|
اخبار
«لامینور» راهی هند شد
فیلم سینمایی «لامینور» ساخته داریوش مهرجویی امشب ۶ آذرماه در جشنواره فیلم هند (گوآ) به نمایش درخواهد آمد.
به گزارش «وطنامروز»، جشنواره بینالمللی فیلم هند (IFFI) که با نام فستیوال گوآ شناخته میشود، هر ساله در شهر ساحلی گوآ در جنوب غربی هند برگزار میشود و در این دوره در بخش رقابتی خود میزبان «لامینور»، تازهترین ساخته داریوش مهرجویی است. «لامینور» بیستوهفتمین فیلم بلند سینمایی داریوش مهرجویی است.
این فیلم داستانی از عشق به موسیقی است و دختر جوانی را به تصویر میکشد که عاشق موسیقی است اما پدرش مخالف این حرفه است و به همین خاطر اختلاف نظرهایی با یکدیگر دارند.
علی نصیریان، سیامک انصاری، پردیس احمدیه، علی مصفا، مهرداد صدیقیان، بیتا فرهی، بهناز جعفری، کاوه آفاق، امرالله صابری، رضا داوودنژاد، دیبا زاهدی، سیامک ادیب، محمدرضا شهبانینوری، شراره رنجبر، محمدجواد جعفرپور و فریماه فرجامی از بازیگران «لامینور» هستند.
پنجاهوسومین جشنواره بینالمللی فیلم گوآ از تاریخ ۲۰تا ۲۸ نوامبر (۲۹ آبان تا ۷ آذر) برگزار میشود.
***
داستانی کودکانه درباره سردار سلیمانی در بازار نشر
کتاب کودک «سیب آخر» نوشته محسن خسرویراد توسط انتشارات «راه یار» روانه بازار نشر شد.
به گزارش «وطنامروز»، کتاب کودک «سیب آخر» نوشته محسن خسرویراد و تصویرگری وحید خاتمی توسط انتشارات «راه یار» چاپ و روانه بازار نشر شده است.
این کتاب داستانی کودکانه درباره حضور و کمکرسانی سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در سیل خوزستان است که توسط مجموعه «خانه همبازی» تهیه شده است. بخش پایانی این کتاب کودک نیز به معرفی یک بازی در همین باره اختصاص دارد که طراحی آن برعهده سمیه محمدیمقدم بوده است.
«سیب آخر» در ۲۴ صفحه رنگی، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.
***
وزیر ارشاد: به «جهان صنعت» تذکر داده بودیم
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره جزئیات توقیف روزنامه جهان صنعت و تشکیل ستادی برای پیگیری حقوقی امور مربوط به افرادی که احضار و بازداشت شدهاند، توضیح داد. به گزارش «وطنامروز»، محمدمهدی اسماعیلی درباره جزئیات توقیف روزنامه جهان صنعت توضیح داد. وی گفت: همین روزنامه (جهان صنعت) بیش از ۲ بار پروندهاش به دادگاه ارسال شده است؛ چند بار تذکر کتبی و شفاهی به آن داده شده است و مدیر مسؤولش چندین بار در طول ماه اخیر به معاونت مطبوعاتی آمده و از ایشان خواهش کردیم همکاری کنند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه ما در دوره جدید یک مورد تعطیلی رسانهها را هم نداشتیم، خاطرنشان کرد: با این حال اصرار بر توهین داشتند. مثلا شما نگاه کنید در آن مصاحبه چه توهینی به نیروی انتظامی شد، خب! این حرف، حرف نادرستی است. این خلاف امنیت ملی است، مگر میشود به پلیس چنین اتهامات ناروایی را زد و بر آن اصرار کرد.
وی ادامه داد: شما حق دارید به من بگویید فلانی چرا برای نخستین بار چنین کاری را انجام دادهاید (توقیف روزنامه) من هم میگویم حق با شماست اما در حالی که بیش از چندین بار به صورت حضوری صحبت و تذکر داده شده است، همکاری نمیشود.
