|
همدورهای و یار نزدیک تختی درگذشت
ابوالفضل حسینپور، پیشکسوت کشتی و دوست نزدیک و همدورهای غلامرضا تختی در ۸۹ سالگی درگذشت. ابوالفضل حسینپور، پیشکسوت کشتی و از دوستان صمیمی و همدورهای غلامرضا تختی، درگذشت. حسینپور به دلیل سکته مغزی ۳ ماه در ICU بستری بود و در ۲ هفته گذشته نیز در کما به سر میبرد.حسینپور متولد زنجان بود اما از کودکی در تهران بزرگ شد. او به همراه غلامرضا تختی از باشگاه پولاد کار خود را در رشته کشتی زیر نظر حاجعبدالحسین فیلی آغاز کرد و در همان باشگاه با تختی رفاقتی صمیمی پیدا کرد.
ارسال به دوستان
مشکلات مالی پرسپولیس در کمین این تیم و نگرانی گلمحمدی از عواقب این موضوع
آتش زیر خاکستر
مدیران باشگاه پرسپولیس با وجود ناتوانی در حل مشکلات مالی این باشگاه، علاقه دارند اوضاع را آرام و بیمشکل جلوه دهند. باشگاه پرسپولیس که این روزها خود را برای قهرمانی نیمفصل و ادامه نمایش اقتدار خود در لیگ آماده میکند، درگیر بحران مالیای شده که هر لحظه میتواند این باشگاه را در هم بشکند. با وجود اینکه ۳ ماه و ۲۰ روز از حضور جعفر سمیعی و ابراهیم شکوری در باشگاه پرسپولیس میگذرد اما عملا این مدیران هم کاری جز صحبت و حضور در تصاویر یادگاری نتوانستهاند انجام دهند. درحالی که لیگ به هفته پانزدهم رسیده و بر اساس برنامه سازمان لیگ، قرار است ۳ هفته از نیمفصل دوم هم در سال ۹۹ برگزار شود، بازیکنان پرسپولیس فقط ۲۰ درصد از مطالبات فصل خود را دریافت کردهاند و این مساله باعث ناراحتی آنها شده است. از طرف دیگر بدهیهای خارجی و داخلی پرسپولیس که پرداخت آنها منابع مالی زیادی را طلب میکند، مشکلات را برای این تیم بیشتر کرده است. در واقع جعفر سمیعی و ابراهیم شکوری در عمل نتوانستهاند اقدامی برای حل مشکلات انجام دهند. سمیعی در اوایل حضور خود در این باشگاه ۱۵ میلیارد تومان از یکی از اپراتورهای تلفن همراه قرض گرفت تا پیش از فینال لیگ قهرمانان بخشی از مطالبات بازیکنان پرداخت شود و در ادامه با حضور مجید صدری، این عضو هیاتمدیره ۵۰۰ هزار یورو تامین کرد تا یکی از پروندههای خارجی باشگاه پرسپولیس که باعث بسته شدن پنجره نقلوانتقالات شده، بسته شود. نکته قابل توجه ماجرا هم اینجاست که تمام این منابع به عنوان قرض تهیه شده و باید روزی پس داده شود و در قالب درآمد نبوده است. جعفر سمیعی که خود را ملزم به پاسخگویی به رسانهها نمیداند و علاقه خاصی دارد که با انتشار نظراتش در سایت رسمی باشگاه به سوال هیچ خبرنگاری پاسخ ندهد، در آخرین اظهارنظرهای خود گفته است: «تیم مدیریتی باشگاه بیش از ۱۶ تا ۱۷ ساعت در شبانهروز کار میکند تا پرسپولیس با سرعت بیشتری رو به جلو برود». حال سوال اینجاست که حاصل این ۱۷ ساعت کار در باشگاه پرسپولیس به غیر از ثبت تصاویر یادگاری چه بوده است؟ آیا این مدیر توانسته در مدت حضور خود ۱۰۰۰ تومان در قالب درآمد به باشگاه تزریق کند؟ پرسپولیس که این روزها بحران مطالبات بازیکنان را هم پیش روی خود میبیند، باید ۶ میلیارد تومان هم به باشگاه شهر خودروی مشهد (بابت بدهی قبلی) بپردازد و از طرف دیگر باید خود را برای پرداخت بدهی سنگین به کالدرون و یکی از دستیارانش (حدود ۷۰۰ هزار دلار) آماده کند. در این میان اما جعفر سمیعی همچنان سعی دارد اوضاع باشگاه را آرام نشان دهد و روی صندلی مدیرعاملی باشگاه با خیال آسوده چای بنوشد. شاید اگر مجید صدری به عضویت هیاتمدیره پرسپولیس درنیامده بود، امروز دیگر امیدی نبود که بدهی ماریو بودیمیر هم پرداخت شود.
* سمیعی: مشکلات پرسپولیس بزرگ اما قابل حل است
مدیرعامل باشگاه پرسپولیس میگوید مشکلات این باشگاه بزرگ اما قابل حل است.
جعفر سمیعی، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس بعد از ثبت یک برد دیگر در کارنامه سرخپوشان، اظهار داشت: روند حرکتی تیم ما به گونهای است که میتوانیم به آینده امیدوار باشیم. ما میخواهیم بهترین جایگاه این فصل را از آن خود کنیم و برای رسیدن به افتخارات بیشتر، هیجان و انرژی داریم. پرسپولیس در 4-3 ماه گذشته به دور از حواشی و با آرامش به راه خود ادامه داده و هواداران، نتیجه آرامش حاکم بر تیم را بخوبی احساس میکنند. حرف من، یک شعار نیست، بلکه یک فلسفه کاری است؛ هر چقدر بیشتر از حواشی دور بمانیم، به موفقیت نزدیکتر میشویم. سمیعی درباره شرایط اقتصادی و مالی باشگاه پرسپولیس اینطور توضیح داد: باشگاه در وضعیت خوبی قرار ندارد اما به آن معنا نیست که همه درها را به روی خود بسته ببینیم. ما کار و تلاش خودمان را انجام میدهیم و از خداوند خواستیم کمک کند تا مشکلات حل شود.
در ۲ هفته گذشته با کمک اعضای محترم هیاتمدیره، چند اقدام مهم انجام دادیم، اول اینکه توانستیم پول بودیمیر را تهیه کرده و به حسابش واریز کنیم. در کنار این موضوع، بخش دیگری از پول بازیکنان واریز شد و همچنان در تلاش هستیم تا مشکلات مالی را حل کنیم. مدیرعامل باشگاه پرسپولیس اضافه کرد: هواداران بدانند حل این مشکلات، کار یک روز و ۲ روز نیست. از سوی دیگر، منابع درآمدساز باشگاه هم محدود است. با وجود همه مشکلات، تا به حال تلاش کردهایم کارها را بخوبی پیش ببریم تا تیم، آسیبی نبیند. از زمانی که بنده به عنوان مدیرعامل وارد مجموعه پرسپولیس شدهام، چیزی حدود ۷۰ میلیارد تومان به حساب باشگاه واریز شده که اگر کمک اعضای هیاتمدیره نبود، نمیتوانستیم برخی اقدامات مالی را انجام بدهیم. حالا هم با کمک مدیران باشگاه، قصدمان این است که پرسپولیس را از این وضعیت نجات دهیم اما نیاز به زمان بیشتری داریم.
* شکوری: بعد از حل پروندهها میگویم منابع مالی را از کجا آوردیم
سخنگوی باشگاه پرسپولیس میگوید این باشگاه بعد از حل شدن پروندههای خارجی اعلام میکند منابع پرداخت بدهی را از کجا تامین کرده است. ابراهیم شکوری اظهار کرد: درباره نقل و انتقالها باید بگویم آقای گلمحمدی یک لیست ورودی را به ما داده که بر اساس نیازهای فنی تیم نوشته شده است. مهدی ترابی نخستین خرید ما بود که جذب شد و امیدواریم بر اساس لیستی که در اختیار داریم خریدهای بعدی را نیز انجام بدهیم. ما سعی میکنیم بر اساس نیاز تیم و نظر کادر فنی اقدام کنیم. وی در ادامه درباره جلسه مسؤولان باشگاه پرسپولیس با سیدجلال حسینی هم گفت: جلسه میان ریاست محترم هیاتمدیره، آقای سمیعی و سیدجلال حسینی به عنوان کاپیتان تیم برگزار شد و اینکه چه موضوعاتی در جلسه مطرح شده من از آن اطلاعی ندارم اما درباره مساله بودیمیر باید بگویم ما توانستیم مبلغ مورد نیاز او را پرداخت کنیم که اگر پرداخت نمیشد پنجره ما بسته میشد. اما مشکلات بانکی وجود دارد که پول به حساب ایشان بنشیند و تاکنون ما ۳۱۵ هزار یورو توانستهایم به او پرداخت کنیم که وکیل آقای بودیمیر همین مبلغ را تایید کرد. انشاءالله مابقی مبلغ هم طی روزهای آینده به حساب این بازیکن مینشیند و ما از این پرونده بزرگ و بسیار سنگین عبور میکنیم. از خانواده بزرگ پرسپولیس تشکر میکنم که در این راه به ما کمک کردند. اگر درک بازیکنان و مربیان و هوادارانمان و مسؤولان باشگاه نبود این اتفاق رخ نمیداد. وی در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا نگران نیستید استقراضهایی که انجام میشود برای باشگاه مشکل ایجاد کند، گفت: بهتر است مستند صحبت کنیم. این مطالبی که شما میگویید من نخستینبار است میشنوم. اینکه چقدر صحت دارد یک بحث است، اولویت برای هواداران ما این بود که پرونده بزرگ بودیمیر را که یک دغدغه برای هواداران بود حل کنیم. این مبلغ بسیار زیاد بود و تامین آن از هر طریقی کار سختی بود. انشاءالله بتوانیم راههای درآمدزایی جدیدی هم باز کنیم و باشگاه هم از این مشکل رهایی پیدا کند. بحثی که وجود دارد این است که برای باشگاههای پرسپولیس و استقلال هیچ ردیف بودجهای از سوی دولت در نظر گرفته نشده و اینکه سایر باشگاهها چطور امرار معاش میکنند برای خود ما هم جای سوال دارد. ما به عنوان مسؤولان باشگاه پرسپولیس - به عنوان باشگاهی که در ۴ سال گذشته ۴ بار قهرمان لیگ شده و ۲ بار در فینال آسیا حضور داشته است- وقتی سایر تیمها هزینههای خود را پرداخت میکنند، تعجب میکنیم که آنها چطور این مبالغ را تامین میکنند. امیدوارم همان نگاهی که نسبت به سایر تیمها است به پرسپولیس هم باشد و اینکه اگر قرار است بودجه دولتی هزینه نشود برای همه تیمها باشد و اگر قرار است بودجهای هم هزینه شود باشگاه پرسپولیس با هوادار ۵۰ میلیون نفری و همینطور هواداران میلیونی در سطح جهان باید در اولویت باشد چون بحث باشگاه پرسپولیس صرفا ورزشی نیست و کار فرهنگی است که انجام میدهیم. خدا را شکر تیم ما با آرامش خوبی جلو میرود و شرایط و جایگاه ما هم خیلی خوب است. وی در ادامه درباره قرضهایی که باشگاه پرسپولیس برای پرداخت هزینههایش انجام داده، گفت: در حال حاضر باشگاه برایش مهم است که نظر هوادار را جذب کند و نظر هوادار بر این است که این پروندهها بسته شود. انشاءالله ما در روزهای آینده درباره اینکه این مبالغ از کجا تامین شده صحبت خواهیم کرد.
ارسال به دوستان
برنامهریزی جدید کاملا به ضرر ایران است!
کار تیم ملی سختتر شد
برنامهریزی جدید کنفدراسیون فوتبال آسیا کاملا به ضرر فوتبال ایران است و تیم ملی در قیاس با دیگر تیمهای گروه، در شرایط نابرابری رقابت خواهد کرد.
پس از لغو چند باره مسابقات انتخابی جامجهانی در آسیا و از دست رفتن زمان کافی برگزاری این مسابقات به صورت رفت و برگشت، در نهایت کمیته برگزاری مسابقات تصمیم گرفت تیمها به شکل متمرکز در یک کشور به رقابت بپردازند تا در مدت زمان کوتاهی تکلیف این مرحله از مسابقات مشخص شود.
در نتیجه تیم ملی ایران در ۱۲ روز و در فواصل زمانی ۳ روز یک بار با تیمهای هنگکنگ، بحرین، کامبوج و عراق دیدار خواهد کرد تا تکلیف شاگردان دراگان اسکوچیچ مشخص شود. برنامهریزی مسابقات به این نحو و همینطور شرایط بغرنج تیم ملی، کار شاگردان اسکوچیچ را سختتر از هر زمان دیگری خواهد کرد.
در حال حاضر تیم ملی از ۴ دیدار نخست خود در دور رفت فقط ۲ پیروزی کسب کرده و با شکست مقابل بحرین و عراق، در رتبه سوم گروهش قرار دارد، گروهی که فقط یک تیم به صورت مستقیم جواز صعود به مرحله بعد را به دست می آورد. تا قبل از شیوع کرونا، اهالی فوتبال ایران امیدوار بودند با برگزاری بازیهای باقیمانده که عمدتا به میزبانی ایران بود، تیم ملی امتیازات از دست رفته را جبران کند ولی در این برنامهریزی، حق ایران بیش از هر تیم دیگری ضایع شده است.
در ادامه نگاهی به وضعیت ایران با توجه به برگزاری مسابقات به صورت متمرکز خواهیم داشت.
- این برنامهریزی باعث از دست رفتن میزبانیهای تیم ملی با حضور تماشاگران شده است. با توجه به اینکه ایران در دور رفت در ۳ دیدار از 4 دیدار خود میهمان بود، در دور برگشت میتوانست از هنگکنگ، بحرین و عراق با حضور هواداران میزبانی کند و با فشار آنها، رقبا را شکست دهد اما در برنامهریزی متمرکز، بازیها در یک کشور واحد و بدون حضور تماشاگران برگزار میشود و شانس میزبانی ایران از دست خواهد رفت.
- در جدول مسابقات، ایران یک بازی کمتر از تیمهای دیگر انجام داده است. در نتیجه در ادامه رقابتها تیم ملی مجبور است
4 بار به میدان برود اما رقبای دیگر میتوانند در یک هفته از مسابقات به استراحت بپردازند و فقط ۳ دیدار را برگزار کنند. این در شرایطی است که مسابقات قرار است ۳ روز یک بار برگزار شود و در زمان بازی ایران و عراق در هفته پایانی، شاگردان اسکوچیچ ۳ بازی فشرده را پشت سر گذاشتهاند.
- برگزاری مسابقات به صورت متمرکز باعث بهم خوردن جدول برنامهریزی مسابقات هم شده است. تا قبل از این قرار بود ایران ابتدا ۲ بازی نسبتا آسان خود با هنگکنگ و کامبوج را برگزار کند و در هفتههای پایانی به مصاف بحرین و عراق برود اما در برنامه جدید، بازی با بحرین یک هفته جلوتر افتاده است که از نظر قدرت تیمی بهتر از کامبوج است و کار ایران را سختتر میکند.
- در حالی که در گذشته تیم ملی میتوانست با بازی با هنگکنگ و کامبوج در فروردین ۹۹ به هماهنگی بیشتری برسد و همزمان عملکرد عراق و بحرین را زیر نظر داشته باشد، حالا کار سختتر هم میشود و اسکوچیچ مجبور است از ترکیبهای مختلف استفاده کند تا تیم ملی دچار خستگی کمتری شود و در نتیجه ممکن است هماهنگی تیم هم به علت جابهجاییهای زیاد کمتر شود. از طرفی شناخت کمتری هم نسبت به بحرین و عراق به علت زمان کوتاه برای آنالیز آنها خواهد داشت.
- در حالی برنامهریزی علیه ایران است که تیم ملی برای صعود به صورت مستقیم، نیازمند 4 پیروزی از 4 بازی است و حتی یک مساوی، کار صعود به مرحله بعد را دچار اما و اگر میکند.
حالا اسکوچیچ و شاگردانش باید تلاش بیشتری برای خروج از این مخمصه داشته باشند تا به عنوان یکی از تیمهای صعودکننده به مرحله سوم انتخابی جام جهانی شناخته شوند و امیدهای فوتبال ایران را زنده نگه دارند.
طبق اعلام AFC، بنا به درخواست هر یک از تیمهای حاضر در گروه، مسابقات به صورت متمرکز در یکی از کشورها برگزار میشود و در صورتی که درخواستی وجود نداشته باشد، بازیها به کشور ثالث منتقل میشود. ایران برای میزبانی مسابقات اعلام آمادگی کرده ولی در این زمینه تنها نیست. عراق برای میزبانی اعلام آمادگی کرده و برخی گزارشها نیز از تمایل بحرین برای میزبانی خبر میدهد.
برنامه بازیهای باقی مانده ایران به این شرح است:
ایران – هنگکنگ / ۳ ژوئن (۱۳ خرداد ۱۴۰۰)
ایران - بحرین / ۷ ژوئن (۱۷ خرداد ۱۴۰۰)
کامبوج - ایران / ۱۱ ژوئن (۲۱ خرداد ۱۴۰۰)
ایران - عراق / ۱۵ ژوئن (۲۵ خرداد ۱۴۰۰)
ارسال به دوستان
اخبار
کومان: شانس خیلی کمی برای صعود داریم
سرمربی هلندی بارسا امید زیادی برای جبران شکست 1-4 برابر پیاسجی در بازی برگشت ندارد.
بارسلونا که با روحیهای خوب به مصاف پیاسجی آمده بود، در نهایت 1-4 مغلوب شد تا تقریبا از لیگ قهرمانان حذف شود. در این بازی رونالد کومان، سرمربی بارسا با میدان دادن به سرجینیو دِست در سمت راست، این منطقه را به اتوبانی برای پیاسجی تبدیل کرد.
سرمربی هلندی در پایان بازی گفت: «پیاسجی برتر از ما بود. آنها خیلی موثر کار کردند. بویژه کیلیان امباپه که به سختی تنبیهمان کرد. نیمه اول برابر بود و پس از زدن گل نخست، دمبله میتوانست گل دوم را بزند ولی نزد. در نیمه دوم مشکلات دفاعی کار دستمان داد. پیاسجی بویژه در نیمه دوم نشان داد تیم بهتری نسبت به ما است. وقتی صاحب توپ بودند خطرناک کار میکردند و از لحاظ بدنی هم سرتر بودند».
وی افزود: «در نیمه دوم متوجه واقعیت شدیم که پیاسجی برتر است. باید این را پذیرفت. آنها تیمی کاملتر از ما بودند و ضمن قبول این قضیه باید سعی در بهتر شدن داشت. فوتبال همین است و تیم بهتر برنده شد».
کومان در انتها گفت: «بازی برگشت باقیمانده ولی شکست خانگی 1-4 را برگرداندن خیلی سخت است. شانسمان اندک خواهد بود. این شکست ضربه روحی سنگینی نیست، چرا که بارسا دوران گذار را سپری میکند و هنوز جای پیشرفت بسیاری داریم».
***
میزبانی تیمهای ایران در لیگ قهرمانان فوتبال آسیا منتفی است؟
یک شبکه اماراتی مدعی شد کنفدراسیون فوتبال آسیا درخواستی از فدراسیون فوتبال امارات برای میزبانی در لیگ قهرمانان آسیا دریافت نکرده است و علت آن نداشتن حق پخش رسمی مسابقات است.
به گزارش مهر، کنفدراسیون فوتبال آسیا تا چند روز آینده تکلیف برگزاری مسابقات لیگ قهرمانان آسیا و محل برگزاری بازیها را مشخص میکند. مرحله گروهی لیگ قهرمانان ۲۰۲۱ از ۲۵ فروردین آغاز میشود. کنفدراسیون فوتبال آسیا بعد از پایان مراسم قرعهکشی اعلام کرد کشورهایی که خواهان میزبانی متمرکز بازیها هستند درخواست خود را بدهند.
از نمایندگان کشورهای ایران، عربستان، عراق و امارات به عنوان تیمهایی یاد شد که قصد دارند میزبانی متمرکز بازیها را بگیرند. این در حالی است که درباره عربستان و امارات مشکلاتی ایجاد شده است.
روزنامه «الشرق الاوسط» اعلام کرد فدراسیون عربستان هنوز درخواست رسمی نمایندگانش را برای AFC ارسال نکرده و خواستار توضیحات بیشتری برای نحوه میزبانی شده است.
شبکه «دوبی الریاضیه» امارات هم مدعی شد کنفدراسیون آسیا هیچ درخواستی برای میزبانی نمایندگان امارات در لیگ قهرمانان دریافت نکرده است.
مجری یکی از برنامههای ورزشی این شبکه گفت: بخش بازاریابی AFC ترجیح میدهد میزبانی را به کشورهایی بدهد که دارای حق پخش رسمی بازیها هستند و امارات این حق را ندارد. ازبکستان با دارا بودن حق پخش درخواست میزبانی در ۲ گروه را ارائه کرده است.
با توجه به مشکلات حق پخش مسابقات لیگ قهرمانان آسیا در ایران، به نظر میرسد AFC تمایلی به میزبانی حداقل یک یا ۲ نماینده کشورمان در این رقابتها هم نداشته باشد. این مساله جزو یکی از مواردی بود که حتی پرسپولیس را از برگزاری فینال لیگ قهرمانان ۲۰۲۰ آسیا در ورزشگاه آزادی محروم کرد.
