گروه سیاسی: در دل تاریکی یک معمای کهن، جایی که سایهها بر حقیقت سنگینی میکند و زمان، مرز میان واقعیت و افسانه را در هالهای از ابهام قرار داده، یک داستان مهم در خاورمیانه از ناپدید شدن و از شواهدی که همچون جرقههایی در شب، راه را به سوی حقیقتی تلخ مینماید، همچنان وجود دارد: «داستان امام موسی صدر».
این بار، این بیبیسی است که با رویکردی مستندگونه میخواهد پرده از راز ناپدید شدن امام موسی صدر بردارد؛ روحانی برجستهای که 5 دهه پیش در قلب لیبی به یکباره ناپدید شد و حالا بیبیسی در گزارشی مستند نهتنها بر تصاویر و تحلیلها تکیه زده، بلکه با گره زدن علم و تاریخ به دنبال تایید فرضیهای است که سالهاست خاورمیانه را درگیر خود کرده: «فرضیه شهادت امام موسی صدر».
تصور کنید در گوشهای از شمال انگلستان در دانشگاه «بردفورد» که شاید روزگاری پناهگاه اندیشههای علمی بود، پروفسور «حسن اوگیل» دانشمندی از جنس الگوریتمها غرق در بررسی عکسی است که نقاب از صورتی متلاشی برداشته است. این عکس نهتنها یک تصویر، بلکه کلیدی است در دستان او برای گشودن قفلی که نزدیک به نیم قرن میشود بر سینه خاورمیانه کوبیده شده است.
بیبیسی با صدایی که گویی از اعماق تاریخ سخن میگوید، ماجرا را اینگونه روایت میکند: «عکس اصلی را یک خبرنگار گرفته بود». خبرنگاری که سال ۲۰۱۱، در دل سردخانهای مخفی در طرابلس با جسدی روبهرو شد که شاید و تنها شاید متعلق به همان روحانی گمشده، یعنی موسی صدر است؛ همان فردی که شهریور ۱۳۵۷ در اوج گرمای تابستان و در بحبوحه تحولات منطقه به همراه 2 نفر دیگر سفری به لیبی داشت اما به یکباره ناپدید شد تا سایه این معما سالها بر تاریخ خاورمیانه سنگینی کند.
بیبیسی با کنار هم گذاشتن این قطعات، تصویری را ترسیم میکند که در آن یک خبرنگار لبنانی - سوئدی به نام «قاسم حماده» در سال ۲۰۱۱ درست همزمان با فروریختن دیوارهای حکومت قذافی به گنجی تلخ دست مییابد: جسدی که 30 سال تمام در میان انبوهی از ناشناسها انتظار کشیده و سپس یک یافته دیگر به روایت اضافه میکند و آن هم آسیبدیدگی در جمجمه جسد است. بیبیسی با این یافتهها فرضیه قتل و اعدام را که تا پیش از این تنها در هالهای از ابهام قرار داشت، قوت میبخشد. کاملاً مشخص است راوی با این جزئیات میخواهد مخاطب را به سمت نتیجهگیری خاصی هدایت کند.
در این نقطه از داستان، جایی که جستوجو برای یافتن حقیقت به اوج خود میرسد، صدای دیگری نیز به گوش میرسد و آن هم صدای خانواده امام موسی صدر است؛ صدایی که با صدور بیانیهای پرده از دیدگاه خود برمیدارد و بر نکتهای اساسی انگشت میگذارد: «تصویر جسد در مستند بیبیسی به دلیل تفاوتهای بارز در ویژگیهای ظاهری از جمله شکل چهره و رنگ مو نمیتواند متعلق به امام باشد».
اما این تمام ماجرا نیست. در بیانیه خانواده امام موسی صدر گلایهای عمیقتر نیز نهفته است و آن اینکه بیبیسی، بدون کسب اطلاع یا اجازه از تصاویر شخصی صدر برای مقایسه بهره برده است. این اقدام نهتنها پرسشهایی را درباره رعایت حریم خصوصی مطرح میکند، بلکه اعتبار روششناختی مستند را نیز زیر سوال میبرد.
ماجرا به این سادگیها نیست و روایت بیبیسی هرچند جذاب و پر از جزئیات است اما هنوز تمام قصه را برای ما روشن نکرده است. در واقع همانطور که قاضی «حسن شامی» دبیر کمیته رسمی پیگیری پرونده و نماینده خانواده صدر در مصاحبه با بیبیسی عربی بدرستی اشاره میکند «بیبیسی هیچ دلیل و مدرک قاطعی ارائه نکرده است». این یعنی تمام آن شباهتها، تمام آن نرمافزارها و تمام آن فرضیهها در نهایت به یک نقطه نامعلوم ختم میشود. گویی مستند کوهی را توصیف میکند اما سندی دال بر وجود آن کوه ارائه نداده است.
نکته اول مربوط به جسد یافتشده در سردخانه لیبی است. قاضی شامی به روشنی بیان میکند «مسؤولان لیبی در سال ۲۰۱۲، وجود این سردخانه و پیکرها را اطلاع دادهاند و آزمایش DNA نیز انجام شده است». نکته کلیدی اینجاست که «همه آن پیکرها لیبیایی بودهاند». این مساله هرگونه ارتباط احتمالی این اجساد با امام موسی صدر را منتفی میکند. پس این بخش از روایت مستند یا اشتباه است یا تعمدی برای گمراه کردن مخاطب دارد.
نکته دوم مربوط به روش تحقیق تاریخی مورد استفاده در مستند است. مستند مخاطب را به سمت پذیرش فرضیه «کشته شدن» امام موسی صدر سوق میدهد، حتی اگر شواهد قطعی در کار نباشد. این یک روش تحقیق تاریخی معتبر نیست؛ تاریخنگاری علمی بر پایه شواهد و مدارک استوار است، نه بر اساس سوق دادن مخاطب به یک نتیجه از پیش تعیین شده. نکته دیگر، منبع روایت است. مستند تا حد زیادی بر گفتههای یک خبرنگار تکیه دارد. صحبتهای یک خبرنگار حتی اگر در ظاهر بیطرفانه باشد، میتواند تحت تأثیر انگیزههای شخصی، سازمانی یا حتی فشارهای بیرونی قرار گیرد. در تحقیقات تاریخی معتبر، لازم است منابع متنوع باشد و دیدگاههای مختلف را شامل شود یا حداقل انگیزههای احتمالی راویان به طور کامل روشن و شفاف باشد تا بتوان به روایت آنها اعتماد کرد. خلاصه اینکه مستند بیبیسی با این روشها به جای ارائه تصویری روشن، بیشتر باعث ایجاد ابهام و پرسشهای جدید شده است. به نظر میرسد برای رسیدن به حقیقت باید سراغ شواهد محکمتر و منابع معتبرتر و متنوعتری رفت.
نکته بعدی گزارش - مستند بیبیسی این است که میگوید: «سال ۲۰۱۱ زمانی که قاسم از سردخانه مخفی دیدن کرد، تنها از جسد عکس نگرفت. او توانست تعدادی از فولیکولهای موی جسد را هم با خود بیرون بیاورد تا برای آزمایش دیانای مورد استفاده قرار گیرد. او این نمونهها را به مقامهای ارشد دفتر بری داده بود تا آن را بررسی کنند». حال آنکه نمونه موی ادعایی در گزارش بیبیسی هم به دلیل یک «اشتباه فنی» از بین رفته است! این عملاً مهمترین راه برای اثبات یا رد ماجرا بوده است.
بیبیسی برای تقویت ادعای خود مبنی بر اینکه جسد موجود در سردخانه ممکن است امام موسی صدر باشد، سراغ تکنیک تشخیص چهره عمیق در دانشگاه بردفورد رفته است. پروفسور اوگیل عکسی از جسد را که قاسم حماده در سردخانه گرفته بود با 4 عکس مختلف از امام موسی صدر مقایسه میکند و میگوید عکس جسد، نمرهای در محدوده ۶۰ به دست آورده است. این یعنی «احتمال زیاد» وجود دارد فرد مذکور امام موسی صدر باشد. حالا باید به این نکته توجه داشت در دنیای واقعی برای اثبات هویت در چنین پروندههای مهمی ما به دنبال مدارک قطعی و بیخدشه هستیم، نه صرفاً «احتمال زیاد» بر اساس شباهتهای چهرهای. همچنین درست است که یک نرمافزار پیشرفته میتواند شباهتها را بررسی کند و نمرهای بدهد اما آیا میتوان تنها بر اساس «احتمال زیاد» یک نرمافزار که بر اساس «شباهتهای پیچیده» کار میکند، پرونده یک شخصیت مهم تاریخی را بست؟
در پایان باید اشاره کرد مستند بیبیسی در حد یک فیلم خوب باقی میماند و نه یک سند تاریخی قاطع. این مستند بیش از آنکه به سوالات پاسخ دهد، خودش را در دایرهای از ابهامات گرفتار کرده است؛ از جسد مرموزی که معلوم شد لیبیایی است و نمونه موی گرانبهایی که هرگز به آزمایشگاه نرفت تا نرمافزار تشخیص چهرهای که فقط یک «احتمال زیاد» بود. با همه اینها به نظر میرسد این مستند بیش از آنکه «حکم قطعی» صادر کند، خودش نیازمند «بازبینی دقیق» است. در واقع میتوان گفت بیبیسی نتوانسته آن «مُهر تأیید قاطع» را بر فرضیاتش بزند. هرچند این به معنای ارائه شواهد قطعی بر زنده بودن امام موسی صدر نیست اما به طور قطع این مستند را نمیتوان پایان داستان پر فراز و نشیب امام موسی صدر و تعیینکننده سرنوشت او دانست.
نقدی بر مستند بیبیسی از امام موسی صدر
بازی با احتمالات یا توطئه سکوت؟
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها