طاها سهرابپور: چهاردهم خرداد ۱۳۰۷، شهر قم شاهد تولد نوزادی بود که بعدها نامش در تاریخ معاصر خاورمیانه طنینانداز شد؛ سیدموسی صدر. او در خانوادهای چشم به جهان گشود که علم و مرجعیت در رگهایش جاری بود. پدرش آیتاللهالعظمی سیدصدرالدین صدر، یکی از مراجع ثلاث قم و از چهرههای برجسته حوزه و مادرش بیبی صفیه، دختر آیتاللهالعظمی حاجآقا حسین قمی، مرجع بزرگ شیعیان بود. این پیوند خانوادگی، سیدموسی را از همان آغاز در بستر سنت علمی و دینی ریشهدار قرار داد اما داستان ریشههای او تنها به قم ختم نمیشود. نسب خانوادگی سیدموسی صدر به سیدصالح از اهالی روستای شحور در منطقه جبل عامل لبنان میرسد؛ دیاری که قرنها خاستگاه علمای بزرگ شیعه بوده است. خاندان صدر در حقیقت میراثدار نسبی کهنند؛ نسبی که تا امام موسی بن جعفر(ع) امتداد مییابد.
موسی صدر سال ۱۳۳۴پیمان عشق و زندگی را با پروین خلیلی، دختر شیخ عزیزالله خلیلی بست. این پیوند مبارک ۴ ثمره داشت: صدرالدین، حمید، حورا و ملیحه. اوایل دهه۱۳۵۰، صدرالدین و حمید رهسپار پاریس شدند تا آنجا به تحصیل علم بپردازند. چند سال بعد حورا نیز در ۱۴ سالگی در سال ۱۳۵۵، راهی پاریس شد و سال بعد ملیحه ۶ ساله همراه مادر به جمع خانواده پیوست.
* از حوزه قم تا دانشگاه تهران
ریشههای فکری امام موسی صدر در خاک ایران در شهر قم جوانه زد. نوجوانیاش با پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهش گره خورد و آنگاه پا در وادی حوزه علمیه قم گذاشت تا علوم دینی بیاموزد. در این دوران او شاگردی استادان بزرگی چون امام خمینی(ره) را تجربه کرد. نه تنها علوم دینی که گستره دانش امام صدر به دانشگاه نیز کشیده شد. او در دانشکده حقوق دانشگاه تهران در رشته حقوق و اقتصاد آموزش دید.
پس از اتمام دوران پرثمر دانشگاه، موسی صدر به دعوت پدر به قم بازگشت و ردای روحانیت و علم دینی را بر تن کرد. در این دوران، او مجله وزین «مکتب اسلام» را بنیان نهاد تا چراغ راه اندیشهها باشد اما تقدیر، او را به سوی افقهای تازهتری فرامیخواند. با درگذشت پدر، امام صدر رهسپار نجف اشرف در عراق شد تا در محضر عالمان برجستهای چون محسن حکیم و ابوالقاسم خویی، دانش اسلامی را عمیقتر و عمیقتر بیاموزد.
* سفری که لبنان را با نام موسی صدر گره زد
اواخر سال ۱۳۳۸ ورق تازهای در سرنوشت لبنان و شیعیان آن رقم خورد. پس از درگذشت عبدالحسین شرفالدین عاملی، زعیم دینی جنوب لبنان، وصیت او و خواست عمومی مردم به یک نام گره خورد: سید موسی صدر. نامهای سرشار از امید و التماس از دیار جبلعامل به او رسید؛ نامهای که از او میخواست رنج هجرت را بر دوش کشد و پرچم رهبری شیعیان لبنان را در دست گیرد. آیتاللهالعظمی بروجردی، مرجع بزرگ وقت این دعوت را با تأیید خویش مهر زد. بدینسان سفر آغاز شد؛ سفری که نهتنها مسیر زندگی امام صدر که تقدیر یک ملت را تغییر داد.
لبنان در آن روزگار سرزمینی بود که مرزهایش با فلسطین به آتش جنگ و حضور رژیم صهیونیستی گره خورده بود. از همان نخستین سالهای استقلال، این کشور کوچک به میدان پرهیاهوی نزاعهای قومی و مذهبی خاورمیانه بدل شده بود. در چنین سرزمینی، امام صدر پا به خاکی گذاشت که همواره خط مقدم کشمکشها خوانده میشد اما آنچه بیش از همه نگاه او را خیره کرد؛ نه فقط صدای توپخانهها که فقر و حاشیهنشینی تلخ شیعیان بود. مردمانی محروم با بیکاری گسترده، از نظر آموزشی عقبمانده و جایگاهی فراموششده در ساختار سیاست و اقتصاد کشور. از همین زمان امام موسی صدر فعالیتهای دینی و فرهنگی خود را در مناطق شیعهنشین لبنان آغاز کرد و با مطالعات عمیق، ریشههای عقبماندگیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان را بررسی کرد. او از اواسط سال ۱۳۳۹ برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را به اجرا درآورد؛ از جمله در زمستان همان سال با تجدید سازمان جمعیت خیریه «البر و الاحسان» به تأمین مالی خانوادههای بیبضاعت پرداخته و تکدی را در شهر صور و اطراف آن ریشهکن کرد. سپس در فاصله سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۸ با راهاندازی دهها جمعیت خیریه و مؤسسه فرهنگی و حرفهای در سراسر لبنان منجر به ایجاد اشتغال و خودکفایی اقتصادی برای هزاران خانواده، کاهش چشمگیر بیسوادی، رشد فرهنگ عمومی و اجرای صدها پروژه عمرانی در مناطق محروم شد.
* از تأسیس نهادهای سیاسی تا سازمانهای اجتماعی
در پی اجتماعات پرشور شیعیان لبنان در سال ۱۳۴۵، امام موسی صدر گامی قاطعانه در جهت احقاق حقوق سیاسی و اجتماعی آنان برداشت. او با درخواستی رسمی از حکومت لبنان، خواستار تأسیس نهادی قانونی برای طایفه شیعه شد؛ درخواستی که ریشه در سالها محرومیت و تلاش برای دستیابی به جایگاه شایسته داشت. این درخواست سرآغاز فصلی نوین در تاریخ سیاسی لبنان بود. نتیجه تلاشهای بیوقفه امام صدر در اول خرداد ۱۳۴۸ با تأسیس «المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی» (مجلس اعلای شیعیان) به ثمر نشست. این مجلس که نخستین بخش از برنامه بلندمدت صدر برای توانمندسازی جامعه شیعه به شمار میرفت با اکثریت قاطع آرا، او را به عنوان نخستین رئیس خود برگزید.
همزمان با تثبیت جایگاه رسمی، امام موسی صدر دست به اقدامی نوآورانه زد: تأسیس جنبش مردمی «امل» (افواج المقاومه اللبنانیه/ نیروهای مقاومت لبنان). این جنبش که بر پایه اصول تشیع، ایمان، اخلاص و صداقت بنا نهاده شده بود با هدف ریشهکن کردن آثار محرومیت و پیشرفت همهجانبه شیعیان شکل گرفت. «امل» تنها یک سازمان سیاسی نبود، بلکه آیینهای بود از بازگشت شیعیان به هویت اصیل و تواناییهای بالقوه خود. در کوران حملات نیروهای صهیونیستی، هزاران شیعه آواره پناهگاه و امید خود را در «امل» یافتند. این جنبش که با همکاری دکتر مصطفی چمران سازماندهی شد، به سرعت به یک نیروی نظامی و سیاسی قدرتمند در عرصه لبنان بدل شد. این نخستینبار بود که نیروی شبهنظامی سازمانیافتهای از شیعیان در صحنه سیاسی لبنان حضور مییافت و معادلات قدرت را تحت تأثیر قرار میداد.
امام موسی صدر، فراتر از تأسیس نهادهای سیاسی، رویکردی جامع به بازسازی اجتماعی جامعه شیعه داشت. او با درک عمیق از ضرورت همبستگی ملی، پیشگام ایجاد سازوکارهای اجتماعی برای گفتوگوی ادیان شد. در همین راستا در سال ۱۳۴۱ شمسی با همکاری و همراهی مطران گریگوری حداد، رهبر برجسته مسیحیان کاتولیک لبنان، «حرکت اجتماعی» را پایهگذاری کرد. او حتی زمستان ۱۳۵۳ خطبههای عید موعظه روزه را در کلیسای کبوشیین بیروت ایراد کرد و در صورت عدم وقوع جنگ داخلی، قصد داشت کاردینال مارونی لبنان را برای ایراد خطبه در یکی از نمازهای جمعه دعوت کند. این رویکرد نشاندهنده تلاش صدر برای ایجاد درک متقابل و همبستگی میان پیروان ادیان مختلف بود.
در راستای همفکری و وحدت اسلامی، امام موسی صدر در تابستان ۱۳۴۲ طرحی نو برای همکاری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزههای علمیه شیعه لبنان ارائه داد. او همچنین بهار ۱۳۴۴ نخستین دور گفتوگوهای اسلام و مسیحیت را در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» برگزار کرد. پس از جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۴۶، دیدارش با پاپ که بیش از ۲ ساعت به طول انجامید، نشاندهنده اهمیت ارتباطات بینالمللی در دیدگاه صدر بود. همچنین عضویت در مرکز اسلامشناسی استراسبورگ و مجمع بحوث اسلامی قاهره به بسط و انتشار اندیشههای شیعه و تقویت وحدت اسلامی کمک شایانی کرد.
امام موسی صدر بیش از هر چیز، به فکر ایجاد جامعهای مقاوم در برابر تجاوزات خارجی بود. سال ۱۳۴۹ «کمیته دفاع از جنوب» را با گرد هم آوردن رهبران مذهبی مسلمان و مسیحی جنوب لبنان تأسیس کرد. همچنین با اعزام جوانان شیعه به مصر برای فراگیری فنون نظامی و سازماندهی نخستین کادرهای مقاومت، پایههای «مقاومت لبنان» را بنا نهاد. پس از بمباران جنوب لبنان در سال ۱۳۴۹، اعتصابی بیسابقه به دعوت صدر، دولت را وادار به تأسیس مجالس جنوب برای بازسازی مناطق جنگی کرد. این تلاشها در نهایت به شکلگیری واحدهای مقاومت و عملیاتهای بزرگ علیه تجاوزات اسرائیل منجر شد و صدر با افشای طرح سازشکارانه توطین پناهندگان فلسطینی، نقش کلیدی در حفظ یکپارچگی لبنان ایفا کرد.
