|
به بهانه پاسداشت ابوالقاسم طالبی در اختتامیه جشنواره عمار
مرد روزهای سخت سینما
«دلم میخواهد از اقیانوس جنگ حرف بزنم؛ از بچههایی که نگفتند به ما ربطی ندارند، نگفتند اگر اسلحه فلان جور باشد نمیجنگیم، نگفتند اینها جنگ بزرگهاست، دیدند ناموس این مملکت در خطر است و جنگیدند». این جملات را ابراهیم حاتمیکیا وقتی چند سال پیش در برنامه پارک ملت، بغضش ترکید بر زبان آورد. چند سال بعد ابراهیم حاتمیکیا در برنامه «هفت» کارگردانانی را که دغدغههای سینمای متعهد را کنار گذاشتهاند، مورد سوال قرار داد. حاتمیکیا گفت: «ما هم باید در سینما بجنگیم که حرفمان را بزنیم. باید فیلمساز خودش مقاومت کند برای آنچه باید بگوید» و این روزها که تلاش به سرانجام رسیده ابوالقاسم طالبی روی پرده سینماها رفته، شاید بتوان از وی به عنوان یکی از نمادهای مقاومت در سینما یاد کرد. کسی که نگفت چون امکانات نیست، فیلم نمیسازم. کسی که بر سر دغدغهاش ایستاد و کار را به سرانجام رساند و «یتیمخانه ایران» را به عنوان تنها اثری که به یک اتفاق تلخ مفقود در تاریخ سیاسی ایران میپردازد، ساخت. به گزارش «وطنامروز»، قرار است در اختتامیه هفتمین دوره جشنواره مردمی عمار از ابوالقاسم طالبی تقدیر شود. در شرایطی که صحبت کردن از سینمای استراتژیک در محافل و جمعهای سینمایی انقلاب به یک رویه تبدیل شده است و تا حرف سینمای فاخر میشود، کسانی هستند که «حرف»های زیادی درباره آن داشته باشند اما در «عمل» هیچکدام دارای فعلی درخور و قابل ارائه در این حوزه نیستند. سختی کار، ترس از مارکدار شدن، ترس از عنوان سفارشیساز و سختی یافتن سوژههای بکر و تبدیل آن به قصهای دراماتیک میتواند از توجیهات جمعهای سینمایی برای کار در حوزه سینمای استراتژیک باشد. در این میان کمتر از انگشتان یک دست، فیلمسازانی را میتوان یافت که هم انقلاب اسلامی و مباحث ملی و میهنی برایشان مهم است و کار در آن حوزه را جزو تعهدات نانوشته خود میدانند و هم در سطحی قابل قبول از توانایی تکنیکی آن برخوردارند. آنها طرف حساب خود را ارگانها و نهادهایی که فقط حرف میزنند نمیدانند و بدون اینکه ادعای سینمای مماس با منافع ملی را داشته باشند، آن را به معنای واقعی دنبال میکنند. یافتن سوژهای بکر و کمتر پرداختهشده و تبدیل آن به سینما، آن هم از دل تاریخ غبار گرفتهای که از کتابهای درسی هم جفاکارانه حذف شده است، کار هرکسی نیست. ابوالقاسم طالبی از این منظر قابل تقدیر و تجلیل است. به بهانه پاسداشت ابوالقاسم طالبی، برخی اظهارنظرها درباره شخصیت و فعالیتهای او بویژه «یتیمخانه ایران» را مرور میکنیم. ارسال به دوستان
زنوزیجلالی با اشاره به رمان «برج110»:
علی و خدای او شاهد است که با قلب خود نوشتم
هشتاد و هشتمین عصرانه ادبی فارس پاسداشت فیروز زنوزیجلالی عصر روز گذشته با حضور اهالی شعر و ادب در این خبرگزاری برگزار شد. به گزارش فارس، محسن پرویز، سخنگوی انجمن قلم در این مراسم با اشاره به برگزاری چنین جلساتی گفت: یکی از فواید این جلسات ایجاد الفت میان نویسندگان است و دیگری این است که سبب میشود زحمات نویسندگان و شعرا دیده شود. وی افزود: آقای زنوزی از دوستان خوب و ارزشمند ما هستند. اولین داستانهایی که از او خواندم احساسم این بود که نویسنده خوب و متعهدی آن را نوشته است و این احساس دلگرمی را در انسان ایجاد میکند که افراد متعهد مشغول فعالیت هستند. محمدرضا سرشار نیز در این مراسم حضور داشت. وی درباره ویژگی اخلاقی زنوزی نکتهای را یادآور شد و گفت: در دوران ما بعضی صفات اخلاقی مردانه در حال از بین رفتن است و در نسل جوان این موضوع کم شده است. مثلا شاید فرد اعتقادات مذهبی هم نداشته باشد اما صفات مردانه داشته باشد. آقای زنوزی که الحمدلله اهل دین است صفت مردانه نیز دارد. این صفت مردانگی و همچنین دفاع از حق که بسیار مهم است در او وجود دارد در حالی که دفاع از حق برای او گران هم تمام شده است. در ادامه مراسم کامران پارسینژادگفت: رمان «برج 110» فیروز زنوزیجلالی شاخصترین اثر او محسوب میشود که او هرچه بهدست آورده در این اثر خرج کرده. گنجینه واژگان و نثر پخته در این اثر من را به تعجب واداشت و آنقدر واژه در آن هست که گاهی لازم است یک واژهنامه دم دست باشد و ای کاش در پانوشت این واژگان توضیح داده میشد. زنوزی نیز در پایان برنامه با اشاره به حضور