|
با توقف استقلال برابر پيكان
ذوب آهن نايب قهرمان شد
وطن امروز: با نتایجی که در روز آخر لیگ نهم به دست آمد، ذوبآهن به نایب قهرمانی رسید و استقلال پس از حضور 2 هفتهای در مکان دوم به رده سوم سقوط کرد تا حضور آبیپوشان تهرانی در فصل آتی لیگ قهرمانان آسیا با اما و اگر روبهرو شود. در آخرین روز رقابتهای لیگ برتر استقلال تهران در قزوین با نتیجه یک بر یک برابر پیکان متوقف شد تا با این نتیجه جمع امتیازاتش به عدد 59 برسد. در این دیدار پژمان منتظری در نیمه اول برای استقلال گلزنی کرد اما در نیمه دوم وحید طالبلو که در اواسط بازی جانشین محمد محمدی شده بود به اشتباه دروازه استقلال را باز کرد تا این بازی با نتیجه یک بر یک به پایان برسد. در دیگر دیدار مهم دیروز ذوبآهن با نتیجه 3 بر صفر ملوان را از پیشرو برداشت تا با این نتیجه و با کسب 61 امتیاز در رده دوم بایستد. با این نتیجه حضور ذوبآهن به عنوان یکی از نمایندههای ایران در فصل آتی لیگ قهرمانان آسیا قطعی شد اما استقلال باید در انتظار تصمیم کنفدراسیون فوتبال آسیا در آذر سالجاری باشد. اگر AFC سهمیههای ایران را کم کند، استقلال نمیتواند در مسابقات لیگ قهرمانان حاضر شود اما اگر سهمیههای ایران با کاهش روبهرو نشود استقلال یکی از نمایندههای ایران در این رقابتها خواهد بود.
ارسال به دوستان
سپاهان و قلعهنويي چطور قهرمان ليگ نهم شدند؟
مصاحبه و بيانيه سلاح مردان نصفجهان
وقتی علیرضا فغانی سهشنبه شب برای آخرین بار در سوتش دمید، زمان برای نوشتن اتفاقات بازی پرسپولیس و سپاهان آنقدر تنگ بود که خیلی از روزنامههای ورزشی تنها توانستند اتفاقات بازی و نتیجه این مصاف را پوشش دهند از این رو جای انعکاس خیلی از حوادث این مصاف حساس، میان مطبوعات روز گذشته خالی ماند. پرسپولیس برای پیروزی آمده بود اما با سد محکمی به نام گروه داوری برخورد کرد. فغانی و دستیارانش آنقدر مراعات قهرمان زودهنگام لیگ نهم را کردند که در پایان بازی، امیر قلعهنویی که همواره اشارهای به اشتباهات داوران علیه تیمش میکند، این بار زیرکانه همه چیز را نادیده گرفت تا مبادا جشن قهرمانی زردها درآزادی خالی از تماشاگر،خراب نشود. آنچه برای پرسپولیسیها و علی دایی اهمیت داشت شکست دادن تیمی بود که آمده بود با شکست نخوردن مقابل پرسپولیس، جشن آبرومندانهای را برگزار کند اما به هر ترتیبی این اتفاق رخ نداد و علی دایی به همراه خیلی از هواداران پرسپولیس مستقیم داوری را نشانه رفتند چرا که آنها معتقدند گل دوم تیمشان در شرایط کاملا صحیح به دست آمد و کمکداور دوم این مسابقه به اشتباه پرچمش را بالا برده است. جنگ پرسپولیس و سپاهان آنقدر اهمیت دارد که در صورت اثبات اشتباه کمکداور، شاید به این زودیها قرمزها از این موضوع صرفنظر نکنند. البته این برای بار اول نبود که داوران مسابقه در رای خود به نفع سپاهان اشتباه کردهاند. بنا به آرشیو برنامه نود که متاسفانه هم اینک مبدل به تنها محکمه قابل قبول قضاوت درباره قضات شده است، در اواسط نیم فصل نخست در همان چند بازی متوالی که سپاهان برنده شد در اکثر مسابقات داوران ملاحظه زردها را کردهاند. اگرچه محمدرضا ساکت به عنوان مدیر عامل و مجید بصیرت در کسوت سرپرست تیم همواره این لطف داوری را نادیده انگاشتند و حتی مدعی شدند داوران به ضرر سپاهان سوت زدهاند اما همان بازی اختتامیه هم نشان داد این اشتباهات سهوی در لیگ برتر ناخود آگاه به نفع سپاهان است. سپاهان پاک است اما... اما چه فضایی باعث خلق چنین اتفاقاتی میشود؟ خرید داور و تطمیع گروه داوری ناعادلانهترین برچسبی است که میتوان به سپاهانیها زد. قطعا نه ساکت چنین میکند و نه امیر قلعهنویی افتخارات چندسالهاش را مرهون چنین حربه کثیفی است. بازندهها از سر استیصال به این تاکتیک نخنما شده چنگ میاندازند و آن را دستاویز باختشان میکنند اما تا به امروز احدی نتوانسته حتی یک مورد را ثابت کند بنابراین قهرمانی سپاهان کاملا پاک است مگر اینکه عکسش ثابت شود. بهتر است در اینجا به نوع برخورد باشگاه سپاهان و امیر قلعهنویی اشاره کرد؛ مردانی که ما ایمان داریم اهل رشوه و تطمیع نیستند اما به نوع دیگری داوران و کلا همه کسانی که باید درباره سپاهان قضاوت کنند را تحت فشار قرار میدهند. سلاح آنها همان مصاحبه و بیانیههای پرتعدادی است که گاه و بیگاه بعد از هر مسابقهای روی خروجی خبرگزاریها قرار میگیرد؛ این عادت قلعهنویی و ساکت است که حتی در صورت منتفع شدن از داوری باز هم به همان معدود صحنههایی اشاره کنند که بیاهمیت است اما داور به ضرر سپاهان سوت زده. از سوی دیگر قبل از انجام همین مسابقه بود که سایت رسمی باشگاه سپاهان انواع و اقسام بیانیهها را صادر کرد تا به همه بگوید قرار است در جشن قهرمانی آنها فضای مسمومی از سوی بعضی از لیدرهای میزبان بر جو ورزشگاه حاکم شود. این یک پیشداوری نبود بلکه اخطاری بود به قاضی شریفی،داور مسابقه، مسؤولان حراست و کلا همه دستاندرکارانی که باید فضا را برای جشن آنها مهیا میکردند. نوع فوتبال سپاهان با توجه به مهرهها و تاکتیکهای قلعهنویی، شایسته قهرمانی بود اما تیم دیگری که مسؤول جنگ روانی است بخوبی این مجموعه زردپوش را حمایت میکند و اینچنین میشود که کمکداور مسابقه در ورزشگاهی که اکثریتش با سرخهاست در صحنه مشکوک به آفساید تشخیص میدهد پرچمش را بالا ببرد تا از گزند کلام زردها در امان بماند. صورت مساله به همین سادگی است؛ سپاهان با توجه به پیشینه و نوع مدیریتش هیچگاه اهل زد و بند نبوده و نیست اما همیشه طلبکار باقی میماند، بیانیه مینویسد و تیم قضات را تحت فشار باقی میگذارد تا در صحنههای 50 به 50 داور دنبال شر نرود. دایی: داور حق بچههای من را خورد اما حرفهای علی دایی پس از خلق تساوی یک بر یک برابر سپاهان اشاره مستقیمی بود به مساله داوری: متأسفانه همیشه از مشکلات داوری چشمپوشی کردهایم اما امروز همه شاهد این مشکلات بودیم. خدا کند گلی که وسلی وارد دروازه سپاهان کرد آفسايد باشد هرچند من فکر نمیکنم که اینطور باشد. وی تاکید کرد: فغانی در همه صحنهها به نفع سپاهان سوت زد و چنانچه در این بازی به ضرر ما قضاوت کرده باشد او را نباید ببخشیم. هادی نوروزی را بارها زمین زدند اما داور خطا نگرفت. تیم ما 10 نفره وارد زمین شد و فغانی به خودش اجازه نداد بازیکنان پرسپولیس را بشمارد و سپس بازی را شروع کند. داور در همه خطاها به سود سپاهان سوت زد حتی اجازه نداد تیم ما ضربه کاشته خود را بزند و سر وقت در دقیقه 93 سوت پایان بازی را زد... حق بچههای من در این دیدار خورده شد. دایی درباره بازی گفت: نیمه اول خوب نبودیم اما با شروع نیمه دوم موقعیتهای زیادی را برای خودمان خلق کرده و بازی بهتری را انجام دادیم که با بیتوجهی و خودخواهی فرصتها را از دست دادیم و این برای پرسپولیس خوب نیست. وی گفت: امروز توانایی پرسپولیس را دیدید. چند موقعیت گلزنی صددرصد را از دست دادیم و به مراتب برتر از سپاهان بودیم. سال آینده از روز اول دستبهکار خواهیم شد و پرسپولیس را از همان روزهای آغازین خواهیم بست. دایی گفت: از زمانی که آمدم با انجام کارهای تاکتیکی کاستیها را جبران کردم اما در فصل بعد چنین نخواهد بود. نمیخواهم بهانه بیاورم اما ما امتیازهای شیرینی را در نیمفصل اول از دست دادیم و از زمانی که به پرسپولیس آمدهام هرگز 2 بازی خانگی متوالي نداشتهایم اما میخواهم این ناکامی را در جام حذفی جبران کرده و با حضور 120 هزار نفر جشن قهرمانی گرفته و راهی آسیا شویم. نصیرزاده: گل پرسپولیس صددرصد سالم بود هوشنگ نصیرزاده کارشناس داوری کشور اظهارات جالبی درباره بازی حساس پرسپولیس – سپاهان دارد. او به «وطنامروز» میگوید: «بازی در نیمه اول مشکل خاصی نداشت اما با شروع نیمه دوم و تحولی که با گل وسلي برازيليا در بازی ایجاد شد اشتباه مسلم مشکلات یکی یکی سر باز کرد. کمک داور باعث شد که گل سالم پرسپولیس تبدیل به یک گل سوخته شود، اشتباهی که کاملا به سود سپاهان تمام شد و جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نگذاشت. این اشتباه آنقدر مسلم بود که ذهن کارشناسان را از قضاوت درباره سایر اشتباهات دور میکند. میتوان گفت این هدیهای بود به طلاییپوشان تا بازی با نتیجه تساوی به اتمام برسد. نصیرزاده در ادامه صحبتهایش درباره اینکه اشتباهات داوری را در دیدار پرسپولیس و سپاهان قبول دارید یا نه توضیح میدهد: به نظر من این یک اشتباه بزرگی بود که برای همه حیرتانگیز است، البته ناگفته نماند که این صحبتها در حد یک کارشناسی است، قصد بنده این نیست که با این صحبتها ارزش قهرمانی سپاهان را پایین بیاورم. شما بنویسید این صحبتها در حد کارشناسی داوری است. نصیرزاده درباره این سؤال که آیا فغانی در حد قضاوت این دیدار بود یا نه گفت: «من کار فغانی را قبول دارم و این اشتباه از طرف کمک داور بود. در ضمن فغانی در کارنامه خود قضاوتهای بینالمللی زیادی را دارد اما ناگفته نماند که اشتباهات داوری جزئی از فوتبال محسوب میشود و این اتفاقات در همه جای دنیا رخ میدهد که این بار این اتفاق به سود سپاهان تمام شد. او در پاسخ به اینکه بهطور کل در طول فصل صحبت از این موضوع بوده که به سود سپاهان سوت زده شده و حتی در برنامه نود هم بارها به این موضوع اشاره شد این طور توضیح میدهد: «ببینید در خیلی از بازیها قضاوت به سود سپاهان به پایان رسیده است اما اگر بخواهیم به این موضوع ریزبینانه نگاه کنیم باید به این صورت نتیجهگیری کنیم که در کل 75 درصد به نفع سپاهان قضاوت شده و 25 درصد به ضرر سپاهان.» وی درباره اینکه آیا قبول دارید که بازی باید به نفع پرسپولیس به پایان میرسید یا خیر گفت: «بله در این دیدار حق پرسپولیس این نبود اما حالا هیچ چیز قابل بازگشت نیست و این اشتباهات هم به باد فراموشی سپرده میشود.» کارشناس داوری کشورمان در ادامه درباره گلایه دایی درباره ضربه کاشته که در نیمه دوم در ثانیههای آخر گرفته نشد و داور سوت پایان بازی را به صدا درآورد هم چنین گفت: «این بازی یک بازی حیثیتی بود که هر 2 تیم برای حفظ آبرو تلاش میکردند. در کل نتیجه این رقابتها مشخص شده بود. سپاهان که برای بالا بردن جام قهرمانی به تهران آمده بود و پرسپولیس هم میخواست 3 امتیاز خانگی را از دست ندهد؛ به عقیده من در دقایق آخر که یک موقعیت کاشته برای پرسپولیس مهیا شد فغانی با این موضوع کاملا دقیق و دیجیتالی برخورد کرد. نمیتوان ایراد خاصی به این موضوع گرفت چون باید دیواره دفاعی در محوطه چیده میشد که این کار حداقل 2 دقیقه زمان میبرد و این کمی برای داوری مشکل به وجود میآورد». ارسال به دوستان
با تصويب دولت
163 شرکت و سازمان دولتی از تهران میروند
دولت فهرست 163 شرکت و سازمان دولتی را که باید از تهران منتقل شوند، اعلام کرد.معاون اول رئیسجمهور 2مصوبه مهم نمایندگان ویژه رئیسجمهور در کارگروه انتقال کارکنان دولت از شهر تهران را ابلاغ کرد که براساس این تصمیمات، اولویت و نام شرکتها و مؤسسات دولتی که باید از تهران خارج شوند...
گروه اقتصادی: دولت فهرست 163 شرکت و سازمان دولتی را که باید از تهران منتقل شوند، اعلام کرد.معاون اول رئیسجمهور 2مصوبه مهم نمایندگان ویژه رئیسجمهور در کارگروه انتقال کارکنان دولت از شهر تهران را ابلاغ کرد که براساس این تصمیمات، اولویت و نام شرکتهای و مؤسسات دولتی که باید از تهران خارج شوند و نیز چگونگی برخوردار شدن بازنشستگان از امتیازات خاص در صورتی که از تهران به شهرهای دیگر منتقل شوند، اعلام شده است. در راستای برنامه تمرکززدایی دولت از شهر تهران و بر اساس تصمیم نمایندگان ویژه رئیسجمهور در کارگروه انتقال کارکنان دولت از شهر تهران که در جلسات 5 و 16 اردیبهشت این کارگروه و پس از بحث و بررسی اعضا و به استناد اصل یکصد و بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اتخاذ شده، دستگاههای وابسته به وزارتخانهها موظف شدند براساس اولویت تعیین شده از تهران منتقل شوند و محل انتقال با توافق بالاترین مقام اجرایی دستگاه و استاندار تعیین خواهد شد.طبق اولویت تعیین شده، به ترتیب شرکتهای دولتی مستقر در تهران، موسسات آموزشی و پژوهشی وابسته به دستگاههای اجرایی، موسسات و نهادهای عمومی و سازمانهای وابسته به وزارتخانهها موظف به انتقال از تهران هستند. کارگروه انتقال کارکنان دولت از شهر تهران تاکید کرده که همه سازمانهای فوقالذکر موظف به انتقال از تهران هستند و موارد استثنا فقط با پیشنهاد بالاترین مقام دستگاه و تصویب این کارگروه تعیین خواهد شد. بر اساس دیگر تصمیم نمایندگان ویژه رئیسجمهور و در راستای انتقال شرکتهای دولتی از تهران، هیات مدیره همه شرکتهای دولتی مستقر در تهران موظف شدند ظرف یکماه نسبت به انتقال دفاتر مرکزی به شهرستانهای ذی ربط اقدام کنند. همچنین معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهور موظف شد امتیازات مقرر در تصمیم آیین جدید اعطای تسهیلات به کارکنان متقاضی انتقال از تهران را به نیروهای داوطلب بازنشسته نیز تسری دهد. بدین ترتیب، بازنشستگان مقیم تهران نیز که متقاضی انتقال از تهران به دیگر شهرها باشند، طبق شرایط آییننامه فوق، از تسهیلات آن برخوردار خواهند شد. وزارتخانههای امور اقتصادی و دارایی و مسکن و شهرسازی هم مکلف شدند امکانات لازم برای پرداخت تسهیلات و تامین مسکن را به معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهور اعلام کنند. بر اساس این مصوبه، معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهور نیز باید با همکاری دستگاههای اجرایی نسبت به کاهش ساختار و تعداد سازمانهای مستقل وابسته به وزارتخانهها اقدام لازم و قانونی به عمل خواهد آورد. همچنین بر اساس تصمیم نمایندگان ویژه رئیسجمهور در کارگروه انتقال کارکنان دولت از شهر تهران، 3وزارتخانه مکلف به کاهش جمعیت دانشگاهی تهران و انتقال آن به دیگر شهرها شدند.
ارسال به دوستان
«مهدي» پس از بازداشت «مهين» در قزوين زنان مسن را ميكشت
11 جنايت در پرونده 2 قاتل سريالي زنان
اصرارهای عجیب مهین مهین پس از بازداشت براحتی قتل یک مرد و 5 زن را به گردن گرفت اما درباره آخرین جنایت مشابه که در آن زن 52 سالهای به نام «کیمیا شجاعی»، با ترک خانهاش در بیدستان قزوین ناپدید شده بود را نپذیرفت. تحقیقات پلیس نشان میداد که کیمیا، روز 16 اردیبهشتماه سال 88 از سوی یک قاتل ربوده شده و پیکر بیجان وی در حالی که همانند قربانیان مهین، خفه شده بود در کمالآباد و در گوشهای خلوت پیدا شد. همه تیم قضایی و پلیس اصرار داشتند قاتل این زن که بیش از یک میلیون تومان طلا به همراه داشت همان مهین بوده اما این زن جنایتکار با وجود اعترافات دقیق درباره 6 جنایت خود نپذیرفت کیمیا را کشته است. جنایت شکبرانگیز 17 مردادماه سال 88 و در حالی که مهین آماده محاکمه در دادگاه جنایی قزوین بود، زنی به نام «اقدس خلیلی» با ترک خانهاش در محمدیه قزوین ناپدید شد و خانوادهاش با مراجعه به پلیس آنان را در جریان سرنوشت مادر خانواده قرار دادند. اقدس نیز زنی چادری و مسن بود و حدود 2 میلیون تومان طلا به همراه داشت. شخصیت اجتماعی این زن نشان میداد وی از خودروهای عمومی برای جابهجایی استفاده میکند. با پیدا شدن جسد بیجان اقدس در بیابانهای اطراف آبیک قزوین و مشخص شدن اینکه وی خفه شده و طلاهایش به سرقت رفته است، کارآگاهان فرضیههای بسیاری را پیش روی خود دیدند که سریالی بودن این 2 جنایت آخر ضعیفترین آن بود. زنگ خطر هیچ ارتباطی بین قتل کیمیا و اقدس به دست نیامده بود. پلیس بررسیهای زیادی انجام داد تا بتواند ردپایی از عاملان این جنایت پیدا کند تا اینکه روز هفتم شهریورماه سال 88 زنگ خطر وقوع دومین سری قتلهای سریالی به صدا درآمد. زن 57 سالهای به نام «یاسمن دهقاننژاد» در همان محله محمدیه وقتی خانهشان را ترک کرد ناپدید شد و در حالی که 2 میلیون تومان طلا و پولهایش به سرقت رفته و خودش نیز بر اثر خفگی جان باخته بود، جسدش در هشتگرد کرج پیدا شد. پلیس قزوین به خاطر اینکه جسد یاسمن، خارج از محدوده قزوین رها شده بود خیلی زمان از دست داد تا پی به سریالی بودن این 3 قتل ببرد اما با شناسایی شدن هویت قربانی ناشناس که کسی جز یاسمن نبود دادسرا و پلیس قزوین بلافاصله به تشکیل تیم ویژه دست زدند تا عامل جنایت را پیدا کنند. توصیه مهین همه به خاطر داشتند که مهین در مراحل بازجویی توصیه میکرد کیمیا را کسی کشته که از روش قتلهای وی کپیبرداری کرده است. همین توصیه سرفصل تحقیقات قضایی و پلیسی قرار داده شد و بازپرس افروز از شعبه دوم دادسرای قزوین هدایت تیمهای تحقیقاتی و عملیاتی را برعهده گرفت. کیمیا، اقدس و یاسمن حتما با سوارشدن به خودروهای عمومی در دام عاملان جنایت افتاده بودند و اینبار با توجه به اینکه محل رها شدن اجساد این 3 قربانی به گونهای بود که یک زن نمیتوانست آنان را به این مکانها انتقال دهد، قاتل حتما یک مرد و تکرو بوده است. هیچ آثاری از اذیت و آزار روی اجساد دیده نمیشد که همین نشان میداد انگیزه اصلی قاتل سریالی سرقت پول و جواهرات زنانه است. فاصله 6 ماهه 2 جنایت کارآگاهان که هرروز احتمال وقوع جنایت مشابه دیگری را میدادند با عقبنشینی مرموز قاتل سریالی روبهرو شدند چراکه تا روز 19 اسفندماه سال 88 هیچ زن مسن دیگری شکار نشد. در این روز، زن 47 سالهای به نام «محترمبانو نادری» که خانهاش در شریفآباد قزوین بود به طرز مرموزی ناپدید شد و جسدش 48 ساعت بعد درحالیکه خفه شده و طلاجاتش به سرقت رفته بود در بوئینزهرا پیدا شد. ردیابی علمی توقف 6 ماهه جنایات میتوانست دلایل بسیاری داشته باشد اما تیم تحقیق با توجه به اینکه قاتل باید روحیهای مجرمانه داشته باشد و احتمالا در جرائم دیگری نیز نقش داشته است فرضیهای علمی را پیشروی خود قرارداد. قاتل میتوانست در این 6 ماه پشت میلههای زندان بوده و راز هولناکش را هنوز سربسته نگه داشته باشد. بدینترتیب؛ بازپرس افروز دستور بررسی پرونده همه زندانیان را صادر کرد که در این مدت در زندان بوده و پیش از چهارمین جنایت سریالی از زندان آزاد شده بودند. همین ردیابی علمی کافی بود تا فهرستی از اسامی مظنونان پیشروی تیم تحقیق قرار گیرد و کارآگاهان خود را در یک قدمی قاتل اصلی ببینند. آخرین جنایت پیرزن 83 سالهای به نام کبری میرزایی آخرین قربانی مرد جانی بود که روز 23 فروردینماه سالجاری پس از اقامه نماز جماعت در مسجدی در محمدیه قزوین به طرز مرموزی ناپدید شد و پیکر بیجانش درحالیکه بیش از 2 میلیون تومان طلا از وی به سرقت رفته بود در محله بین باغ بوئینزهرا پیدا شد. این درحالی بود که پلیس بین مظنونان احتمالی به دنبال مردی میگشت که وسیله عمومی داشته باشد و 5 زن با اعتماد به همین خودرو در دام هولناک وی گرفتار شده باشند. راننده مینیبوس تحت نظر قراردادن مظنونان و بررسی پروندههای آنان نشان داد که مرد 37 سالهای به نام «مهدي» مینیبوس قرمز و زردرنگ دارد که با آن به صورت دربستی به مسافرکشی میپردازد. مهدي اتهام مشابهی نیز داشت؛ این مرد جوان که همسر و بچهای 8 ساله دارد بهخاطر ایجاد مزاحمت برای زنان روانه زندان شده و این نشان میداد میتوانسته با مینیبوس خود به شکار 5 زن پرداخته باشد. کارآگاهان که دریافته بودند مینیبوس مهدي جزو مینیبوسهای خطی نیز نیست تحت نظر قراردادن آن را مهمترین مرحلهای برای اثبات فرضیه علمی خود دیدند. بازداشت قاتل سریالی روز 25 اردیبهشتماه سالجاری، کارآگاهان در مینودر قزوین که همان محله «مهین» نیز است، خانه وی را تحت نظر قرار دادند. مهدي بعدازظهر با سوار شدن به مینیبوس خود به راه افتاد. ماموران نیز غیرمحسوس به تعقیب وی پرداختند، بیهدفی این مرد در انتخاب مسیرها مرموز به نظر میرسید حتی کارآگاهان دیدند وی در برابر پیرزنی ایستاد و قصد سوار کردن وی را داشت که منصرف شد. پس از 5 ساعت گشت و گذار، مهدي به خانهاش بازگشت تا اینکه یکشنبه ساعت 5 بامداد 26 اردیبهشتماه وقتی این جانی سوار بر مینیبوس برای بردن کارکنان یک کارخانه در مسیر رشت حرکت میکرد با دستور پلیس متوقف شد. اعتراف خونسردانه مهدي خیلی خونسرد و با اعتماد به نفس بالایی خود را تسلیم پلیس کرد، انگار میدانست جنایاتش فاش شده و چارهای جز اعتراف ندارد. عامل سری دوم قتلهای سریالی زنان قزوین در بازجوییها گفت: «من 5 زن را کشتهام و در همه این قتلها انگیزهام سرقت پول و جواهرات زنان بوده است». وی افزود: «همه طعمههایم را به صورت اتفاقی انتخاب میکردم، میدانستم زنان مسن همیشه طلا و جواهرات دارند. آنان وقتی مینیبوس را میدیدند با تصور اینکه خودروی عمومی است و من مسافرکشی میکنم بدون هرگونه ترسی سوار میشدند و من خیلی سریع با حمله به آنان خفهشان میکردم». مهدي درباره اینکه در جریان قتلهای مهین بوده است، گفت: «میدانستم چنین قتلهایی رخ میدهد اما الگوبرداری نکردم. در طول روز میگشتم تا زنان را انتخاب کنم. قربانیان کسانی بودند که حداقل 2 میلیون تومان طلا به همراه داشتند که در آخرین قتل من به طلای بیشتری دست پیدا کردم». این قاتل زنجیرهای ادامه داد: «هیچ کدام جز یکی مقاومتی نکردند، چرا که غافلگیر شده و فرصتی برای این کار نداشتند. پس از جنایت طلاها را به مرد جواهرفروشی در خیابان امام فروختم و پولش را خرج کردهام». این مرد جانی در پایان وقتی جزئیات سوار کردن طعمههایش و چگونگی قتلها را مطابق با داشتههای تیم تحقیق بیان کرد، گفت: «من مردی عصبی بودم. وقتی قتلها را انجام میدادم آرام میشدم چرا که پول و طلا را در جیبم احساس میکردم و همین آرامش و لذت باعث شده بود به قتلهایم ادامه دهم». بازسازی صحنههای جنایات مهدي معروف به ناصر عامل قتلهای سریالی زنان در قزوین پس از اعترافات تکاندهنده همراه با تیم پلیسی و بازپرس افروز به محل وقوع قتلها رفت تا در برابر دوربین فیلمبرداری به بازسازی صحنه جنایاتش بپردازد. مهدي باز با خونسردی نمایش داد 5 زن را چگونه یکی پس از دیگری در محلههای محمدیه، شریفآباد و بیدستان سوار مینیبوس کرده، روی کدام صندلی خودرویش آنان را خفه کرده و سپس به بوئینزهرا، هشتگرد کرج و کمالآباد انتقال داده و اجسادشان را در گوشهای خلوت رها چرایی عدم اطلاعرسانی حجتالاسلام اسماعیل صادقی نیارکی، دادستان استان قزوین پس از بیان جزئیات این پرونده، درباره عدم اطلاعرسانی در سال گذشته که میتوانست زنگ خطری برای زنان بوده و آمار قربانیان را کاهش بدهد، گفت: چون این قاتل اجساد را در شهرهای مختلف بویژه هشتگرد کرج رها میکرد سریالی بودن قتلها خیلی دیر مد نظر قرار گرفت به همین خاطر تحقیقات خیلی سختتر انجام گرفت. وی افزود: وقتی فهمیدیم قتلهای زنان سریالی است که دخالت مهین در قتل کیمیا منتفی شد و سومین جنایت مشابه نیز رخ داد. با توجه به اینکه پس از جنایات سریالی سری نخست و دستگیری مهین آرامش نسبی در جامعه زنان قزوین به وجود آمده بود تصمیم گرفتیم این آرامش را حفظ کرده و با تحقیقات پلیسی و قضایی قاتل را شناسایی کنیم. دادستان قزوین در پایان گفت: 12 مظنون به دخالت در قتلهای زنان که اعضای خانواده مهدي نیز جزو آنها هستند به همراه مرد طلافروش که جواهرات قربانیان را خریده بازداشت شدند و این طلافروشی پلمب شد و تحقیقات درباره دیگر جرائم احتمالی قاتل 5 زن ادامه دارد و مظنونان پس از اثبات بیگناهی آزاد میشوند. ارسال به دوستان
ادعای سربازی!
فرهاد مستوفی
در دنیای جدید، رسانه واجد اهمیتی ویژه در تاثیرگذاری بر تحولات مختلف است و میل چهرهها به در اختیار گرفتن رسانهها ناشی از درک همین واقعیت است. در واقع رسانهها مجرای ارتباط مستقیم دیدگاهها، نظرات و به طور کلی نحوه اندیشه صاحبان خود هستند و هدف عالی خود را بر موجهسازی چهرهها و دیدگاههای مطلوب و تضعیف – و احیانا تخریب – حریف قرار میدهند. بنابراین بسیار طبیعی و واضح است که جهتگیریهای کلان یک رسانه منطبق بر سلیقه صاحبان و تصمیمسازان است؛ اگر چه نمیتوان این نگاه را به جزئیات و جهتگیریهای خرد رسانه تعمیم داد. در دنیای جدید، رسانه واجد اهمیتی ویژه در تاثیرگذاری بر تحولات مختلف است و میل چهرهها به در اختیار گرفتن رسانهها ناشی از درک همین واقعیت است. در واقع رسانهها مجرای ارتباط مستقیم دیدگاهها، نظرات و به طور کلی نحوه اندیشه صاحبان خود هستند و هدف عالی خود را بر موجهسازی چهرهها و دیدگاههای مطلوب و تضعیف – و احیانا تخریب – حریف قرار میدهند. بنابراین بسیار طبیعی و واضح است که جهتگیریهای کلان یک رسانه منطبق بر سلیقه صاحبان و تصمیمسازان است؛ اگر چه نمیتوان این نگاه را به جزئیات و جهتگیریهای خرد رسانه تعمیم داد.اگرچه فضای رسانهای در ایران اینک به گونهای است که رفتارهای به دور از اخلاق به وفور یافت میشود، با این حال ادعای عدم احاطه تصمیمگیران بر رسانههای خود، فرضی غیرقابل قبول است. به هر حال دیدگاهها و نظرات هر شخص یا گروه از طریق مجاری رسانهای وابسته به آن شخص یا گروه منتشر و منعکس میشود و بسیار سادهلوحانه و غیرمنطقی است اگر گفته شود رسانه یک چهره سیاسی در جهتگیریهای کلان در تقابل یا تغایر با دیدگاههای آن چهره سیاسی است که اگر اینگونه باشد قطعا آن چهره سیاسی از کمینه هوش و ذکاوت هم بیبهره است. در اصطلاح پزشکی این فرد دچار «دو قطبی» رفتاری میشود. البته این روزها که روزگار عجیبی است، فاصله بسیاری میان گفتار و کردار وجود دارد. تنها دلیل این تناقض، «دلضعفه» برای قدرت است. به عنوان مثال، یکی از گونههای نادر، رفتار كساني است که ادعای «سربازی ولایت» را دارند و در برخی موارد این ادعا را در کلام خود میگنجانند اما در کردار خود، نشانهای از این سربازی مشاهده نمیشود. البته تامل بیشتر در اينگونهرفتارها – و بویژه رسانههای وابسته و نزدیک- نتایج تاسفبرانگیز دیگری به دست میدهد. به عنوان مثال در فتنه پس از انتخابات، رسانههای نزديك نهتنها ولایتمدار نبودند که در عمل – و حتی در یک مورد خارج از حیطه رسانهای- اقدام به تخریب مواضع ولایتمداران کردند. این دوپهلوگوییها که کاملا در تقابل با مشی «عمارگونه» است، البته این روزها را بر دوپهلوگوها تنگ کرده است. ادعای سربازی رنگ باخته، جریان انقلاب دلخور شده و جامعه هدف دوپهلوگوها «اعتماد» ندارد. به عبارت شفافتر «از اینجا رانده و از آنجا مانده»! به نظر میرسد، در این برزخ دوپهلوگویی، بهترین منفذ فرار،نقاب برکشیدن و چهره واقعی نمایاندن است. به هر حال آقايان سرباز یا باید رومی روم باشند یا زنگی زنگ. ارسال به دوستان
بخش دیگری از اعترافات مهم عبدالمالك ریگی منتشر شد
سفارش در كازابلانكا ترور در تهران
آمریکایی ها در پوشش «ناتو» از ریگی خواستند
مرکز فعالیت های تروریستی خود را از شرق کشور به تهران منتقل کند
نمایندگان آمریکا و اسرائیل در كازابلانكا فهرستی از افراد مقیم تهران را
به ریگی داده بودند تا مورد سوء قصد قرار گیرند
گروه سیاسی: در حالی که وزیر اطلاعات چندی پیش از پخش اعترافات جدید عبدالمالک ریگی خبر داده بود، سهشنبه شب، شبکه خبری «پرس تی وی» گفتوگویی از سرکرده گروهک تروریستی موسوم به جندالله را پخش کرد که در آن ریگی ابعاد جدیدی از همکاری نیروهای ناتو با گروهک خود را تشریح کرد.وی در این گفتوگو اعلام داشت، نیروهای آمریکایی یا اسرائیلی در پوشش نیروهای ناتو از وی خواستهاند مرکز فعالیتهای تروریستی خود را از شرق کشور به پایتخت منتقل کند.«اذعان به نقش ناتو در ایجاد ناامنی در کشور» در حالی است که برخی مقامات امنیتی افغان پیش از این از افزایش تحرکات نظامیان ناتو در مرز ایران و افغانستان خبر داده بودند.ریگی همچنین در این گفتوگو به این موضوع اشاره کرد که زمانی که در مراکش بوده است، نمایندگان آمریکا یا اسرائیل به وی فهرستي از افراد در تهران را داده بودند تا گروهک ریگی آنها را ترور کند.وی درباره جزئیات این دیدار گفت: ما در کازابلانکا در مراکش با افرادی که خود را نمایندگان ناتو معرفی میکردند دیدار کردیم. بعد از ملاقات وقتی قضایا را جمعبندی کردیم، 2 شبهه در ذهن ما ایجاد شد. یکی اینکه اگر این افراد عضو ناتو هستند، چرا در افغانستان با ما ملاقات نکردند، در حالی که در افغانستان پایگاه دارند و خیلی راحتتر و با ضریب امنیتی بالاتری میتوانند با ما ملاقات کنند و شبهه دومی که برای ما ایجاد شد این بود که بار اولی که به ما اطلاع داده شد، نیروهای ناتو قصد مذاکره با ما را دارند گمان کردیم آنها میخواهند درباره شرق ایران با ما گفتوگو کنند، چون نیروهای ناتو در افغانستان مستقر هستند و ممکن است در رابطه با موضوع شرق کشور نظرهایی داشته باشند. اما همه اصرار مذاکره کنندگان بر این بود که جندالله عملیات را از منطقه مرزی بلوچستان به پایتخت کشور یعنی تهران منتقل کند.سركرده گروهک تروریستی ریگی ادامه داد: این نکته برای ما جای سوال داشت و ما را به این جمع بندی رساند که آنها آمریکایی و یا اسرائیلی هستند که در پوشش ناتو با ما مذاکره میکنند یا اینکه این افراد از نیروهای ناتو هستند، ولی برای آمریکا و اسرائیل کار میکنند. در هر دو صورت ما به این نتیجه رسیدیم که این افراد با جاهایی غیر از ناتو ارتباط دارند.عبدالمالک ریگی در ادامه گفت: مذاکرهکنندگان به ما گفتند که اسم گروهی از افراد، آدرس خانههای آنها و عکسهایشان را به شما میدهیم و حتی ابزار عملیاتی از جمله مواد منفجره و دیگر تجهیزاتی را که از آن در عملیات تروریستی استفاده میشود، در همان شهرهای محل عملیات در اختیار شما قرار میدهیم. شما فقط عملیات را اجرا کنید و در قبال انجام این عملیات ما جدا از پولی که برای دیگر همکاریها به شما میدهیم، مبلغ هنگفت و بزرگی به شما پرداخت خواهیم کرد. آنها گفتند برای هر هدف، مبلغی خاص تعیین شده و پس از انجام کار این پول به شما پرداخت خواهد شد.ریگی نتایج نشست خود با ماموران ناتو را اینگونه اعلام میکند: در مجموع، طرفین به این نتیجه و اتفاق نظر رسیدیم که عملیات به مرکز انتقال پیدا کند، همچنین باید در رسانهها فعالیت گستردهای داشته باشیم و سوم هم اینکه اهداف و افراد خاصی باید هدف قرار گیرند. این 3 نکته را آنها مشخص کردند و از طرف ما نیز تایید شد و از آنها خواستیم تجهیزات را در اختیارمان قرار دهند تا خود را آماده کنیم.رهبر گروهک تروریستی جندالله در ادامه اعترافات خود گفت: من از هر طرف به موضوع نگاه میکنم شکی ندارم که فعالیتهای ما نتیجه جهل و سطحینگری بوده است. از جمله درباره ارتباطهایی که با برخی کشورها داشتیم و حتی کارهایی که انجام دادیم، مبنای همه نوعی جهل توام با نفرت بود و هنگامی که نفرت پیش میآید، خود به خود عقل و خرد از کار میافتد.ریگی در پایان اظهار کرد: تنها راهی که فکر میکنم برایم مانده است، توبه در پیشگاه خداوند است و به دیگران میگویم انسان نباید هیچگاه تا زمانی که قلبش، ایمانش، وجدانش و دینش همگی رضایت ندارند، خون انسان دیگری را بریزد.