موسی صدر، علاوه بر مسائل داخلی لبنان نگاهی عمیق به مسائل جهان اسلام داشت. سال ۱۳۴۲ به دنبال دستگیری امام خمینی(ره)، صدر با سفر به اروپا و شمال آفریقا از طریق واتیکان و الازهر، شاه ایران را برای آزادی ایشان تحت فشار قرار داد. متعاقب تبعید امام(ره) به ترکیه در پاییز ۱۳۴۳، صدر مجدداً پیگیریهایی را برای تأمین امنیت ایشان و فراهم آوردن مقدمات انتقال به عتبات عالیات انجام داد. زمستان ۱۳۵۰ موسی صدر به درخواست مراجع وقت، با شاه ایران درباره برخی زندانیان سیاسی گفتوگو کرد که منجر به آزادی افرادی چون مرحوم هاشمیرفسنجانی شد. با به قدرت رسیدن حافظ اسد در سال ۱۳۵۰، همکاریهای نزدیکی میان وی و صدر آغاز و سوریه به پناهگاهی امن برای مبارزان ایرانی تبدیل شد.
تابستان ۱۳۵۶ امام موسی صدر با برگزاری مراسم سوگواری برای دکتر علی شریعتی در بیروت، از گسست پیوند جوانان تحصیلکرده با روحانیت جلوگیری کرد. پاییز همان سال، پس از شهادت آیتالله مصطفی خمینی، موسی صدر برادرزاده خود سیدمحمد باقر صدر را به حمایت بیشتر از امام خمینی(ره) تشویق کرد. سال ۱۳۵۷ صدر در دیدارهایی با رهبران سوریه و عربستان سعودی بر اهمیت انقلاب اسلامی ایران و ضرورت همپیمانی با آن تأکید کرد. یک هفته پیش از ربوده شدن، در شهریور ۱۳۵۷ مقاله «ندای پیامبران» را در روزنامه لوموند منتشر و امام خمینی(ره) را به عنوان تنها رهبر انقلاب اسلامی معرفی کرد.
* سفر بیبازگشت: معمای ناپدید شدن امام موسی صدر
سوم شهریور ۱۳۵۷ امام موسی صدر به همراه شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین که خبرنگار بود، بنا به دعوت رسمی معمر قذافی، رهبر وقت لیبی وارد طرابلس، پایتخت این کشور شد. اقامتگاه او هتل الشاطی در قلب پایتخت بود. هدف اعلام شده از این سفر شامل تبیین اندیشه تشیع، دعوت به انسجام اسلامی و تشریح مواضع تاریخی و کنونی شیعیان بویژه در قبال مساله فلسطین بود اما تنها ۶ روز بعد ناگهان پرده ابهام بر سرنوشت امام صدر و همراهانش افتاد. او به شکلی مرموز و بیسروصدا ربوده شد. این خبر به سرعت در محافل سیاسی و مذهبی منطقه پیچید و موجی از نگرانی و خشم را به دنبال داشت.
دولت لیبی در برابر فشارهای فزاینده افکار عمومی و سوالات بیشمار تلاش کرد واقعیت را کتمان کند. مقامات لیبیایی با صدور اعلامیهای رسمی ادعا کردند امام صدر و همراهانش در همان روز ۹ شهریور با پرواز شماره ۸۸۱ هواپیمایی آلیتالیا، طرابلس را به مقصد رم ترک کردهاند اما این ادعا مدت زیادی دوام نیاورد. در لبنان کمیتهای مستقل برای تحقیق درباره سرنوشت امام موسی صدر تشکیل شد. این کمیته با بررسی دقیق مدارک، اسناد و شواهد موجود خیلی زود دریافت ادعای حکومت لیبی دروغین است و هیچ مدرکی دال بر خروج امام صدر و همراهانش از لیبی وجود نداشت. حقیقت تلخ نمایان شد: آن عالم بزرگ در همان خاک لیبی ربوده شده بود. از آن تاریخ شوم تا امروز دههها میگذرد و با وجود پیگیریهای بیوقفه، تلاشهای بینالمللی و مبارزات حقوقی خانواده و دوستداران امام موسی صدر هنوز هم هیچ خبری از سرنوشت او به دست نیامده است. معمای ناپدید شدن آنها به یکی از بزرگترین رازهای سر به مهر تاریخ معاصر خاورمیانه تبدیل شده و امام موسی صدر همچنان غایب حاضر در اذهان و قلبهای مسلمانان و آزادیخواهان جهان باقی مانده است.
نگاهی به زندگی و اندیشه امام موسی صدر
مقاومت بر مدار وحدت
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها