|
مطهری قراردادش را با استقلال تمدید کرد
مهاجم تیم فوتبال استقلال قراردادش را با این باشگاه تمدید کرد. ارسلان مطهری با حضور در باشگاه استقلال قرارداد خود را به مدت 2 فصل دیگر تمدید کرد. این بازیکن پیش از این یک بار با مسؤولان این باشگاه مذاکره کرد اما برای مدت قرارداد به توافق نرسید. در نهایت مطهری بعد از صحبت با کادر فنی استقلال دیروز قرارداد خود را به مدت 2 فصل دیگر تمدید کرد. پیش از این استقلال در خط حمله امین قاسمینژاد و محمدرضا آزادی را جذب کرده بود.
ارسال به دوستان
نمایش به یادماندنی ستارهجیرفتی در پاراالمپیکتوکیو
روز افروز
سعید افروز، پرتابگر نیزه ایران با کسب هشتمین طلای کاروان ایران در پاراالمپیک توکیو به روند طلایی روزهای اخیر ادامه داد. در حالی که در چند روز اخیر در همان ساعات اولیه صبح شاهد طلایی شدن ورزشکاران ایرانی بودیم، دیروز نیز این روند در استادیوم ملی توکیو ادامه داشت. مسابقات دوومیدانی بازیهای پاراالمپیک 2020 توکیو با رقابت ورزشکاران در پرتاب نیزه کلاس F34 دنبال شد. نماینده ایران در این رقابت سعید افروز بود که با پرتابی به میزان 05/40 متر به مدال طلای پاراالمپیک 2020 توکیو دست یافت. پرتاب سوم افروز نه تنها او را به مدال طلا رساند، بلکه وی را رکورددار جدید پرتاب نیزه پارادوومیدانی در کلاس F34 در سطح جهان و پاراالمپیک کرد؛ اتفاقی که در روزهای اخیز نیز برای دیگر طلاییهای ایران رخ داده بود و آنها موفق به شکستن رکوردهای مختلف شده بودند. ستاره بیچون و چرای مسابقات دیروز پارادوومیدانی در بازیهای پاراالمپیک ۲۰۲۰ توکیو کسی نبود جز سعید افروز، هشتمین طلایی کاروان ایران و رکورددار جدید پرتاب نیزه کلاس F34. برای دستیابی به مدال طلای مسابقات پرتاب نیزه کلاس F34 بازیهای پاراالمپیک 2020 توکیو، مدعی کم نبود؛ از چین و عراق گرفته تا فرانسه و کلمبیا اما در بین تمام آنها ستاره جیرفتی کاروان ایران چیز دیگری بود. پرتابگران همه بدنهایی ورزیده داشتند و غالبا پرتابهایی خوب اما دیروز، روز سعید افروز بود؛ جوانی که جثهاش در قیاس با برخی رقبا ترکهای به نظر میرسید. افروز با پرتابهای خود اما همه را متعجب کرد و دیگر فیلمبردار تلویزیون ژاپن سراغ «دیهگو فرناندو مندس» کلمبیایی نرفت که تا پیش از افروز رکوردشکن پاراالمپیک بود. افروز با 4 پرتاب کار را تمام کرد و نیزه را بیش از 40 متر پرتاب کرد. او که از موفقیتش اطمینان داشت، دیگر به دنبال پرتابهای پنجم و ششم هم نرفت و منتظر پرتاب مائوریسیو والنسیای کلمبیایی ماند. همه کارهای افروز به یادماندنی شد؛ چشمان گریانش در زمان پرتابهای والنسیای کلمبیایی و اینکه هر لحظه به طلا نزدیکتر میشد، بوسه چندبارهاش به نقش پرچم ایران روی پیراهنش، توسل مدامش به ائمه در زمان پرتابها و ژست نابش در کنار تابلوی رکوردشکنی. دیروز روز افروز بود؛ روزی طلایی و به یادماندنی.
* افروز: در پاراالمپیک بعدی دوباره رکوردشکنی میکنم
پرتابگر طلایی ایران در پاراالمپیک 2020 توکیو وعده داد 2024 پاریس دوباره رکورد پاراالمپیک را خواهد شکست. سعید افروز بعد از دستیابی به مدال طلای مسابقات پرتاب نیزه کلاس F34 بازیهای پاراالمپیک 2020 توکیوگفت: این مدال برای من خیلی مهم است، چون برای رسیدن به آن خیلی تلاش کردم. اعضای خانوادهام و مردم در این مدت خیلی برای من انرژی مثبت فرستادند و خیلی خوشحالم با شکستن رکورد جهان و پاراالمپیک به مدال طلا رسیدم.
افروز اظهار داشت: پاراالمپیک بالاترین رویداد ورزشی معلولان است و بهترینهای دنیا در آن شرکت میکنند. در گروه و کلاس ما هم امروز رکورددار جهان و رکورددار پاراالمپیک حضور داشتند و کارم خیلی سخت بود. من برای رسیدن به این آمادگی و رکورد خیلی سخت کار و تلاش کردم و خوشبختانه به هدفم رسیدم. وی در پاسخ به این پرسش که «فکر میکنید واکنش مردم به این مدال چیست؟» تصریح کرد: قبل از اینکه به اینجا بیایم و مدال بگیرم، مردم برای من خیلی انرژی مثبت میفرستادند و میگفتند حتی اگر مدال هم نگیری، با حضور در پاراالمپیک کار بزرگی کردهای. با این اوصاف اطمینان دارم امروز با موفقیت من مردم خیلی خوشحال و از عملکردم راضی هستند. پرتابگر نیزه ایران همچنین خاطرنشان کرد: بعد از موفقیت در توکیو خودم را برای درخشش در مسابقات جهانی، بازیهای پاراآسیایی و بعد از همه اینها پاراالمپیک پاریس آماده میکنم. حتما در پاریس بهتر از امروز ظاهر خواهم شد و رکورد پاراالمپیک را دوباره میشکنم. من از توکیو که بازگردم، دوباره سخت تمرین میکنم، چون برای نتیجه بهتر باید بیشتر تمرین کنم. وی در ادامه یادآور شد: از روزی که تمریناتم را شروع کردم، نگاهی مثبت داشتم و سخت تمرین میکردم. اطمینان داشتم اگر سخت تلاش کنم، خدا هم نظر مثبتی به من خواهد داشت و بهترین نتیجه را خواهم گرفت. من برای رسیدن به مدال تمام تلاشم را کردم و در اینجا باید از مسؤولان تشکر کنم که مرا حمایت کردند. این مدال حاصل کار جمعی است.
افروز درباره توسلش در جریان پرتابها هم گفت: وظیفه من فقط تمرین است و نتیجه با خداست. میدانستم خدا بخواهد نتیجه خواهم گرفت و کسی نمیتواند دخالت کند. من فقط از خدا کمک میخواستم و از او مدد میگرفتم و اطمینان داشتم او برای من بهترینها را میخواهد. وی در خاتمه اظهار داشت: مدالم را با تمام وجود به رهبر عزیزم، مردم کشورم که امیدوارم خوشحال شده باشند و البته خانوادهام و مربیام تقدیم میکنم.
ارسال به دوستان
تیم ملی فوتبال ایران در نخستین گام در راه صعود به جامجهانی 2022 قطر امشب میزبان سوریه است
مصاف با سختجانها
تیم ملی فوتبال ایران در نخستین بازیاش در مرحله نهایی انتخابی جامجهانی امشب میزبان تیم ملی سوریه است؛ تیمی که فروردینماه امسال برای یک بازی دوستانه به تهران آمد و با نتیجه 0-3 به شاگردان اسکوچیچ باخت، منتها شرایط بازی دوستانه با دیدار رسمی کاملا متفاوت است و سوریه که در آخرین بازی رسمیاش در ورزشگاه آزادی، تیم ملی را متوقف کرده بود (۲ تیم در بازی آخر مرحله انتخابی جامجهانی 2018 به مصاف یکدیگر رفتند که سوریه با گل دقیقه 93 السوما، از شکست برابر تیم کارلوس کیروش فرار کرد و بازی با تساوی 2-2 به پایان رسید) امیدوار است با امتیاز از تهران به دمشق بازگردد؛ تیمی که در مرحله قبلی و در گروه اول مسابقات، با 21 امتیاز از 8 مسابقه به عنوان صدرنشین راهی مرحله نهایی شد و طبیعی است این تیم را به هیچ عنوان نباید دستکم گرفت. اما غایبان این بازی چه کسانی هستند؟ جدا از دراگان اسکوچیچ و وحید هاشمیان که هنوز تست کرونایشان منفی نشده و امکان خروج از قرنطینه را ندارند، سردار آزمون به دلیل محرومیت، حاجصفی و کاوه رضایی به خاطر مصدومیت در دیدار امشب غایب خواهند بود، ضمن آنکه مربی دروازهبانهای تیم ملی هم وضعیتی مشابه اسکوچیچ و هاشمیان دارد. در اردوی سوریه هم السوما به دلیل مصدومیت بازی را از دست داده است.