پرسپولیس، استقلال، تراکتور و فولاد ۴ نماینده ایران در لیگ قهرمانان ۲۰۲۱ آسیا هستند. فولاد باید در مرحله پلیآف با تیم العین امارات بازی کند.
***
رقیب ایران خواهان میزبانی مسابقات انتخابی جامجهانی شد
فدراسیون فوتبال عراق خواهان میزبانی مسابقات انتخابی جامجهانی ۲۰۲۲ و انتخابی جام ملتهای ۲۰۲۳ آسیا شد.
جلسات کنفدراسیون فوتبال آسیا با کشورهای عضو برای بررسی زمان و محل برگزاری ۲ رویداد انتخابی جامجهانی ۲۰۲۲ که در حکم انتخابی جام ملتهای ۲۰۲۳ آسیا هم هست، ادامه دارد. این جلسات از روز گذشته آغاز شد و فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرد بازیهای تیمملی کشورمان از فروردین به خرداد موکول شده است.
بر اساس برنامه جدید قرار است بازیهای هر گروه به صورت متمرکز در یکی از کشورهای همان گروه برگزار شود و تیم ملی روز ۳ ژوئن (۱۳ خرداد ۱۴۰۰) مقابل هنگکنگ، ۷ ژوئن (۱۷ خرداد) مقابل بحرین، ۱۱ ژوئن (۲۱ خرداد) برابر کامبوج و روز ۱۵ ژوئن (۲۵ خرداد) برابر عراق قرار خواهد گرفت.
کنفدراسیون فوتبال آسیا امروز پنجشنبه به صورت رسمی برنامه مسابقات را اعلام خواهد کرد.
فدراسیونها تا روز ۱۵ اسفند مهلت دارند برای میزبانی، درخواست خود را به کنفدراسیون آسیا ارائه دهند.
فدراسیون فوتبال ایران روز گذشته اعلام کرد برای میزبانی مسابقات گروه C درخواستش را به AFC داده است.
این در حالی است که «علی نوری» خبرنگار عراقی هم اعلام کرد عراق یکی از رقبای جدی ایران در گروه سوم خواهان میزبانی مسابقات متمرکز در این گروه شده است. این درخواست از سوی هیات عادیسازی که در فدراسیون عراق مشغول به کار است به AFC ارسال میشود.
به این ترتیب معادلات میزبانی در گروه سوم در حال حاضر با اعلام آمادگی حداقل ۲ کشور پیچیده شده است و باید دید AFC در نهایت چه تصمیمی میگیرد.
ارسال به دوستان
مجهولات مکشوف درباره گزینه اصلح
یونس مولایی: نزدیک شدن به موعد انتخابات ریاستجمهوری سال1400 فضای سیاسی کشور و متعاقب آن افکار عمومی را بیش از پیش با مساله رئیسجمهور آینده درگیر کرده است. در این میان شرایط آشفته مدیریتی کشور که در سایه حکمرانی جریان غربگرا مصائب زیادی را به مردم تحمیل کرده است، اهمیت این انتخابات را دوچندان کرده است. از یک سو جریانات و گروههای انقلابی به دنبال راهکاری برای برونرفت از این موقعیت و روی کار آوردن دولتی مناسب برای نجات کشور هستند و از سوی دیگر جریانات غربگرا و اصلاحطلب نیز که پس از عیان شدن ناکارآمدی دولت روحانی سعی کرده بودند با تکرار گزاره تشریفاتی بودن نهاد دولت، از خود سلب مسؤولیت کنند، در خفا و علن پروژه انتخاباتیشان را پیگیری میکنند.
بر این اساس بیانات روز گذشته رهبر انقلاب و طرح بحث پیرامون ویژگیهای دولت آینده را میتوان برای نیروهای انقلابی مغتنم دانست. ایشان در بخشی از بیاناتشان با اشاره به اهمیت مشارکت مردم، فرمودند: اگر مشارکت پرشور با یک انتخاب درست یعنی انتخاب یک نیروی کارآمد، باایمان، باانگیزه، علاقهمند و پرکار همراه شود، نورٌ عَلی نور و تضمینکننده آینده کشور است.
طرح ۴ ویژگی «کارآمدی»، «تدین»، «انگیزه» و «پرکاری» برای دولت آینده و توصیف آن به مثابه عاملی تضمینکننده میتواند بخش قابل توجهی از ابهامات موجود در میان نیروهای انقلابی را برطرف کند. تجربه انتخابات ریاستجمهوری در سالهای 92 و 96 بخوبی گویای این مهم است که اساسا نبود یک درک مشترک از وضعیت موجود و نداشتن افق نگاه واحد نسبت به ظرفیتهای بالقوه باعث تحمیل شرایط جبرانناپذیری به آینده کشور میشود. آنچه این روزها به شکل انکارناپذیری در بدنه نیروهای انقلابی مشهود است، درگیری تشتتآفرین پیرامون برخی کلیدواژهها و گزارههای قابل تفسیر است؛ مسالهای که هر چند وجود آن برای دوام و قوام هر جریان سیاسی لازم است اما در عین حال بدون فهم مشترک پیرامون آنها در نهایت نمیتوان منتظر نتیجهای غیر از تشتت و چندصدایی در بزنگاههای سیاسی تعیینکننده بود. با این حال سخنان روز گذشته مقام معظم رهبری و ۴ ویژگی طرح شده از سوی ایشان میتواند آغاز راهی برای یک همفکری جمعی در میان نیروهای انقلابی باشد. تاکید زعیم انقلاب بر «کارآمدی»، «تدین»، «انگیزه» و «پرکاری» به عنوان ویژگیهای یک نیروی سیاسی که تضمینکننده آینده ایران نیز باشد، با علم ایشان بر شرایط حاکم بر نظام مدیریتی کشور مطرح شده است؛ خصایصی که هر چند نافی دیگر خصایص لازم برای دولت آینده نیست اما نشان از اولویت کشور برای برونرفت از موقعیت فعلی دارد.
«امید» و «خودباوری» به عنوان ۲ رکن مفقود در نظام مدیریتی دولت فعلی به چشم میآید، به گونهای که عملا در تمام 7 سال گذشته در مواجهه با صورتمساله تحریمهای خارجی، دولت همواره دست خود را بالا نگه داشته و همین مساله نیز به دشمنان ایران کمک کرده است تا با پی بردن به ضعف سیاستگذاران ایرانی، زیادهخواهیهای خود را در قالب پروژه تحریم ادامه دهند. باور جریان انقلابی بر آن است که رفع همین تحریمها نسبت زیادی با کارآمدی و گرهگشاییهای داخلی دارد و اساسا همین امر است که میتواند پیام شکست تحریمها را به طرف خارجی ارسال کند. از سوی دیگر کاهش محسوس امید مردم به راهگشایی مسؤولان، انگیزه دشمنان خارجی را برای ادامه فشارهایشان بیشتر کرده است. در چنین موقعیتی یقینا باید خصایص مطرحشده برای دولت آینده از سوی رهبر انقلاب را به عنوان عاملی در جهت احیای امید و خودباوری دانست.
روی کار آمدن جریانی که در سایه انگیزه و ایمان، نماد و نمودی از کارآمدی و پرکاری نیز باشد، نقشه راه جریانات انقلابی برای موفقیت در انتخابات سال آینده و متعاقب آن، ایجاد تغییرات گسترده به نفع مردم است. همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد، اولویت این 4 خصیصه جریانات انقلابی را بر آن میدارد که در انتخاب سیاسی خود بیشترین تمرکز را معطوف به یافتن این موارد در میان نیروهای فعال سازند. انباشت ناکارآمدیهای دولت پیر و بیبرنامه یازدهم و دوازدهم این امر را بر همگان مسجل کرده که راه برونرفت از موقعیت فعلی تنها در سایه ظهور یک جریان کارآمد که درک کامل و جامعی از ضرورتها، ضعفها و قوتها داشته باشد امکانپذیر است. باید به این واقعیت معترف بود که سختیهای دولتداری (بویژه در شرایط دشوار فعلی) مسالهای فراتر از ادعاهایی است که هر فرد و گروه میتواند مطرح کند، به همین دلیل جریان انقلابی باید با تمرکز و سختگیری روی کلیدواژه کارآمدی و پرکاری به دنبال گزینهای برود که بیشترین قرابت را با خصایص مطرحشده از سوی رهبر انقلاب داشته باشد.
تاکید ایشان بر تضمین آینده ایران در سایه روی کار آمدن دولتی «کارآمد، باایمان، باانگیزه، علاقهمند و پرکار» همچنین باعث میشود جریانهای انقلابی تمرکز خود را بر شاخههای فرعی که بعضا باعث تغییر صورتمساله و فضای حاکم بر انتخابات میشود، نگذارند. گزاره کارآمدی به عنوان مهمترین متغیر برای عبور از بحرانهای فعلی مشت خالی جریان غربگرا را نیز در میان افکار عمومی باز میکند.
در نهایت منویات رهبرانقلاب را میتوان تلنگری به نیروهای انقلابی برای پیدا کردن جامعترین گزینه ممکن دانست؛ تلنگری که اگر به آن توجه جدی شود در ماههای آتی با انداختن نگاهی به کارنامه، برنامهها و سابقه اجرایی هر کدام از گزینههای موجود، میتوان نسخه راهگشا برای عبور از شرایط فعلی و شکست غربگرایان را پیدا کرد.
ارسال به دوستان
دلایل واقعی تغییر رفتار آمریکا در پرونده یمن
ثمانه اکوان: از زمانی که بایدن اعلام کرد سیاستهای آمریکا در حمایت از عربستان سعودی در جنگ یمن را تغییر میدهد، گمانهزنیهای زیادی درباره چگونگی این تغییر سیاست به وجود آمده است. از یک سو برخی معتقدند این گام بزرگ دولت دموکرات در بازگشت به محور «حقوق بشر» و «دموکراسی» در عرصه سیاست خارجی است و از این مساله استقبال میکنند، از سوی دیگر بسیاری بر این عقیدهاند با توجه به منافع آمریکا در منطقه و شرایط بهبودیافته انصارالله در جنگ با دشمن سعودی، وعدههای بایدن از حد شعار تجاوز نخواهد کرد و در نهایت، تنها هدف دولت دموکرات، رفتن به سمت دیپلماسی و بیرون کشیدن آبرومندانه خاندان سعودی از این باتلاق است.
جنگ یمن مدتهای زیادی است در حوزه نظامی به پایان رسیده است. زیرساختهای این کشور به کلی نابود شده، وجود نیروهای افراطی در مناطق مختلف این کشور، احتمال تجزیه را بالا برده و در نهایت با محاصره اقتصادی، قحطی و کرونا و وبا، در حال از بین بردن جمعیت این کشور و نسلکشیای است که داغ شرم آن در تمام طول تاریخ بر چهره آل سعود و حامیانش در آمریکا باقی خواهد ماند. دولت بایدن و رسانههای جریان اصلی اما در حال تغییر واقعیات درباره این جنگ هستند. آنها عنوان میکنند دولت بایدن در سیاست خود در قبال یمن اختلافنظر چشمگیری با دولت ترامپ دارد و به دلیل اینکه قصد دارد گفتمان حقوق بشر و دموکراسیخواهی را دوباره در جهان پررنگ کند، به دنبال رویارویی با محمد بنسلمان- عامل اصلی جنگ در یمن- و به نوعی انتقامگیری از او در مساله قتل جمال خاشقجی است. با این حال دولت بایدن بازهم اهداف زیادی در پایان دادن به این جنگ در بعد دیپلماسی دارد و همانطور که ترامپ تلاش داشت عربستان را از این باتلاق بیرون بکشد، بایدن نیز تلاش دارد پرونده یمن را در همین روزهای ابتدایی دوران ریاستجمهوریاش برای همیشه ببندد. اما اهداف واقعی بایدن از این مساله چیست؟ آیا دولت جدید آمریکا به نفع مردم یمن وارد میدان شده است یا برای حمایت از متحد قدیمی خود؟ و آیا دولت بایدن اصولا توانایی پایان دادن به این جنگ از منظر دیپلماتیک و سیاسی را دارد؟
از زمانی که اعضای دولت بایدن برنامه او برای خروج از جنگ یمن یا خارج کردن نام گروه انصارالله یمن از فهرست گروههای تروریستی را اعلام کردند، تحلیلگران زیادی به دلایل دولت بایدن در این مساله پرداختند و مسائلی نظیر حمایت از حقوق بشر را دلیل اصلی او برای بیرون بردن آمریکا از جنگ یمن معرفی کردند. با این حال نگاهی به فعالیتها و برنامههای بایدن نشان میدهد او برای پیشبرد سیاستهایش در غرب آسیا بشدت به پایان یافتن این جنگ و امن شدن شرایط برای عربستان سعودی نیاز دارد. به این ترتیب عمده دلایل او برای این تغییر یکباره در سیاست خارجی ایالاتمتحده بدین شرح است:
1- جنگ یمن برای خنثی کردن نیرومند شدن نیروهای انصارالله که عربستان و آمریکا اعتقاد دارند نیروهای نزدیک به ایران در منطقه هستند، آغاز شد اما این جنگ در ادامه باعث تقویت این نیروها شد و نتوانست آنها را گامی به عقب بازگرداند. «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران چندی پیش ـ قبل از اینکه این سمت را در دولت بایدن به دست آورد ـ یادداشتی در مجله «فارین افرز» نوشت و تحلیل کرد: «اکنون تقریباً 6 سال بعد از مداخله عربستان، جنگ در یمن چیزی جز یک فاجعه نیست. فراتر از آن، این جنگ خاورمیانه را بیثبات کرد، ایران را توانمند و اعتبار جهانی ایالاتمتحده را لکهدار کرد». بعد از 6 سال جنگ در یمن، در حالی که محمد بنسلمان تصور میکرد میتواند این جنگ را در مدت زمان کوتاهی به نفع خود به پایان رسانده و دولت عبدربه منصور هادی را دوباره به قدرت بازگرداند، اکنون نیروهای مردمی انصارالله که سعودیها در ابتدای امر آنها را شورشی میخواندند، پایگاههای نظامی عربستان را براحتی هدف قرار میدهند، به نقاط مرزی عربستان حمله کرده و در عملیاتهای کوتاهمدت بخشهایی از آن را تحت تصرف خود درمیآورند و با توان پهپادی و موشکی خود تأسیسات نفتی عربستان را هدف قرار میدهند. حکومتی که در یک روز تمام جنگندهها، هواپیماها و حتی فرودگاههای یمن را به نابودی کشاند، تصور هم نمیکرد پیشرفت مردم این کشور در حوزه دفاعی به اندازهای باشد که برای دفاع از خود مجبور به التماس کردن به آمریکا باشد. خاندان سعودی بعد از حملاتی که به آرامکو شد، از ترامپ خواست نیروهای انصارالله را به لیست گروههای تروریستی اضافه کند اما این کار نمیتوانست جلوی ضررهای اقتصادی سعودی در این ماجرا را بگیرد و نشان داد حمله به یمن برای حفاظت از مرزهای عربستان کاملاً ایدهای شکستخورده بود و باید به هر ترتیب متوقف شود.
2- دومین دلیل بایدن برای متوقف کردن حضور آمریکا در جنگ یمن، نه توجه به مسائل حقوق بشری، بلکه ترس از آبروریزی به خاطر مسائل حقوق بشری و ایجاد شدن بحران انسانی در یمن است. 6 سال نادیده گرفتن جنایات سعودیها در یمن توسط رسانهها، در نهایت در دوران کرونا و انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به پایان رسید. رسانههای دموکرات که میخواستند اقدامات ترامپ در تمام دنیا را زیر سؤال ببرند، بعد از سالها بیتوجهی به این جنگ، سرانجام در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 به عملکرد او در این جنگ پرداختند و مباحث حقوق بشری را در این زمینه پیش کشیدند. بعد از آن بحران کرونا بود که باعث توجه رسانهها به یمن شد. یمن که تابستان سال گذشته نیز درگیر همهگیری وبا شده بود، نتوانسته بود به تیتر رسانهها تبدیل شود اما نگرانی جهانی از کرونا و کشورهای فقیری که توان مدیریت بحران را ندارند، سرانجام باعث توجه به این کشور شد. بایدن که حالا برنامه دارد مانند رؤسایجمهور دموکرات سلف خود، همچنان به مسائل حقوق بشری در دیگر کشورهای دنیا بپردازد، باید به حضور و اثرگذاری آمریکا در این جنگ خاتمه میداد. او نمیتوانست ایران، چین، روسیه و دیگر کشورهای دنیا را به نقض حقوق بشر متهم کند و به نقش آمریکا در ایجاد بحران قحطی و مرگومیر ناشی از بیماری در یمن نپردازد. بایدن هماینک تلاش دارد در ماههای ابتدایی ریاستجمهوریاش اجلاسی جهانی برای گسترش دموکراسی در جهان برگزار کند اما نمیداند چطور باید با توجه به وقایع رخ داده در جریان انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، از دموکراسی آمریکایی در این اجلاس دفاع کند. درباره مسائل حقوق بشری نیز او با چنین رویههایی روبهرو است. از همین رو اولویت خود را حل مساله یمن، مساله مهاجران و خانوادههایی که در مرز از هم جدا میشوند و مساله تبعیض نژادی در آمریکا قرار داده است.
