|
وضعیت وخیم یگان اطلاعاتی ارتش صهیونیستی پس از عملیات یومالاربعین
8200 تقسیم بر 2!
پنجشنبه گذشته بود که سرتیپ یوسی شاریل، فرمانده واحد 8200 مقر جاسوسی و اطلاعاتی ارتش اسرائیل استعفای خود را به فرماندهی ارتش اسرائیل اعلام کرد. استعفای وی که به دنبال موج استعفاهای مقامات نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی انجام شده است، تنها چند هفته پس از حمله موشکی و پهپادی حزبالله لبنان به مقر 8200 رژیم صهیونیستی و پس از آنکه خبر هلاکت و زخمی شدن نزدیک به 100 نظامی این واحد در رسانههای غربی و عربی درز کرد، اعلام شد. اکنون پس از این استعفا مباحث مهمی درباره وضعیت وخیم در یگان اطلاعاتی ارتش رژیم صهیونیستی در رسانههای اسرائیل مطرح شده است.
بنا به گزارش رسانههای رژیم صهیونیستی، بحران در واحد 8200 ارتش رژیم صهیونیستی تنها محدود به عملیات روز اربعین حزبالله لبنان نیست و مساله استعفای یوسی شاریل بیشتر به شکست این واحد پرمدعا در پیشبینی عملیات توفان الاقصی مربوط است.
استعفای فرمانده یگان 8200 سومین اقدام به استعفای مقامات ارشد امنیتی رژیم صهیونیستی پس از 7 اکتبر سال گذشته بود و علت مشترک تمام این کنارهگیریها غافلگیری در عملیات توفان الاقصی است؛ عملیاتی که حتی به پایگاه نظامی اوریم واقع در النقب که تحت مدیریت واحد 8200 بود نیز آسیب زد و شمار زیادی از نظامیان حاضر در پادگان را به هلاکت رساند. رسانههای عبری همچنین خبر از استعفاهای دومینووار دیگر در بین مقامات نظامی و حتی سیاسی اسرائیل میدهند.
اما نکته جالب درباره استعفای یوسی شاریل اعتراف او به شکست در مدیریت یگان 8200 است که تا قبل از شکست سنگین اطلاعاتی در 7 اکتبر 2023 خود را جزو بزرگترین و حتی زبدهترین واحدهای اطلاعاتی و جاسوسی دنیا معرفی میکرد.
فرمانده مستعفی واحد 8200 ارتش رژیم صهیونیستی در نامه استعفای خود که در بین اعضای این واحد توزیع شده، در اعترافاتی بیسابقه گفته است: من شکست خوردم. وی علاوه بر این اعتراف سخت و سنگین به ارائه جزئیاتی از دلایل شکست خود و واحد تحت فرمانش پرداخته است: یگان 8200 نتوانست اطلاعات طلایی و هشدار قبلی درباره حمله حماس در 7 اکتبر 2023 را بدهد و صرفا به یک هشدار محدود در منطقه مرزی غزه، بدون ابلاغ آن به نهاد سیاسی متمرکز شد؛ این خطایی فاحش بود و مسؤولیت شکست یگان 8200 در عملیات اطلاعاتی به عهده من است. علاوه بر موارد فوق، کارشناسان و تحلیلگران امنیتی به دلایل شکست یگان 8200 پرداخته و دلایل مختلفی را مطرح کردند. منحرف شدن یگان از ماموریت اصلی خود و تمرکز بر زمینههای دیگر، اهمالکاری و نادیده گرفتن برخی منابع اطلاعاتی دیگر، انتصاب افراد نامناسب در پستهای حساس در داخل یگان، غرور و تکبر نابجای افراد و اعضای یگان 8200 که تصور میکردند در بزرگترین یگان جاسوسی و جمعآوری اطلاعات جهان فعالیت میکنند و هیچ اقدام مشکوکی از سوی دشمن از چشم آنها پنهان نمیماند، کاهش سطح حرفهای یگان و احتکار اطلاعاتی و اعتماد بیش از حد ساختار اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل به این یگان از جمله دلایل مطرح شده درباره شکست اطلاعاتی واحد جاسوسی و اطلاعاتی ارتش رژیم صهیونیستی است. این واحد که بزرگترین نهاد اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی محسوب میشود و مسؤولیتهای مختلفی مانند هدایت ترورهای خارجی رژیم و همچنین هشدار درباره حملههای احتمالی به سرزمینهای اشغالی و شهرکهای رژیم صهیونیستی را بر عهده دارد، هماکنون در وضعیت بحرانی قرار دارد و تحت فشارهای سیاسی و انتقادات شدید رسانهای قرار گرفته است. حتی ترورهای وحشیانه و بیسابقه تحت هدایت این واحد در یک سال گذشته نیز نتوانسته از حجم انتقادات کم کند و در نهایت استعفای فرماندهی این یگان رقم خورد؛ استعفایی که بسیاری از منتقدان داخلی دولت و ارتش رژیم صهیونیستی آن را بسیار دیرهنگام توصیف کردند و آن را ناکافی میدانند و خواستار محاکمه فرماندهان و مسؤولان نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی به دلیل شکست در پیشبینی عملیات توفان الاقصی هستند.
به گزارش روزنامه عبری جروزالم پست، اختلاف نظر درباره وضعیت نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی و درگیری بین فرماندهان آنها مسالهای است که تنها یک روز پس از عملیات توفان الاقصی آغاز شده است و تاکنون ادامه دارد. فرماندهان یگان 8200 و موساد و شاباک انگشت اتهام خود درباره مساله شکست در 7 اکتبر را به سوی یکدیگر گرفتهاند تا خود را از این اتهام تبرئه کنند اما در نهایت همه آنها در این مساله مقصرند و فرماندهان وقت این سازمانهای عریض و طویل جاسوسی و امنیتی که به امکانات و تجهیزات روز دنیا نیز مجهز هستند، باید شکست را قبول کرده و به آن اعتراف کنند.
ارسال به دوستان
بررسی پرونده فوت هوادار تیم فوتبال ملوان در بازی با سپاهان
جان و جام!
چرا بازی را قطع نکردی؟
با وجود اینکه اظهارات متفاوت و البته متناقضی درباره دلایل درگذشت هوادار قدیمی ملوان در دیدار با سپاهان مطرح شده اما هنوز بهدرستی مشخص نیست چه کسی مقصر این اتفاق تلخ است. تیمهای فوتبال سپاهان و ملوان در هفته چهارم لیگ برتر جمعهشب ۲۳ شهریور در ورزشگاه فولادشهر اصفهان رو در روی هم قرار گرفتند که این بازی در پایان با نتیجه یک بر صفر به سود سپاهان به پایان رسید تا شاگردان ژوزه مورایس به چهارمین پیروزی متوالی خود در لیگ برتر دست یابند و در صدر جدول باقی بمانند اما در حاشیه این دیدار متاسفانه اتفاق تلخی رخ داد؛ حدود دقیقه ۲۵ بازی یکی از هواداران تیم ملوان دچار عارضه قلبی میشود و تلاش عوامل اورژانس و پزشکان برای نجات جان این فرد بینتیجه میماند و در نهایت این هوادار دعوت حق را لبیک گفت و جان به جانآفرین تسلیم کرد. پس از این اتفاق حرف و حدیثهای زیادی در فضای مجازی مطرح شد که فضای فوتبال کشور را رو به التهاب برد.
یکی از هواداران حاضر در ورزشگاه در این باره گفت: حدود دقیقه ۳۰ بازی سپاهان - ملوان بود که مرحوم مرتضی خائفی روی زمین افتاد. فریاد زدیم دکتر و آمبولانس بیاید اما پزشک بالا نیامد. پزشکان کمکاری کردند و ماموران بیشتر باعث وقوع این اتفاق شدند. آمبولانس کنار زمین بود و میتوانستیم مرحوم خائفی را راحت به آمبولانس برسانیم اما ماموران به ما گفتند باید مرحوم خائفی را به آمبولانس پشت ورزشگاه منتقل کنیم. مرحوم خائفی را از ورزشگاه خارج کردیم اما سرگردان شدیم و دوباره به داخل ورزشگاه برگشتیم. پزشک ملوان در آمبولانس کنار زمین با دست به این هوادار شوک وارد کرد و نفس داد. مرحوم خائفی را در ادامه بیمارستان منتقل کردند اما از دنیا رفت.
این صحبتها در حالی مطرح میشود که داوود رفعتی، ناظر بازی اظهارات دیگری را بیان کرد: دقیقه ۲۵ بازی دیدم سکوهای هواداران تیم ملوان شلوغ شد. بلافاصله همراه با فرمانده پلیس به آن سمت رفتیم. دیدم تکنیسین اورژانس بالا رفت، بدون اینکه با من هماهنگ کند. به ۲ دقیقه نرسید که ۲ نفر پایین آمدند. یک نفر را با برانکارد بردند و دیگری توسط پزشک ورزشگاه احیا شد. نفری که فوت کرد یک بار در آمبولانس احیا شد. بیمارستان تا ورزشگاه 3-2 دقیقه فاصله داشت. بلافاصله آن مرحوم به بیمارستان شهید مطهری فولادشهر منتقل میشود. تا جایی که اطلاع داشتم، او تا دقیقه ۷۲ نیز زنده بود.
* تمام تمهیدات برای برگزاری دیدار سپاهان - ملوان اندیشیده شده بود
علی طاهری، رئیس هیات فوتبال استان اصفهان در رابطه با اتفاق تلخی که در ورزشگاه فولادشهر رخ داد، در گفتوگو با مهر اظهار داشت: اول از همه باید درگذشت این هوادار را خدمت جامعه فوتبال و باشگاه ملوان تسلیت عرض کنم. این دیدار در بالاترین سطح فوتبال ایران برگزار شد. داوود رفعتی که ناظر این بازی بود یکی از بهترین ناظرهای فوتبال کشور است و باشگاه میزبان هم که سپاهان بود یک باشگاه حرفهای است و تمام تمهیدات را برای برگزاری این دیدار اندیشیده بود. او ادامه داد: آمبولانس موجود در ورزشگاه تمام تجهیزاتی را که لازم باشد داشت و بعد از اتفاقی که برای هوادار ملوان رخ میدهد، آمبولانس داخل زمین که مختص بازیکنان و اعضای تیمهاست برای این هوادار آورده میشود؛ اگر برای هواداری مشکلی رخ دهد باید آمبولانسهای بیرون از زمین به کار گرفته شوند اما با همه این تفاسیر، از آنجا که جان هوادار بسیار ارزشمند بود، ناظر بازی (رفعتی) در آن لحظه دستور میدهد همان آمبولانسی که مختص بازیکنان و اعضای تیمهاست بلافاصله برای این هوادار آورده شود. طاهری تصریح کرد: پس از این کار هوادار ملوان داخل آمبولانس قرار داده میشود و کارهای پزشکی روی این عزیز توسط تکنیسینهای آمبولانس انجام میشود و پس از آن آمبولانس راهی بیمارستان شهید مطهری میشود. همانطور که میدانید فاصله ورزشگاه فولادشهر با بیمارستان شهید مطهری زیاد نیست و بلافاصله هوادار ملوان تحویل پزشکان بیمارستان میشود اما متأسفانه تلاش آنها هم جواب نمیدهد و این هوادار فوت میکند.
* جزئیات جدید از مرگ ناگهانی
یکی از هواداران ملوان که در ورزشگاه حاضر بود درباره این حادثه نامهای را به مطبوعات نوشت. در این نامه آمده است: مرتضی خائفی با بیش از 60 سال سن از تیفوسیهای ملوان محسوب میشد که برای تماشای این مسابقه با اتوبوس حامل هواداران این تیم خودش را به فولادشهر رسانده بود. اصرار اطرافیان هم برای منصرف کردن او از حضور در اصفهان بیفایده بود و بهرغم رنج بردن از بیماری قلبی، مثل همیشه در استادیوم محل برگزاری مسابقه تیم محبوبش حضور داشت. نیمی از دقایق مسابقه در نیمه اول سپری شده بود که هیاهوی هواداران خبر ناگواری را مخابره میکند؛ آقا مرتضی دچار ایست قلبی شده است. لحظات جان میکنند. آمبولانس کجاست؟ در حدفاصل رسیدن آمبولانس به بیمار، اعضای تیم ملوان که بخوبی مرتضی را میشناسند و از بیماری او مطلع هستند، از دکتر تیم میخواهند خودش به سمت سکوها برود اما به گفته شاهدان، مطلع کردن دکتر صیاد، صحبت با ناظر مسابقه و ترک نیمکت و حضور او روی سکوها وقت زیادی میبرد. در همین زمان هم مازیار زارع با اطلاع از موضوع، اصرار به قطع مسابقه دارد که داوود رفعتی، ناظر بازی چنین اجازهای نمیدهد؛ موضوعی که مازیار زارع در کنفرانس مطبوعاتی خود نیز به آن اشاره میکند و حتی در جریان مسابقه چندین بار با یادآوری مسابقه گرانادا و اتلتیکو که بعد از مرگ هوادار در جریان مسابقه قطع شد، از رفعتی درخواست لغو مسابقه را میکند. بعد از انتقال هوادار بیجان ملوان به آمبولانس، پزشک ملوان به همراه یک پزشکیار مشغول احیای بیمار میشوند اما این کار بیفایده است. قلب از کار افتاده. بیمار بلافاصله به اورژانس بیمارستان فولادشهر اعزام میشود اما روح او زمین را ترک کرده و دیگر به کالبدش باز نخواهد گشت. این آخرین اطلاعات از مرگ دلخراش هوادار انزلیچی است؛ تیمی که سالهاست نه به خاطر جامهای به دست آورده و به دست نیاورده، بلکه به خاطر شور همیشگی هوادارانش ورد زبانها بوده؛ هوادارانی که سفر تلخ به فولادشهر را از یاد نخواهند برد.
***
چرا بازی را قطع نکردی؟
اما همه مساله در نهایت یک چیز است: چرا رفعتی بازی را قطع نکرد؟ نمونههای فراوانی در فوتبال جهان است که در چنین مواقعی به صرف اتفاق برای هوادار، بازی قطع میشود. بیتوجه به اینکه چه سرنوشتی در انتظار آن هوادار است، در این مواقع به احترام جان انسانها میشود مسابقه فوتبال را به صورت موقت تعطیل کرد. چه ایرادی دارد مسابقه بیفتد به روز بعد؟ مساله جان انسانهاست. مگر یک جام چه ارزشی دارد؟ تهش یک مسابقه فوتبال است. مگر جنگ است؟ مگر صحبت خاک و از دست رفتن آن است؟ عوامل برگزاری مسابقه تا اطلاع ثانوی همه محروم شدند و بیتردید با توجه به این حادثه تلخ، عواقب سنگینی منتظر آنهاست تا درس عبرتی باشد برای سایر ناظران که بفهمند و بدانند یک مسابقه فوتبال برابر جان آدمی هیچ ارزشی ندارد. تکرار میکنیم هیچ ارزشی ندارد. داوود رفعتی دچار اشتباه بزرگی به عنوان ناظر شد و شاید این مرگ به بهای پایان کار او در فوتبال ایران باشد. جریحهدار شدن افکار عمومی کم اشتباهی نیست. هیچ دلیلی برای ادامه بازی وجود نداشت. وقتی جان یک هوادار به خطر میافتد باید ناظر بازی، آن مسابقه را قطع کند و همه امکانات حاضر در ورزشگاه را در اختیار آن فرد قرار دهد.
ارسال به دوستان
ماجرای شهادت آرمان و روحالله روایت تربیت یک نسل جوان مؤمن انقلابی در برابر دینستیزان متوحش است
گوهر زندگی مؤمنانه
گفتوگوی «وطن امروز» با خانواده شهید روحالله عجمیان
۲ سال از غائله 1401 میگذرد؛ غائلهای که به بهانه مرگ مهسا امینی آغاز شد اما رفته رفته شکل یک شورش کور به خود گرفت. اگر چه تلاشهایی توسط برخی جامعهشناسان انجام شد که این حوادث را به عنوان یک جنبش ریشهدار و اصیل تلقی کنند اما واقعیت ماجرا این بود که خشونت عریان در پس این اتفاقات و ابتذال مطالبات و شعارهای معطوف به آن نشان داد به هیچوجه واجد خصیصههای یک جنبش اجتماعی نیست. حتی نمیشد بر آن یک اعتراض سیاسی یا مطالبه اجتماعی نام نهاد، چرا که در آن نه از اخلاق اعتراض خبری بود و نه از یک آرمان و شعار مشخص. هر چه بود یک نوع طغیان لمپنیزم علیه ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی بود.
اگرچه در این بین به بهانه مرگ مهسا امینی فضای هیجانی در کشور به وجود آمد و مردم از این اتفاق متاثر شدند اما حوادث پس از آن خیلی زود ماهیت اصلی این جریان را نشان داد که ماهیتی تجزیهطلبانه و اساسا ضد زن، زندگی و آزادی داشت.
هواداران این شعار به دلالتهای شعار خود یعنی «زن، زندگی، آزادی» هم پایبند نبودند به طوری که هم حرکتی ضد زن بود و عنصر نرینگی در آن برجسته و مشهود بود و هم ضد زندگی بود، چرا که با آشوب و خشونت همراه بود و هم ضد آزادی بود، چرا که هر کس - از جمله سلبریتیها و افراد مشهور - اگر احیانا علیه این جریان حرف میزد یا حتی نسبت به آن سکوت میکرد، با رکیکترین و بدترین الفاظ مورد هجمه قرار میگرفت.
اما آنچه موضوع این سطور را به خود اختصاص داده است، مواجهه جوانان مومن انقلابی با این وضعیت بود. در بحبوحه این حوادث برخی تلاش کردند این اتفاقات را محصول ضعفهای حکمرانی و ناکارآمدیها در حوزههای فرهنگی و اجتماعی و حتی اقتصادی سالهای قبل معرفی کنند اما نکته اینجاست که اگر حوادث 1401 محصول این عوامل بود، باید توسط آحاد مختلف مردم از جمله طبقات فرودست نیز همراهی میشد و آمادگی و انگیزه بیشتری برای همراهی با این جریان در این طبقات فراهم میشد اما صحنهای کاملا عکس رقم خورد و اتفاقا جوانانی از طبقه فرودست یا متوسط مانند امثال روحالله عجمیان و آرمان علیوردی، جان خود را برای مقابله با این جریان به دست گرفتند و مواجههای فعال متاثر از آن زیست مومنانه و انگیزه انقلابی خود با این جریان صورت دادند.
بله! اتفاقات سال 1401 را میتوان مواجهه زیست مومنانه جوانان انقلابی - که در بستر انقلاب اسلامی رشد یافته بودند - با زیست جهان مدرن دانست که شامل عناصری زوالیافته و تهی از معنا بود. زیست مومنانه روحالله عجمیان بود که وی را بر آن داشت علیه این طغیان زیست مدرن مواجههای فعالانه داشته باشد و دشمنی با این زیست مومنانه بود که باعث شد این سطح از خشونت به نمایش برسد و منجر به شهادت و مثله شدن شهید عجمیان شود. خشونت این جماعت نه در مواجهه با فرد روحالله عجمیان، بلکه با او به عنوان یک جوان مومن انقلابی و زیست مومنانه او بود.
ماجرای شهید آرمان علیوردی هم چنین بود. او را تنها به خاطر داشتن ظاهری مذهبی، مورد حمله قرار دادند و این نشان از کینه جماعت معلومالحال، با طلبهای اهل علم دارد. در دورهای که تمام مظاهر عالم مدرن در برابر تمام مظاهر تمدن اسلامی قرار گرفته، هر چه که نشانی از حقیقت والای دین و بویی از زیست انسان مومن انقلابی دارد، مورد حمله و هجمه قرار میگیرد. حقیقتا باید به عطش این شهدا برای جانبازی در راه حق فکر کرد. چه چیز آنها را اینقدر مجذوب این راه کرده بود که لحظه لحظه انتظار آن را میکشیدند؟ چه چیز آنها را به این مواجهه سخت کشاند؟ گویا با تمام جان یافته بودند که تنها با شهادت است که میتوانند به مصاف اومانیسم نهفته و وندالیسم و توحش عریان جریان «زن، زندگی، آزادی» بروند. فتح الفتوح انقلاب اسلامی ساختن جوانان مؤمن، مخلص، سالم، صادق و بىاعتناى به شهوات بود که دلهایشان متوجه خدا بود. بر خلاف دنیای مدرن که فردگرایی و لذتجویی در آن اصالت تام دارد، انقلاب اسلامی عالمی دیگر را رقم زد که در آن زیست مومنانه و توجه به امر قدسی و معنوی اصالت دارد. شهید روحالله عجمیان و شهید آرمان علیوردی با اتکا به معنویت انقلابی، نسبت میان دنیا و آخرت، شهادت و مرگ و حیات و زندگی با تمام مظاهرش از جمله ثروت و فقر، فراموشی و یاد، آگاهی و ناآگاهی، حرکت و سکون را معنا کردند و این امر جز در پرتو مداومت در زیست مومنانه ممکن نیست.
واقعا این شهیدان بزرگوار عزمی راسخ داشتند و کاری کردند کارستان. خداوند از طریق روحالله و آرمان، دشمنان انقلاب را رسوا کرد و نشان داد کسانی که مقابل کلیت انقلاب اسلامی قرار دارند، تا کجاها از نظر انسانیت در سقوط هستند و چقدر با کاراکتر جوان مومن انقلابی عناد و دشمنی دارند تا آنجا که حتی به جسم نیمهجان آنها نیز رحم نکردند.
بر سیاهه نام عشاق اسلام و انقلاب که اینگونه جان در طبق اخلاص نهادند، میتوان نامهای دیگری نیز اضافه کرد. حکایت آینهها، حکایت صورت و معنی است. نمیدانیم خداوند از این چهرههای مصمم و از ظهور افرادی همچون روحالله عجمیان و آرمان علیوردی، چه حقیقتی مد نظر قرار داده اما میتوان صدها و هزاران شهیدی را که این انقلاب، تقدیم اسلام کرده در یک خصیصه مشترک یافت و آن زندگی مردانه و مومنانه است. بدن مثله روحالله و قتل صبر آرمان هم گواه این مدعاست که باید مردانه زیست و مردانه جان داد و این زندگی و این شهادت تنها در پرتو ایمان راسخ به حقیقتی والا ممکن خواهد شد.
صفحه 2 را بخوانید
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از پرتاب موفق ماهواره «چمران-۱» به مدار 550 کیلومتری
سیگنال چمران رسید
گروه سیاسی: ماهواره تحقیقاتی «چمران - ۱» صبح دیروز توسط «ماهوارهبر قائم ۱۰۰» پرتاب شد و با موفقیت در مدار ۵۵۰ کیلومتری زمین قرار گرفت و پیش از آنکه نخستین سیگنال خود را ارسال کند، خبر پرتاب آن به سرعت بازتابهای بسیاری در رسانههای جهان یافت.
به گزارش «وطن امروز»، ماهواره «چمران-1» که توسط گروه فضایی صنایع الکترونیک ایران (صاایران) با همکاری و مشارکت پژوهشگاه هوافضا و شرکتهای خصوصی دانشبنیان طراحی و ساخته شده است، با حدود 60 کیلوگرم وزن، 10 کیلوگرم از ماهواره ثریا که دی سال گذشته به فضا پرتاب شده بود، سنگینتر است و حالا آنطور که سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه اعلام کرده است، با موفقیت توسط ماهوارهبر قائم 100 در مدار 550 کیلومتری قرار گرفته است. حاجیزاده که پس از پرتاب موفق ماهواره «چمران- ۱» در جمع خانواده شهدا و دانشجویان و اساتید حضور یافته بود، در این باره گفت: ماهواره «چمران - ۱» با ماهوارهبر قائم در مدار ۵۵۰ کیلومتری تزریق شد و با پرتابگر سه مرحلهای در مدار قرار گرفت. وی افزود: این ماهواره با سرعت 7.5 کیلومتر بر ثانیه در مدار قرار گرفت. بنابر آنچه اعلام شده است، مأموریت اصلی ماهواره «چمران-1» تست سیستمهای سختافزاری و نرمافزاری برای اثبات فناوری مانور مداری در ارتفاع و فاز است، همچنین ارزیابی زیرسامانه پیشرانش گاز سرد در سامانههای فضایی و عملکرد زیرسامانههای ناوبری و کنترل وضعیت نیز از ماموریتهای فرعی این ماهواره به شمار میرود.
* ویژگیهای ماهواربر« قائم – 100»
ماهوارهبر «قائم-100» یکی از جدیدترین دستاوردهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حوزه فضایی به شمار میرود که ۱۴ آبان 1400 با پرتاب زیرمداری رسماً رونمایی شد و تاکنون چند پرتاب داشته است. «قائم-100» یک ماهوارهبر سهمرحلهای سوخت جامد است که میتواند ماهوارههایی با وزن 80 کیلوگرم را در مدار 500 کیلومتری سطح زمین قرار دهد. لذا پرتاب ماهواره 60 کیلوگرمی «چمران-1» کاملا متناسب با توان این ماهوارهبر است و چنانکه دیروز در عمل شاهد بودیم، توانست این ماهواره را با موفقیت در مدار 550 کیلومتری قرار دهد. در زمان رونمایی و آزمایش «قائم-100» اعلام شد این ماهوارهبر از موتورهای «رافع»، «سلمان» و یک موتور سوخت جامد دیگر برای مراحل اول، دوم و سوم خود بهره میبرد؛ پیشرانهای این ماهوارهبر در مرحله اول، پیشران سوخت جامد رافع با بدنه کامپوزیتی سبک با قابلیت رانش 68ton مجهز به سامانه کنترل بردار رانش از نوع نازل متحرک، در مرحله دوم دارای پیشران سوخت جامد الیافکربن سلمان با زمان کارکرد حدود 60 ثانیه و مرحله سوم دارای موتور سوخت جامد با هدف رسیدن به سرعت مداری جهت تزریق ماهواره است. «قائم-100» با وزن 18.8 تن و طول 14.6 متر نخستین ماهوارهبر سهمرحلهای سوخت جامد ساخت کشور است که توسط سازمان تحقیقات و جهاد خودکفایی نیروی هوافضای سپاه ساخته شده است. پرتابگر ماهوارهبر «قائم-100» نیز از پرتابگرهای سیار است که در هر نقطه امکان استقرار دارد. اما پرتاب ماهواره «چمران-1»، نخستین هنرنمایی «قائم-100» نیست؛30 دی 1402 نیز «قائم-100» توانسته بود ماهواره ثریا را که جرم تقریبی آن 50 کیلوگرم است، طی 11 دقیقه با سرعت 7478 متر بر ثانیه بر مدار 750 کیلومتری زمین بنشاند. پرتاب ماهواره ثریا جمهوری اسلامی ایران را به این موفقیت رساند که توانست ماهوارههای خود را به مدار ۷۵۰ کیلومتری تزریق کند.
* تاریخچه پرتاب ماهواره در ایران
اما مروری بر تاریخچه پرتاب ماهواره در ایران ما را به اواخر دهه 70 میرساند. خبر تولید نخستین ماهوارهبر ساخته شده در ایران به اواخر سال 1377 باز میگردد. هرچند در آن زمان بهرهبرداری از ماهوارهبرهای ساخت ایران به دلیل تأخیر در فرآیند توسعه پیشران موشک به تعویق افتاد اما اعلام شد ماهوارهبر با سوخت جامد بستر حمل ماهوارههای ایرانی به فضا خواهد شد. در سالهای 1383 و 1384 نیز وزیر وقت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بارها آمادگی خود برای پرتاب ماهواره به فضا را اعلام کرد اما تا سال 1387 در این خصوص تقریباً در برنامههای فضایی ایران چیزی دیده نمیشد. ماهوارهبر سفیر که نخستین موشک ماهوارهبر ساخت ایران بود توانست ماهواره امید را بهمن ۱۳۸۷ در مدار نزدیک زمین (مدار ۲۴۵ کیلومتری) قرار دهد. با ساخت این موشک ایران به نهمین کشور جهان با توانمندی ارسال ماهواره به فضا تبدیل شد. پس از آن ایران نسل دوم ماهوارهبر سفیر را با نام «سفیر-2» تولید کرد که دومرحلهای است و در هر مرحله آن از موتورهای جداگانه استفاده میکند. طول آن حدود ۲۲ متر، قطر آن 1.25 متر و وزن آن بالغ بر ۲۶ تن است و قادر است در کمترین ارتفاع به مدار ۲۵۰ کیلومتری و در ارتفاع اوج به حدود ۵۰۰ کیلومتری برسد. بعد از چند پرتاب موفق توسط ماهوارهبر سفیر، ماهوارهبر جدید و سنگینتر ایران به نام سیمرغ وارد مدار شد. این ماهوارهبر چند مرحلهای ساخت سازمان هوافضای وزارت دفاع است که در روز ملی فناوری فضایی در سال ۱۳۸۸ رونمایی شد. این ماهوارهبر میتواند محمولهای به وزن حداکثر ۲۵۰ کیلوگرم را در مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین قرار دهد. موتور ماهوارهبر سیمرغ از ترکیب ۴ موتور ۳۲ تنی ماهوارهبر سفیر تشکیل شده که با کلاستر شدن این ۴ موتور، نیروی پیشبرنده ایجادشده به میزان ۱۲۸ تن افزایش یافت. ماهوارهبر سیمرغ از پایگاه فضایی امام خمینی به فضا پرتاب شد. همچنین ماهوارهبر قاصد نخستین ماهوارهبر سهمرحلهای ساخت ایران با پیشران کامپوزیتی الیاف کربن است که این نوع پیشران موجب کاهش شدید وزن حامل نسبت به حاملهای فلزی شده است. این پرتابگر در مرحله اول خود از سوخت مایع و در دو مرحله دیگر نیز از سوخت جامد بهره میبرد. ماهوارهبر قاصد یک ماهوارهبر سهمرحلهای ساخت صنایع هوافضای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران است که در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ماهواره «نور-۱» را در مدار ۴۲۵ کیلومتری زمین و سپس در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ماهواره «نور-٢» را در مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین و در نهایت ماهواره نور-٣ را در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰٢ در مدار ۴۵۰ کیلومتری قرار داد.
«ذوالجناح» نیز از دیگر ماهوارهبرهای ساخت ایران است که نخستین تصاویر و اطلاعات مربوط به این ماهوارهبر نسل جدید کشورمان در بهمن سال ۱۳۹۹ منتشر شد. گفته میشود ذوالجناح میتواند یک ماهواره ۲۲۰ کیلویی یا منظومه ماهوارهای متشکل از 10 ماهواره سبکتر ۲۰ کیلویی را در مدار نزدیک زمین قرار دهد. از قابلیتهای قابل توجه ذوالجناح حمل در جاده، حمل با تیایالهای موشکی و نیاز به زمان کم برای سوختگیری نام برده شده است.
«سریر» و «سروش» هم از دیگر اعضای باشگاه ماهوارهبرهای ایرانی هستند که گویا میتوانند به مدار 36 هزار کیلومتری نیز برسند!
* 4 تا 6 پرتاب دیگر داریم!
پس از اعلام خبر پرتاب موفقیتآمیز ماهواره «چمران-1»، رئیس سازمان فضایی ایران خبر از پرتابهای دیگر در سال جاری داد و گفت: ما امسال بین ۵ تا ۷ پرتاب را پیشبینی کردهایم که نخستین پرتاب آن امروز انجام شد و تا پایان سال حداقل ۴ تا ۶ پرتاب دیگر نیز داریم که بعضی از این پرتابها عملیاتی و بعضی نیز تحقیقاتی و آزمایشگاهی هستند.
حسن سالاریه همچنین درباره جزئیات پرتاب ماهواره «چمران-1» گفت: ماهواره «چمران-1» که توسط ماهوارهبر «قائم-100» ساخت هوافضای سپاه پرتاب شد و در مدار 550 کیلومتری قرار گرفت، یک ماهواره تحقیقاتی است که توسط مجموعه صاایران وزارت دفاع بههمراه مجموعهای از شرکتهای دانشبنیان ساخته شده است. وی افزود: این ماهواره یک ماهواره تحقیقاتی برای تست عملکرد زیرسیستمهای ماهواره، کنترل ماهواره در زمینه اصلاح مداری و تغییر مدار است. یکی از مهمترین گامهایی که کشور باید برای رسیدن به منظومههای ماهوارهای بردارد بحث امکان مانور مداری با تغییر فاز ماهواره در مدار است، همچنین تغییر شیب مداری که هر دو از اقدامات مهمی است که برای این منظور استفاده میشود.
* بازتاب پرتاب «چمران-۱» در رسانههای جهان
پرتاب ماهواره تحقیقاتی «چمران-۱» توسط ایران، در بسیاری از رسانههای خارجی انعکاس یافت. در همین خصوص بلومبرگ نوشت: شبکه تلویزیونی دولتی جمهوری اسلامی ایران گزارش داد که این کشور روز شنبه یک ماهواره تحقیقاتی ساخت داخل را به فضا پرتاب کرده است.
رویترز هم گزارش داد: ایران دومین ماهواره را در سال جاری میلادی به مدار زمین فرستاد. در ماه ژانویه، رسانههای ایران گزارش دادند ماهواره «ثریا» به مدار ۷۵۰ کیلومتری پرتاب شد.
اکونومیک تایمز نیز نوشت: ایران با موفقیت یک ماهواره را به فضا فرستاده است. ایران ماهواره تحقیقاتی «چمران-1» را با استفاده از موشک ساختهشده توسط سپاه پاسداران با موفقیت به مدار زمین فرستاد. گزارشها حاکی از آن است که ایستگاههای زمینی، سیگنالهایی را از ماهواره دریافت کردهاند.
همچنین ایبیسی نیوز نوشت: ایران میگوید که با موفقیت یک ماهواره را به فضا فرستاده است. این کشور گفت یک ماهواره تحقیقاتی را با موشک ساختهشده توسط سپاه پاسداران به مدار زمین پرتاب کرده است.
اورشلیم پست از رسانههای رژیم صهیونیستی هم خبر پرتاب ماهواره «چمران-1» را بازتاب داد و نوشت: رسانههای دولتی ایران گزارش دادند این کشور ماهواره تحقیقاتی «چمران-1» خود را روز شنبه به مدار زمین فرستاده که دومین پرتاب موفق ماهواره برای آن در سال جاری است.
عرب نیوز هم گزارش داد: ایران با موفقیت یک ماهواره را به فضا پرتاب کرد. خبرگزاریهای دولتی گزارش دادند ایران روز شنبه یک ماهواره تحقیقاتی را با موشک ساختهشده توسط سپاه پاسداران به مدار فرستاده است.
واشنگتنپست نیز نوشت: ایران گفت که یک ماهواره را به فضا پرتاب کرده است. این کشور ماهواره تحقیقاتی «چمران-۱» خود را روز شنبه به مدار زمین فرستاده است. ایران این پرتاب را که دومین پرتاب از این نوع در سال جاری بود و یک ماهواره را با موشک در مدار قرار داد، موفقیتآمیز توصیف کرد.
روزنامه استرالیایی کانبرا تایمز هم با اعلام اینکه ایران یک ماهواره دیگر را به مدار زمین فرستاد، نوشت: رسانههای دولتی ایران گزارش دادند این کشور ماهواره تحقیقاتی «چمران-۱» خود را به مدار فرستاده است که دومین پرتاب موفق ماهوارهای آن در سال ۲۰۲۴ به شمار میرود.
همچنین ایندیا تودی نوشت: ارسال ماهواره ایران به فضا، نخستین بار در دوره ریاستجمهوری مسعود پزشکیان؛ ایران روز شنبه یک ماهواره تحقیقاتی را با موشک ساختهشده توسط سپاه پاسداران به مدار زمین فرستاد.
روزنامه هندو هم طی گزارشی نوشت: ایران گفت که یک ماهواره تحقیقاتی را با موشک ساختهشده توسط سپاه پاسداران به مدار زمین فرستاده است.
* سلامی: پرتاپ ماهواره «چمران- 1» نماد همکاری دولت و سپاه است
فرمانده کل سپاه پاسداران در پیامی خطاب به وزرای دفاع و ارتباطات، پرتاب موفق ماهواره «چمرانـ۱» با ماهوارهبر «قائم-۱۰۰» را نماد تجلی همکاری سپاه و دولت دانست.
در این پیام آمده است: موفقیت ارزشمند و افتخارآفرین پرتاب ماهواره تحقیقاتی «چمران-1» و قرار گرفتن آن در مدار ۵۵۰ کیلومتری توسط «ماهوارهبر قائم ۱۰۰» با همت و اراده مشترک گروه فضایی صنایع الکترونیک ایران و همکاری پژوهشگاه هوافضا و شرکتهای دانشبنیان که بیانگر عزم و اراده ایران و ایرانی برای فتح قلههای رفیع پیشرفت در حوزه فناوریهای نوظهور و برتر در عصر نبرد فناوری قدرتهای جهانی است، موجب مسرت و خرسندی آحاد همرزمان و همکاران در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
این دستاورد بزرگ و باشکوه که یکی از جلوههای تجلیبخش همکاری دولت و نهاد مقدس سپاه در خلق یک رویداد و افتخار شکوهمند ملی است، نشان داد فرزندان رشید و دانشمند این سرزمین در عبور از فضای تحریمهای گسترده و ظالمانه بینالمللی برای تامین الزامات و نیازهای پیشرفت «ایران قوی» تحت هدایتهای حکیمانه و دوراندیشانه رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی و فرماندهی کل قوا حضرت آیتالله العظمی خامنهای مدظله العالی لحظهای غفلت نکرده و برای سرافرازی ملت و مملکت اسلامی شبانهروز خود را در میدان جهاد و آفرینش صحنههای دلانگیز پیشبرندگی کشور مصمم و استوار یافتهاند.
بیشک این راه ادامه خواهد داشت و دشمنان عزت، عظمت و اقتدار انقلاب و نظام اسلامی به رغم عملیات روانی و جنگ سیاه تبلیغاتی رسانههای استکباری، همچنان در انتظار رونمایی از نمادهای پیشرفتها و موفقیتهای غرورانگیز جدید فرزندان ملت شریف و قهرمان ایران که نتیجه ایمان، اراده، تکیه بر ذهنهای پویا و خلاق برای ارتفاع بخشیدن به آوازه ایران عزیز از زمین به فضا است، خواهند بود.
این پیروزی بزرگ در مسیر پیمایش گام دوم انقلاب شکوهمند اسلامی را به امام و امت مقتدر و همچنین آن برادران عالیقدر و یکایک مسؤولان، دانشمندان، متخصصان و نقشآفرینان این رخداد در وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تبریک و تهنیت عرض کرده و دوام توفیق و سربلندی همگان را از خدای قادر متعال طلب میکنم.
ارسال به دوستان
قطر به عنوان بازوی قدرتهای فرامنطقهای در غرب آسیا چگونه سیاست خود را پیش میبرد
بازیگر دوجانبه
زهرا متقیفر: در روزهای پرتنش منطقه غرب آسیا نام کشور کوچک قطر بیش از همیشه از زبان تحلیلگران و رسانهها شنیده میشود. این کشور در سالهای اخیر در راستای تغییراتی که در سیاست منطقهای خویش پیش گرفته، خواهان آن بوده خود را قهرمان مقاومت، خصوصا متولی اصلی مساله فلسطین بنامد. از این رو با تحولات منطقه غرب آسیا، نقش قطر در معادلات تصمیمساز منطقه پررنگ شده است اما آنچه در میدان مبارزه در حال وقوع است با آنچه در حال بازنمایی از میدان است، از واقعیت فاصله دارد. قطر یک کشور تازهتاسیس و اصطلاحا دستساز است که سال 1971 از قیمومت بریتانیا خارج شد و به استقلال رسید. این گزاره به این معناست که هویت و تمدن قطری در گذشته وجود نداشته و جامعه فعلی قطر، نوعی جامعه بدوی است که قبایل در آن حکمرانی میکنند و اساسا دولت - ملت در این جامعه شکل نگرفته است. در مقابل با جامعه مدنی روبهرو هستیم که مبتنی بر نهاد است و عقلانیت عامل تصمیمگیری است، در حالی که جامعه بدوی فاقد این امر است، چرا که «سنت» عنصر اصلی این جامعه است و نهادهای سنتی تصمیمگیرندگان نهایی هستند. اگرچه قطر در تلاش است با حفظ ظاهر و پوشش مدرنیته، مشروعیت منطقهای کسب کند اما در نهایت این امر قابل تحقق نخواهد بود که در ادامه به دلایل آن خواهیم پرداخت. * قطر، سایهای کوچک برای قدرتهای بزرگ
سال 2003، زمانی که آمریکا و ناتو به عراق حمله و بغداد را تصرف کردند، هدفشان را برکناری دیکتاتوری به نام صدام بیان میکردند و افکار عمومی را درگیر اتهامات دروغینی از جمله «وجود سلاحهای کشتار جمعی شیمیایی و ارتباط دولت این کشور با تروریستهای القاعده» کردند تا اقدام خود را توجیه کنند اما در واقعیت آنچه رخ داد فقط برکناری صدام نبود، بلکه سالها اشغال و نابودی دولت و ملت عراق را در پی داشت. در این میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس، مشخصا قطر و عربستان سعودی نقش ویژهای در آتشافروزی جنگ و اشغال عراق داشتند، چرا که از این کشورها موشکها به سمت عراق شلیک شد، تانکها روانه عراق شد و در نهایت عراق اشغال شد. اشغال عراق در جنگ 2003، حادثه 11 سپتامبر و در نهایت اشغال افغانستان، حضور نیروهای آمریکایی را در منطقه تثبیت و پررنگتر از هر زمان دیگری کرد. دولت وقت آمریکا در آن زمان به دنبال پیادهسازی طرح خود با عنوان خاورمیانه جدید بود و رژیم صهیونیستی با توجه به حمایتهای بیش از پیش آمریکا و حضور نظامیاش در منطقه از این فرصت استفاده کرد و سال 2006 با قصد از بین بردن مقاومت حزباﷲ در لبنان، به جنوب این کشور حمله کرد. تمام این اتفاقات از پیش طراحی شده بود و قصد این ائتلاف در نهایت حمله به ایران و اجرای پروژه خاورمیانه جدید بود. در این نقشه کشورهای حوزه خلیجفارس نیز دخالت جدی داشتند. در واقع نقشی برای آنها از سوی قدرتهای فرامنطقهای خاصه آمریکا تعریف شده بود و آنها نیز بیچون و چرا اجرا میکردند. عربستان و حکومت آلسعود در جریان جنگ 33 روزه نقش ویژهتری از سایرین داشت و قطر در فضای رقابت با عربستان در سایه نقشی که به او واگذار شده بود، وضعیتی میانی داشت. نخستوزیر وقت قطر، شیخ حمد بن جاسم، در جریان جنگ 3 مرتبه با سران رژیم صهیونیستی به صورت پنهانی دیدار کرد و همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی محرمانهای نیز داشتند اما در نمای دیگری از صحنه، این کشور به حمایت از حزباﷲ میپرداخت و در میانه جنگ بسیار تلاش کرد خود را ناجی مقاومت نشان دهد، در حالی که در واقعیت حتی به اندازه یک فشنگ هم به حزباﷲ کمک نکرد. این حمایت البته به واسطه همان نقش واگذار شده به این کشور بود، چرا که در فضای آنارشی موجود بینالملل و زمانی که جنگی در حال گسترش است، 2طرف نیازمند کانالهایی برای برقراری صلح و آتشبس هستند و در این فضا، قطر که کشوری آمریکایی بود، میتوانست نقش میانجی را ایفا کند. در واقع حاشیه استقلال قطر از رقیب دیرینهاش یعنی عربستان، بسیار کمتر است و همانطور که حمد بن جاسم، نخستوزیر وقت قطر در مصاحبهای با روزنامه «القبس» اعتراف کرد، تمام این کشورها در منطقه در نهایت نوکر آمریکا هستند و همان چیزی را اجرا میکنند که به آنها دستور داده شده است.
پس از شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی در پروژه حذف حزباﷲ، در سال 2011 و با آغاز انقلابهای عربی موسوم به بهار عربی در منطقه غرب آسیا، قطر وارد عرصه دیگری در راستای کسب مشروعیت بینالمللی شد. در ابتدا نقش ویژه و برتری در حوادث لیبی ایفا کرد و با حمایت از مخالفان معمر قذافی، اولین کشوری بود که تشکیلات سیاسی مخالفان قذافی را به عنوان دولت رسمی لیبی به رسمیت شناخت. در گام بعد، با بروز بحران در سوریه، امیر وقت قطر بنا به درخواست کشورهای غربی از کشورهای عربی خواست نیروی نظامی به سوریه اعزام کنند. در آن زمان، قطر مدیریت اجرایی پروژه حذف بشار اسد را به عهده داشت. این کشور در ابتدای بحران سوریه، صحنهگردان اصلی تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب بود و به انتقادات بسیار رادیکالی علیه دولت سوریه میپرداخت. در جریان جنگ نیز حمایتهای مالی ویژهای از شورشیان و خرابکاران انجام میداد و از حامیان اصلی گروههای تروریستی مثل جبهه النصره در این کشور بود. ابزار رسانه نیز در اختیار قطر بود. شبکه الجزیره قطر در بحران سوریه به معنای حقیقی در راستای منافع غرب عمل کرد.
پس از تغییر فاز جنگ در سوریه و آشکار شدن نشانههای شکست ائتلاف آمریکا، رویکرد مدیریت جنگ نیز تغییر کرد و در نهایت با شکست پروژه، قطر در آستانه کودتا در کشورش توسط عربستان قرار گرفت و مدیریت جنگ سوریه نیز به عربستان محول شد. در این نقطه و پس از عدم موفقیت، شیخ حمد امیر وقت قطر، قدرت را فورا به پسرش واگذار کرد و امیر جدید قطر وارد مذاکرات با ایران و ترکیه شد تا از حمله نزدیک عربستان در امان باشد. در وضعیتی که آمریکا و رژیم صهیونیستی با شکست صد در صدی ناچار به تغییر راهبرد در منطقه بودند، کشورهای تحتالحمایهشان نیز به همان نسبت، نقششان در معادلات منطقهای و فرامنطقهای تغییر کرد که قطر نیز از جمله آنها بود.
* سیاست خارجی دوحه؛ هدف یا وسیله
پس از کودتای شیخ حمد آلثانی علیه پدرش شیخ خلیفه، نگاه کشورهای عربی به قطر به عنوان تهدیدی جدید، تغییر کرد. شیخ حمد یکی از اصول جامعه بدوی را که همان پدرسالاری بود نقض کرد و به همین خاطر تمام شیخنشینها علیه این اقدام به پا خاستند و قطر را در این برهه به سمت انزوا بردند. شیخ حمد نیز برای توجیه خود و ریزشهایی که اتفاق افتاد، دست به اقداماتی زد تا از این طریق از انزوا خارج شود. با تاسیس شبکه الجزیره و توسعه میادین گازی، قطر تا حدودی از وضعیت سابق فاصله گرفت و به سمت حضور فعال در منطقه و فراتر از آن پیش رفت.
این کشور در چالشهای گوناگون سعی داشته است به عنوان میانجی به حل اختلافات طرفهای درگیر بپردازد که در نمونههایی موفق بوده و در برخی موارد شکست خورده است. اصل حضور قطر در عرصه سیاست خارجه اما در سایه نقش وابسته این کشور به آمریکا تعریف میشود. قطر یک کشور ذرهبینی است که با جمعیت زیر 300 هزار نفر که اصالتا به خاندانهای قطری بازمیگردند و 5 میلیون مهاجر خارجی، میزبان بزرگترین پایگاه هوایی آمریکاست. در واقع پس از استقلال این کشور، خواست امیران قطر بوده است که تحت حمایت آمریکا باشند و این خواست تا امروز ادامه داشته است. آمریکا نیز برای نفوذ و توسعه قدرتش در منطقه و پیگیری منافعش نیازمند کشورهایی است تا اهدافش را دنبال کنند و در همین راستا به این کشورها ماموریتهایی واگذار میکند تا از این طریق هم به آنها هویت دهد و هم آنکه به منابع قدرتش دسترسی داشته باشد.
* قطر و مساله فلسطین
از 7 اکتبر 2023 و آغاز درگیری میان ائتلاف غربی - عربی - عبری و مردم فلسطین، قطر به عنوان دولت میانجی حضور پررنگی در عرصه بینالملل و پیشبرد مذاکرات آتشبس داشته است. شبکه الجزیره قطر نیز با حمایت از مقاومت مردم فلسطین و محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی به عنوان «رسانه مقاومت» - که سابقا در 2006 نیز به آن معروف شده بود - در افکار عمومی یاد میشود. همچنین در برههای که قطر میزبان شهید اسماعیل هنیه، رئیس جنبش مقاومت حماس بود، جایگاه این کشور در افکار بسیاری از ملتها ارتقا یافت، چرا که این کشور، تنها کشور عربی بود که به شهید هنیه اجازه استقرار در کشورش را داد. در چنین وضعیتی قطر در پی آن است خود را قیم ملت فلسطین بنامد و در نهایت این کشور به عنوان نجاتدهنده مردم فلسطین از ظلم و ستم رژیم صهیونیستی معرفی شود. سران این کشور نیز به صورت مستقیم و غیرمستقیم به این امر پرداختهاند و بارها خود را متولی مساله فلسطین خواندهاند. این موارد در حالی مطرح میشود که رژیم صهیونیستی در باریکه غزه از هیچ جنایتی فروگذار نکرده است و قطر در واقع در مساله فلسطین به دنبال کسب مشروعیت بینالمللی است. همان طور که ذکر شد، قطر یک کشور وابسته است و الان نیز اگر به عنوان حامی حماس و مردم فلسطین دست به کنشگری میزند، به واسطه آن است که غرب نیاز دارد کسی در منطقه حماس را مدیریت کند. قطر کشوری است که حامی اخوانالمسلمین در منطقه است اما در داخل کشورش اجازه هیچگونه ظهور و بروزی به آنها نمیدهد. در واقع مدیریت اخوان در سطح منطقه به این کشور واگذار شده، البته بخشی از آن نیز به ترکیه محول شده است. این کشور در واقعیت چیزی از خود ندارد و در عمل نقشهایی را که به آن واگذار شده است، اجرا میکند. اساسا تمام شیخنشینهای خلیجفارس چنین ویژگیای را دارا هستند. در مساله فلسطین نیز با وجود نقش پررنگ الجزیره در نمایش جنایات رژیم صهیونیستی، آنچه در حال وقوع است - از حمایت تا محکومیت - اولا در راستای منافعش و ثانیا در جهت وظیفهای است که اجرای آن به این کشور اجبار شده است. نکته دیگر در رابطه با حضور فعالانه قطر، رقابت این کشور با جمهوری اسلامی ایران در این مساله است. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، دفاع از ملتهای مظلوم و مشخصا حمایت از مردم فلسطین، سیاست راهبردی جمهوری اسلامی بوده است. با تشکیل محور مقاومت، ایران قطب اصلی و جهتدهنده سیاستهای مقاومت در منطقه غرب آسیاست و این موضوع سبب تضعیف آمریکا و رژیم صهیونیستی شده و به همین خاطر قطر به عنوان بازیگر اصلی مورد حمایت آمریکا در رقابت با ایران در مساله فلسطین وارد میدان شد و متناسب با ماموریتی که دریافت کرد از ابزار رسانه تا حمایت مالی، اهداف آمریکا و رژیم را دنبال کرد اما این بازی طوری طرحریزی شده که در مقاطع گوناگون، قالبهای متفاوت داشته است. برای مثال در سال 2006 الجزیره به عنوان ابزار سیاسی قطر به حمایت از مقاومت پرداخت و در بحران سوریه دقیقا خلاف آن عمل کرد. در واقع قطر بازیگر زیرکی است که ماموریتش را که از جانب قدرتهای فرامنطقهای به او واگذار شده، بخوبی انجام میدهد و گاه در حمایت از مقاومت برمیخیزد و گاه در مخالفت از آن. همان طور که در روزهای گذشته سفیر این کشور در آمریکا در مقالهای در روزنامه والاستریت ژورنال نوشت که کشورش از حماس حمایت نمیکند. اساسا سیاست قطر دوگانه است و در نهایت طبق وظیفهای که به آن محول شده، اقدام میکند.
ارسال به دوستان
75 درصد رتبههای زیر 3000 کنکور امسال از دانشآموزان مدارس دولتی و داوطلبان مناطق محروم بودند
پیشتازی مدارس دولتی در کنکور
گروه اجتماعی: بسیاری از والدین متحمل هزینههای گزاف برای تحصیل فرزندانشان در مدارس غیردولتی میشوند و بر این باورند تحصیل در مدارس خصوصی به دلیل کاهش تراکم دانشآموزان، برخورداری از تجهیزات مدرن آموزشی و فضای مناسب همراه با اساتید مجرب میتواند در دستیابی فرزندانشان به رتبههای برتر کنکور تاثیر بگذارد ولی نتایج آزمون کنکور امسال نشان داد 75 درصد رتبههای زیر ۳ هزار کنکور از مدارس دولتی و مناطق محروم بودهاند. از طرفی نیز اثبات شده است مجموع نمرات دانشآموزان مدارس دولتی بیشتر از مدارس غیردولتی در ۳ رشته ریاضی، تجربی و انسانی است؛ نتایج قابل توجهی که حاصل تمرکز دانشآموزان مدارس دولتی بر محتوای کتابهای درسی به جای مهارتهای تستزنی، همچنین رعایت عدالت برای شکوفایی استعدادهای درخشان و راهیابی دانشآموزان دهکهای پایین به مدارس سمپاد در دولت گذشته است. طبق مصوبه هیات دولت، تمام هزینههای دانشآموزان مستعد در صورت راهیابی به مدارس سمپاد، توسط دولت پرداخت میشود. این در حالی است که تا سال ۱۴۰۱ بیش از ۵۰ درصد ظرفیت مدارس سمپاد در اختیار ۲ دهک نهم و دهم بود ولی طی 2 سال اخیر سهم دانشآموزان دهکهای اول، دوم، سوم و چهارم از مدارس سمپاد ۴۵ درصد افزایش یافته است. در این باره رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی گفت: 75 درصد رتبههای زیر ۳ هزار آزمون سراسری از مدارس دولتی شامل مدارس سمپاد، هیات امنایی و عادی بودهاند. دومین جلسه روسای کارگروههای شورای تحول و ارتقای علوم انسانی به ریاست سید سعیدرضا عاملی، رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی در محل دبیرخانه این شورا برگزار شد. وی با بیان اینکه مدارس سمپاد به عنوان مدارس خاص دولتی باید تقویت شوند، ادامه داد: به اشتباه عنوان شده اکثر رتبههای برتر و تا رتبه ۳ هزار کنکور سراسری سال 1403 از مدارس غیردولتی بودهاند، در حالی که اینگونه نیست و 75 درصد رتبههای زیر ۳ هزار از مدارس دولتی شامل مدارس سمپاد، هیاتامنایی و عادی بودهاند. عاملی افزود: جابهجایی دهکهای اقتصادی در ۳ هزار نفر اول ایجاد شده است و داوطلبان از دهکهای ۲، ۳، ۴، 5 و 6 جزء رتبههای برتر هستند. رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی عنوان کرد: ۴۸ درصد پذیرفتهشدگان دانشگاهها از گروههای علوم انسانی و هنر هستند به همین دلیل برنامهریزیهای شورای تحول درباره رشتههای علوم انسانی مهم است. عاملی افزود: اصلاح سرفصلهای درسی به کارگروههای تخصصی واگذار شده است، چون نگاه تخصصی دارند. ۷۲ درصد رشتههای علوم انسانی کد شغلی مشخص ندارند، اگر ۲۰ درصد پذیرش دانشجو برای دانش باشد برای ۸۰ درصد دیگر باید به فکر شغل متناظر باشیم. همچنین باید سعی کنیم شرکتهای دانشبنیان در میان رشتههای علومانسانی نیز تقویت شود. وی گفت: بازنگری آییننامه ارتقای اعضای هیات علمی دانشگاهها در گروه علوم انسانی، علوم اجتماعی و هنر به مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور واگذار شده است، در آییننامه جدید مطالعات تطبیقی انجام و فضا برای گروههای تخصصی علوماجتماعی و علوم انسانی فراهم شده است. رئیس شورای تحول و علوم انسانی بیان کرد: آییننامه ارتقای وزارت علوم برگشت داده شد چون اصول دهگانه حاکم بر آییننامه که در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شده است رعایت نشده بود. دکتر عاملی عنوان کرد: به الگوریتم چندین متغیره نیاز داریم که بتواند شغل و رشتههای دانشگاهی را ساماندهی کند. این الگوریتم باید سیستم هشدار نیز داشته باشد. تعداد زیادی فارغالتحصیل از رشتههای مهندسی داریم که میتوانند این الگوریتم را طراحی کنند. بودجه دانشگاهها نیز اندک است و بودجه سال جاری نشان میدهد کل بودجه وزارت علوم یک میلیارد دلار بوده است، در حالی که بودجه یک دانشگاه عربستان اینقدر است.
* نمرات دانشآموزان مدارس دولتی بیشتر از غیردولتیهاست
سهم سوابق تحصیلی در کنکور امسال حدود ۵۰ درصد بود اما در سال آینده یعنی ۱۴۰۴ به ۶۰ درصد افزایش مییابد؛ موضوعی که نشان میدهد سهم سوابق تحصیلی برای دستیابی به رتبههای برتر کنکور قابل توجه است. رئیس مرکز سنجش و ارزیابی کیفیت نظام آموزشوپرورش با بیان اینکه تاثیر سابقه تحصیلی در کنکور باعث شده برابری آموزشی ارتقا یابد، گفت: دستیابی داوطلبان مناطق محروم به رتبههای برتر کنکور بیشتر شده و دادههای آماری این موضوع را اثبات کرده است. محسن زارعی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه محاسبهای که در میانگین نمرات 3 رشته شاخه نظری انجام شده نشان میدهد مجموع نمرات دانشآموزان مدارس دولتی بیشتر از مدارس غیردولتی در ۳ رشته ریاضی، تجربی و انسانی بوده است، گفت: چرایی این موضوع بازمیگردد به تمرکز مدارس غیردولتی که با توجه به تاثیر نمرات امتحانات نهایی در کنکور کماکان بر مهارتهای تستزنی و آمادگی دانشآموزان برای آزمون سراسری است. وی با بیان اینکه سال گذشته هم همین اتفاق افتاده بود، افزود: آزمونهای نهایی سال گذشته سهم ۴۰ درصدی و امسال نیز سهم ۵۰ درصدی را به خود اختصاص دادند و طراحی سوالات مبتنی بر کتاب بود نه مهارتهای تستزنی و حفظ کردن، بنابراین یادگیری باید برای دانشآموزان اتفاق بیفتد. رئیس مرکز سنجش و ارزیابی کیفیت نظام آموزشوپرورش با بیان اینکه این موضوع را نمیتوان به همه مدارس تعمیم داد گفت: در بین مدارس غیردولتی، مدارسی هستند که اصول را رعایت میکنند و دانشآموزان آنان نتیجه خوبی هم گرفتند. زارعی با بیان اینکه قطعا به جهت تعداد دانشآموزان و تراکم پایین کلاسها از مدارس غیردولتی انتظار میرفت که عملکرد بهتری داشته باشند، گفت: خود موسسان نیز به پیشرفت تحصیلی دانشآموزان توجه بیشتری داشته و خانوادهها نیز دغدغه بیشتری نسبت به این موضوع دارند اما آنچه انتظار میرفت حاصل نشد. وی با بیان اینکه پیشنهاد میشود مدارس حتما به کتاب بازگردند و اصل یادگیری را مبنا قرار دهند، افزود: تاکید بر حافظه محوری و مهارتهای تستزنی و تکنیکها سر جای خود قرار دارد اما دانشآموز باید برای یادگیری آماده شود تا نتیجه بهتری از عملکرد خود داشته باشد. رئیس مرکز سنجش و ارزیابی کیفیت نظام آموزشوپرورش در پاسخ به این سوال که با توجه به نمرات دانشآموزان آیا عدالت آموزشی در مدارس جاری شده است؟ اظهار کرد: عدالت معنای وسیعی دارد و نمیتوان ادعا کرد عدالت همه جا برقرار است، منتها ادعایی که میتوانیم داشته باشیم این است که تاثیر سابقه تحصیلی باعث شده برابری آموزشی ارتقا پیدا کند و دستیابی داوطلبان مناطق محروم به رتبههای برتر کنکور بیشتر شود که دادهها این موضوع را اثبات کرده است. زارعی پیشتر درباره آمار پیشرفت معدل استانها گفته بود: استان یزد، بیشترین پیشرفت معدل را از سال ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۳ داشته که 0.99 درصد نزدیک به یک بوده است. بعد از آن استانهای سمنان، تهران و مازندران بیشترین تغییر را داشتند. خراسان رضوی، قزوین، زنجان و خوزستان بعد از این استانها نزدیک به 0.7 دهم درصد و بیشتر افزایش نمره داشتند. هرمزگان، کرمان، فارس، خراسان جنوبی و اصفهان نیز نمرات را بعد از این استانها بخوبی افزایش دادند.
ارسال به دوستان
وزیر علوم: بیشتر اساتید و دانشجویان اخراجی به دانشگاه برگشتهاند
خب حل شد!
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری روز گذشته اعلام کرد بیشتر اساتید و دانشجویان اخراجی به دانشگاه برگشتهاند. اظهارات حسین سیماییصراف در حالی است که رئیسجمهور اخیرا در آیین تکریم و معارفه وزیران سابق و فعلی علوم، تحقیقات و فناوری از وزرای علوم، بهداشت و آموزشوپرورش خواسته بود پرونده همه اساتیدی را که به هر طریقی دانشگاه، آنها را لغو قرارداد یا اخراج کرده است، بازنگری کنند و دانشجویان را برگردانند. وزیر علوم دیروز در حاشیه اجلاس روسای دانشگاهها در جمع خبرنگاران از بازگشت برخی اساتید اخراجی به دانشگاه خبر داد و گفت: دانشجویانی که در هفتههای گذشته تعلیق شدهاند، میتوانند شکایت کنند و شکایات آنها در کمال بیطرفی بررسی میشود. سیمایی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا اساتیدی بودهاند که در دوره قبل تعلیق یا اخراج شدهاند اما در دولت جدید به دانشگاه بازگشته باشند؟ گفت: بله! کموبیش بازگشتهاند اما حضور ذهن ندارم که چه تعداد هستند. وی در واکنش به استعفای رئیس دانشگاه تربیت مدرس گفت: رئیس دانشگاه تربیت مدرس در دوره آقای زلفیگل استعفا کرده بود اما موافقت نشد. مجدد ایشان استعفا کردند و در حال حاضر سر پست خود هستند. وزیر علوم در واکنش به احکام تعلیق چند دانشجو در هفتههای اخیر در دانشگاههای تبریز، تربیت مدرس و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: این افراد مجدد میتوانند شکایت کنند. اگر محکومیت انتظامی و انضباطی پیدا کردهاند میتوانند شکایت کنند و از فرصتی که رئیسجمهور و معاون اول در این رابطه ایجاد کردهاند، میتوانند استفاده کنند و در کمال بیطرفی بررسی خواهد شد. وی در پاسخ به سوال یکی دیگر از خبرنگاران مبنی بر اینکه شما تاکید داشتید روسای دانشگاه سریعتر به پرونده اساتید اخراجی رسیدگی کنند آیا آماری از این اساتید دارید یا خیر؟ بیان کرد: خیر! آمار مشخصی نداریم ولی شکایاتی به دست ما رسیده است اما صرف وصول شکایت به این معنا نیست که ادعا هم درست است و باید بررسی شود. سیمایی درباره سازوکار بررسی این پروندهها گفت: حسب مطالباتی که انجام شده، آقای رئیسجمهور و معاون اول یک فرصت برای تجدیدنظر در آرای صادره ایجاد کردند. مفهوم دستور رئیسجمهوری این نیست که هر چه اتفاق افتاده غلط بوده است. ما حسب شکایاتی که انجام شده که بعضیها مدعی هستند با آنها سیاسی برخورد شده است و برخورد با آنها قضایی و انضباطی نبوده بلکه سلیقهای و بر اساس شواهد غلطی بوده است، موضوع را بررسی میکنیم. وی ادامه داد: خب حالا یک فرصتی است برای تجدیدنظر و بازبینی همان پرونده، سازوکار آن در دفتر بازرسی و شکایت فراهم است، از طریق یک کارگروهی خواهد بود مرکب از کارشناس حقوقی، مدیر بازرسی و شکایات یکسری مدیران ذیربط. حتی ما خواهش کردیم یکی از قضات عالیرتبه کشوری نیز در این کارگروه باشد و کاملا بیطرفانه به این مساله رسیدگی شود تا تضییع حقی رخ ندهد.
وزیر علوم درباره اینکه برخی دانشجویان بهخاطر برخی رفتارها حکم قضایی دارند، آیا پرونده آنها نیز بررسی میشود، افزود: قاعدتا ما دخالتی در امور قضایی نمیتوانیم داشته باشیم اما تفاهم خوبی با قوهقضائیه داریم که پروندههای دانشجویی و اعضای هیات علمی که احیانا در قضایا و حوادث گرفتار شدند، نظرات ما را نیز در کارگروه بشنوند و این قول را دادهاند در کارگروهی پروندهها دوباره مطرح شود. امیدواریم با طرح آن پروندهها و شنیدن نظرات و گزارشهای کارشناسی ما، تجدیدنظری در آرای آنها نیز صورت گیرد. وی درباره اینکه گفته میشود از سوی نمایندگان مجلس فشارهایی برای عدم تغییر برخی رؤسای دانشگاهها وجود دارد، آیا این مساله درست است یا خیر؟ گفت: نمایندگان هیچ دخالتی در روند انتصاب یا برکناری ندارند. سیمایی درباره تغییر رؤسای دانشگاهها گفت: صرف اینکه یک رئیس دانشگاه در گذشته منصوب شده است دلیل کافی برای برکناری وی نیست، ما بنا را بر این میگذاریم که از تجارب گذشته و مدیران گذشته استفاده کنیم ولیکن به هر حال دولت تغییر کرده است و شعار اساسی دکتر پزشکیان نیز وفاق ملی است، بنابراین یکی از معیارهای ما برای تداوم همکاری با مدیران فعلی و برای انتخاب مدیران آینده مدیری است که بیشترین قدرت توافقسازی را داشته باشد. یعنی در دانشگاه فراگیرتر از بقیه باشد و با تنوع سلایق و عقاید و تکثر روشها سازگار باشد؛ این میشود معیار ما برای تداوم همکاری. وزیر علوم تاکید کرد: برای تغییر عجلهای نداریم. البته ما در دوره گذشته آماری گرفتیم در 6 ماهه اول کار دولت قبل که ۸۰ رئیس دانشگاه و پژوهشگاه تغییر کرده بود ولی من الان هیچ برآوردی ندارم چه تعداد و با چه سرعتی تغییر کنند. ما بنا را بر همکاری گذاشتهایم و اگر از یک جایی عملکردی گزارش شود یا شکایت شود و به دستمان برسد آنوقت مجبوریم اقدام کنیم و البته اقدام ما اقدام روشمندی خواهد بود. وی ادامه داد: اقدام ما بر اساس یک یا ۲ اعتراض نخواهد بود، هیاتهایی را اعزام میکنیم خیلی بیطرف و کارشناسان از داخل دانشگاه تحقیق میکند و گزارش میدهند و گزارش ارزیابی و با حوصله رسیدگی میشود ولی تکرار میکنم صرف انتصاب در گذشته دلیل بر تغییر نخواهد بود.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از ضرورت اجرای طرحهای اشتغالزا برای کاهش نرخ بیکاری در کشور گزارش میدهد
تحصیلکردهها در اولویت اشتغالزایی
گروه اقتصادی: اشتغالزایی به دلیل اینکه با معیشت مردم ارتباط تنگاتنگی دارد همواره باید مورد توجه دولتها قرار گیرد. در اواخر دولت سیزدهم نرخ بیکاری با کاهش 0.5 درصدی به 7.7 درصد رسید و حالا دولت چهاردهم سهمیهبندی ایجاد یک میلیون فرصت شغلی در سال 1403 را برنامهریزی کرده است.
اشتغال از مهمترین موضوعاتی است که هم از نظر تامین معیشت و رفاه فرد و خانوار و هم از نظر افزایش رشد اقتصادی دارای اهمیت است. دولت سیزدهم از ابتدای فعالیت، با طرح موضوع «ایجاد 4 میلیون فرصت شغلی طی 4 سال»، توجه و تمرکز بر حوزه اشتغالزایی را به عنوان یکی از اصلیترین برنامههای خود در دستور کار قرار داد.
بر این اساس هدفگذاری انجامشده توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای تحقق اهداف عالیه نظام از منظر اقتصادی، نرخ بیکاری تمام استانها در سال 1403 باید حدود 0.9 درصد کاهش یابد، همچنین در استانهای دارای نرخ بیکاری ۲ رقمی، باید 2 برابر آمار بیکاری یعنی 1.8 درصد کاهش یابد. بر این مبنا باید جمعیت شاغلان از 24 میلیون و 391 هزار نفر به 25 میلیون و 391 هزار نفر برسد. بر این مبنا باید اشتغالزایی یک میلیون نفری در سال جاری محقق شود، همچنین جمعیت فعال کشور از 26 میلیون و 670 هزار نفر به 27 میلیون و 485 هزار نفر برسد، ضمن اینکه در پایان سال 1403 جمعیت بیکار کشور از 2 میلیون و 279 هزار نفر باید به 2 میلیون و 94 هزار نفر کاهش داشته باشد.
بر این مبنا باید در پایان سال 1403 حدود 185 هزار نفر کمتر از پایان سال 1402 بیکار وجود داشته باشد، همچنین نرخ بیکاری از 8.5 درصد پایان 1402 به 7.6 درصد در پایان 1403 برسد. در صورت تحقق این هدفگذاری حدود 9 دهم درصد از نرخ بیکاری کاسته خواهد شد. نرخ مشارکت نیز در صورت تحقق این هدفگذاری از 41.3 درصد به 42.1 درصد میرسد و نشاندهنده افزایش 8 دهم درصدی خواهد بود. نسبت اشتغال نیز از 37.8 درصد به 37.9 درصد باید ارتقا یابد که شامل بهبود 1.1 درصدی خواهد بود.
* وضعیت اشتغال و بیکاری کشور
برای آگاهی از وضعیت اشتغال و بیکاری کشور باید آمار سالهای گذشته مورد بررسی قرار بگیرد. طی 4 سال گذشته سهم فارغالتحصیلان از اشتغال ایجادی کمتر از تحصیل نکردهها بوده است. به طور متوسط حدود 25 درصد از کل اشتغال کشور به فارغالتحصیلان اختصاص یافته است. بر این اساس سهم فارغالتحصیلان از کل فرصتهای شغلی جدید 245 هزار نفر تعیین شده است.
در دولت سیزدهم بر اساس خالص اشتغال ایجادی آمارها ۸۹ درصد افزایش داشته و رکورد نرخ بیکاری در بهار 1403 به 7.7 درصد رسید. این دادهها از بهبود عملکرد بهتر دولت سیزدهم در زمینه اشتغال نسبت به دولت قبل حکایت دارد.
مطابق گزارش مرکز آمار ایران در بهار ۱۴۰۳، تعداد شاغلان کشور ۲۴ میلیون و ۷۴۵ هزار و ۵۲۸ نفر بوده که نسبت به فصل مشابه سال ۱۴۰۰ بیش از یک میلیون و ۶۹۶ هزار نفر افزایش داشته است. خالص اشتغال ایجادی در ۳ سال گذشته یک میلیون و ۶۹۶ هزار نفر بوده که افزایشی ۸۹ درصدی را نسبت به دوره قبل نشان میدهد.
خالص اشتغال ایجادی در ۳ سال گذشته به طور متوسط ۳۵۶ هزار نفر رشد کرده است، در حالی که از سال 93 تا 1400 به طور متوسط هر سال خالص اشتغال ۱۸۸ هزار نفر بوده است. از سال 1384 تا 1392 نیز سالانه برای ۳۴۶ هزار نفر اشتغالزایی ایجاد شده است.
بر اساس تعریف، «خالص اشتغال» به مجموع اشتغالزایی انجامشده در دوره مورد نظر منهای شاغلانی گفته میشود که در همین دوره از گروه جمعیت شاغلان خارج شدهاند و افراد بیکارشده، افراد بازنشستهشده و افراد فوتشده را شامل میشود.
اشتغال ناقص نیز شامل همه شاغلانی است که به دلایل اقتصادی همچون رکود کاری، پیدا نکردن کار با ساعت کار بیشتر، قرار داشتن در فصل غیرکاری و... کمتر از ۴۴ ساعت در هفته کار میکنند و آماده انجام کار اضافه در هفته هستند. این افراد به دلایل مختلف کمتر از حد استاندارد در هفته کار میکنند و تحت عنوان اشتغال ناقص شناخته میشوند.
* روند کاهش نرخ بیکاری در ایران
طبق گزارش اخیر مرکز آمار، نرخ بیکاری در بهار ۱۴۰۳ با کاهش 0.5 درصدی به 7.7 درصد رسید، در حالی که نرخ مشارکت اقتصادی در مقایسه با فصل مشابه قبل ثابت بوده است. همچنین 41.2 درصد جمعیت ۱۵ سال و بیشتر از نظر اقتصادی فعال بوده و در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفتهاند. همچنین در بهار 1403 به جمعیت فعال ۱۵ سال و بیشتر نسبت به فصل مشابه سال قبل افزوده شده است.
در بررسی بخشهای عمده اقتصادی نیز بخش خدمات همچنان پیشتاز عرصه ایجاد اشتغال است و با 52.4 درصد بیشترین سهم اشتغال را به خود اختصاص داده است. بخشهای صنعت و کشاورزی هم به ترتیب با 33.0 درصد و 14.5 درصد در رده بعد قرار دارند.
کاهش یک درصدی نرخ بیکاری زنان، افزایش 2.4 درصدی سهم زنان فارغالتحصیل شاغل از کل زنان شاغل، کاهش 0.4 درصدی اشتغال ناقص، کاهش نرخ بیکاری در ۱۹ استان، افزایش 0.2 درصدی نرخ مشارکت زنان، افزایشی شدن نرخ مشارکت اقتصادی در ۱۶ استان، افزایش خالص اشتغال به ۴۳۹ هزار و ۸۱۴ نفر، کاهش تعداد بیکاران به ۸۹ هزار و ۳۸۳ نفر، تکرقمی شدن نرخ بیکاری در ۲۶ استان و ثبت نرخ بیکاری ۲ رقمی تنها در ۵ استان کشور از جمله نتایج گزارش اخیر مرکز آمار ایران به شمار میرود و نشاندهنده اهتمام دولت سیزدهم در رشد شاخصهای بازار کار و کاهش نرخ بیکاری در اکثر استانهای کشور است.
طبق این گزارش، کمترین نرخ بیکاری ثبتشده مربوط به استان مرکزی با 4.8 درصد است و استانهای تهران، آذربایجان غربی، یزد، فارس، مازندران، خراسان رضوی، زنجان و گیلان با نرخ بیکاری کمتر از ۷ درصد در ردههای بعد قرار دارند.
در بهار ۱۴۰۳ کمترین نرخ بیکاری در ۲۰ سال اخیر ثبت شد. تغییر معادله عرضه و تقاضای بازار کار و اعمال سیاستهای توسعه اشتغال، منجر به بهبود فضای کسبوکار و استمرار کاهش نرخ بیکاری شده است.
* راهکار کاهش نرخ بیکاری در مناطق محروم
با توجه به اینکه عمده جمعیت فقیر جهان در مناطق و بافتهای روستایی کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند بنابراین اشتغالزایی در مناطق محروم و روستایی اهمیت بسیاری دارد. توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی در مناطق محروم اهمیت بالایی دارد. برای دستیابی به این هدف باید کارآفرینی به عنوان موتور توسعه و رشد اقتصادی کشورها در ایران نیز مورد توجه قرار بگیرد.
ایجاد فرصتهای شغلی از طریق کارآفرینی در اشتغالزایی تحصیلکردهها اهمیت دارد، بنابراین دولت چهاردهم باید در راستای سیاستهای دولت قبل به بسترسازی برای حمایت از کارآفرینان بویژه برای مناطق محروم اهمیت بدهد. از طرف دیگر با توجه به مشکلاتی که در زمینه مهاجرت وجود دارد، لازمه حل مشکلات کنونی و رسیدن به توسعه، توجه به روستاها و بخش روستایی است.
اشتغالزایی نیازمند زیرساختهایی است که دولت باید از طریق اجرای طرحهای اقتصادی ایجاد کند، همچنین باید از طریق سیاستگذاریهای درست از اشتغال کارآفرینان حمایت به عمل آورد. علاوه بر این، نابسامانی اقتصاد و وجود فساد اقتصادی نیز در دستیابی به اهداف اشتغال موانع بزرگ محسوب میشوند.
نیازسنجی موضوع مهم دیگری است که در این مسیر باید آن را مدنظر قرار دهیم. برای مثال اگر قرار است محصولی تولید کنیم، نخستین کار ما باید تحقیق درباره نیاز بازار به آن محصول باشد. این جمله یعنی چه؟! یعنی باید بررسی کنیم بازار داخلی و خارجی، چه میزان به این محصول نیاز دارد و بازار فروش آن در چه سطحی قرار میگیرد. این کار در واقع سنجش ریسک تولید محصول در گام اول است.
مشکلات و معضلات روستاها در تمام جهان ناشی از ۲ مساله اساسی است: یکی کمبود امکانات اجتماعی (ضعف زیرساخت) و دیگری کمبود درآمد (ضعف اقتصادی) است. از جمله امکانات اجتماعی میتوان به خدمات بهداشتی، آموزشی، بیمه و تامین اجتماعی، خطوط ارتباطی (حملونقل و مخابرات)، امنیت، آب آشامیدنی، سوخت، برق و امثالهم اشاره کرد. اگرچه بسیاری از دولتها برنامههای گسترده و پرهزینهای را برای بهبود این زیرساختها انجام دادهاند اما همچنان کسبوکارها در روستاها با چالش مواجه است و سیل مهاجرت از روستا به شهر ادامه دارد.
در حال حاضر کارآفرینی خصوصی تنها راهکار اشتغالزایی و افزایش درآمدهای مردم روستایی است. مطالعات مختلف نشان داده که یکی از مهمترین اهداف توسعه اقتصادی ایجاد اشتغال با سازوکار کارآفرینی است. کارآفرینی باعث کاهش بیکاری و افزایش بهرهوری افراد و منابع و بالطبع افزایش درآمد مردم جامعه میشود.
تعاریف مختلفی از کارآفرینی وجود دارد. بعضی آن را به معنای نوآوری، بعضی معادل مخاطرهپذیری و برخی به عنوان نیروی ثباتدهنده و متعادلکننده بازار تعریف میکنند. شومپیتر، اقتصاددان و نظریهپرداز اجتماعی، مطالب گستردهای پیرامون کارآفرینی و تأثیر آن بر اقتصاد نوشته است. تز شومپیتر این بود که کارآفرینان نوآور موجب نوعی «عدم تعادل پویا» در اقتصاد میشوند. فرد کارآفرین با تجاریسازی نوآوری و جا انداختن آن در محیطی که قبلا فاقد آن بوده، تعادل اقتصادی را بر هم میزند.
ارسال به دوستان
نگاه
جنگ قدرت در بند زنان اوین
کبری آسوپار: 3-2 نفر از عقلای اصلاحطلب خواستهاند نامه افشاگرانه فائزه هاشمی علیه زندانیان امنیتی - سیاسی زن در اوین را مصادره به مطلوب کنند و از شجاعت او نوشتهاند. شاید بیراه هم نباشد؛ فائزه هاشمی اغلب بیپرواست و در نقد حتی مرز گستاخی را هم درمینوردد. اینجا اما بیپرواییاش بیشتر به چشم میآید، چون نه طیف مقابل را، بلکه تیغ را بر خودی کشیده و چنانکه از متن نوشتهاش برمیآید، پس از مدتها محافظهکاری (۲۲ ماه) سرانجام عنان از کف داده و گوشهای از منجلاب رفتار زندانیان سیاسی زن را بازگو کرده است.
اهل سیاست اگر تربیت اخلاقی نداشته باشند، وقتی در جنگ قدرت میافتند، جسور میشوند و هم از این رو، فائزه هاشمی که مقهور حلقه مافیایی لیدرهای ضدانقلاب درون اوین، نتوانسته همان آقازاده بیرون باشد و بالا بنشیند و لیدری کند، ترجیح داده با ابزار افشاگری، هم گوش اهل اوین را بپیچاند و هم بگوید من هنوز هم فائزه هاشمیام!
نامه فائزه مهم است، چون همه هویتی را که زنان سیاسی اوین برای خود ساختهاند، به آتش میکشد و اپوزیسیون را با چالشی جدی مواجه میکند. او در این نامه به سیاق همیشه، علیه جمهوری اسلامی هم نوشته است که البته تکراری است و از چون اویی هم جدید و قابل تامل نیست؛ هر کس در وصف حکومتی که قبول ندارد، هر ادعایی ممکن است بکند و اثبات صدق کلامش نیاز به راستیآزمایی جدی دارد اما آنچه نامه فائزه هاشمی را مهم میکند، اقرار او علیه جریان خودیشان است و این همان چیزی است که اهل حقوق آن را قابل اعتنا و مسموع میدانند.
زنان سیاسی زندانی در اوین، خود را حامی حقوق بشر میدانند و شاخص آنها هم نرگس محمدی زندانی نزدیک به مجاهدین خلق است که با همین ژستها و لابیهای پشت پرده گروهکی توانست اعتماد غرب را جلب کند و جایزه یک میلیون دلاری صلح نوبل را بگیرد.
توصیفات نامه مذکور از بند سیاسی زنان در اوین همین هویت مدافع حقوق بشر بودن را به آتش میکشد و فائزه هاشمی اوصافی از این بند 65 نفره مینویسد که مخاطب با او در جمله آغازین نامهاش که «مشاهداتم در زندان حالم را از هر مبارزهای به هم میزند»، کاملا همراه میشود. فائزه به قول خودش سطورش را با «اشک و آه» مینویسد و اینگونه جمع زنان سیاسی اپوزیسیون در اوین را توصیف میکند: «در کلام عالی و در عمل خالی، نظریهپردازانی از درون تهی، دیکتاتورهای کوچک و حقیر که کمتر کسی یارای نقد کردن یا ایستادن در مقابل آنها را دارد»...
و البته اگر هم کسی نقدشان کند، با موجی روبهرو میشود که یا او را تسلیم خود میکند یا به زندگی عادی بازمیگردد و مبارزه با جمهوری اسلامی را بیخیال میشود: «تنگنظری، تهمت، پروندهسازی، هتاکی، حذف و طرد، تخریب شخصیت، ضربات، تهدید، دور ریختن آرا و ضرب و جرح!»
سیاههای که فائزه نوشته، دیگر برگی از کتاب قطور ادعاهای حقوق بشری و زنانه این جماعت باقی میگذارد؟
بخش دیگر هویت زنان سیاسی برانداز در اوین، مظلومنمایی پیرامون نوع رفتار با آنهاست که فائزه هاشمی همه آن صحبتها درباره بدرفتاری با زندانیان از سوی مسؤولان زندان و نیروهای ذیربط را «خبرسازی و نشر اخبار مبالغهآمیز» میخواند و از حضور ثابت پزشک زنان و سونوگرافی و تغذیه مناسب میگوید.
آزادی بیان هویت دیگری است که براندازان مدعی آن هستند اما فائزه آن را هم زیر سوال میبرد؛ وقتی از این میگوید که این دیکتاتورها مانع رای دادن زندانیها در انتخابات شدند یا اگر کسی با آنها همراه نشود، او را «با انگهای نادرستی چون مزدور، دارای ماموریت، آدمفروش، جاسوس، حکومتی و کارمند دولت در اینجا» ساکت میکنند!
این منجلاب چنان آمیخته به قساوت است که فائزه هاشمی صریح و علنی از بیم جان خود میگوید. یعنی موضوع آسیب فیزیکی که لیدرهای برانداز در اوین از آن برای اعمال قدرت خود استفاده میکنند، صرفا به «ضربات و ضرب و شتم» ختم نمیشود و ممکن است به حذف فیزیکی کامل هم دست بزنند که البته یادآور پروژههای «حذف درونگروهی» منافقین علیه نیروهایی از خود است که تن به دیکتاتوری لیدرها نمیدادند.
فائزه هاشمی از تازهواردهایی میگوید که حس «بهت و پشیمانی» و از «چاله به چاه» افتادن دارند اما به نظر میرسد خود او هم با 60 سال سن و سالها کار سیاسی و کنشگری حمایتی از همین زنان سیاسی اوین، اکنون تازه دریافته آنچه از آن حمایت میکرد، سرابی بزکشده از حقوق بشر و حمایت از زنان و آزادی بیان و رواداری و صلح است و تازه دریافته «در زندان که قدرتی ندارند اینگونهاند، وای اگر قدرتی بگیرند!» و همین فهم جدید فائزه هاشمی از اپوزیسیون و نقض فهم قبلی اوست که باعث میشود نامه فائزه، نه فقط آن سیاسیون مورد نقد در نامه که خود او را هم به چالش بکشد و مخاطب را - حتی در اردوگاه براندازان - با این سوال مواجه کند: چطور به امثال فائزه هاشمی اعتماد کردهاند!
در باب نامه فائزه هاشمی حرف بسیار است و باید در طول زمان به آن پرداخته شود اما فیالحال به یک سوال هم اجمالا میشود اندیشید: اپوزیسیون جمهوری اسلامی که در «یک ائتلاف دلخواه» در خارج از کشور با عنوان شورای همبستگی یا در یک «با هم بودن اجباری» در اوین و حتی با وجود دشمن و تهدیدی چون جمهوری اسلامی نمیتوانند با هم متحد باشند و معرکه جنگ قدرت راه انداختهاند، آیا میتوانند یک کشور 90 میلیون نفری را اداره کنند؟ و آیا حکومتی که قرار است جایگزین جمهوری اسلامی کنند، همچون مدیریتی است که در بند زنان امنیتی اوین دارند؟
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|