سعید غلامحسینی: تنها چند هفته از آغاز فصل جدید فوتبال در اروپا گذشته اما بار دیگر همان زخم کهنه سر باز کرده است؛ توهینهای نژادپرستانه که به شکل مستقیم در استادیومها و غیرمستقیم در شبکههای اجتماعی بر بازیکنان سیاهپوست آوار میشود. آنچه قرار بود با کمپینهای ضدتبعیض و شعارهای «فوتبال برای همه» به تاریخ بپیوندد، همچنان با شدتی تازه در حال بازتولید است.
هنوز سوت نخستین دیدار لیگ جزیره کامل به صدا درنیامده بود که مهاجم بورنموث خبر از توهین یک تماشاگر داد. در همان تعطیلات آخر هفته، مسابقه جام حذفی آلمان نیمهکاره ماند چون بازیکن شالکه هنگام پرتاب اوت هدف الفاظ نژادپرستانه قرار گرفت. در ایتالیا، باشگاه یوونتوس ناچار شد بیانیهای صادر کند و توهینها به بازیکن آمریکایی خود را محکوم کند. در اسپانیا نیز پلیس سراغ هواداری رفت که در جریان بازی رئالمادرید با حرکات و صداهای حیوانی، امباپه را آزار داده بود.
این نمونهها تنها گوشهای از حجم گسترده اتفاقاتی است که فعالان اجتماعی نسبت به آن هشدار دادهاند. گزارشها حکایت از افزایش ۲ برابری راسیسم نسبت به مدت مشابه سال قبل دارد. بسیاری بر این باورند فضای پرتنش سیاسی اروپا و جدال بر سر مهاجران، سوخت تازهای برای شعلههای نفرت در استادیومها فراهم کرده است.
بازیکنان سیاهپوست از اینکه هنوز بعد از دههها باید چنین صحنههایی را تجربه کنند، سرخوردهاند. آنان خواستار مجازاتهایی جدیتر از سوی دستگاه قضایی و فدراسیونها هستند. بازداشت موقت تماشاگران یا جریمههای سبک باشگاهها به هیچ وجه بازدارنده نیست. برخی بازیکنان میپرسند چرا باید هر بار همان سناریوی تکراری را از سر بگذرانند؛ بیانیههای رسمی، عذرخواهیهای سرد و بیفایده و ادامه همان چرخه.
واقعیت این است که فوتبال مدتهاست آیینه جامعه شده؛ در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی در انگلیس، بازیکنان سیاهپوست بارها با تقلید صدای میمون روبهرو شدند. امروز که شبکههای اجتماعی هم به میدان آمدهاند، دایره توهینها گسترش یافته است. ماجرای وینیسیوس جونیور در اسپانیا یا آویختن عروسک او از پل، نشان داد این خشونت نمادین گاه به مرز تهدید فیزیکی نزدیک میشود.
نهادهای بینالمللی تلاشهایی داشتهاند؛ فیفا فدراسیونهایی در اروپا و آمریکای جنوبی را به خاطر رفتار هوادارانشان جریمه کرده و کمیتههایی برای مشاوره با اسطورههای فوتبال تشکیل داده است اما تجربه نشان داده این اقدامات بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند تا اثرگذاری واقعی. تعطیلی بخشی از سکوها، کسر امتیاز یا محرومیت چند جلسهای تاکنون نتوانسته چرخه را بشکند.
کارشناسان نیز دیدگاههای متناقضی دارند. برخی ریشه این مشکل را در فضای سیاست و موجهای ضدمهاجرت میدانند. گروهی دیگر بر این باورند خود فوتبال، به دلیل کمبود تنوع در سطوح مدیریتی و فنی، محیطی بسته تولید کرده که بستر بازتولید نژادپرستی است. واقعیت احتمالاً ترکیبی از هر دو است؛ سیاست، سوخت را فراهم میکند و ساختار بسته فوتبال، آتش را روشن نگه میدارد.
از سوی دیگر، بازیکنان و مربیان پیشکسوت بر لزوم واکنشهای ریشهایتر تأکید دارند. برخی پیشنهاد میدهند اگر بازیکنی مورد توهین قرار گرفت، کل تیم زمین را ترک کند تا مسابقه لغو شود. عدهای هم بر این باورند باید باشگاهها به شکل جدیتر تنبیه شوند، نهتنها با جریمه مالی بلکه با محدودیتهای ورزشی که مستقیماً روی جایگاه تیم تأثیر بگذارد.
فوتبال، پرطرفدارترین ورزش جهان، به جای آنکه جشنوارهای از همبستگی و شادی باشد، بارها به صحنه بروز کینههای قومی بدل شده است. رسانهها با پوشش گسترده تلاش کردهاند حساسیت افکار عمومی را بالا ببرند اما واقعیت این است که بدون تغییرات ساختاری و اراده سیاسی، این پدیده همچنان ادامه خواهد یافت.
پیام روشن است: شعار کافی نیست. اگر فیفا و یوفا میخواهند از شعارهای تبلیغاتی عبور کنند، باید قوانین سختگیرانهتری وضع کنند، از جمله محرومیتهای طولانیمدت برای هواداران خاطی، جریمههای سنگینتر برای باشگاهها و ایجاد فضاهایی امنتر برای بازیکنان.
تبعیض نژادی در فوتبال اروپا داستانی است که دهههاست نوشته میشود؛ هر فصل با چهرهای تازه اما با همان مضمون تکراری. شاید زمان آن رسیده باشد که مسؤولان ورزشی با تصمیمات جدیتر، پایان این روایت تلخ تکراری را رقم بزنند.
بازتولید چرخه نفرت نژادی در فوتبال اروپا
یر سایه تبعیض با شعار حقوق بشر
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها