
حسین کیامنش: در فضای رسانهای فارسیزبان، کمتر رسانهای به اندازه اینترنشنال با سیاستهای اسرائیل همسو و با ایران مخالف است. این رسانه که حالا به عنوان بلندگوی رسمی تلآویو در فضای فارسی شناخته میشود، در تازهترین گزارش خود، بر پایه گفتوگویی اختصاصی با ۲ مقام ارشد سابق آمریکایی، الیوت آبرامز، نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور ایران در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ و دنیس راس، مشاور بلندمدت خاورمیانه در دولتهای جمهوریخواه و دموکرات، مدعی شده است احتمال بروز جنگ مجدد میان اسرائیل و ایران بعید به نظر میرسد و عملا منتفی است.
آبرامز و راس هر ۲ بر یک واقعیت راهبردی اتفاق نظر دارند: اینکه اسرائیل هیچ انگیزه عملی برای آغاز کارزاری جدید علیه ایران ندارد. یکی از دلایلی که آبرامز به آن اشاره میکند، ارتش خسته و نیازمند بازسازی صهیونیستی است که ۲ سال جنگ در غزه و جنگ 12 روزه با ایران را پشت سر گذاشته است.
اما چرا این جنگ بعید است؟ پاسخهای متعددی وجود دارد: از خستگی راهبردی اسرائیل در جبهههای غزه و لبنان گرفته تا فشارهای سیاسی داخلی بر نتانیاهو، انزوای فزاینده بینالمللی رژیم صهیونیستی در ۲ سال گذشته و حتی تغییر اولویتهای دولت ترامپ. با این حال، بنیادینترین و بدیهیترین دلیل، ناتوانی عملیاتی، لجستیکی و راهبردی اسرائیل در به راه انداختن چنین جنگی است. این ناتوانی، نه یک حدس، بلکه تحلیلی مبتنی بر یک واقعیت اثباتشده در میدان جنگ است که چند هفته قبل توسط مجله فارن افرز و اندیشکده شورای آتلانتیک تشریح شده بود.
جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، به رغم صدماتی که به تهران وارد کرد، برای تلآویو هم بیهزینه نبود. فارن افرز در تحلیلی جامع تأکید میکند این جنگ، محدودیتهای ساختاری اسرائیل را به وضوح آشکار کرد. اینکه سامانههای دفاع موشکی این رژیم از مقابله با موشکهای ایرانی ناتوان هستند، اقتصاد اسرائیل تحمل جنگ بیپایان را ندارد و سیاست داخلیاش نیز پس از ۲ سال درگیری در غزه بشدت متشنج شده و مهمتر از همه آنکه ارتشش همچنان بشدت وابسته به تأمین تسلیحاتی و لجستیکی ایالات متحده است.
این نشریه آمریکایی یادآوری میکند اسرائیل تنها با تزریق مداوم مهمات از سوی ایالات متحده توانست جنگ غزه را ادامه دهد که از قضا در برابر حملات موشکی ایران در جنگ 12 روزه، همراه با ذخایر رهگیر سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی به مرز اتمام رسید. این کمبود، بویژه درباره موشکهای پدافندی تاد آنقدر جدی بود که ترامپ شخصا برای درخواست آتشبس ورود کرد.
شورای آتلانتیک نیز در همین راستا خبر داده هزینه ۸۰۰ میلیون دلاری این سامانه در جنگ ۵ ماه قبل، موجی از انتقادات داخلی را در آمریکا برانگیخته و نشان داده حتی متحد اصلی اسرائیل، ظرفیت نامحدود برای حمایت از یک جنگ طولانی را ندارد.
تجربه جنگ 12 روزه نشان داد رژیم صهیونیستی اساسا توان یک جنگ فرسایشی با ایران را ندارد. هرگونه حمله مجدد، نهتنها با پاسخ موشکی سنگینتر و دقیقتر ایران مواجه خواهد شد – همانطور که شورای آتلانتیک تأکید میکند ایران با درسگیری از جنگ پیشین، سیستم موشکی خود را به طور قابل توجهی ارتقا داده – بلکه اسرائیل را در موقعیتی قرار خواهد داد که بدون پشتیبانی مداوم و نامحدود آمریکا، حتی چند روز هم دوام نیاورد.
به اذعان فارن افرز، این وابستگی عمیق که در درخواستهای اضطراری مکرر اسرائیل از واشنگتن در ۲ سال گذشته آشکار شده، به عنوان یک آسیبپذیری راهبردی غیرقابل جبران در درگیریهای طولانیمدت، مورد توجه قدرتهای منطقهای قرار گرفته است.
جنگ ۱۲ روزه قرار بود یک هدف کلان راهبردی را محقق کند: نابودی کامل برنامه هستهای ایران اما همانطور که شبکه تروریستی اینترنشنال از زبان آبرامز و راس گزارش میدهد، این حملات بهرغم وارد کردن ضربات سنگین به ۳ سایت کلیدی، به هیچ وجه به نابودی برنامه هستهای ایران منجر نشد. آبرامز صراحتا میگوید ادعاهای ترامپ در این زمینه نیز اغراقآمیز است و جمهوری اسلامی ایران همچنان سر جای خود ایستاده، سپاه و ارتشش قدرتمند است و برنامه موشکی بالستیک آن تهدیدی جدی به شمار میرود.
میتوان گفت ناکامی عملیاتی در دستیابی به هدف کلان تعیینشده، برنامه حمله مجدد به ایران را عملا از دستور کار خارج کرده است. تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد حتی با حداکثر فشار نظامی، ایران میتواند برنامه خود را حفظ و حتی تقویت کند. به همین دلیل است که اکنون توجه آمریکا و اروپا بر وادار کردن تهران به مذاکره درباره برنامه موشکیاش متمرکز شده است.
شورای آتلانتیک همچنین تاکید میکند حتی اگر اسرائیل بخواهد جنگ جدیدی علیه ایران آغاز کند، شرایط اولیه آن به مراتب نامساعدتر از گذشته خواهد بود، چرا که از یک طرف مساله ایران دیگر در صدر اولویتهای دولت ترامپ نیست و با چالشهای متعدد واشنگتن در داخل و خارج، حمایت بیقید و شرط دور قبل تضمین شده نیست و از سوی دیگر، اسرائیل در عرصه بینالمللی منزویتر از همیشه است و جنگ در غزه، همراه با اقداماتی مانند حمله به مقر حماس در قطر، حتی کشورهای حاشیه خلیجفارس را به این نتیجه رسانده که اسرائیل تهدیدی بزرگتر از ایران برای امنیت منطقهای آنهاست. در نتیجه، هرگونه حمله جدید نهتنها جایگاه بینالمللی اسرائیل را ترمیم نخواهد کرد، بلکه آن را در یک جنگ فرسایشی و بیپایان گرفتار میکند. جنگی که اسرائیل نه توان، نه منابع و نه حمایت لازم برای پیروزی در آن را ندارد.
مجموعه این تحلیلها، از اذعان اینترنشنال گرفته تا تحلیل اخیر فارن افرز و شورای آتلانتیک، یک تصویر واحد و روشن ترسیم میکند: اسرائیل نه توان نظامی مستقل، نه حمایت بینالمللی، نه شرایط اقتصادی و نه حتی پشتوانه سیاسی منطقهای برای آغاز جنگ جدیدی علیه ایران را ندارد، هرچند اتفاقات جنگ ۱۲ روزه نیز ثابت کرد اسرائیل در یک درگیری فرسایشی، حتی با حمایت ایالات متحده دوام نمیآورد و از سوی دیگر، ناکامی در نابودی برنامه هستهای ایران، حمله مجدد را از دستور کار خارج کرده است. جنگ مجدد، نه یک گزینه راهبردی، بلکه یک محال است که حتی بلندگوی فارسیزبان اسرائیل نیز آن را تایید نمیکند.