|
سهمیه ایران در لیگ قهرمانان آسیا 2+2 ماند
خبر مهم چند روز گذشته درباره تغییر سهمیه فوتبال ایران در لیگ قهرمانان آسیا تکذیب شد. با آنکه در روزهای اخیر اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه سهمیه ایران در رقابتهای فصل جدید لیگ قهرمانان 1+3 است ولی دیروز مشخص شد این اخبار صحت ندارد و سهمیه همان 2+2 خواهد بود. به همین خاطر پرسپولیس و فولاد به ترتیب به دلیل قهرمانی در لیگ و جام حذفی به صورت مستقیم در مرحله گروهی شرکت خواهند کرد و سپاهان شانس حضور در مرحله گروهی را از دست داد و باید به همراه استقلال در پلیآف شرکت کند.
ارسال به دوستان
پاسخ فوتبالی به یک پرسش غیرفوتبالی؛ داربی هم مثل بقیه بازیها ۳ امتیاز دارد؟
به ارزش یک جام
علی کلهری: تیمهای استقلال و پرسپولیس روز شنبه از ساعت 16:00 در ورزشگاه آزادی به مصاف هم میروند تا نودوهفتمین بازی این ۲ تیم در تاریخ ثبت شود. یکی از قابل بحثترین جریانهای فکری در فرهنگ هواداری فوتبال ایران مربوط به قضیه داربی است، البته از آن جا که در فوتبال ما تنها بازی بین ۲ تیم استقلال و پرسپولیس از حساسیتهای بالایی برخوردار است، واژه داربی را غالبا با این تقابل میشناسیم و این جریان فکری هم الزاما مربوط به همین یک بازی است، چرا که در داربیهای دیگری همچون داربی اصفهان حساسیت به حدی بالا نیست که پیروزی در آن روی سیاستهای باشگاه در تصمیمات بعدی تاثیر بگذارد یا عملکرد یک مربی با برد و باخت در آن سنجیده شود؛ به بیان دیگر با صرف همشهری بودن، نمیتوانیم روی یک بازی برچسب داربی بزنیم. در مجموع فصلهایی که در لیگ خلیجفارس ۲ تیم استقلال و پرسپولیس به قهرمانی رسیدهاند، تنها در ۲ فصل تیم قهرمان در داربی شکست را تجربه کرده و در بقیه فصلها تیم قهرمان یا در داربی به پیروزی رسیده یا مساوی کرده است. ۲ فصلی هم که تیم قهرمان در داربی شکست را تجربه کرده، به لیگ شانزدهم و هفدهم بازمیگردد که سرخها ۲ داربی دور برگشت را به استقلال واگذار کردند. البته پرسپولیسیها داربی رفت لیگ هفدهم را برده بودند و نتایج داربی در آن فصل در شرایط برابری قرار داشت. پس پیروزی در داربی رابطه مستقیمی با موفقیتهای یک تیم در طول یک فصل دارد و این ۲ مورد از هم جدا نیستند که این قضیه هم ارزش داربی را نشان میدهد. وقتی تیم شما در داربی پیروز میشود، حداقل برای چند هفته از فشارهای رسانهای و حواشی دور میماند و در آرامش کامل و روحیه بیشتر به دنبال پیروزیهای دیگر است و مجموعا یک مقطع زمانی از فصل را به لطف پیروزی در داربی به سلامت میگذراند. برای مثال اگر همین استقلال فصل گذشته میتوانست داربی رفت را با پیروزی پشت سر بگذارد، اینقدر زود وارد این حواشی نمیشد و دست به تغییر سرمربی نمیزد، البته همانقدر که پیروزی در داربی فضای خوبی برای تیم به وجود میآورد، شکست در آن هم کشنده است و میتواند باعث فروپاشی یک تیم شود که در سالهای اخیر هم نمونهاش را کم نداشتهایم.
حالا با این مقدمه به یک پرسش اساسی میرسیم: آیا داربی مثل بقیه بازیها 3 امتیاز دارد؟ بیایید خودمان را گول نزنیم و به این پرسش، پاسخ منفی بدهیم. یکی از جذابیتهای فوتبال این است که از هیچ فرمول خاصی پیروی نمیکند و مثل بسیاری از پدیدههای این جهان در حصار ریاضیات اسیر نشده است. اصلا خود فوتبال و ماهیت این ورزش یک نوع ساختارشکنی است؛ پدیدهای که در بند هیچ قانون مشخصی نیست و هیچ موفقیتی در آن تضمین نشده است. پس لطفا برای جواب دادن به این پرسش که آیا داربی هم مثل بقیه بازیها ۳ امتیاز دارد، پاسخی از جنس فوتبال بدهید.
داربی جایگاهی برای تقابل تضادهاست. از تقابل مکاتب فکری مختلف گرفته تا تقابل ایدئولوژیهای حاکم بر فرهنگ هواداری یک باشگاه، همه و همه این تضادها در یک مسابقه به هم میرسند، پس توقع نداشته باشید روی این بازی یک برچسب ۳ امتیازی ساده بزنیم و کسانی هم که در این بین قصد دارند این عمل را انجام دهند، با اهداف و نیات خاص که یکی از آنها میتواند به حاشیه راندن فوتبال و جذابیتهای آن باشد به این سوال پاسخ مثبت میدهند. از ایدئولوژی، مکتب و تضاد در داربی صحبت کردیم، در حالی که این کلمات برای فوتبال ایران بسیار ثقیل است و اگر در ظاهر به تیمها نگاه کنید، متوجه میشوید هر ۲ زیرمجموعه یک وزارت هستند، عزم جدیای وجود دارد که هر ۲ یک اسپانسر و حتی یک لباس مشترک داشته باشند و تنها تفاوت ۲ تیم در رنگ لباسهایشان است و خبری از تضاد آنچنانی نیست اما اگر وارد فضای هواداری فوتبال اروپا یا حتی آمریکای جنوبی شوید، تازه میتوانید به درک درستی از تضاد مکتب، ایدئولوژی و سیاست بین ۲ تیم همشهری برسید. در آرژانتین شاهد تقابل آریستوکراسی و بورژوازی بین تیمهای بوکاجونیورز و ریورپلاته خواهید بود، در اسکاتلند تقابل پروتستانها و کاتولیکها را بین تیمهای گلاسکو رنجرز و سلتیک مشاهده میکنید و دهها مثال و نمونه دیگر وجود دارد که این تضادها را برای شما به نمایش میگذارد. حالا مقایسه دیدار استقلال و پرسپولیس با این بازیها شاید کمی خندهدار به نظر بیاید اما این یک قاعده کلی در جهان فوتبال است که حساب داربیهای واقعی از بقیه بازیها سواست (در ابتدای مطلب اشاره کردیم دیدار ۲ تیم همشهری صرفا نمیتواند برچسب داربی واقعی بخورد و یکی از مهمترین شرایط داربی بودن یک شهرآورد، وجود ریشههایی غیر فوتبال است که جمعی از تضادها را به وجود بیاورید). رک و راست بگوییم سالها در کشور ما تلاش شده این تضادها را از بین ببرند و این بازی را یک بازی عادی و معمولی جلوه دهند و نتیجهاش هم همانی شده است که در این سالها میبینید. این اقدام ضربه بزرگی به حساسیت این بازی نزده اما نحوه برخورد ما با داربی به هیچ عنوان، برخورد رایج و معمولی نیست. رجوع به تاریخ نشان میدهد تیمهای ما هم زمانی برای خود صاحب مکتب و ایدئولوژی مشخص بودهاند و توده خاصی از مردم به عنوان هواداران این تیمها پا به استادیوم میگذاشتند و به خاطر همین ریشه تاریخی هم که شده ما نمیتوانیم حساب داربی تهران را از بقیه داربیها جدا کنیم و به احترام همین دلایل هم که شده اجازه بدهید پاسخ منفیای به پرسش اصلیمان بدهیم؛ داربی یک بازی معمولی نیست که فقط ۳ امتیاز داشته باشد. به عبارت دقیقتر داربی در جدول ۳ امتیاز دارد اما اعتباری که به برنده میدهد و پوئنهایی که از بازنده میگیرد، به مراتب ارزشمندتر از آن ۳ امتیاز است.
در هر صورت داربی همواره دارای ارزش و جایگاه واقعی خود در فرهنگ فوتبالی هر کشور است و نباید این ارزش در فوتبال ایران نادیده گرفته شود. عدهای برای آنکه کار خودشان راحت شود، تلاش کردند سطح این بازی را تا یک دیدار معمولی پایین بکشند اما هواداران، با ارزشی که به این بازی دادند، همچنان جایگاه داربی را در فوتبال ایران حفظ کردهاند. این بازی شاید به اندازه فتح یک جام برای هواداران یک تیم اهمیت داشته باشد. اگر تردید دارید بروید خودتان از تکتک آنها بپرسید آیا این حرف دور از واقعیت است؟
ارسال به دوستان
نقشهای سیاسی در وین چطور توزیع شده است؟
ثمانه اکوان: دور جدید مذاکرات ایران و گروه 1+4 و همچنین آمریکا برای لغو تحریمها و بازگشت آمریکا به برجام در وین آغاز شده است. مسالهای که مذاکرات جاری را با ۶ دور مذاکرات قبلی متفاوت میسازد، حضور مذاکرهکنندگان جدید ایرانی از طرف دولت حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی است. مسؤولان وزارت امور خارجه کشورمان قبل از عزیمت به وین بارها اعلام کرده بودند این دور از مذاکرات را نه مذاکرات هستهای، بلکه مذاکرات رفع تحریم میدانند. کاروان پرتعداد ایران در این سفر بخوبی به رسانههای غربی و بویژه آمریکایی فهماند ایران در نیت خود برای مذاکرهای که بتواند منافع کشورمان را تامین کند بسیار جدی است. اگرچه به نظر میرسد مواضع کشورهای غربی از دور قبلی مذاکرات تاکنون تغییر چندانی نکرده باشد، نقشی که هر کدام از کشورها در پیشبرد مذاکرات فعلی در پیش گرفتهاند به نظر میرسد دچار تغییر و تحول جدی شده است. تجربه حضور ایران در مذاکرات بینالمللی و بویژه تجربه سال 2013 به بعد، نشان داده است معمولا هر کدام از کشورهای غربی حاضر در مذاکرات نقش منحصر به فرد و ویژهای را در پیشبرد مذاکرات بر عهده میگیرند؛ گاهی اوقات فرانسه در نقش پلیس بد ظاهر شده و انگلیس در نقش پلیس خوب ظاهر میشود یا گاهی آمریکا خود سکان هدایت مذاکرات را در دست گرفته و اجازه ظهور و بروز بیشتر به کشورهای دیگر را نمیدهد. ۲ کشور چین و روسیه نیز در هر دوره از مذاکرات در نقش پیشبرنده اهداف و منافع ملی خود و همچنین در نقش میانجی ظاهر میشوند؛ آنها گاهی به تقویت مواضع ایران کمک کرده و گاه تنها مواضع خود را پیش میبرند. دور جدید مذاکرات اما با ویژگیهای جدیدی روبهرو است؛ تغییر دولت در آمریکا و توجه دولت بایدن به مساله بازگشت به برجام و همچنین تلاش دولت سیزدهم برای لغو تحریمهای یکطرفه آمریکا، دور جدید مذاکرات را با ویژگیهای جدیدی روبهرو کرده است که در این تحلیل به نقش هر کدام از طرفهای حاضر در این مذاکرات بر نتیجه نهایی آن پرداخته میشود.
۱- ایران: همانطور که مسؤولان وزارت امور خارجه کشورمان بیان کردهاند، دلیل حضور ایران در مذاکرات وین، نه مذاکرات هستهای، بلکه مذاکره برای لغو تحریمهاست. ایران قصد ندارد مذاکرهای جدی بویژه با آمریکا برای مساله هستهای داشته باشد. در اصل ایران بر این عقیده است مذاکرات قبلی انجام شده و به نتیجه نهایی نیز رسیده است و تنها کاری که مانده به صورت جدی توسط کشورهای درگیر در پرونده هستهای ایران انجام شود، عمل به تعهداتشان است. تا زمانیکه آمریکا و متحدان اروپاییاش به تعهدات خود در برجام عمل نکنند، عملا مذاکره جدید بر سر مسائل هستهای یا سایر مسائل مدنظر طرف غربی میسر نیست. بنابراین نقش تیم مذاکرهکننده ایران در این میان تلاش برای وادار کردن غرب به اجرای تعهداتش در برجام است و میتوان آن را تلاشی برای احیای برجام و در عین حال نقد کردن چک برجام دانست. تیم جدید مذاکرهکننده هستهای کشورمان با وجود اینکه انتقادات زیادی به توافق سال 2015 دارد اما در عین حال تلاش دارد با احیای آن، راه را برای متعهد کردن طرف غربی در قبال اجرای تعهداتش باز کند. این تیم همچنین قصد دارد طرف غربی را درباره جدی بودن نیتش برای بازگشت به برجام مورد آزمون قرار دهد. به همین دلیل است که تیم مذاکرهکننده ایرانی بیشتر از اینکه شامل افراد مرتبط با مسائل سیاست خارجی باشد، شامل کارشناسانی است که قرار است در حوزه رفع تحریمها تلاش کنند اقدامات اجرایی و گامهای ملموس از طرف غرب را سنجیده و بهگونهای عمل کنند که بتوانند معیار و استاندارد مناسبی برای لغو تحریمها تعریف کنند. آرایش سیاسی، اقتصادی و کارشناسی شرکتکنندگان ایرانی حاضر در مذاکرات هستهای نشان میدهد در عین حال که نباید انتظار داشت مذاکرات فاز جدیدی در جهت مطالبات هستهای غرب به خود بگیرد، میتوان امید داشت در صورت منطقی عمل کردن طرف آمریکایی، راه برای لغو تحریمها باز شود.
2- آمریکا: هدف اولیه دولت بایدن ـ همانطور که رسانهها و اندیشکدههای آمریکایی نیز بارها اعلام کردهاندـ پرداختن به نواقصی است که طرف غربی اعتقاد داشت برجام با آنها روبهرو بوده است. آمریکاییها بر این عقیده بودند با وجود اینکه دولت اوباما تلاش خود را کرد تا با ایران وارد گفتوگو شده و فعالیتهای هستهای کشورمان را محدود کند، برجام دارای نواقصی بود که نتوانست آمریکا را به اهداف اصلی خود در منطقه و همچنین در مقابله با ایران برساند. یکی از مهمترین نواقص از نظر آمریکاییها این بود که برجام نتوانست به آنها تضمین دهد ایران در زمینه مسائل دیگر نظیر موشکی یا فعالیتهای منطقهایاش نیز با آمریکا وارد مذاکره میشود. از نظر تندروهای جمهوریخواه، ایران بعد از توافق برجام توانست هم مشروعیت برای فعالیتهای هستهایاش در دنیا به دست آورد و هم منابع مالی توقیفشدهاش را تا حدودی نجات دهد. بایدن تلاش دارد به دلیل ضعفی که در دولت خود احساس میکند و نیازش به جمهوریخواهان برای تصویب لوایح مرتبط با مسائل داخلی آمریکا، تا حد زیادی در حوزه سیاست خارجی نظر آنها را مدنظر قرار دهد. از همین رو با وجود اینکه در دوران انتخابات ریاستجمهوری اعلام کرده بود در صورت پیروزی در انتخابات به برجام بازگشته و تعهدات آمریکا را اجرایی خواهد کرد، بعد از رسیدن به کاخسفید اعلام کرد این کار به این آسانیها نیز نیست. در ۶ دور مذاکرات قبلی در وین، دولت بایدن و کارشناسان حوزه تحریمهایش قبول نداشتند که آمریکا باید تمام تحریمهای مرتبط با فعالیت هستهای ایران را که در زمان ترامپ وضع شده بود برای بازگشت به برجام حذف کند؛ این موضع تا هماینک نیز ادامه دارد و به نظر میرسد آمریکا تلاش دارد با وجود بازگشت به برجام، همچنان تعدادی از مهمترین تحریمهای آمریکا علیه بخشهای مختلف اقتصادی ایران را حفظ کند. این زیادهخواهی آمریکاییها در نهایت میتواند باعث سختتر شدن پروسه مذاکرات یا حتی بینتیجه ماندن آن شود. اما با این حال دولت بایدن تلاش دارد با توجه به افتضاحی که در افغانستان هنگام خروج نیروهای آمریکایی از این کشور رخ داد، برای انتخابات کنگره در سال 2022 و بعد از آن انتخابات ریاستجمهوری سال 2024، دستاورد خوبی در عرصه سیاست خارجی در منطقه غرب آسیا برای خود کسب کند و ایران بهترین گزینه در این باره است. بنابراین به نظر میرسد نقش اصلی تیم مذاکرهکننده آمریکایی در مذاکرات جدید وین، تحریف وقایع و مسلط کردن روایت خود در عرصه بینالمللی است؛ روایتی که آمریکا را از موضع ضعف و بدهکاری خارج کرده و موضع قویتری را همراه با طلبکاری برای آن ایجاد کند. تنها در این صورت است که بایدن میتواند فشارهای بینالمللی علیه ایران را بازگردانده و در صورتی که ایران در موضوع فعالیتهای هستهایاش ذرهای کوتاه بیاید، آن را برای عملکرد حوزه سیاست خارجی خود برای مردم آمریکا و همچنین جمهوریخواهان تندرو در کنگره فاکتور کند.
۳- انگلستان و آلمان: در دور جدید مذاکرات به نظر میرسد دولت انگلستان بیشتر از اینکه به فکر احیای برجام یا تلاش برای بازگرداندن آمریکا به اجرای تعهداتش در این قرارداد باشد، به فکر منافع خود بوده و تلاش دارد از مذاکرات فعلی در جهت آزادسازی چند نفر از جاسوسانش در ایران استفاده کند. یکی از مهمترین ناکامیهای دولت بوریس جانسون در این حوزه ناتوانی در آزادسازی افرادی مانند نازنین زاغری در ایران بوده است و به همین دلیل حوزه تمرکز انگلستان به سمت فشار بیشتر بر تهران در جهت آزادسازی زاغری یا سایر شهروندان انگلیسی خواهد بود که در زندانهای ایران هستند. دولت انگلستان به همین ترتیب قرار است نقش پلیس بد را نیز در مذاکرات جدید با ایران ایفا کند. نزدیک شدن بیش از پیش مواضع لندن و تلآویو که منجر به نوشتن مقاله مشترک وزرای خارجه ۲دولت در روز ابتدایی مذاکرات وین شد، نشان میدهد دولت انگلستان تلاش دارد نهتنها نقشی به عنوان دولت ملکه در مذاکرات داشته باشد، بلکه میخواهد نماینده رژیم صهیونیستی در مذاکرات هستهای وین نیز باشد؛ این نقشی است که در نهایت ایران باید میزان اثرگذاری و مفید بودن آن را اعلام کند. اگر روایت ایران و همچنین رسانههای فعال در زمینه هستهای مبتنی بر این مساله باشد که نشان دهند انگلستان نه نماینده یکی از کشورهای اتحادیه اروپایی، بلکه نماینده رژیم صهیونیستی در مذاکرات است، تا حد زیادی میتواند از فشارها و اثرات روانی این اقدام بکاهند.
آلمان در این میان به نظر میرسد نقش سنتی و قدیمی خود در مذاکرات هستهای با ایران را پیش خواهد برد. آلمان به عنوان یکی از شرکای اقتصادی قدیمی ایران تلاش دارد با ارائه برخی مشوقهای اقتصادی، در واقع سویه تشویقی سیاستهای فشار دیپلماتیک بر ایران را دنبال کند و در شرایطی که آمریکا چماق نشان میدهد، او به دنبال نشان دادن شرایط مثبت و مفیدی باشد که ایران در صورت پذیرفتن ادامه اجرای تعهداتش با آن روبهرو خواهد شد. البته در این باره باید منتظر سیاستگذاریهای دولت جدید آلمان نیز بود؛ نقش سنتی مرکل و دولتش در این مذاکرات ممکن است توسط دولت آینده تغییر کند و به همین ترتیب باید دید در دور بعدی مذاکرات که دولت جدید روی کار خواهد آمد چه اتفاقی برای نقش آلمان در مذاکرات میافتد.
۴- فرانسه: یکی از نکات جالب در آرایش سیاسی بازیگران مذاکرات وین، تغییر نقش فرانسه از پلیس بد در مذاکرات قبلی به پلیس خوب در مذاکرات فعلی است! فرانسه که بزودی ریاست اتحادیه اروپایی را نیز بر عهده میگیرد، سعی دارد از فرصت تغییر دولت در آلمان بهره گرفته و خود را به عنوان رهبر اتحادیه اروپایی مطرح کرده و نقشی سازنده در مذاکرات داشته باشد. اگر در دورهای قبلی مذاکرات ایران با کشورهای 1+5، این وزیر خارجه فرانسه بود که در دقایق نهایی خواستههای اضافی دیگری را مطرح کرده و نقش پلیس بد را در این باره ایفا میکرد، از ابتدای مطرح شدن احتمال ادامه مذاکرات در وین، دولت مکرون نشان داده است به دنبال میانجیگری و ایفا کردن نقش پلیس خوب در مذاکرات است. تماس تلفنی بیش از یک ساعته امانوئل مکرون با حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی در روز اول مذاکرات در وین، نشان میدهد فرانسه قصد دارد به صورت جدی نقش جدید خود را پذیرفته و آن را اجرایی سازد. ایران با وجود اینکه میتواند از این فرصت برای ارائه خواستها و بیان مطالباتش استفاده کند (همانطور که در گفتوگوی روز سهشنبه رخ داد و رئیسجمهور کشورمان به ارائه مطالبات ایران از غرب در این تماس تلفنی پرداخت) در عین حال مذاکرهکنندگان ایرانی باید درباره نیات فرانسه در اجرای این نقش تردید داشته و به صورت محتاطانه با نمایندگان دولت فرانسه برخورد کنند؛ علت این امر نیز تاریخچه تأثیرگذاریهای منفی فرانسه در مذاکرات قبلی است.
۵- رژیم صهیونیستی: با وجود اینکه رژیم صهیونیستی یا کشورهای عرب حوزه خلیجفارس نقشی علنی در مذاکرات وین ندارند اما تلاش دارند تاثیرگذاری خاص خود بر مذاکرات را نیز به نمایش بگذارند. در این باره رژیم صهیونیستی بیش از کشورهای منطقه بهدنبال تاثیرگذاری بر مذاکرات است. این نقش اما در طول سالیان گذشته و هماکنون دچار تغییرات جدی شده است. با وجود اینکه به اذعان رسانهها و سیاستمداران آمریکایی، ماجرای خروج آمریکا از برجام نتیجه توافق و همکاری نزدیک بنیامین نتانیاهو با دولت دونالد ترامپ و یکی از خواستههای اصلی او از دولت آمریکا بود، حالا سیاستمداران جدید در رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیدهاند که خروج از برجام اشتباهترین مسیر بوده و باید نقشه جدید برای خود در این باره تعریف کنند. این نقش با این حال به نظر نمیرسد چندان تفاوتی در میزان مخرب بودنش در مذاکرات داشته باشد. نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در طول چند روز گذشته بارها اعلام کرده است این رژیم از مذاکرات برجام در جهت محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران استقبال میکند اما خود را متعهد به برجام نمیداند. این در واقع همان مسیری است که نتانیاهو در مذاکرات قبل نیز پیموده بود اما با چند اختلاف جزئی و کوچک. یکی از این تفاوتها این بود که نتانیاهو از همان ابتدا مذاکرات هستهای را به صورت علنی نپذیرفته بود و بارها اعلام کرده بود این مذاکرات را به رسمیت نمیشناسد و با وجود اینکه دولت او در خفا به دنبال تاثیرگذاری بر مذاکرات بود و وزیر جنگ نتانیاهو نیز بارها اعلام کرده بود توافق به نفع رژیم صهیونیستی است، با این حال نتانیاهو شخصا هیچگاه این توافق را نپذیرفت و اعلام کرد رژیم صهیونیستی سیاستهای خاص خود در قبال ایران را دنبال خواهد کرد. در دولت بنت نیز تقریبا چنین رویکردی اتخاذ شده است اما با این تفاوت که در ظاهر احیای برجام را میپذیرند، زیرا میدانند فعالیتهای هستهای ایران را بشدت محدود خواهد کرد و دوباره تاسیسات ایران را زیر نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار میدهد و در عین حال اعلام میکنند تعهدی به آن نخواهند داشت. این تفاوت رویکرد از جایی نشأت میگیرد که رژیم صهیونیستی اعتقاد پیدا کرده است میتواند همگام با جامعه جهانی بوده و ایران را وادار به پذیرش محدودیتهای هستهای کند و در عین حال از گزارشها و اطلاعات محرمانه آژانس نیز برای خرابکاریهای هستهای در داخل تاسیسات ایران استفاده کند؛ بنابراین میتوان به جرأت بیان کرد نقش مخرب رژیم صهیونیستی در مذاکرات همچنان ادامه دارد و البته این رژیم نه برای مذاکرات، بلکه برای فردای به نتیجه رسیدن مذاکرات نیز برنامه دارد و آن ادامه دادن فعالیتهای خرابکارانه در داخل ایران است.
۶- چین و روسیه: از همین ابتدای کار مشخص است چین و روسیه چه اهدافی را در مذاکرات فعلی در وین دنبال میکنند. بزرگترین نگرانی چین و روسیه درباره فعالیتهای هستهای ایران، خارج شدن این فعالیتها از دید بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. از همین رو آنها انتظار دارند مذاکرات سریعتر به نتیجه رسیده و بازرسان آژانس بتوانند دیدی صددرصدی به فعالیتهای هستهای ایران داشته باشند. در عین حال این ۲ کشور تلاش دارند مانع ایجاد بحرانی دیگر در شورای امنیت درباره مساله هستهای ایران شوند. حلوفصل ماجرای تقابل ایران و غرب در مساله هستهای میتواند چین را برای رسیدن به اهداف اقتصادیاش در منطقه کمک کند. چین در عین حال از این مذاکرات برای پیشبرد اهداف خود در رویارویی با آمریکا نیز بشدت استفاده خواهد کرد. صحبتهای اخیر مذاکرهکنندگان چینی درباره انتقادشان نسبت به ارائه تکنولوژی زیردریایی هستهای به استرالیا در همین راستا ارزیابی میشود. اما نقش مثبت چین و روسیه در این نکته است که آنها بارها اعلام کردهاند آمریکا کشوری است که از برجام خارج شده است و خودش هم باید به برجام بازگشته و آن را دوباره احیا کند. بنابراین همکاری با ایران در مسیر گفتوگو برای لغو تحریمها (و نه گفتوگو برای مذاکرات هستهای) در همین راستاست و باعث میشود موضع ایران در مذاکرات نیز تقویت شود.
پژوهش دقیق و شناخت انگیزهها و برنامههای هر کدام از کشورهای شرکتکننده در مذاکرات هستهای میتواند به مسؤولان مذاکرهکننده ایران کمک کند که با هر کدام دیالوگ خاص خود را داشته باشند و به بهترین نحو ممکن بتوانند از سیاستهای ایران در این مذاکرات دفاع کنند.
اگر ایران بداند تا چه حد میتواند به چین و روسیه برای تقویت مواضعش اتکا کند و یا اینکه تا چه حد میتواند به کارشکنی انگلیس و رژیم صهیونیستی در این مذاکرات اعتقاد داشته باشد، میتواند به تیم سیاسی مذاکرهکننده کمک کند که مواضع دقیقتری در مقابل هر کدام از این دولتها داشته باشد. ایران در عین حال با دانستن اهداف و منافع ملی هر کدام از کشورهایی که قرار است با آنها بر سر یک میز بنشیند، میتواند از موضع قویتری در مذاکرات حضور پیدا کند. تحلیل چیدمان و آرایش نیروهای سیاسی در مذاکرات فعلی نشان میدهد ایران بهترین فرصت برای پیش بردن منطق خود در مذاکرات را در پیش دارد و با توجه به اینکه قدرتهای جهانی هنوز روایت آمریکا درباره خروج از برجام و دلایل آن را نپذیرفتهاند، میتواند منطق خود را در مذاکرات حاکم سازد؛ این اقدامی است که شاید در چند سال آینده یا حتی در چند ماه آینده سختتر شود، زیرا دستگاه رسانهای و دیپلماتیک آمریکا بشدت فعال است تا روایت خود را در کل دنیا جا بیندازد. اگر تاکنون روایتهای طرفین در مذاکرات هستهای مهم بود، در مذاکرات وین شاهد «جنگ روایتها» هستیم و تا فرصت همچنان وجود دارد، باید روایت ایران درباره خروج آمریکا از برجام به روایت غالب تبدیل شود.
ارسال به دوستان
روایت هزاران جنین بیگناهی که روزانه از زندگی محروم میشوند
من زندهام!
رها عبداللهی: رابرت ولف، عکاس دانشگاه مینهسوتا، کسی است که موفق شد تصویری از کوچکترین انسان زنده را بلافاصله پس از خروج او از رحم مادرش ثبت کند. انسان کوچکی با صورت، دست، پا، چشم و حتی انگشتانی کوچک... رابرت ولف و این جنین کوچک ۶ هفتهای -که البته چند لحظه بیشتر زنده نماند- صحنهای را که کمتر دانشمند و پزشکی موفق به دیدنش میشود ثبت کردند؛ صحنهای که فراتر از ارزش علمی، انسان بودن این موجود کوچک زنده را فریاد میزند. موجودی تکاملیافته و خارقالعاده که تفاوتش با دیگر انسانها فقط کوچک بودن اوست.
این انسان کوچک توسعهیافته را خالق متعال به دامان امن مادرش میسپارد تا رشد کند و برای پا گذاشتن به دنیا و تجربه زندگی مهیا شود. چه میشود که برخی آدمها انسانیت او و حق حیاتش را نادیده میگیرند و حکم به نابودیاش میدهند؟
به گزارش WHO، هر ساله در دنیا 40 تا 50 میلیون جنین به قتل میرسند! در بسیاری از کشورهای دنیا سقط جنین از باب حق زنان بر تمامیت جسمانی خود و حق حریم خصوصی، جزو حقوق زنان برشمرده میشود و طی رقابتی بین فعالان حقوق بشر و رسانههای عموما غربی، تلاش بر سر افزایش هر چه بیشتر فهرست این کشورهاست. اخیرا جنجال زیادی در رسانهها درباره قانون محدودیت سقط جنین تگزاس آمریکا به پا شد و معترضان، سقط جنین را حق زنان این ایالت دانستهاند. سال گذشته نیز اعتراضات گسترده به قانون ممنوعیت سقط جنین در لهستان بشدت در رسانهها وایرال و این کشور به خاطر چنین قانونی «جهنم زنان» معرفی شد. هر از چندی بر یک نقطه دنیا به خاطر ممنوعیت سقط جنین توسط فمینیستها و رسانهها و فعالان مدعی حقوق بشر فوکوس میشود تا با فشار اجتماعی و رسانهای، نظام حقوقی آنجا را ناچار به انعطاف کنند. آنان میخواهند جان این انسان به مادرش سپرده شود که او را بخواهد یا نخواهد و اگر نخواست، از بین ببرد. گویی جنینها به جرم کوچک و بیدفاع بودن از هیچ حقوق انسانی برخوردار نیستند! در آمریکا این حق مسلم موجب قتل روزانه 3000 جنین میشود!
مبارزه برای قانونی کردن سقط جنین با فعالیتهای موج دوم فمینیسم شروع شد؛ وقتی فمینیستها از کسب حقوق سیاسی و موقعیتهای برابر شغلی با مردان مطمئن شدند، حالا میخواستند زنان را به سمت کنترل بیشتر بر بدن خود و فرار از خصوصیات زنانهای که فیزیولوژیشان بر آنان تحمیل میکرد، سوق دهند. آنان تصمیم به ختم بارداری را از حقوق بنیادین زنان دانسته و برای قانونی کردنش مبارزه تشکیلاتی میکردند، چرا که باعث تسهیل مشارکت کامل زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی میشد. آنان بر این باورند که باید با هر محدودیت زنانهای که منجر به جا ماندن زنان از مردان در ساختارهای تجاری، سیاسی و اجتماعی شود مبارزه کرد و آن را از میان برداشت. جدال بین موافقان لیبرال و مخالفان آن که غالبا متدینان مسیحی و مسلمان هستند، ادامه دارد. اما جریان رسانهای و سیاسی قدرتمندی از مبارزه با منع سقط جنین، تحت عناوین جذاب حقوق بشری حمایت میکند و نظامهای حقوقی کشورها را به انحای مختلف برای لغو ممنوعیت سقط، تحت فشار قرار میدهد. در حالی که چنین امری حتی با اسناد حقوق بشری سازمان ملل نیز در تناقض است؛ اسنادی چون قانون «منع اعدام مادران باردار» در «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی» که ارزش زندگی جنین را به رسمیت شناخته و همچنین اشاره به «لزوم حمایتهای قانونی مناسب پیش و پس از تولد» در مقدمه «اعلامیه حقوق کودک» که نشاندهنده پذیرش شخصیت حقوقی جنین تولدنیافته است. رویههای بینالمللی در جرمزدایی از سقط جنین عمدی و غیردرمانی در تناقض فاحش با این تعهدات حقوق بشری است.
ایران اسلامی جزو کشورهایی است که سقط جنین در آن جرم شناخته شده و تنها تحت شرایط خاصی مجاز شمرده میشود. با این حال ما شاهد آمار هولناکی از افزایش روزافزون سقط جنین در کشورمان هستیم که هم به صورت قانونی و تحت عنوان سقط درمانی و هم به صورت غیرقانونی و تحت عنوان سقط جنایی انجام میشود. طبق آخرین آمار رسمی اعلامشده توسط وزارت بهداشت، سال 99 در ایران 360 هزار جنین سقط شده؛ یعنی روزی 1000 جنین!
شرع مقدس تنها در مواردی معدود به خاطر مصالحی چون حفظ جان مادر اجازه سقط جنین را میدهد. این استثنا قاعدتا سقط جنین در اسلام را به ۲ بخش مجاز و غیرمجاز تقسیم کرده است اما به دلیل افزایش حداقل ۴ برابری سقطهای عمدی در یک دهه گذشته و نیز گسترده شدن بیمبنای دایره جواز سقطهای درمانی، کشور اسلامی ما مبتلا به آمار روزانه حداقل هزار قتل جنین شده است. طبق مطالعات دانشگاههای علومپزشکی و پزشکی قانونی که در ماهنامهها تخصصی منتشر شده، روزانه در ایران صدها سقط عمدی غیرقانونی با دلایلی چون عدم تمایل به داشتن فرزند بیشتر و فاصله کم با فرزند قبلی، نگرش منفی اجتماع نسبت به تعدد کودکان، ضعف اعتقادات مذهبی و... انجام میشود. (مجله علمی پزشکی قانونی دوره 18 شماره یک) برخلاف تصوراتی که فقر را نخستین عامل سقط عمدی تلقی میکند، پژوهش عرفانی و شجاعی درباره سقط عمدی در تهران (مجله زنان، زایمان، نازایی دوره 21 شماره 3 خرداد 97) نشان داد زنان ساکن مناطق بالای شهر تهران نرخ سقط عمد بالاتری دارند. وقوع سقط عمدی بین زنان شاغل در ایران 56 درصد بیشتر از زنان غیرشاغل است.
* چگونه مادر یا والدین یک جنین تصمیم به قتل او میگیرند؟
اولین عامل خلأ اطلاعاتی در جامعه است. اطلاعرسانی در این زمینه به اندازه کافی نیست و بسیاری از مادران یا والدینی که مرتکب این جنایت میشوند، از جنایت بودن آن بیاطلاعند. از اینکه جنین چه قبل از ولوج روح (۴ ماهگی) چه پس از آن موجودی زنده با حق حیات است و خالق آن اختیار جانش را به هیچ کس نسپرده است، در نتیجه از تبعات شرعی و قانونی آن بیخبرند. درک غلط از حقوق انسانی هم موجب شده عدهای سقط را جزو حقوق مادر و مالکیت او بر بدنش بدانند، در حالی که این مالکیت تا وقتی است که انسان دیگری در وجود او خلق نشده و پس از آن، دیگر آن موجود، امانت الهی به دامان امن مادری است و هر گونه آسیب عمدی به او، خیانت در امانت الهی و خیانت به همه انسانهاست. آنجا که خداوند فرمود «هر کس، دیگری را بکشد مانند آن است که همه انسانها را کشته»! (سوره مائده، آیه 32)
فرآیند سقط جنین، فرآیندی خطرناک، غیرقابل پیشبینی و گاه غیرقابل کنترل است و در موارد بسیاری منجر به ناقص شدن زنان و حتی مرگ آنان شده است. آسیبهای روحیای که یک مادر پس از این اقدام پیدا میکند نیز غالبا تا آخر عمر همراه او خواهد بود. اینها مواردی است که افراد بسیاری از آن مطلع نیستند و با اقدامی عجولانه و احساسی خود را به این تبعات مبتلا میکنند.
برنامهریزی و ورود فعالانهتر مراجع عظام تقلید و دستگاههای تبلیغات اسلامی و نهادهای فرهنگی آموزشی و نیز قوه قضائیه به عرصه آگاهسازی جامعه نسبت به تبعات شرعی و حقوقی و جزایی سقط عمدی نیاز جدی امروز است. معاونت آموزش وزارت بهداشت نیز وظیفه سنگینی در افشای صریح آثار هولناک جسمی و روانی سقط بر مادران دارد.
عامل قابل ذکر بعدی سهولت دسترسی به داروهای سقط جنین است بدون اینکه افراد از عوارض مصرف آن مطلع باشند. در شرایط تحریم دارویی، واردات آسان این داروها شوخی تلخ ماجراست! آیا عوارض جبرانناپذیر مصرف داروهای سقط جنین، از نقص عضو تا عقیم شدن و حتی مرگ مادران نباید موجب شود بر فروش آزاد این داروها نظارت سختگیرانهتری اعمال شود؟
برخی میگویند چون تمایل به سقط عمدی در کشور افزایش یافته، ما نیز مانند کشورهای غربی ناچاریم زیر بار رفع ممنوعیت آن برویم تا از تبعات سقط مخفیانه تحت شرایط خطرناک و غیربهداشتی و در محیطهای غیراستاندارد بکاهیم. این استدلال ظاهرا دلسوزانه از ذهنهایی میآید که اولا انسان بودن جنین و قتل عمد بودن سقط عمدی و در نتیجه حرمت شرعی و قانونی آن را نمیپذیرند، ثانیا خطرات و عوارض سقط حتی تحت شرایط استاندارد و مراقبتهای پزشکی مدرن را نادیده گرفتهاند. این توجیه کودکانه شبیه سخن کسانی است که معتقدند برای نجات معتادان از عوارض مواد مخدر تقلبی، دولت عرضه مواد مخدر استاندارد را بر عهده بگیرد تا مصرف مواد با خطر کمتری مواجه باشد!
آمار بالای سقط غیرقانونی نشان میدهد نظارت دقیقی از سوی نظام پزشکی بر عملکرد ماماها و پزشکانی که بازار این جنایت را رونق دادهاند وجود ندارد، حال آنکه رصد این افراد با وجود تبلیغات رنگ و وارنگشان در فضای مجازی به هیچ وجه کار سختی نیست. با توجه به شرایط خطیری که کشور به لحاظ جمعیتی پیدا کرده، لازم است دستگاه محترم قضایی مجازات این افراد را با شدت مضاعفی پیگیری کند. قانون جدید مجلس تکالیف ویژهای را در این زمینه بر عهده دستگاه قضایی و وزارت بهداشت گذاشته است. (مواد 56 تا 61 قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده)
سقطهای قانونی یا درمانی از مواردی است که باید مورد بازنگری قرار بگیرند. در سالهای اخیر ورود روشهای جدید غربالگری نوزاد به روند مراقبتهای بارداری با وجود تمام مزایایی که داشته، نقش قابل توجهی نیز در بالا رفتن تجویزهای پزشکی سقط داشته که به صورت کاملا قانونی انجام میشود. مراجعه به بخشنامه پزشکی قانونی و فهرست نواقصی که در این بخشنامه به آنان اشاره شده تا پزشکان را از موارد تجویز سقط مطلع کند، حقایق تلخی را آشکار میکند. از سال 84 قانون سقط درمانی به تصویب مجلس رسید و طی آن حدود 205 مورد جواز سقط دیده شد. برای کشف این موارد، غالب مادران باردار (چیزی حدود 94 درصد) به غربالگری ارجاع داده میشوند تا در صورت احتمال وجود این نواقص، در موردشان بررسیهای بیشتر صورت گیرد تا در صورت اثبات نقص برای پزشک، جنین اسقاط شود.
در اینجا چند اتفاق عجیب رخ میدهد:
- غربالگری به طور طبیعی حدود 5/16 درصد آمار مثبت کاذب دارد. به خاطر وسعت دایره ارجاع به غربالگری، فراوانی مصادیق مثبت کاذب افزایش مییابد. در اکثر کشورهای دنیا ارجاع به غربالگری در سطوح خطرناک صورت میگیرد نه عموم مادران باردار!
- به خاطر هزینه بالای مراحل بعدی غربالگری، عده زیادی از مادران قادر به انجام ادامه آن نبوده و بسیاری از آنان با رفتن سراغ سقط غیرقانونی، خود را از زیر بار اضطراب تولد نوزاد ناقصالخلقه میرهانند!
- عدهای نیز تحت تاثیر فروکش کردن قبح و بار روانی منفی جنایت سقط جنین که با وفور سقط درمانی تقویت شده، براحتی با توجیهاتی چون عدم آمادگی روحی یا اقتصادی تن به این اقدام هولناک میدهند.
متاسفانه برخی اساتید ژنتیک و پزشکی کشور معتقدند در صورت تردید بین جنین سالم یا معلول، باید به نفع معلولیت حکم داد و جنین را از بین برد! این افراد از انتشار علنی این نظر هولناک ابایی نداشتهاند. استاد ژنتیک پزشکی با 50 سال سابقه تدریس در ایران و آلمان، در نقد مواد 53 و 56 طرح تعالی خانواده که درباره ساماندهی غربالگری و سقطدرمانی است، مینویسد: «اتفاقا در موارد تردید (بین سالم یا ناقص بودن جنین) باید رای به نفع سقط جنین بیروح داده شود نه به نفع تولد یک نوزاد معلول و سربار خانواده و جامعه!»
* دلیل جنجالهای رسانهای علیه قانون جوانی جمعیت
«جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» عنوان طرحی است که در واپسین روزهای سال 99 در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و بعد از مدتی رفت و برگشت میان شورای نگهبان و کمیسیون مربوط و اصلاح ایرادات آن شورا، بالاخره تصویب و توسط رئیسجمهور به دستگاههای اجرایی ابلاغ شد. قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده، قانون جامع و کاملی محسوب میشود و وظایف بسیاری از ارگانها و سازمانها در آن مشخص شده است. عمده 74 ماده این قانون شامل حمایتها و مشوقهایی از قبیل مسکن، تسهیلات اشتغال زنان، رشد امکانات در حوزه بهداشت و درمان و پوشش بیمهای ناباروری است. ارتقای سلامت مادر و کودک از طریق پوشش بیمهای برای مادران و کودکان کمتر از 5 سال و بستههای ویژه حمایتی - تغذیهای جهت ارائه به مادران و کودکان شیرخوار و زنان باردار از ۳ دهک پایین جامعه از دیگر مواردی است که در این طرح پیشبینی شده است. از اتفاقات جالب این قانون، حمایت از مادران دانشجو به لحاظ مرخصی زایمان و مرخصی ایام بارداری و عدم احتساب آن در سنوات تحصیلی است. علاوه بر تسهیلات فوقالعاده، این قانون وزارت بهداشت را ملزم میکند مراقبت از مادران باردار را ارتقا داده و غربالگری جنین را استانداردسازی و ساماندهی کند، و همچنین اولا با فرهنگسازی و اطلاعرسانی در جامعه و ثانیا با تشدید نظارت و تعقیب مراکز سقط جنایی، از آمار هولناک روزانه قتل هزار جنین در کشور بکاهد.
طی 10 ماه گذشته جنجال مخالفان قانون تعالی موجب شد این قانون به جای شناخته شدن با مزایا و تسهیلاتش، به حواشی مربوط به غربالگری و سقط جنین کشیده شود و بدین ترتیب باعث شد قانونی که به جرأت میتوان گفت پرفایدهترین و جامعترین قانون به نفع خانوادهها و رفاهشان است و میتواند به بازتولید امید و انگیزه و زندگی در رگهای جامعه منجر شود، پیش از ورود به بخشهای اجرایی تضعیف و تخطئه شود.
جریان مخالف - چه پیش از تصویب طرح جوانی جمعیت در مجلس، چه در دوره بررسی آن در شورای نگهبان و چه امروز که تبدیل به قانون شده - آنقدر صدایش را در دروغگویی و حاشیهسازی برای آن بلند کرد که دیگر صدای واقعیات آن به گوش کسی نرسید.
* گزارش دیدهبان حقوق بشر علیه قانون جوانی جمعیت
چند روز پس از ابلاغ قانون جوانی جمعیت توسط حجتالاسلام رئیسی، دیدهبان حقوق بشر قانون جوانی جمعیت را ناقض حقوق زنان دانست و خواستار لغو فوری آن شد. در گزارش دیدهبان حقوق بشر آمده: «محرومیت از دسترسی به سقط جنین ایمن و قانونی، جان و سلامت زنان و دختران را به خطر میاندازد». در واقع این جمله محل نزاع اصلی بسیاری از سروصداها علیه قانون جوانی جمعیت در داخل کشور را برملا میکند؛ «تلاش برای لغو ممنوعیت قتل جنین»، چراکه سایر نکاتی که در این گزارش آمده مانند محدودیت دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری و مخالفت با غربالگری مادران باردار چیزی جز پروپاگاندای رسانهای این گزارش نیست و واقعیت آن بارها توسط بانیان قانون و رسانههای همسو پاسخ داده شده است.
این سازمان غیردولتی بینالمللی از جمله جوامع حقوق بشری است که منع سقط جنین را خشونت علیه زنان میداند و معتقد است جرمانگاری سقط جنین، ناچار زنان را به روشهای ناامن سوق میدهد و نیز حق آنان بر تمامیت جسمانی و حق حریم خصوصی را نقض میکند. بنا بر این اعتقاد، آنان شخصیت حقوقی جنین را به طور کلی انکار کرده و برای تغییر قوانین کشورها علیه سقط جنین مبارزه میکنند و با واتیکان هم پیرامون این موضوع درگیر شدهاند.
پس از ماهها جنجال رسانهای مخالفان قانون جمعیت، حالا ورود مستقیم دیدهبان حقوق بشر به ماجرا نشان میدهد اصل نزاع، قضیه سقط جنین است که باید ایران اسلامی هم مانند باقی کشورها عقاید و نگاه انسانیاش را در این موضوع کنار بگذارد و در نظام حقوقی دلخواه لیبرالها هضم شود، همان نظامی که در آن ما حق نداریم بدون اجازه آمریکا انرژی هستهای و موشک داشته باشیم؛ نظام آموزشیمان باید طبق روال تعریفشده لیبرالی باشد؛ همجنسگرایی را باید مانند دیگر آیات نازله حقوق بشر غربی بپذیریم؛ جان جنینهای بیگناه را باید جزو حقوق مادر بر بدنش بدانیم و الی آخر.
جالب اینجاست که موسسات حقوقی چون دیدهبان حقوق بشر مجازات اعدام را غیرانسانی و برخلاف حقوق بشر قلمداد میکنند ولی تلاش دارند تحمیل مجازات اعدام خودسرانه کودکان متولد نشده را قانونی و همهگیر سازند. این چه تفاوتی با سنت ارتجاعی بردهداری دارد؟ ظلم و خشونت علیه زنان ریشه در جای دیگر دارد. با ظلم و خشونت ریختن خون جنینهای بیگناه، میخواهند به خشونتها پایان دهد؟!
ارسال به دوستان
اخبار
جودوکار پناهنده شده به ایران بازگشت
ملیپوش جودوی ایران که به جمهوری آذربایجان پناهنده شده بود، به ایران بازگشت. آرش آقایی، دارنده چند مدال رنگارنگ در مسابقات قهرمانی کشور و مدال برنز مسابقات جوانان قهرمانی آسیا، بنا به دلایلی نزدیک به ۲ سال برای تیم ملی جودوی آذربایجان مسابقه داد اما سرانجام صبح چهارشنبه 10 آذر با حضور در فدراسیون جودو و دیداری که با آرش میراسماعیلی، رئیس فدراسیون جودو داشت، تصمیم گرفت از این پس زیر پرچم کشورمان و برای تیم ملی جودو مسابقه دهد. آرش آقایی در گفتوگوی کوتاهی که با روابط عمومی فدراسیون جودو داشت، گفت: بنا به مشکلاتی که برای من در آن مقطع پیش آمده بود، ناچار شدم به مدت ۲ سال برای تیم ملی جودوی آذربایجان مبارزه کنم اما سرانجام تصمیم گرفتم برای آینده خودم برنامهریزی دقیقتری کنم. امروز (دیروز چهارشنبه) صحبتهای خوبی با آرش میراسماعیلی، رئیس فدراسیون جودو داشتم و توافقات خوبی نیز شکل گرفت. وی در ادامه افزود: طبق توافقاتی که با ریاست محترم فدراسیون داشتیم، از امروز در خدمت تیم ملی جودوی کشورمان خواهم بود و در مسابقات بینالمللی با لباس تیم ملی جودوی ایران و زیر پرچم ۳ رنگ کشور عزیزمان مبارزه خواهم کرد.
***
لایک و کامنت جنجالی رونالدو علیه مسی
پس از واکنشهای شدید ستارههای فوتبال نسبت به گرفتن هفتمین توپ طلای مسی، کریستیانو رونالدو جنجالی تازه آفرید. دوشنبه شب در مراسم توپ طلا، مسی توانست برای هفتمینبار این جایزه را از آن خود کند و بهترین بازیکن سال ۲۰۲۱ نام گیرد. البته این جایزه مسی با واکنشهای بسیاری همراه شد و عده کثیری معتقدند حق لواندوفسکی خورده شده است. بسیاری نیز این جایزه مسی را «دزدی» خطاب کردند. کاسیاس، تونی کروس، توماس مولر و بسیاری از فوتبالیستها نسبت به این اتفاق واکنش نشان دادند اما این اوج ماجرا نبود. شب گذشته در صفحه هواداری رونالدو، مطلبی نوشته شد که دال بر عدم لیاقت مسی برای این جایزه بود. این صفحه هواداری به حمایت از رونالدو پرداخت و جایزه مسی را شرمآور، کثیف و دزدی لقب داد که این مطلب با لایک و کامنت رونالدو روبهرو شد. کریستیانو زیر این پست واژه «حقیقت» را کامنت کرد تا به سوژه بزرگ فضای مجازی بدل شود. بسیاری از هواداران رونالدو با انتشار این پیام، ادعا داشتند خود کریس نیز نسبت به اتفاقات کنونی توپ طلا معترض است و بسیاری از هواداران مسی نیز رونالدو را حقیر، حسود و بیاخلاق خطاب کردند. هواداران مسی و برخی سایتها از این کار رونالدو ابراز تأسف کردند و نوشتند او اخلاق ورزشی را رعایت نکرده و نشان داده چقدر عقده و حسادت به این موضوع دارد. عدم حضور رونالدو نیز با واکنشهای زیادی همراه شد. پیش از آغاز مراسم، سردبیر مجله فرانسفوتبال در اظهارنظری جنجالی اعلام کرد رونالدو زمانی بازنشسته خواهد شد که تعداد توپهای طلایش را به اندازه مسی برساند. رونالدو نیز بلافاصله پس از این ادعا، پستی در فضای مجازی منتشر کرد و بشدت به انتقاد از فرانسفوتبال پرداخت. او نوشت سردبیر این مجله قصد دارد با ادعاهای کذب، نام خود را بر سر زبانها بیندازد. حواشی توپ طلا همچنان ادامه دارد و بسیاری از اهالی فوتبال معتقدند مسی در سال ۲۰۲۱ لیاقت توپ طلا را نداشته است.
***
حریفان استقلال و پرسپولیس در جام حذفی مشخص شدند
قرعهکشی مرحله یکشانزدهم نهایی جام حذفی فوتبال کشورمان دیروز برگزار شد. قرعهکشی مرحله یکشانزدهم نهایی جام حذفی از ساعت 14 دیروز با حضور حمیدرضا بابایی، دروازهبان سابق تیمهای استقلال و استقلال اهواز و همچنین نیما نکیسا، دروازهبان پیشین پرسپولیس و تیم ملی برگزار شد. در این مرحله 16 تیم صعود کرده از مرحله سوم جام حذفی به همراه 16 تیم لیگ برتری حضور دارند.
نتیجه قرعهکشی به شرح زیر است (تیمهایی که نامشان اول آمده میزبان هستند):
شاهین شهرداری بوشهر- نفت مسجدسلیمان
پیکان- قشقایی شیراز
تراکتور- مس رفسنجان
آرمانگهر سیرجان- نساجی
سپاهان- ستارگان شهید اورکی اسلامشهر
پدیده- استقلال ملاثانی
ذوب آهن- رایکای بابل
استقلال- نود ارومیه
فولاد خوزستان- شهرداری نوشهر
گلگهر سیرجان- شهرداری آستارا
آلومینیوم اراک- فجرسپاسی
نفت آبادان - شمس آذر قزوین
ماشینسازی تبریز- مس کرمان
هوادار تهران- خلیجفارس مهرشهر
پرسپولیس- ویستاتوربین
خیبر خرمآباد - مس شهر بابک
***
زمان نشست خبری سرمربیان استقلال و پرسپولیس اعلام شد
زمان نشست خبری پیش از مسابقه سرمربیان ۲ تیم استقلال و پرسپولیس اعلام شد. نشست خبری پیش از مسابقه سرمربیان ۲ تیم استقلال و پرسپولیس جمعه ۱۲ آذر در سالن روابط عمومی سازمان لیگ به شرح زیر برگزار میشود:
ساعت ۱۲:۳۰ یحیی گلمحمدی، سرمربی پرسپولیس
ساعت ۱۳ فرهاد مجیدی، سرمربی استقلال
مسابقه ۲ تیم روز شنبه ۱۳ آذرماه در ورزشگاه آزادی برگزار میشود. این اعلام زمان از سوی سازمان لیگ در حالی است که باشگاه استقلال اعلام کرده به عنوان میزبان خودش میخواهد این نشست را برگزار کند.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|