22/شهريور/1404
|
02:49

رژیم صهیونیستی؛ تهدید اول منطقه

حامد پارسافر: حمله اخیر رژیم صهیونیستی به خاک قطر، از نظر نظامی شاید کوچک به نظر برسد و محدود به یک عملیات علیه افراد غیرقطری باشد اما از نظر سیاسی و امنیتی معنایی بسیار بزرگ دارد. این حمله پرده از واقعیتی برداشت که سال‌ها با تبلیغات سنگین تلاش می‌شد وارونه نشان داده شود؛ اسرائیل تهدید اصلی منطقه است. 
سال‌های گذشته، آمریکا و برخی کشورهای غربی با همراهی بعضی دولت‌های عرب، میلیاردها دلار خرج تبلیغات کردند تا این گزاره را جا بیندازند که «ایران عامل اصلی بی‌ثباتی در خاورمیانه» است. این در حالی بود که ایران عملاً در هیچ نقطه‌ای از منطقه آغازگر جنگ و تجاوز نبوده است. برعکس، حضور ایران در کشورهای مختلف، عموماً به دعوت دولت‌های آن کشورها یا در حمایت از جبهه‌های مقاومت در برابر اشغالگری و تروریسم بوده اما همین تبلیغات باعث شد بسیاری از پایتخت‌های عربی، نگاه خود را از تهدید اصلی – رژیم اشغالگر - منحرف کنند.
حمله به قطر، درست در شرایطی که این کشور به‌رغم وجود رابطه مستقیم با اسرائیل، خود را میانجی معرفی می‌کرد، نشان داد صهیونیست‌ها برای سلطه بر غرب آسیا هیچ مرز و خط قرمزی نمی‌شناسند. کشوری که تصور می‌کرد با نقش‌آفرینی دیپلماتیک می‌تواند خود را از تیررس حملات دور نگه دارد، ناگهان دید خاکش هدف قرار گرفته است. این اتفاق به ‌روشنی ثابت کرد مشکل اصلی رژیم صهیونیستی با یک کشور و گروه نیست! بلکه ماهیت رژیم، بر پایه تجاوز و بحران‌آفرینی و از همه مهم‌تر سیطره به منطقه است.
ایران سال‌هاست این واقعیت را به کشورهای منطقه گوشزد می‌کند، ایران ضمن هشدار درباره تلاش رژیم صهیونیستی برای سلطه بر منطقه، حکام کشورهای عربی را برحذر داشت تا برای تأمین امنیت خود به آمریکا اعتماد کنند. ایران همچنین به این کشورها توصیه کرد: تنها راه حفظ امنیت، اتکا به توان بومی و ایجاد بازدارندگی واقعی است. تجربه جمهوری اسلامی در ۴ دهه گذشته نشان داده هر جا مقاومت وجود داشته، اسرائیل و حامیانش عقب‌نشینی کرده‌اند و هرجا دولت‌ها به وعده‌های غرب و آمریکا دل بسته‌اند، نتیجه چیزی جز ناامنی و بی‌ثباتی نبوده است. همین منطق باعث شد ایران شبکه‌ای از قدرت منطقه‌ای ایجاد کند که امروز هزینه هر اقدام رژیم را بالا می‌برد.
* قطر در برابر این حمله چه کرد؟
واکنش دوحه در حد صدور بیانیه و تلاش برای مدیریت دیپلماتیک بحران باقی ماند، چرا که نه توان پاسخگویی نظامی داشت و نه اراده سیاسی لازم برای مقابله با رژیم. این دقیقاً همان تفاوتی است که میان امنیت «وارداتی» و امنیت «بومی» وجود دارد. کشوری که امنیتش را به قراردادهای خارجی و حمایت دیگران گره می‌زند، در لحظه خطر چیزی برای اتکا ندارد اما کشوری که خودش شبکه بازدارندگی بسازد، می‌تواند با قاطعیت در برابر تهدید بایستد.
باید به یک نکته مهم دیگر هم توجه کرد: آمریکا! بسیاری از کشورهای عرب فکر می‌کنند با نزدیکی به واشنگتن می‌توانند در سایه قدرت آمریکا احساس امنیت کنند اما حمله به قطر نشان داد این تصور تا چه حد توخالی است. آمریکا یا از این حمله خبر داشته و چشم بسته، یا نتوانسته جلوی متحدش را بگیرد که در هر دو صورت، نتیجه یکی است: اتکا به آمریکا برای تضمین امنیت، یک خطای راهبردی است. 
این حمله در کنار اثبات هشدارهای ایران نسبت به توسعه‌طلبی رژیم صهیونیستی و ضرورت عدم اعتماد به آمریکا در عین حال یک پیام مهم برای دولت‌های عرب دارد: وقت آن رسیده در سیاست‌های خود بازنگری کنند. ادامه تنش با ایران، عملاً به نفع اسرائیل تمام می‌شود و شکاف‌های منطقه را عمیق‌تر می‌کند. در حالی ‌که واقعیت این است که ایران و کشورهای عرب، هر دو از یک دشمن مشترک ضربه می‌خورند. اگر این کشورها به جای تقابل با ایران، راه اتحاد و همکاری را در پیش گیرند، می‌توانند یک سازوکار منطقه‌ای برای بازدارندگی جمعی بسازند؛ سازوکاری که هزینه تجاوزات رژیم را بالا ببرد و امنیت همه را تضمین کند.
باید صادقانه گفت حمله به قطر یک هشدار بود! نه فقط برای دوحه، بلکه برای همه کشورهای منطقه. امروز نوبت قطر است، فردا ممکن است نوبت کشوری دیگر باشد. اسرائیل هیچ تضمینی نداده دست از تجاوز بردارد، چون اساساً بقای خود را در بحران‌آفرینی می‌بیند. تنها راه مقابله با این تهدید، کنار گذاشتن توهمات گذشته و حرکت به سوی اتحاد منطقه‌ای است.
ایران بارها دست همکاری به سوی همسایگان عرب خود دراز کرده است. پیام تهران روشن است: امنیت منطقه باید توسط خود کشورهای منطقه تأمین شود، نه با حضور قدرت‌های خارجی. این حمله فرصتی است برای بازگشت به عقلانیت و انتخاب یک مسیر جدید. اگر کشورهای عرب همچنان ایران را دشمن فرضی خود بدانند، در حقیقت اسرائیل را از تهدید اول به تهدید فرعی تقلیل داده‌اند و این همان اشتباهی است که حالا هزینه‌اش را قطر پرداخته است.
 اسرائیل امروز نه‌تنها برای فلسطین، بلکه برای کل غرب آسیا تهدید وجودی است. ایران بدرستی این تهدید را از سال‌ها قبل تشخیص داده و بر اساس آن استراتژی مقاومت را بنا کرده است. حالا نوبت دولت‌های عرب است که تصمیم بگیرند: یا همچنان به سراب امنیت وارداتی دل خوش کنند و هر بار شاهد تجاوزی جدید باشند، یا با تکیه بر همکاری‌های منطقه‌ای، امنیت واقعی و پایدار را بنا کنند.

ارسال نظر
پربیننده