهایی که سالها هزینههای هزاران میلیارد دلاری برای خرید تسلیحات آمریکایی کردهاند، یک شکست بزرگ در سیاستهای برونسپاری امنیت به غرب است.
* عصر جدید غرب آسیا
حمله رژیم صهیونیستی به قطر، به اعتقاد بیشتر کارشناسان یک نقطه عطف در تحولات و روابط منطقه است. این حمله نشان داد تضمینهای آمریکا برای کشورهای عرب بدون کارکرد است.
حمله رژیم صهیونیستی به قطر، البته یک پیام مهم را برای همه بازیگران منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا در پی دارد؛ پس از حمله رژیم صهیونیستی به سوریه، زنگ خطر درباره تلاش نتانیاهو برای توسعه نظامیگری و سلطه بر غرب آسیا و شمال آفریقا به صدا در آمد اما حمله این رژیم به قطر، به وضوح نشان داد تلآویو این راهبرد را به صورت جدی در دستور کار قرار داده و اکنون در حال اجرای آن است.
تجاوز به قطر که یک کشور میانجی و متحد آمریکاست، نشان داد رژیم صهیونیستی در راستای این راهبرد هیچ مرزی را رعایت نمیکند. این رویداد، نهتنها برای قطر، بلکه برای تمام کشورهای غرب آسیا، یک هشدار بزرگ است: «اسرائیل این بار قطر را هدف قرار داد، بار بعد چه کشوری خواهد بود؟
دبیرکل حزبالله: تجاوز به قطر بخشی از پروژه «اسرائیل بزرگ» است
دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانی خود به مناسبت سالروز ولادت پیامبر اسلام(ص) تأکید کرد فلسطین مهمترین آرمان وحدت امت اسلام است و حمایت از آن بالاترین نشانه همبستگی مسلمانان به شمار میرود.
شیخ نعیم قاسم با محکوم کردن حمله اخیر رژیم صهیونیستی به دوحه و تلاش برای ترور رهبران حماس گفت: «این تجاوز یک اقدام استثنایی نبود، بلکه بخشی از پروژه اسرائیل بزرگ و با چراغ سبز آمریکا انجام شد». وی تأکید کرد سکوت در برابر این اقدام جایز نیست و مقاومت تنها مانع اجرای این پروژه است.
شیخ قاسم از کشورهای عرب خواست اگر نمیخواهند از مقاومت حمایت کنند، دستکم به آن آسیب نرسانند. وی همچنین عملیات اخیر فلسطینیها در نزدیکی قدس را «شجاعانه» خواند و بر پایداری ملت فلسطین در برابر اشغالگران تأکید کرد.
دبیرکل حزبالله در ادامه ضمن قدردانی از ایستادگی مردم یمن تصریح کرد مقاومت در لبنان توانسته مانع اشغالگری شود و رژیم صهیونیستی امروز در برابر بازدارندگی لبنان قرار دارد.
امارات سفیر رژیم صهیونیستی را احضار کرد
شبکه ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داد امارات در واکنش به حمله اخیر اسرائیل به قطر، «یوسی شیلی» سفیر تلآویو در ابوظبی را احضار کرده است. این احضار برای ارائه توضیحات و تذکر رسمی انجام شده، هرچند وزارت خارجه امارات هنوز آن را تأیید نکرده است. امارات پیشتر در بیانیهای، حمله هوایی اسرائیل به دوحه را «اقدامی بزدلانه و نقض آشکار حاکمیت ملی قطر» خوانده و تأکید کرده بود در کنار قطر خواهد ایستاد. قطر نیز این تجاوز را «تروریسم دولتی» توصیف کرده و هشدار داده است سکوت نخواهد کرد.
«محمد بن عبدالرحمن» نخستوزیر و وزیر خارجه قطر اعلام کرده دوحه در حال گفتوگو با شرکای منطقهای برای شکلدهی به پاسخی هماهنگ و ایجاد ائتلاف منطقهای علیه تجاوزات اسرائیل است. او تأکید کرد کل منطقه خلیج فارس در خطر قرار گرفته و واکنش واقعی و مؤثر کشورها ضروری است.
***
رژیم صهیونیستی؛ تهدید اول منطقه
حامد پارسافر: حمله اخیر رژیم صهیونیستی به خاک قطر، از نظر نظامی شاید کوچک به نظر برسد و محدود به یک عملیات علیه افراد غیرقطری باشد اما از نظر سیاسی و امنیتی معنایی بسیار بزرگ دارد. این حمله پرده از واقعیتی برداشت که سالها با تبلیغات سنگین تلاش میشد وارونه نشان داده شود؛ اسرائیل تهدید اصلی منطقه است.
سالهای گذشته، آمریکا و برخی کشورهای غربی با همراهی بعضی دولتهای عرب، میلیاردها دلار خرج تبلیغات کردند تا این گزاره را جا بیندازند که «ایران عامل اصلی بیثباتی در خاورمیانه» است. این در حالی بود که ایران عملاً در هیچ نقطهای از منطقه آغازگر جنگ و تجاوز نبوده است. برعکس، حضور ایران در کشورهای مختلف، عموماً به دعوت دولتهای آن کشورها یا در حمایت از جبهههای مقاومت در برابر اشغالگری و تروریسم بوده اما همین تبلیغات باعث شد بسیاری از پایتختهای عربی، نگاه خود را از تهدید اصلی – رژیم اشغالگر - منحرف کنند.
حمله به قطر، درست در شرایطی که این کشور بهرغم وجود رابطه مستقیم با اسرائیل، خود را میانجی معرفی میکرد، نشان داد صهیونیستها برای سلطه بر غرب آسیا هیچ مرز و خط قرمزی نمیشناسند. کشوری که تصور میکرد با نقشآفرینی دیپلماتیک میتواند خود را از تیررس حملات دور نگه دارد، ناگهان دید خاکش هدف قرار گرفته است. این اتفاق به روشنی ثابت کرد مشکل اصلی رژیم صهیونیستی با یک کشور و گروه نیست! بلکه ماهیت رژیم، بر پایه تجاوز و بحرانآفرینی و از همه مهمتر سیطره به منطقه است.
ایران سالهاست این واقعیت را به کشورهای منطقه گوشزد میکند، ایران ضمن هشدار درباره تلاش رژیم صهیونیستی برای سلطه بر منطقه، حکام کشورهای عربی را برحذر داشت تا برای تأمین امنیت خود به آمریکا اعتماد کنند. ایران همچنین به این کشورها توصیه کرد: تنها راه حفظ امنیت، اتکا به توان بومی و ایجاد بازدارندگی واقعی است. تجربه جمهوری اسلامی در ۴ دهه گذشته نشان داده هر جا مقاومت وجود داشته، اسرائیل و حامیانش عقبنشینی کردهاند و هرجا دولتها به وعدههای غرب و آمریکا دل بستهاند، نتیجه چیزی جز ناامنی و بیثباتی نبوده است. همین منطق باعث شد ایران شبکهای از قدرت منطقهای ایجاد کند که امروز هزینه هر اقدام رژیم را بالا میبرد.
* قطر در برابر این حمله چه کرد؟
واکنش دوحه در حد صدور بیانیه و تلاش برای مدیریت دیپلماتیک بحران باقی ماند، چرا که نه توان پاسخگویی نظامی داشت و نه اراده سیاسی لازم برای مقابله با رژیم. این دقیقاً همان تفاوتی است که میان امنیت «وارداتی» و امنیت «بومی» وجود دارد. کشوری که امنیتش را به قراردادهای خارجی و حمایت دیگران گره میزند، در لحظه خطر چیزی برای اتکا ندارد اما کشوری که خودش شبکه بازدارندگی بسازد، میتواند با قاطعیت در برابر تهدید بایستد.
باید به یک نکته مهم دیگر هم توجه کرد: آمریکا! بسیاری از کشورهای عرب فکر میکنند با نزدیکی به واشنگتن میتوانند در سایه قدرت آمریکا احساس امنیت کنند اما حمله به قطر نشان داد این تصور تا چه حد توخالی است. آمریکا یا از این حمله خبر داشته و چشم بسته، یا نتوانسته جلوی متحدش را بگیرد که در هر دو صورت، نتیجه یکی است: اتکا به آمریکا برای تضمین امنیت، یک خطای راهبردی است.
این حمله در کنار اثبات هشدارهای ایران نسبت به توسعهطلبی رژیم صهیونیستی و ضرورت عدم اعتماد به آمریکا در عین حال یک پیام مهم برای دولتهای عرب دارد: وقت آن رسیده در سیاستهای خود بازنگری کنند. ادامه تنش با ایران، عملاً به نفع اسرائیل تمام میشود و شکافهای منطقه را عمیقتر میکند. در حالی که واقعیت این است که ایران و کشورهای عرب، هر دو از یک دشمن مشترک ضربه میخورند. اگر این کشورها به جای تقابل با ایران، راه اتحاد و همکاری را در پیش گیرند، میتوانند یک سازوکار منطقهای برای بازدارندگی جمعی بسازند؛ سازوکاری که هزینه تجاوزات رژیم را بالا ببرد و امنیت همه را تضمین کند.
باید صادقانه گفت حمله به قطر یک هشدار بود! نه فقط برای دوحه، بلکه برای همه کشورهای منطقه. امروز نوبت قطر است، فردا ممکن است نوبت کشوری دیگر باشد. اسرائیل هیچ تضمینی نداده دست از تجاوز بردارد، چون اساساً بقای خود را در بحرانآفرینی میبیند. تنها راه مقابله با این تهدید، کنار گذاشتن توهمات گذشته و حرکت به سوی اتحاد منطقهای است.
ایران بارها دست همکاری به سوی همسایگان عرب خود دراز کرده است. پیام تهران روشن است: امنیت منطقه باید توسط خود کشورهای منطقه تأمین شود، نه با حضور قدرتهای خارجی. این حمله فرصتی است برای بازگشت به عقلانیت و انتخاب یک مسیر جدید. اگر کشورهای عرب همچنان ایران را دشمن فرضی خود بدانند، در حقیقت اسرائیل را از تهدید اول به تهدید فرعی تقلیل دادهاند و این همان اشتباهی است که حالا هزینهاش را قطر پرداخته است.
اسرائیل امروز نهتنها برای فلسطین، بلکه برای کل غرب آسیا تهدید وجودی است. ایران بدرستی این تهدید را از سالها قبل تشخیص داده و بر اساس آن استراتژی مقاومت را بنا کرده است. حالا نوبت دولتهای عرب است که تصمیم بگیرند: یا همچنان به سراب امنیت وارداتی دل خوش کنند و هر بار شاهد تجاوزی جدید باشند، یا با تکیه بر همکاریهای منطقهای، امنیت واقعی و پایدار را بنا کنند.