***
نمایشگاه عکس «مدرسه عشق» برگزار میشود
نمایشگاه عکس «مدرسه عشق» به مناسبت هفته بسیج در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاعمقدس برگزار میشود.
به گزارش «وطنامروز»، معاونت فرهنگی و هنری این مجموعه به مناسبت هفته بسیج، نمایشگاه عکسی را با عنوان «مدرسه عشق» برگزار میکند. در این نمایشگاه مجموعهای منتخب از برترین آثار عکاسان حوزه دفاعمقدس و انقلاب اسلامی در معرض بازدید عموم علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
گفتنی است این نمایشگاه از تاریخ 5 لغایت 15 آذرماه از ساعت 9 الی 17 در گالری فکه به نشانی تهران، بزرگراه شهید حقانی (غرب به شرق)، انتهای خیابان سرو، روبهروی پارک طالقانی (ایستگاه متروی شهید حقانی)، موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاعمقدس میزبان عموم مردم است.
ارسال به دوستان
بی وطنی؛ مزدی که مزدک از ایران اینترنشنال گرفت
مزدور بیبته
احمدرضا انصاری: بعد از پیروزی تیم ملی کشورمان مقابل ولز جانی تازه گرفتیم اما در میان هیاهوی شادی ما، نداهای مخالف هم در گوشه و کنار شنیده میشود. نمیتوان انتظار داشت آن کسی که از ابتدای ظهورش کمر بر نابودی ما بسته برای کشورمان خوشحالی کند ولی چه عاملی سبب میشود زاده همین خاک، تعلق به وطن خویش را فراموش کند و با دشمن همصدا شود؟ وقتی عمیقتر میشود این فاجعه که آن شخص، هر آنچه امروز به آن مینازد را مدیون همین خاکی باشد که دارد سوار بر رسانههای معلومالحال بر آن میتازد!
میگویند در نقل رویدادها و اصطلاحا گزارش آنها اصل بر بیطرفی است اما هیچگاه اینگونه نبوده است؛ داخلی و خارجی هم ندارد. گزارشگر فوتبال وقتی مشغول گزارش یک بازی ملی باشد، هر چقدر هم که تلاش کند خودش را بیطرف و بدون علایق تیمی نشان دهد، بالاخره این حس ناسیونالیستی و تعلق به میهن یک جایی غیرقابل مهار میشود و زبانه میکشد. شاید اگر کمی نگاه خشک و بیروح حرفهای و علمی را کنار بگذاریم و به عواطف انسانی و به طور ویژه حس میهندوستی و وطنپرستی توجه کنیم، به گزارشگران حق بدهیم که علاقه به کشور خویش را نتوانند پشت میکروفن پنهان کنند اما چه چیزی باعث میشود یک انسان، نهتنها خلاف جهت اصول حرفهای و تخصصی، بلکه برخلاف این حس ناسیونالیستی حرکت کند؟ چه عنصری به وی قدرت شنا کردن برخلاف حسی ذاتی که از دیرباز چشم هواداران فوتبال در سراسر جهان را خیس کرده، میدهد؟
* ایرانی داریم تا ایرانی
درست همان زمانی که پیمان یوسفی در جریان بازی ایران - ولز در چارچوب رقابتهای جامجهانی به عنوان یک ایرانی با به ثمر رسیدن گل دوم تیمملی کشورش، با شور و شوقی خارج از وصف میگفت: «بزنید کار شیرینتر بشه، بزنید کار تکمیلتر بشه، بزنید پیروزی شیرینتر بشه، هر چی بیشتر بهتر»، یک ایرانی دیگر هم مشغول گزارش بازی بود. او کسی نبود جز مزدک میرزایی که در همین لحظات در حال گفتن این جملات بود: «دلیل خوشحالی سردار آزمون و کیروش رو نمیفهمم... پیروزی شیرین است اما اعضای تیم جمهوری اسلامی نباید خوشحالی کنند».
مزدک میرزایی در جریان گزارش این بازی، بارها خودفروخته بودن خودش را عیان کرد. این حرفها را نمیشد از زبان یک ایرانی شنید! «تیم حکومتی» و «تیم جمهوری اسلامی» خواندن تیمملی کشورمان و همچنین ناراحتی از این پیروزی نشان داد آنچه از مزدک میشنویم، تکرار دیکتههای هر شبی است که سعودی اینترنشنال برای او میگوید و اگر بدون غلط نوشت، جیب وی را پر پول میکند. اینجا بود که باید به مزدک میگفتیم: «کی بهت گفت اینا رو بگی باباجون؟!» پدریهایی که مزدک در این مرز و بوم دید، بماند. انسان فراموشکار است و هر کسی ممکن است در کمال بیانصافی، الطاف پدری را از یاد ببرد اما سرزمین مادری را هم میتوان از یاد برد؟ نگارنده این متن شک ندارد مزدک هم در همان لحظات ته دلش میخواست پشت پا بزند به همه دلارهای سعودی و شور و شوق خود از به ثمر رسیدن گل را فریاد بزند اما امان از وقتی زور پول بچربد! آن هم وقتی صاحبان این پول و زر از عدم صدور ویزای قطر کینه به دل داشته باشند!
* یادت هست آقای میرزایی؟
گزارشگر ایرانی شاغل در شبکه ضدایرانی، حالا هویت مشخصی ندارد. 3-2 سالی است هویتش را فروخته و چقدر انسان باید همه چیز خود را از دست بدهد که ناچار شود هویت خودش را -که اصلیترین بخش وجودیاش است- بفروشد.
او ناچار شد هویتش را بفروشد چون همه چیزش را از دست داده بود؛ شرفش را، وجدانش را، او حتی حافظهاش را هم از دست داده بود! زمان چندان زیادی نمیگذرد از دور قبلی جام جهانی. از قضا بازی افتتاحیه آن دوره را همین مزدک میرزایی گزارش میکرد. بازی میان عربستان و روسیه میزبان رقابتها بود. میرزایی در گزارش این بازی، عربستانی را که 5 بر صفر شکست خورد و تحقیر شد، به عنوان کشوری معرفی میکند که از فوتبال چیزی نمیفهمد و فوتبال این کشور را مسخره میکند. او حتی در گزارشش پا را از ورزش فراتر میگذارد و به تفکرات ظالمانه خاندان سلمان که بر زندگی مردم عربستان سایه انداخته، اشاره میکند. حالا ولی تفکرات خاندان سلمان از دید میرزایی ظالمانه نیست، چون پلوی معاویه به قدری خوشمزه هست که بتواند دیدگاه وی درباره آل سعود را تغییر دهد.
این گزارشگر از همان سال 98 که از زادگاهش مهاجرت کرد و به شبکه سعودی اینترنشنال پیوست، دوران اوج خود را به پایان رساند و دیگر نتوانست مزدک میرزایی سابق شود. او در اینترنشنال، دیگر یک ایرانی نبود؛ او هویت ایرانیاش را از قبل، پیشفروش و آن را با دلار معاوضه کرده بود. دلار هم که روز به روز گرانتر میشود اما هر چقدر هم گران شود، باز هم به اندازه یک جو شرف نمیشود!
ارسال به دوستان
در نشست مشترک رؤسای سازمانهای سینمایی و فرهنگ و ارتباطات اسلامی مطرح شد
نیاز سینما به طراحی نوین در حوزه بینالملل
نشست مشترک رؤسای سازمانهای سینمایی کشور و فرهنگ و ارتباطات اسلامی در راستای گسترش همکاریهای منطقهای و بینالمللی حوزه سینما برگزار شد. به گزارش «وطنامروز»، نشست مشترک روسای سازمان سینمایی کشور و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در راستای گسترش همکاریهای منطقهای و بینالمللی حوزه سینما با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی ایمانیپور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، حمید مصطفوی سرپرست اداره کل مبادلات فرهنگی و سازمانهای بینالمللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و سیدصادق موسوی مدیر کل دفتر جشنوارهها و همکاریهای بینالملل سازمان سینمایی در محل سازمان سینمایی برگزار شد.
در این نشست محمد خزاعی با اشاره به جایگاه سینمای ایران در منطقه و جهان گفت: سینمای ایران مهمترین دستاورد فرهنگی جمهوری اسلامی در خارج از مرزهاست و بسیاری از ملتها و جوامع، ایران را با سینمای ما میشناسند. به رغم درخشش فرهنگی سینمای ایران در عرصههای جهانی متاسفانه در زمینه تجاریسازی محصولات سینما موفق عمل نکردهایم.
وی با اشاره به دستاوردهای سفر هیات ایرانی به روسیه و نشستهای متعدد با سفرا و رایزنان فرهنگی کشورهای دیگر خاطرنشان کرد: در سفر به روسیه و نشست با مسؤولان فرهنگی و سینمایی، موضوع تعاملات جدید در حوزه کشورهای خزر و شانگهای در دستور کار قرار گرفت.
رئیس سازمان سینمایی با تاکید بر اینکه مهمترین دغدغه ما در تعاملات بینالمللی، چگونگی تأمین اقتصاد سینمای ایران در کشورهای همسو است، ادامه داد: زبان تصویر در نزدیکی فرهنگها و ملتها بسیار تاثیر دارد.
وی یادآور شد: به دلیل اهمیت فعالیتهای مشترک بینالمللی در نخستین جلسه شورای عالی سینما، بودجهای را به منظور تولیدات مشترک تصویب کردهایم و بنا داریم با کمک سینماگران دیگر کشورها و استفاده از منابع و ظرفیتهای مشترک محصولاتی را تولید کنیم.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی ایمانیپور، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به بالندگی سینمای ایران در خارج از کشور اشاره کرد و گفت: سینمای ایران توانسته خود را بخوبی عرضه کند، اگر چه در طول 40 سال گذشته در حوزه اقتصاد رشد کافی نداشته اما در حوزه تصویرسازی از ایران اسلامی موفق عمل کرده و این دستاورد بسیار بزرگی است.
وی افزود: اگر امروز اقتصادی شدن سینمای ایران مطرح میشود، مرهون تلاشهایی است که سبب شده این سینما در جهان شناخته شود.
وی تأکید کرد: این مسیر باید تداوم داشته باشد، ما بر این باوریم که هر چیزی که اقتصادی شود، توسعه مییابد؛ از این منظر به بهانه اقتصادی شدن به دنبال توسعه علم و فرهنگ هستیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: سینما اگر اقتصادی شود، به طور طبیعی فرهنگ ایران را توسعه میدهد و آن چیزی که ما به عنوان دستاوردهای جمهوری اسلامی یاد میکنیم، ترویج مییابد. به عنوان مثال، اگر سبک زندگی ایرانی- اسلامی ترویج یابد، بزرگترین خدمت را به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران کردهایم.
ایمانیپور به تدوین سند تحول در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی اشاره و عنوان کرد: در سندی که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان سند تحول خود در دوره جدید نگارش کرده است، به موضوع اقتصاد فرهنگ توجه ویژهای میشود.
ارسال به دوستان
انتشارات سوره مهر منتشر کرد
پوستاندازی طنز با «آخرین نشان مردی»
کتاب «آخرین نشان مردی» که تلاشی نوین در عرصه طنزپردازی است و به کوشش «مهرداد صدقی» به نگارش درآمده، توسط انتشارات سوره مهر راهی بازار نشر شد.
به گزارش «وطنامروز»، مهرداد صدقی از چهرههای شناختهشده ادبیات طنز در سالهای اخیر است که توانسته با انتشار سلسله آثاری با این مضمون و فضا، مخاطبان بسیاری را علاقهمند به آثارش کند. او که عمدتاً با استفاده از نوستالژی و خاطرات، دست به خلق آثار خود میزند، توانسته در کنار این موضوع با استفاده از موضوعات جدید و خلق موقعیتهای طنز متعدد، حرف نویی در حوزه ادبیات طنز طی دهه گذشته داشته باشد.
کتاب «آخرین نشان مردی» از جمله آثار او با این فضاست که بتازگی چاپ دهم آن از سوی انتشارات سوره مهر در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. این کتاب که به «همه باباهای باحال دنیا» تقدیم شده، روایتگر وقایع و موقعیتهای دوران دانشجویی است که برای بسیاری از افراد جامعه میتواند تداعیکننده خاطرات گذشتهشان باشد.
صدقی کتاب را از زبان «حامد» دانشجویی که در حال نوشتن پایاننامه خود است، نقل میکند. هر روز و هنگام نوشتن پایاننامه، اتفاقات و بحثهای جالبی پیرامون حامد اتفاق میافتد که روند نوشتن پایاننامه را تحت تأثیر قرار میدهد و داستان را به طنز مبدل میکند. این کتاب از مجموعه داستانهای طنزی است که با شخصیتهای ثابت و رویدادهای متنوع طنزآمیز خلق شده است. همچنین نویسنده در نگارش تمام بخشهای این اثر سعی کرده است احساس آرامش و حس خوب زندگی را به مخاطبان انتقال دهد تا با اتمام این کتاب، در مخاطب همراه با لبخند، یک آرامش روحی و ذهنی ایجاد شود.
از دیگر ویژگیهای کتابهای مشابه آثار صدقی، تلفیق طنز با داستان است. فضای طنز کشور طی دهههای گذشته عمدتاً حول محور طنزهای مطبوعاتی چرخیده است؛ مطالبی که در روزنامهها و رسانهها منتشر شده و نویسنده بلافاصله بازخوردهای نوشتهاش را دریافت کرده است. در کنار این موضوع، جریان دیگری نیز در فضای ادبیات طنز کشور پررنگتر بوده است و آن شعر طنز است؛ آثاری که عمدتاً با زبان طنز به نقد جریانهای سیاسی یا روایت وقایع اجتماعی میپردازند. در قیاس با این ۲ جریان، داستان طنز بنیه ضعیفتری داشته است به طوری که کمتر مورد توجه نویسندگان قرار گرفته و کمتر اثری با این حال و هوا و در این قالب منتشر شده است. از این منظر، تلاش صدقی در انتشار آثاری چون «آخرین نشان مردی» یا مجموعه آبنباتهایش، فرصتی است برای عرض اندام دوباره داستان طنز در کشور.
در معرفی کتاب «آخرین نشان مردی» آمده است: «پدرها»، همان پدرهایی که نه خیلی قدیمیاند که از دنیای ما چیزی ندانند و نه خیلی امروزی که از همه جیکوپوک ما در هیاهوی مشغلههای اینترنتی و روابط نصفه و نیمهمان با آدمها و چیزها سر دربیاورند. پدرهایی که متولد اواخر دهه 20 و دهه 30 هستند. آنهایی که الان به مرز 60 سالگی رسیدهاند یا چند سال است از آن گذشتهاند. پدرهایی که شاید «آخرین نشان مردی» را در این نسل همراه خود دارند. پدرهایی که قابل تقدیرند به خاطر تلاششان برای همپا شدن با فرزندان جوان خود و قابل احترامند برای صفا، صداقت و سادگیای که میراثی گرانبهاست؛ میراثی که شاید دیگر ما نتوانیم به تمام به نسل بعد از خود منتقل کنیم.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|