دوستانش در این برنامه گفت: در کارهایی که نوشتهام ادعایی ندارم که کار کاملی نوشتهام، البته تلاش کردم که کار جدید بهتر باشد. حس میکردم میمیرم و «برج 110» را نمیبینم، اما خدا را شکر میکنم که توفیق دست داد تا انتشار آن را ببینم. زنوزیجلالی گفت: من در این رمان شخصیتهای متفاوتی را رقم زدم که جامعیتی را شامل شده باشد و اگر کمی و کاستی در اثر من وجود دارد به من مربوط است و علی و خدای او شاهد است که با قلب خود نوشتم. او در پایان با اشاره به وضعیت بیماریاش گفت: چند روز پیش ریههای من خونریزی کرد و گفتند باید قلب خود را عمل کنم اما راضی به رضای خدا هستم. در پایان این مراسم، از بیش از 30 سال فعالیت ادبی فیروز زنوزیجلالی تقدیر به عمل آمد. ارسال به دوستان
گزارش سخنرانی رحیمپور در جشنواره عمار
اگر قهرمانان با ارزش نباشند، بیارزشها اسطوره میشوند
از سری برنامههای جانبی هفتمین جشنواره مردمی فیلم عمار، سخنرانی اساتید جبهه فرهنگی انقلاب با موضوع سینماست، این سری جلسات با سخنرانی حجتالاسلام پناهیان و حسن عباسی آغاز شد و استاد حسن رحیمپور نیز با موضوع قهرمانسازی در سینما میهمان جشنواره مردمی فیلم عمار بود. به گزارش فارس، او در این سخنرانی بیان داشت: محور این جشنواره سینمای قهرمانپرور است، ممکن است از چند جهت تردید شود که یک سینمای مکتبی دینی توحیدی و خدامحور میتواند نوعی قهرمانمحوری بشری را محور داستان و فیلم و سینما و تئاتر قرار دهد؟ بنده معتقدم همه ژانرهای هنری به الهی و غیرالهی تقسیم میشود. سینمای جنگی، عشقی، کمدی، داستانی و مستند از این امر مستثنا نیست. وی در ادامه افزود: آیا هنر قهرمانمحور با توحید منافات دارد؟ یک عده گفتهاند بیچاره ملتی که قهرمان ندارد و عدهای هم میگویند بیچاره ملتی که احتیاج به قهرمان دارد. به نظر من هر دوی این وجوه درست است اگر در جای خود به کار برود. یک وقت است که میگوییم ملتی با قهرمانتراشی برای خود سرابی تشکیل داده و آن را با آب اشتباه گرفته است، این قهرمان برای جامعه یک بهانه سلب مسؤولیت است پس اینجا ملت بیچاره هستند! رحیمپورازغدی با اشاره به اینکه قهرمانشناسی همان الگویابی و جهتشناسی است، گفت: قهرمانتراشی قالب کردن بدلیجات به جای اصل است. وی با اشاره به اسطوره و اسطورهشناسی در سینما گفت: اسطورههای صهیونیستی بخش مهم سینمای جهان را تشکیل داده است؛ بخشی از سینمای هند و مسیحیت نیز در واقع سینمای صهیونیستی و اسطورهسازی به سبک خرافات مدرن مذهبی است که باطنش سکولار و نمادهایش مذهبی است. سینمای سکولار در 100 سال گذشته بر وجه قالب غرب و جهان استوار بوده است، اینها خود میدانستند که در این سینما در حال اسطورهسازی هستند. این استاد دانشگاه گفت: اگر در سنت دینی چهرههای دینی منشأ اسطوره بودند در غرب چهرههای رقصنده، سکس و شرکآمیز خرافی که اکنون تبدیل به چهرههای الحادی خرافی مادی شدهاند، اسطوره شدند. ما امروز یک فیلم بدون قهرمان در غرب پیدا نمیکنیم اینها از بین نمیروند اما با هم جابهجا میشوند. بشر به معنایی نیاز به قهرمان دارد. اگر قهرمانان با ارزش نباشند، بیارزشها اسطوره میشوند. وی در ادامه یادآور شد: اگر قهرمانمحوری به معنای شخصیتپرستی باشد حتی اگر صفات درستی به قهرمان داده شود باز هم ضدتکامل است. قهرمان داشتن و نداشتن دو مفهوم دارد. الان نقش اول خیلی از فیلمهای جذاب که دزد بانک، قاتل حرفهای و... هستند، چند صفت اخلاقی شاید هم اسلامی داشته باشند اگرنه قهرمان نمیشوند. رحیمپورازغدی در ادامه یادآور شد: امروز سینمای جذاب، بدون قهرمان در جهان نیست چنانچه در زندگی واقعی هم همیشه قهرمان و ضدقهرمان داریم. بخشی از ماجراها که احساسات و عقل ما را درگیر کرده، تعارض بین قهرمان و ضدقهرمان است. هیچ وقت بشر بدون خوب و بد کردن روز را به شب نرسانده است. لذا عقل و وحی آمدند تا این معیار و مصداقها را نشان دهند. وی در ادامه گفت: اگر قهرمان میتراشیم تا به او تکیه کنیم ضعیف هستیم، اگر قهرمان به مفهوم الگو میخواهیم که ما براساس آن قدرت روحی پیدا کنیم و مسیر سخت انسانیت را طی کنیم بیچاره ملتی که این قهرمان را ندارد! ارسال به دوستان
اخبار
اکران فیلمهای جشنواره فجر در سراسر استانها ارسال به دوستان
رویدادها
طالبزاده: عمار هیچ «ادا و اطواری» ندارد ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|