* جانشینها و سورپرایز
گام اول برای رسیدن به جامجهانی 2022 در قطر، بازی برابر سوریه است؛ سوریهای که مدتهاست در بازیهای رسمی برابر تیم ملی شکست نخورده و در دوره قبلی هم، تنها تیمی بود که در ۲ بازی کمتر از 3 امتیاز به حساب ایران واریز کرد. تیم ملی برای این بازی، چند غایب مهم دارد؛ سردار آزمون، احسان حاجصفی و حتی کاوه رضایی. بدون آزمون، تیم ملی زهردارترین نیش هجومیاش را ندارد و بدون حاجصفی، تیم ملی فاقد یکی از مردان چند پسته است. همچنین در غیاب کاوه رضایی، تیم ملی از داشتن یک ژوکر طلایی محروم شده است. رضایی میتوانست به عنوان یار تعویضی به تیم ملی کمک کند. در این میان اسکوچیچ برای پر کردن جای خالی کاپیتان، چند راهحل پیش رو دارد تا بتواند فقدان حاجصفی را به بهترین شکل ممکن پوشش دهد. راه اول، یک خط جلوتر بردن وحید امیری و استفاده از او درست در جای بازی حاجصفی است. در این حالت، میلاد محمدی وارد ترکیب اصلی میشود و به عنوان مدافع چپ بازی میکند و امیری جلوتر از او به عنوان بازوی چپ هافبک دفاعی که احتمالا نوراللهی است، بازی خواهد کرد. راه دوم، اضافه کردن یک هافبک است که میتواند دفاعی باشد یا هجومی. مرد منتخب اول، سعید عزتاللهی است و با او، ترکیب تیم ملی بویژه در مرکز زمین محتاط چیده میشود؛ عزتاللهی و نوراللهی. مرد منتخب دوم، هافبکی هجومی است که میتواند ترابی باشد یا حتی جهانبخش یا قدوس. در صورت بازی کردن محمدی و با توجه به میل هجومی نه چندان بالای او، بهتر است جانشین حاجصفی یک هافبک رو به جلو باشد مثل ترابی ولی اگر امیری در سمت چپ خط دفاع به بازی گرفته شود، بهتر است جانشین حاجصفی در خط میانی، هافبک دفاعیتری برای کنترل بازی باشد. اما جانشین آزمون کیست؟ گزینه اول، کریم انصاریفرد است که هر گاه برای تیم ملی بازی کرده، جزو بهترینها بوده است. در این صورت، طارمی در همان پست همیشگیاش یعنی گوش چپ به کار گرفته میشود که برای او و تیم ملی، بهترین جاست. طارمی برای هر چه بیشتر شدن درجه خطرناکیاش، باید از دروازه فاصله داشته و مکان بازیاش، خارج از محوطه جریمه حریف باشد. اگر طارمی جانشین آزمون در پیشانی خط حمله شود، آنگاه شانس بازی و حضور در ترکیب اصلی به امثال ترابی یا جهانبخش یا قائدی میرسد. بهینهترین راه اما همان بازی دادن به طارمی در سر جای خودش و استفاده از انصاریفرد به عنوان مهاجم اصلی و مرکزی است که قدرت هجومی تیم ملی را به بالاترین حد ممکن میرساند. ترکیب تیم ملی برابر سوریه، سورپرایز خواهد داشت؟ اسکوچیچ و اصولا مربیان کروات، چندان تمایلی به انجام این امور ندارند، مگر اینکه واقعا به آن ایمان داشته باشند. مثل بلاژویچ که اعتقادش به نکونام جوان، به قدری زیاد بود که او را فیکس کرد و کاویانپور را روی نیمکت نشاند. ممکن است اسکوچیچ هم درون دروازه با توجه به غیبت طولانیمدت بیرانوند در میادین، رای به استفاده از امیر عابدزاده بدهد. این محتملترین سورپرایز است.
ارسال به دوستان
اخبار
عباس جدیدی: بیماریام عوارض سالها پر کردن چالههای تیم ملی است
نایب قهرمان کشتی المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا میگوید حالش اصلا خوب نیست و چند روز است خواب به چشمش نیامده است. عباس جدیدی در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به بیماریاش گفت: ۲ هفته است فقط درد میکشم. با هزار بدبختی MRI دادم، ۳ تا از دیسکهایم بیرون زده و دکتر گفت باید جراحی کنم اما از درد هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم. 4 روز است چشمانم را نتوانستهام روی هم بگذارم. درد امانم را بریده است. وی در پاسخ به این سوال که آیا وضعیت کنونیاش ناشی از دوره قهرمانی است، خاطرنشان کرد: همهاش از اثرات کشتی است. کسی که 8 سال یک وزن بالاتر کشتی بگیرد، 8 سال جور این و آن را بکشد و برای پر کردن چالههای تیم ملی وزنش را تغییر دهد، معلوم است این وضعیت عایدش میشود. مگر کسی غیر از عباس جدیدی این کار را میکرد؟ عوارض یک وزن بالاتر کشتی گرفتنها حالا خودش را نشان میدهد. قهرمان سال 1998 جهان تاکید کرد: وقتی آدم 100 کیلویی را به 130 کیلو ببرند، از یک کشتیگیر 90 کیلویی در 100 کیلو استفاده کنند... چه بگویم. ۲ هفته است در خانه افتادهام و کسی نیست حال مرا بپرسد. الان فقط میخواهم سلامتیام را به دست آورم.
***
عزیزیخادم:
در تلاشیم در بازی با کره از VAR به صورت دائم یا سیار استفاده کنیم
رئیس فدراسیون فوتبال گفت: در تلاشیم اگر پروژه VAR الزام شد، برای بازی با کره به صورت دائم یا حتی سیار از این سیستم استفاده کنیم. شهابالدین عزیزیخادم درباره بحث VAR برای دیدارهای آتی تیم ملی اظهار داشت: در تلاشیم در بازی با کره که بسیار مهم است، با مشارکت تیم همکار به هر شکل ممکن بحث VAR را آماده کنیم تا اگر الزام شد، این آمادگی را داشته باشیم پروژه VAR را به صورت دائم و در صورت لزوم به صورت سیار در اختیار داشته باشیم. وی درباره اینکه آیا امکان دارد تماشاگران در بازی با کره به استادیوم بیایند، عنوان کرد: فعلا به فکر کادر درمان هستیم ولی اگر تماشاگران 2 دوز واکسن را زده باشند، تعدادی از آنها میتوانند در بازی با کرهجنوبی در ورزشگاه حضور پیدا کنند.
***
استوری جنجالی امباپه که پاک شد
پاریسنژرمن عملا اجازه جدایی به کیلیان امباپه نداد و این بر خلاف میل باطنی این بازیکن بود. رئالمادرید تا آخرین لحظات نقل و انتقالات تابستانی برای جذب کیلیان امباپه از پاریسنژرمن تلاش کرد اما باشگاه فرانسوی تمام پیشنهادها را نادیده گرفت. امباپه که در اردوی تیم ملی فرانسه حضور دارد، پستی را در استوری خود منتشر کرد که در آن نوشته شده بود: «برادر! حرفهایگری تو لایق احترام است. بزودی دوباره رویاهایت را از سر میگیری. زندگی فوقالعاده است. تو بهترینی!» لحظاتی بعد، او این استوری را از صفحه رسمی خود پاک کرد.
***
تلاش برای حضور «مهاجم فوقحرفهای» پیش از دیدار با الهلال
علیاصغر ملکیان، رئیس هیاتمدیره باشگاه استقلال چند روز پیش اعلام کرد با یک مهاجم فوقحرفهای در حال مذاکره هستند. مهاجم فوقحرفهای که رئیس هیاتمدیره استقلال از آن صحبت کرده، سباستین جووینکو، هافبک- مهاجم ایتالیایی فصل گذشته الهلال عربستان است. این بازیکن 34 ساله از الهلال کنار گذاشته شد و بازیکن آزاد محسوب میشود. مدیران استقلال طبق قولی که به فرهاد مجیدی برای جانشینی مهدی قائدی داده بودند، مذاکراتی با جووینکو انجام دادهاند اما مساله این است که قرارداد جووینکو با الهلال سنگین بود. از طرفی، سقف در نظر گرفته شده از سوی باشگاه 400 هزار دلار و نهایت کمی بالاتر از این مبلغ است. جووینکو که 23 بازی برای تیم ملی ایتالیا انجام داده سابقه همکاری با گابریل پین، مربی ایتالیایی مدنظر استقلال در تیم ملی ایتالیا را دارد و گفته میشود این مربی در حال رایزنی با جووینکو است تا در رابطه با مبلغ قرارداد با او صحبت کند. باید دید پین میتواند جووینکو را برای حضور در استقلال و بازی مقابل تیم سابقش راضی کند یا نه. دیدار استقلال - الهلال در چارچوب مرحله یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا 22 شهریور در امارات برگزار میشود.
ارسال به دوستان
فرار آمریکا و لزوم مهندسی قدرت در افغانستان
مهدی گرگانی: در حالی که ایالات متحده آمریکا و متحدانش در ناتو با هدف ساقط کردن حکومت وقت طالبان، صدور دموکراسی و تحمیل مدل حکومت مورد نظر خود در سال 2001 به افغانستان حمله کردند، اکنون پس از 20 سال جنگ و خونریزی در حالی از افغانستان خارج شدند که نهتنها به هیچ یک از اهداف اعلامی خود دست نیافتند بلکه نیروهای سیاسی مورد حمایت خود را هم در این کشور تنها گذاشته و سراسیمه و دستپاچه از افغانستان فرار کردند. حال اوضاع افغانستان اگر از سال 2000 بدتر نباشد بهتر هم نیست و مشخص نیست چه آیندهای در انتظار مردم افغانستان است، هر چند به باور تحلیلگران بدتر از دوران اشغال نخواهد بود.
بسیاری از مقامات سیاسی دولت دستنشانده کابل از خارج به افغانستان آورده شدند تا مدینه فاضله مورد نظر آمریکا را در این کشور محقق کنند و جامعهای همسو با آرمانها و ارزشهای غرب برای مردم افغانستان به ارمغان بیاورند. پس از ۲ جنگ آمریکا در افغانستان و عراق، بسیاری از نیروهای سیاسی غربگرا در منطقه آن را به عنوان یک پیروزی بزرگ برای ابرقدرت جهان دانسته و صدور دموکراسی غربی با ابزار جنگ به کشورهای کمتر توسعهیافته را به عنوان یک مدل موفق در سیاست بینالملل خواندند و خواستار پیادهسازی این الگو در سایر کشورهای جهان نیز شدند. آنها به جورج بوش به عنوان قهرمان و منجی عراق و افغانستان نگاه میکردند و به دنبال مداخله نظامی بیشتر آمریکا و ناتو در سایر کشورها و به زعم خود آزادسازی کشورها از یوغ حکومتهای اقتدارگرا بودند.
اکنون پس از گذشت ۲ دهه از آغاز «پروژه دولت/ ملتسازی» آمریکا، آیا مردم افغانستان به دموکراسی دست یافتند؟ آیا وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم افغانستان بهتر از سال 2000 است؟ آیا نیروهای امنیتی و ارتش افغانستان قویتر از قبل شدهاند؟ پاسخ به همه این سوالها منفی است و علت منفی بودن آن را باید در این جستوجو کنیم که هدف آمریکا از آغاز این جنگهای خانمانسوز چه بود.
«پترو پاتروشف» رئیس شورای امنیت فدرال روسیه میگوید جنگ افغانستان برای کمپانیهای تسلیحاتی و مافیای سلاح در آمریکا یک «معدن طلا» بود. آمریکا بیش از 90 میلیارد دلار تنها صرف آموزش ارتش افغانستان کرد اما در نهایت دیدیم این ارتش در مقابل نیروهای طالبان که با سلاحهای سبک میجنگند حتی یک روز هم دوام نیاورد. علاوه بر آن آمریکا میلیاردها دلار سلاح به جنگ افغانستان وارد کرد و حال این مساله بیش از گذشته برای کشورهای منطقه در حال مسجل شدن است. با خروج آمریکا از افغانستان، جمهوری اسلامی مطلوب خود را تشکیل دولت جدید در افغانستان با حضور همه طوایف و گروههای مختلف میداند؛ امری که میتواند ثبات را به این کشور برگرداند. جمهوری اسلامی همواره بر داشتن ملتی مستقل با حضور قبایل مختلف افغان تأکید کرده و در جریان پیشرویهای اخیر طالبان هم بر همگان روشن شد که جمهوری اسلامی از هیچ یک از گروههای افغانستان حمایت نمیکند، بلکه امنیت مردم افغانستان را اولویت اصلی خود میداند و در راستای همین هدف به دنبال ثبات در این کشور است، هر چند رسانههای خارجی و برخی رسانههای داخلی در این زمینه سعی میکنند جمهوری اسلامی را شریک طالبان در پیشرویها و تصرف کابل و ایران را حامی بنیادگرایی و تروریسم معرفی کنند.
از سوی دیگر برای جمهوری اسلامی ثبات در افغانستان از آن جهت حائز اهمیت است که حضور تروریستهای شرور و معاند و ضدانقلاب کنترل میشود. حضور گروههای تروریستی همچون داعش همواره میتواند مرزهای جمهوری اسلامی را تهدید کند. تشکیل دولت قوی در افغانستان میتواند ثبات را به مرزهای 900 کیلومتری ایران و این کشور برگرداند. مساله دیگری که میتواند ثبات در افغانستان را برای جمهوری اسلامی دارای اهمیت کند، بحران مهاجرت افغانها به داخل ایران است. طبق آمارهای رسمی، بیش از 5 میلیون افغانستانی در جمهوری اسلامی حضور دارند و بیثباتی در این کشور میتواند بر حضور آنها در ایران بیفزاید؛ امری که میتواند بحرانهای مختلفی را برای جمهوری اسلامی در پی داشته باشد.
از بعد بینالمللی کشورهای تأثیرگذار در تحولات افغانستان، هر کدام به دنبال اهداف و منافع خود هستند و از گروههای مختلف در این کشور حمایت میکنند. برای غربیها تنش در افغانستان نقطه مطلوبی است که همواره بر آن تأکید میکنند و آن را در راستای اهداف خود میبینند. همسایگان افغانستان از جمله پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی با محوریت روسیه منافع مختلفی را در این کشور دنبال میکنند. پاکستانیها مطلوب خود را تشکیل دولت توسط خود طالبان (امارت اسلامی) میدانند و وزیر خارجه این کشور در دیدار مقامات ایرانی بر این نکته تأکید کرده است که پاسخ جمهوری اسلامی مستدل و متقن بوده: افغانستان نیازی به قیم ندارد. در سوی دیگر روسها نگران حیاط خلوت خود یعنی آسیای مرکزی هستند. مطلوب روسها ثبات افغانستان است. جمهوری اسلامی اما در گفتوگوهای مختلف خود با کشورهای ذینفع و ذینفوذ در افغانستان همواره بر اولویت قرار دادن مردم و پرهیز از جناحبندی تأکید کرده است.
این سیاست به آن معناست که علاوه بر ایجاد ثبات در شرایط فعلی، زمینه لازم برای ثبات جامعه افغانستان در آینده نیز مهیا میشود. این امر در شرایطی محقق میشود که تمام گروهها و قومیتهای افغانستان با پذیرش تقسیم قدرت، هر کدام سهمی در سیاست این کشور داشته باشند. یکی از مدلهای تقسیم قدرت برای جوامع قومیتی تقسیم قدرت بر مبنای جمعیت هر قومیت است. به این معنا که در مورد افغانستان هر قومیت متناسب با درصد جمعیتی که دارد به همان میزان در دولت سهیم خواهد بود.
هر چند با توجه به چشمانداز شرایط فعلی در افغانستان در سایه تسلط بلامنازع طالبان، شکلگیری دولت بنا بر مدل تقسیم قدرت کمی دور از ذهن به نظر میرسد اما اگر سران طالبان به این درک بدیهی برسند که ثبات در افغانستان در کوتاهمدت و بلندمدت بدون مشارکت سایر گروهها امکانپذیر نیست، شاید راضی به تقسیم قدرت در این کشور شوند، چه آنکه گذر زمان مخالفان تسلط بلامنازع طالبان در افغانستان را از لاک تدافعی درمیآورد و هستههای مقاومت علیه این گروه در اکثر نقاط افغانستان شکل خواهد گرفت.
ارسال به دوستان
فرار آمریکا و لزوم مهندسی قدرت در افغانستان
عماد هلالات: با شکست سیاست طرح خاورمیانه جدید در دوران جورج بوش پسر و ایجاد هزینههای هنگفت نظامی و شکست راهبردهای این کشور در منطقه، در دوران اوباما سیاست جدیدی در قبال خاورمیانه اتخاذ شده بود. اوباما به دنبال این بود تکلیف خاورمیانه را با معاهداتی از قبیل برجام یکسره کند و بعد از شکستهای مکرر در منطقه غرب آسیا، سراغ رقیب و دشمن جدید خود که توانایی تغییر موازنه قدرت و به چالش کشیدن این کشور را دارد برود. چین روزبهروز بر قدرت خود میافزود و ایالاتمتحده با دکترین بوش توانایی رویارویی با چین را نداشت، به همین دلیل در دوران ریاست باراک اوباما راهبرد «موازنه از راه دور» برای منطقه خاورمیانه اتخاذ شد و در آن دوران بخشهایی از این راهبرد اجرایی شد.
آمریکا در دهههای اخیر هزینهای سنگین برای تحقق اهداف خود در مناطق مختلف بویژه غرب آسیا صرف کرده اما بهرغم هزینههای سنگین و تلفات زیاد، توفیق چندانی در دستیابی به اهدافش نداشته است. لذا از نظر افرادی چون «استفان والت» و «جان مرشایمر» که از حامیان الگوی واقعگرایی سیاسی و راهبرد موازنه از راه دور به حساب میآیند، منافع حیاتی در آمریکا دربرگیرنده مواردی چون «تأمین امنیت»، «رفاه اقتصادی» و «ارزشهای اساسی آمریکا و متحدان این کشور در اروپا، شرق و غرب آسیاست». بنابراین راهبرد موازنه از راه دور به آمریکا این امکان را میدهد تا ضمن دور ماندن از مناقشهها، منافع حیاتی خود را تأمین کرده و تنها زمانی از نیروهای نظامی خود استفاده کند که ضرورتی حیاتی وجود دارد. به طور خلاصه، آمریکا با واگذاری مسؤولیت به دیگران، آنها را درگیر منازعات کرده و خود از دور آنها را کنترل میکند.
ایجاد درگیری و منازعه در کشورهای هدف بخشی از استراتژی آمریکا برای مدیریت منطقه خاورمیانه است. خروج آمریکا از افغانستان را هم باید در راستای همین راهبرد تعریف کرد؛ حضور گروهها و طوایف قومیتی مختلف و درگیری و نزاعهای چندساله بین گروههای افغان در این کشور باعث میشود ایالاتمتحده با استفاده از این ظرفیت و همچنین وجود گروههای تروریستی مختلف از جمله داعش و القاعده به دنبال ایجاد جنگ داخلی و بیثباتسازی این کشور باشد. جنگ داخلی در افغانستان میتواند بعد از شکست طرح خاورمیانه بزرگ، همسایگان افغانستان، بویژه جمهوری اسلامی و چین را درگیر این کشور کند.
با تصرف کابل توسط طالبان و فرار اشرفغنی، رئیسجمهور غربگرا و وابسته به آمریکا، رسانههای آمریکایی بشدت بر موضوع جنگ داخلی در افغانستان تأکید میکنند؛ امری که در صورت تحقق میتواند وضعیت مردم افغانستان را بیش از گذشته بحرانی کند. پرونده ایجاد جنگ داخلی در افغانستان بر عهده سازمان سیای آمریکاست. آمریکاییها سعی کردند با بسیاری از سران گروهها و قبایل مخالف طالبان گفتوگو کنند. بخشی از راهبرد آمریکا در افغانستان از طریق گروههای تروریستی همچون داعش و القاعده تحقق مییابد. بمبگذاری، ترور سران و کشتارهای مختلف میتواند نزاع داخلی را در این کشور بیش از بیش شعلهور کند. انفجارهای فرودگاه کابل را باید در همین راستا تعریف کرد. با آنکه 14تفنگدار آمریکایی در انفجارهای اخیر فرودگاه کابل کشته شدند اما به نظر میرسد داعش هم در راستای راهبرد آمریکا عمل میکند. آمریکاییها برای بیثبات کردن افغانستان از کانالهای مختلفی وارد میشوند.
* مطلوب جمهوری اسلامی و همسایگان در قبال افغانستان
جنگ داخلی در افغانستان میتواند کشورهای همسایه آن را در این بحران شریک کند. ایران و چین کشورهایی هستند که ثبات افغانستان برای آنها مهمترین هدف بعد از خروج آمریکاست؛ هدفی که در مقابل راهبرد آمریکا در افغانستان قرار میگیرد. چین بشدت به ثبات و تشکیل دولت در این کشور نیازمند است تا بتواند طرح بزرگ خود یعنی «یک کمربند- یک راه» را عملیاتی کند. بخشی از این طرح از خاک افغانستان یا از مجاورت این کشور به سمت منطقه آسیای مرکزی و ایران میگذرد. چینیها برای به سرانجام رساندن این طرح هزینههای هنگفتی را متحمل شدهاند و به هیچ وجه ناآرامی در افغانستان برای چینیها مطلوب نیست. جنگ، ناآرامی و جولان گروههای تروریستی در افغانستان باعث میشود احتمال اینکه با توجه به بافت منطقه آسیای مرکزی و جغرافیای این منطقه، بحران به این منطقه هم سرایت کند بسیار زیاد شود. بخش اعظم طرح «یک کمربند- یک راه» چین، از کشورهای منطقه آسیای مرکزی میگذرد. در نتیجه چینیها بشدت به دنبال برقراری ثبات در افغانستان هستند و در این زمینه با گروه طالبان مذاکرات مختلفی را انجام دادند. از سوی دیگر بیثباتی در افغانستان میتواند استان مسلماننشین سینکیانگ را که در همسایگی کشورهای منطقه آسیای مرکزی است درگیر خود کند. بحران سوریه و حضور تروریستهای اویغور از استان سینکیانگ برای چینیها درس بزرگی داشت. به همین دلیل چینیها به هیچ وجه نمیخواهند تجربه بحران سوریه این بار در همسایگی خود و در افغانستان تکرار شود.
برای جمهوری اسلامی خروج آمریکا از منطقه خاورمیانه راهبرد اصلی را تشکیل میدهد. از نظر ایران کشورهای همسایه میتوانند با همکاری خود امنیت همدیگر را تأمین کنند و نیازی به کشورهای خارجی وجود ندارد؛ امری که جمهوری اسلامی بارها و بارها بر آن تأکید داشته است و...
حال این مساله بیش از گذشته برای کشورهای منطقه در حال مسجل شدن است. با خروج آمریکا از افغانستان، جمهوری اسلامی مطلوب خود را تشکیل دولت جدید در افغانستان با حضور همه طوایف و گروههای مختلف میداند؛ امری که میتواند ثبات را به این کشور برگرداند. جمهوری اسلامی همواره بر داشتن ملتی مستقل با حضور قبایل مختلف افغان تأکید کرده و در جریان پیشرویهای اخیر طالبان هم بر همگان روشن شد که جمهوری اسلامی از هیچ یک از گروههای افغانستان حمایت نمیکند، بلکه امنیت مردم افغانستان را اولویت اصلی خود میداند و در راستای همین هدف به دنبال ثبات در این کشور است، هر چند رسانههای خارجی و برخی رسانههای داخلی در این زمینه سعی میکنند جمهوری اسلامی را شریک طالبان در پیشرویها و تصرف کابل و ایران را حامی بنیادگرایی و تروریسم معرفی کنند.
از سوی دیگر برای جمهوری اسلامی ثبات در افغانستان از آن جهت حائز اهمیت است که حضور تروریستهای شرور و معاند و ضدانقلاب کنترل میشود. حضور گروههای تروریستی همچون داعش همواره میتواند مرزهای جمهوری اسلامی را تهدید کند. تشکیل دولت قوی در افغانستان میتواند ثبات را به مرزهای 900 کیلومتری ایران و این کشور برگرداند. مساله دیگری که میتواند ثبات در افغانستان را برای جمهوری اسلامی دارای اهمیت کند، بحران مهاجرت افغانها به داخل ایران است. طبق آمارهای رسمی، بیش از 5 میلیون افغانستانی در جمهوری اسلامی حضور دارند و بیثباتی در این کشور میتواند بر حضور آنها در ایران بیفزاید؛ امری که میتواند بحرانهای مختلفی را برای جمهوری اسلامی در پی داشته باشد.
از بعد بینالمللی کشورهای تأثیرگذار در تحولات افغانستان، هر کدام به دنبال اهداف و منافع خود هستند و از گروههای مختلف در این کشور حمایت میکنند. برای غربیها تنش در افغانستان نقطه مطلوبی است که همواره بر آن تأکید میکنند و آن را در راستای اهداف خود میبینند. همسایگان افغانستان از جمله پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی با محوریت روسیه منافع مختلفی را در این کشور دنبال میکنند. پاکستانیها مطلوب خود را تشکیل دولت توسط خود طالبان (امارت اسلامی) میدانند و وزیر خارجه این کشور در دیدار مقامات ایرانی بر این نکته تأکید کرده است که پاسخ جمهوری اسلامی مستدل و متقن بوده: افغانستان نیازی به قیم ندارد. در سوی دیگر روسها نگران حیاط خلوت خود یعنی آسیای مرکزی هستند. مطلوب روسها ثبات افغانستان است. جمهوری اسلامی اما در گفتوگوهای مختلف خود با کشورهای ذینفع و ذینفوذ در افغانستان همواره بر اولویت قرار دادن مردم و پرهیز از جناحبندی تأکید کرده است.
این سیاست به آن معناست که علاوه بر ایجاد ثبات در شرایط فعلی، زمینه لازم برای ثبات جامعه افغانستان در آینده نیز مهیا میشود. این امر در شرایطی محقق میشود که تمام گروهها و قومیتهای افغانستان با پذیرش تقسیم قدرت، هر کدام سهمی در سیاست این کشور داشته باشند. یکی از مدلهای تقسیم قدرت برای جوامع قومیتی تقسیم قدرت بر مبنای جمعیت هر قومیت است. به این معنا که در مورد افغانستان هر قومیت متناسب با درصد جمعیتی که دارد به همان میزان در دولت سهیم خواهد بود.
هر چند با توجه به چشمانداز شرایط فعلی در افغانستان در سایه تسلط بلامنازع طالبان، شکلگیری دولت بنا بر مدل تقسیم قدرت کمی دور از ذهن به نظر میرسد اما اگر سران طالبان به این درک بدیهی برسند که ثبات در افغانستان در کوتاهمدت و بلندمدت بدون مشارکت سایر گروهها امکانپذیر نیست، شاید راضی به تقسیم قدرت در این کشور شوند، چه آنکه گذر زمان مخالفان تسلط بلامنازع طالبان در افغانستان را از لاک تدافعی درمیآورد و هستههای مقاومت علیه این گروه در اکثر نقاط افغانستان شکل خواهد گرفت.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|