3- دلیل دیگری که در یادداشت رابرت مالی نیز به وضوح دیده میشود، نگرانی آمریکا از سرریز شدن بحران یمن در دیگر کشورهای عرب منطقه است. او در این باره مینویسد: «تا زمانی که درگیری دوام داشته باشد، این خطر وجود دارد که این درگیری برافروخته شده و به تقابل مستقیم بین ایران و عربستان سعودی تبدیل شود. بایدن در زمان نامزدی انتخابات متعهد شد ایالاتمتحده را از ماجراجویی در خاورمیانه دور نگه دارد».
4- آخرین مساله ـ که از قضا مهمترین مساله برای تیم سیاست خارجی بایدن نیز هست ـ مساله بیانیهای است که اعضای این تیم در سال 2018 خطاب به دونالد ترامپ نوشته و از شکست سیاست اوباما در جنگ یمن و همچنین سیاست ترامپ در حمایت از خاندان سعودی در جنگ یمن گفتند. «آنتونی بلینکن» وزیر فعلی خارجه، «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی و رابرت مالی که در آن زمان مشاور امنیتی بایدن بود، همگی این نامه را امضا کرده بودند و حالا باید نشان دهند همچنان انتقادشان به مواضع قبلی آمریکا پابرجاست و با پیروزی بایدن تغییری در این انتقاد رخ نداده است. اگر آنها در زمان فعلی همچنان به حمایت از جنگ در یمن بپردازند، به دورویی و نفاق متهم میشوند.
با وجود همه این توصیفات و دلایل، سوال بعدی این است: آیا دولت بایدن توانایی یا عزم لازم را برای پایان دادن به این جنگ دارد یا فقط به صورت شعاری با آن برخورد میکند؟ نشریه هیل که نشریه داخلی کنگره آمریکاست، به نقل از تحلیلگران و افراد نزدیک به دولت بایدن اعلام کرده است در صورتی که بایدن به واقع قصد بیرون کشیدن آمریکا از این جنگ و پایان دادن به آن را داشته باشد (که هنوز هم مشخص نیست چنین عزمی در دولت او وجود داشته باشد) با راهی بسیار پیچیده و سخت روبهرو است.
یکی از مقامات دولت بایدن که از نزدیک شاهد شکلگیری سیاستهای بایدن در قبال منطقه بوده و خواسته نامش فاش نشود، در گفتوگو با هیل گفته است: «اینکه دقیقاً بایدن میخواهد درباره یمن چه کاری انجام دهد هنوز ابهام زیادی دارد.
او گفته است به حمایت از عربستان در جنگ یمن پایان میدهد و از سوی دیگر گفته هنوز خود را ملزم به دفاع از حاکمیت عربستان میداند. این سیاستهای دفاعی و تهاجمی، پارادوکسی را به وجود آورده که با هم جمعشدنی نیست. این سوالی جدی است و هنوز هم مناظرهها و جدلهای زیادی در این باره در دولت وجود دارد. از گفتوگوهایی که داشتم به این نتیجه رسیدهام که هنوز در دولت مشخص نیست به چه اقداماتی باید لقب تهاجمی بدهند و چه اقداماتی را دفاعی بخوانند و مهمتر این است که در تعریف این اقدامات باید گذشته آمریکا در برخورد با ایران را نیز در نظر داشته باشند».
اشاره او به اقدامات گذشته دولت، نه تنها به اقدامات ترامپ در منطقه بازمیگردد، بلکه به نقش داشتن دولت اوباما در این جنگ و آغاز حمایتهای نظامی و اطلاعاتی از عربستان در این دولت اشاره دارد. در واقع این اوباما و البته همین افراد فعلی حاضر در کابینه بایدن بودند که دولت آمریکا را به سمت مداخله در این جنگ به نفع عربستان کشاندند و حالا نمیتوانند با شعار حفظ حقوق بشر، اقدامی انجام دهند که روزی خود از حامیان آن بودهاند. تضاد اصلی که هنوز هم در دولت بایدن برطرف نشده، همین مساله است و این تضاد به احتمال زیاد در اقدامات بعدی برای پایان دادن به این جنگ، اثرات منفی خود را آشکار خواهد کرد. آمریکا طی چند وقت اخیر اتفاقات و حوادث جالبی را از سر گذرانده است اما تاکنون به هیچوجه در مقابل گذشته خود قرار نداشته و یمن آینه شفافی از اقدامات جنگطلبانه دموکراتها را در شرایط فعلی که شعار حقوق بشر و صلح میدهند، در مقابل آنها قرار داده است!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|