ارسال به دوستان
امضای سند همکاریهای مواصلاتی، ارتباطی و راهآهن میان وزیران خارجه ایران و تاجیکستان
ایران و تاجیکستان اسناد همکاریهای ارتباطی امضا کردند
منوچهر متکی و همراه خانظریفی، وزیران امور خارجه ایران و تاجیکستان دیروز اسناد همکاریهای مواصلاتی، ارتباطی و راهآهن بین 2 کشور را امضا کردند. متکی درباره امضای این اسناد گفت: این اسناد برای مطالعات فنی در زمینه اتصال راهآهن بین تاجیکستان، افغانستان و ایران است. امیدواریم مسؤولان ذیربط فنی مذاکرات کارشناسی را بزودی آغاز کنند زیرا این پروژه میتواند در جهت ارتباط شبکههای منطقهای آسیای مرکزی به ایران باشد. از جمله کشورهایی که میتوانند در این شبکه قرار گیرند چین، قرقیزستان، افغانستان و ایران هستند و از شهر چابهار این راهآهن میتواند به سایر نقاط جهان کشیده شود. وزیر امور خارجه کشورمان گفت: این همکاری چشمانداز خوبی دارد. همچنین شبکه اکو که پاکستان را به ترکیه و اروپا وصل میکند، میتواند به این شبکه بپیوندد. همچنین این شبکه برای حمل و نقل کالا و ترانزیت ما را بینیاز میکند. ارسال به دوستان
حجم آب سدهای تهران 193 میلیون متر مکعب افزایش یافت
حجم آب موجود در سدهای تهران هماکنون معادل 869 میلیون متر مکعب است که این میزان در مقایسه با زمان مشابه سال آبی گذشته 193 میلیون متر مکعب افزایش یافته است. به گزارش وزارت نیرو، حجم آب ورودی به سد لار از ابتدای سال آبی جاری تاکنون با 40 درصد افزایش در مقایسه با زمان مشابه سال آبی گذشته از 171 به 239 میلیون متر مکعب رسیده است. میزان حجم آب در این سد، 131 میلیون متر مکعب است که در مقایسه با سال آبی گذشته با 74 درصد افزایش حجم مواجه شده است. سد طالقان به عنوان یکی از منابع عمده تامینکننده آب تهران هماکنون 420 میلیون متر مکعب ذخیره آب دارد که این میزان در مقایسه با زمان مشابه پارسال 37درصد افزایش یافته است و مجموع حجم ورودی این سد از ابتدای مهر پارسال تاکنون نیز با 65 درصد افزایش در مقایسه با زمان مشابه سال آبی گذشته از 183 به 302 میلیون متر مکعب رسیده است. براساس این گزارش، حجم ورودی آب سد ماملو نیز در زمان مورد بررسی 127 میلیون متر مکعب گزارش شده است. حجم آب این سد با 12 درصد افزایش در مقایسه با سال آبی گذشته از 30 به 34 میلیون متر مکعب رسیده است. حجم آب ورودی به سد کرج نیز از ابتدای سال آبی جاری تاکنون معادل 262 میلیون متر مکعب به ثبت رسیده است که در مقایسه با زمان مشابه پارسال 54 درصد افزایش نشان میدهد ضمن آنکه ذخیره آب این سد نیز در دوره مورد بررسی با 14 درصد افزایش به 199 میلیون متر مکعب رسیده است. مجموع حجم آب ورودی به سد لتیان نیز امسال با 42 درصد رشد در مقایسه با سال آبی گذشته به 220 میلیون متر مکعب و حجم آب موجود در سد لتیان با ارسال به دوستان
گفتوگوي «وطن امروز» با حجت الاسلام و المسلمين شيخ كاظم صديقي
درباره عارف كامل آيت الله العظمي محمدتقي بهجت فومني (ره)
ناگفتههایی ازبهجت عارفان
سابقه آشنایی شما با مرحوم حضرت آیتالله العظمی بهجت به چه زمانی بازمیگردد؟ اول برای نورانیت جلسه فاتحهای برای ایشان قرائت میکنیم و از خداوند متعال میخواهیم مطالبی که گفته میشود موجب شادی روح ایشان و رضایت حقتعالی باشد و انشاءالله برای همه ما و خوانندگان این روزنامه مفید واقع شود. مرحوم آیتالله بهجت را حداقل از 48 سال پیش میشناسم. زمانی که در ابتدای طلبگی بودم و آن زمان ایشان مشهور نبودند به ایشان علاقه پیدا کردم. در مسجد فاطمیه قم که چندان بزرگ نبود نماز میخواندند و منزل بسیار محقری داشتند؛ منزلی که به علت فرسودگی، کسی جرات نداشت در آن سکونت کند. طبقه بالا شامل 2 اتاق تو درتو بود و از زیرزمین تا سرویس بهداشتی 13 پله داشت که شرایط بسیار سختی را از نظر رفت و آمد در آنجا حاکم کرده بود. با تمام پیشنهادهایی که دوستان برای عوض کردن خانه به ایشان میکردند، تا شهرداری مستقیما وارد این قضیه نشد – بهخاطر اینکه منزلشان در طرح بود – ایشان علاقهای به تعویض منزل نداشتند. در اتاق کوچک، قدیمی و فرسوده منزلشان روزهای جمعه مراسم روضهای داشتند و مشتری روضه ایشان به اندازه دور تا دور اتاق نمیشد. مرحوم آقای بهجت بسیار گمنام بودند و این گوهر، گوهر نهفتهای بود. ابعاد شخصیتی و عرفانی حضرتآیتالله بهجت از نظر شما دارای چه خصوصیاتی بود؟ آیتالله العظمی بهجت بهحق یک رجل الهی بود، روحی زلال و دلی پاک داشت و دارای افق فکری بسیار بلندی بود. وصف او فوق چیزهایی است که درباره یک نابغه، فیلسوف، دانشمند، ادیب یا یک شخصیت سیاسی، پزشکی، فرهنگی و ... گفته میشود. درست است که این اشخاص برجستهاند ولی در محدوده عرف و جزو زمینیها هستند اما آقای بهجت زمینی نبوده و گویا اصلا از اول متعلق به اینجا نبودهاند. حضرت امیر(ع) خطبهای دارند با نام «قاصعه» که مرحوم سیدرضی در نهجالبلاغه آوردهاند. در فراز آخر این خطبه امیرالمومنین(ع) خودش را اینگونه معرفی میکند: «و انی لمن قوم لاتاخذهم فیالله لومهًْ لائم سیماهم سیما الصدیقین و کلامهم کلام الابرار ... ولا نفیسدون قلوبهم فیالجنان و اجسادهم فیالعمل». «من از مردمی هستم که در راه خدا از سرزنش ملامتکنندگان باز نمیایستند. نشانههای آنان، نشانه راستکاران و سخنانشان، گفتار درستکرداران. زندهداران شبند به عبادت و نشانههای روزند. برای هدایت چنگ در ریسمان قرآن زدهاند و سنت خدا و فرستاده او را زنده کردهاند. نه بزرگی میفروشند و نه برتریجویی دارند، نه خیانت میکنند و نه تبهکارند. دلهاشان در بهشت است و تنهاشان را به کار عبادت وامیدارند». آقای بهجت، بهحق مصداق این جملات بودند. بدنشان اینجا بود، اما قلب ایشان اصلا به این دنیا آشنا نشد و محرمیتی با این دنیا پیدا نکرد. جسمشان اینجا بود، اما مامور آن دنیا بود. گویا تولد آیتالله بهجت هم حکایت عجیبی دارد؟ بله، قبل از به دنیا آمدن آیتالله بهجت، پدر ایشان به بیماری سختی دچار شده و در زمان بیماری، صدایی میشنود و کسی به ایشان میگوید که محمدتقی در راه است. همین امر نشان میدهد که آیتالله محمدتقی بهجت ذخیرهًْالله است و گوهر خاص و نایابی است که خداوند عطا کرد. ایشان در محضر چه اساتیدی درس دیده بودند؟ مرحوم آقای بهجت قبل از 18 سالگی به درجه اجتهاد رسیدند و از محضر اساتید بزرگی همچون آیتاللهالعظمی شیخ محمدحسین غروی، آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی، آیتالله شیخ کاظم شیرازی و ... استفاده کردند. ایشان درباره اساتیدشان مانند استاد غروی میفرمودند: اگر ایشان را از بعد علمی مدنظر قرار میدادند، فکر میکردند تمام عمرش مشغول مطالعه است و اگر به عباداتش نگاه میکردند، گویی تمام عمر مشغول عبادت هستند. در زمینه عرفان نیز بزرگانی مثل میرزا علیآقای قاضی استاد ایشان بودند. ایشان 4 سال شاگرد مرحوم قاضی بودند و در این مدت تعالیم بسیاری از آن مرحوم تحصیل کردند. با یک واسطه از شیخ عباس قوچانی نقل میکنند که محضر استادمان میرزاعلی آقای قاضی بودیم، استاد فرمودند شیخ محمدتقی بهجت نامهای نوشته و در این نامه مسالهای را سؤال کرده است. اگر کسی 3 روز روح را از بدن خارج کند حال که روح به بدن بازگردد آیا باید قضای نماز را به جای آورد؟ استاد بیان کردند که من مطمئن هستم این کار، کار خود شیخ محمدتقی بهجت است و ایشان سیر ملکوتی داشته است. به نظر شما عنصر کلیدی در تکوین شخصیت ایشان چه بود؟ آیتالله بهجت در زندگی تحت تاثیر هوي و هوس نبود و دائم با خدا مانوس بود و خداوند متعال در قرآن فرموده اگر مرا یاد کنید من نیز یادتان میکنم و انسان زمانی که نظر خدا را جلب کند این توجه دائم موجب میشود نور دائم الهی شود. ایشان نیازی به چشم نداشتند زیرا حتی پشت سر خود را آنگونه میدیدند که مقابل خود را میدیدند و مرگشان اختیاری بود زیرا قبل از آن کارهایشان را انجام داده بودند، ایشان بندرت به صورت اشخاص نگاه میکردند و گاهی که به صورت برخی نگاه میکردند ذکر ستار العیوب را بیان میکردند. آیتالله بهجت به غیر خدا به کسی دل نداده بود و خدا نیز دلها را به ایشان علاقهمند کرده بود و ایشان میفرمودند به آنچه به آن یقین دارید عمل کنید و هرجا یقین ندارید توقف کنید تا برایتان روشن شود. ایشان در نماز، نماز نمیدید، بلکه خدا را میدید. وقتی نماز میخواند 3 روز بدنش خسته بود. عدهای میگفتند ما نگران نماز آقا بودیم و درخواست داشتیم که از نماز مستحبی خود کم کنند. یکی از مراجع قم بیان میکردند که آیتالله بهجت نقال نیست و هرچه میگوید جزو جانش است. بهجت دریا بود و هر وقت میخواست بداند به درون خود مراجعه میکرد و حضورش الهی و دائمالذکر بود و حضور امام زمان(ع) را همه جا مییافت و همیشه در محضر حضرت بود. لذا اگرچه ایشان ذاتشان، پدرشان، مادرشان و اساتیدشان برجسته بودند ولی تنها با برجسته بودن این افراد کار به پایان نمیرسد. هرکسی به جایی رسیده، با همت، خواستن، شوق و استقامت به این مرحله رسیده است. ایشان روزانه یکهزار بار سوره انا انزلناه را قرائت میکرد و نماز جعفر طیار را ترک نمیکردند و زیارت عاشورا را با 100 لعن و 100 سلام میخواندند. آیتالله بهجت کسی بود که در شبانهروز 3 تا 4 ساعت میخوابید و گاهی 10 روز قوت نخورده ولی نشاط عبادت از وی گرفته نمیشد. آیا آیتالله بهجت قبل از پیروزی انقلاب معتقد بودند که شاه باید سرنگون شود و نظام طاغوت تغییر کند؟ در آن زمان که مبارزه با شاه باب نبود، جمعی آمده بودند خدمت مرحوم آیتالله بروجردی و اعلام آمادگی کرده بودند که اگر ایشان دستور دهند، حاضرند علیه شاه قیام کنند. آیتالله بروجردی از این امر استقبال نکرده بودند و اجازه چنین حرکتی را نداده بودند. بعدها در جمعی فرموده بودند «با فرض اینکه شاه از سلطنت خلع شد، چه کسی را میتوانیم برای اداره مملکت معرفی کنیم.» لذا دلیل عدم حمایت ایشان از این حرکت، این احساس بود که شخصی برای جایگزینی شاه نداریم. مرحوم آقای بهجت همان زمان فرموده بودند «چرا نمیتوان کسی را پیدا کرد؟ با توکل بر خدا و پس از شروع حرکت و سقوط شاه، شخص جایگزین او پیدا میشود» لذا در اوج عرفان و فقاهت مسائل سیاسی آن زمان را دقیقا رصد کرده و از حرکتهای ضد شاه حمایت میکرد. تحلیل آیتالله بهجت از جریان مشروطه چگونه بود؟ هیچکس مثل مرحوم آیتالله بهجت با جریانات مشروطه آشنایی نداشت، گاهی مطالب آن زمان و نقشههای دشمنان که در قالب مشروطیت وارد شده بودند را برای ما نقل میکردند. ایشان میفرمودند، انگلیسیها به میرزا کوچکخان جنگلی پیشنهاد دادند که اگر آماده باشد سلطنت را به او بدهند. آنها میگفتند طمع ارضی ندارند و فقط به دنبال منافع مالی هستند. میرزا قبول نکردند و انگلیسها گفتند اگر قبول نکنی کار را به دست کسی میدهیم که به صغیر و کبیر رحم نکند. آنها از قبل رضاخان را آماده داشتند تا اگر میرزا قبول نکرد، کار را به دست او بسپارند. میرزا هم براساس ایمانی که داشت سلطنت را قبول نکرد، چراکه بر این باور بود این سلطنت نوکری انگلیسهاست و اگر امروز بدهند، فردا میگیرند. آقای بهجت که این را نقل میکرد، میفرمود: انگلیسها دروغ میگفتند که فتح ارضی نداریم، علاوه بر اینکه به دنبال منافع مالی بودند، فتح ارضی و از بینبردن فرهنگ ما را نیز در برنامه خود داشتند. ایشان درباره مظالم رضاخان، آتاتورک (مصطفی پاشا)، سطنت محمدرضا و... الیماشاءالله نیش و کنایه داشت و اساسا روح شاگردانش را نسبت به ظلمستیزی تحریک میکرد لذا شاگردان مرحوم بهجت نفرت خاصی نسبت به ظالمان و نوکران آنها داشتند. ایشان با چه روشهایی روحیه جهادگری و انقلابی بودن را به شاگردان خود انتقال میدادند؟ مایه فکری آیتالله بهجت مایه مبارزاتی و انقلابی بود و شاگردانی هم که در محضر ایشان تربیت شدهاند بغض نسبت به ظلم و ظالم یکی از شاخصهای اصلی فکریشان بود. ایشان در حاشیه تمام بحثهای علمی و معنوی از ظلم و ستمی که به امیرالمومنین(ع)، حضرت زهرا (س) و دیگر ائمه روا شده بود، مطالبی تاریخی، روایی و قرآنی عنوان میکردند و در قالب بیان داستانها و حکایات، روحیه ظلمستیزی را به شاگردان خود تزریق میکردند. برخی شاگردان ایشان مثل آیتالله مصباحیزدی که مدتهای مدیدی در محضر آیتالله بهجت و درسهای ایشان حضور پیدا میکردند، میگویند: انقلاب از طریق آقای بهجت به ما منتقل شد و ایشان ما را به تبعیت و حمایت از حرکت حضرت امام(ره) تشویق میکردند. صحبت از امام راحل شد. کمی از رابطه آیتالله بهجت و امام برای ما بگویید؟ آیتالله بهجت به علت علاقه وافری که به امام داشتند از ابتدای نهضت همراه ایشان بودند. متقابلا علاقه امام به آیتالله بهجت نیز فوقالعاده بود. حضرت امام میگفتند که آقای بهجت صاحب موت اختیاری است و قدرت خلع دارد و میتواند روح را از بدن خودش خارج کند. اطرافیان ایشان مثل آقای مسعودی نقل میکردند، امام آن روزی که بنا بود به دیدار آیتالله بهجت بروند ذوق و شوقی وصفنشدنی داشتند و وقتی وارد اتاق محقر آقای بهجت شدیم، امام با نگاهی که به ما کردند، فهمیدیم که ایشان دوست دارند خلوت بشود و 2 نفری با هم سخن بگویند و اینکه میان این عاشق و معشوق چه میگذشت، خود و خدایشان میدانند. دیدار امام و آیتالله بهجت پس از آزادی ایشان چگونه بود؟ خاطرم هست زمانی که امام آزاد شد، بنده 12 سال بیشتر نداشتم و به همراه مردم به بیت امام رفتیم و از میان ازدحام جمعیت به شوق دستبوسی حضرت امام خود را به ایشان نزدیک کردیم. آنچه برای ما بسیار تعجببرانگیز و البته تاثیرگذار بود، این بود که آیتالله بهجت فقیه عادل، مثل بقیه مردم در کنار آنها میایستاد و به صورت امام تماشا میکرد، چرا که نگاه به صورت امام را عبادت و رونق مجالس امام را، رونق دین و شیعه میدانست. هم برای امام دعا میکرد و هم در عمل از ایشان حمایت میکرد. حمایتهای آیتالله بهجت از امام پس از پیروزی انقلاب به چه شکل صورت میگرفت؟ مرحوم آقای بهجت نسبت به امام و انقلاب حساسیت بسیار مرموزی داشتند و کارهایی که مربوط به پیشرفت امام و انقلاب بود را با دقت و حساسیت بالایی انجام میدادند. شیاطینی بودند که در درس آقای بهجت شرکت کرده و اخبار نادرستی به ایشان میدادند و گاهی ایشان را از ظلم برخی ادارات و مسؤولان عصبانی میکردند اما ارادت آیتالله بهجت نسبت به اصل انقلاب و امام، کوچکترین غباری پیدا نمیکرد و در نقطه مقابل از کسانی که به نظام، انقلاب و امام ظلم روا میداشتند، ناراحت میشدند و گاهی هم عکسالعمل نشان میدادند. مرحوم آقای بهجت در زمان بیماری حضرت امام، خیلی برای شفایشان دعا کردند، ایشان میفرمودند: «در حال تعقیبات نماز صبح بودم که مکاشفهای برایم پیش آمد؛ امام با صورت نورانی و در حال تبسم از جلوی من رد شدند. با خود گفتم چرا امام هنگام رفتن نباید در حال تبسم باشد؟ امامی که در تمام عمر حتی یک کار هم برای غیر خدا نکرد». لذا آیتالله بهجت تا پایان عمر امام، ارادت خاصی به ایشان داشتند و مبلغ، مروج و دعاگوی امام بودند. رابطه حضرت آیتالله بهجت با مقام معظم رهبری به چه زمانی بازمیگشت؟ از وقتی حضرت آقا قبل از انقلاب زندان رفتند با مرحوم آقای بهجت رفت و آمد داشتند. همچنین ایشان با مرحوم حاج شیخ عباس قوچانی که شاگرد میرزا علی آقای قاضی و از رفقای آقای بهجت بودند نیز در ارتباط بودند. حضرت آقا در جلسات خصوصی حاج شیخ عباس شرکت میکردند و از ایشان نسخههای معنوی میگرفت. وقتی حضرت آقا از احوالات خودش در زندان برای آیتالله بهجت تعریف کرده بود، ایشان فرموده بودند: «چرا نمیتوان خدا را دید؟» حاکی از اینکه آقا در زندان به مقامات بالای معنوی رسیدند. پس از آنکه رسالت ادامه انقلاب به دوش حضرت آیتالله خامنهای افتاد، ارتباط آیتالله بهجت و ایشان به چه شکل ادامه یافت؟ این یک پدیده الهی بود و کسی پیشبینی آن را نکرده بود. خود حضرت آقا هم به دنبال این مقامات دنیایی نبود و الان هم نیست. یکی از کسانی که در جریان همه مشکلات قرار گرفت و حمایت معنوی کرد، مرحوم آقای بهجت بود. ایشان مسیرشان و عادتشان این بود که در امور مدیریتی کشور دخالت نمیکردند که این خودش تقویت مدیریت کشور و رهبری بود. ولی دلسوزی و دعایشان را داشتند و در خلوتها، آنچه لازم خیرخواهی بود به آقایان میفرمودند. در جریان فتنه 18 تیر، آقازاده مقام معظم رهبری با مرحوم آقای بهجت دیداری داشتند که مرحوم آیتالله بروجردی هم در آن جلسه حضور داشتند. آیتالله بهجت به آقازاده رهبر انقلاب فرمودند، به پدر سلام برسانید و بگویید محکم در جای خودش بنشیند، دشمنان میخواهند پدر شما را از جایگاهش بلند و ضربههای سنگینی را به نظام وارد کنند. اجمالاً آیتالله بهجت شدیدا هوای رهبری را داشتند و بسیار مراقب بودند که خدشهای به ایشان و انقلاب وارد نشود. شنیدهایم آیتالله العظمی بهجت بیشترین وقت را برای مقام معظم رهبری و فرزندان ایشان میگذاشت، این رابطه معنوی چگونه بود؟ آیتالله العظمی بهجت هم نسبت به حضرت آقا و هم نسبت به اعضای بیت ایشان بویژه آقای حجازی عنایت خاصی داشت. با وجود اینکه مرحوم آقای بهجت اهل ذکر و ریاضت بود و وقت آزاد نداشت و برای لحظهلحظه عمر شریفش مراقبه و برنامه داشت، همنشینی با بیت مقام معظم رهبری را جزو عباداتش حساب میکرد. وقتی فرزندان مقام معظم رهبری خدمت ایشان میرسیدند مدت طولانی به مصاحبت با آنها میپرداختند و بالاتر از آن وقتی مقام معظم رهبری به دیدار آیتالله بهجت میرفتند، فضا، فضای بسیار معنوی و نورانی میشد. حکایات عجیب و خواندنی از رابطه مقام معظم رهبری با آیتالله بهجت شنیدهایم. میخواهیم کمی هم در این باره برایمان تعریف کنید؟ منبع موثقی از آیتالله بهجت نقل کردند که ايشان در خواب دیدند که حضرت امام زمان(عج) در مجلسی حضور داشتند، علمای بزرگ اسلام هم در خدمت آقا امام زمان(عج) بودند، آیتالله خامنهای وارد شدند و امام زمان (عج) جلوی پای ایشان تمام قد بلند شدند و برای ایشان جایی برای نشستن باز کردند. در جایی دیگر یکی از دوستان میگفت در خدمت آقای بهجت که بودیم، یک نفر درباره مقام معظم رهبری مسالهای را مطرح کرد و آقای بهجت فرمودند: «آیا شما بهتر از ایشان سراغ دارید؟ من که بهتر از ایشان سراغ ندارم.» و تعبیر یک عارف واصل که چشم خدا بود درباره آیتالله خامنهای اینگونه است. در خواب یا مکاشفهای ایشان خطری را نسبت به انقلاب پیشبینی کرده بودند و به مقام معظم رهبری پیغام دادند که خطری را نسبت به انقلاب پیشبینی کردهاند و توصیه صدقه و دعاهای خاص را به ایشان کردند و فرمودند، آنچه از من ساخته بود نیز انجام دادم. آیتالله بهجت از نگهبانان جدی انقلاب بود و جزو دیدهبانهایی بود که خطر را رصد کرده و پیشاپیش برای پیشگیری آن حرکت میکرد. در محافل دینی و حوزوی بعضاً اقوالی از ایشان نقل میشود. آیا مرحوم آیتالله بهجت اواخر عمر شریفشان بشارتی درباره ظهور داده بودند؟ ایشان فرموده بودند مراقب اوضاع یمن باشید و جرقهای که در یمن زده میشود با ظهور ارتباط دارد و ما باید خودمان را برای ظهور آماده کنیم. ارسال به دوستان
جاسوس فرانسوی و خطر ستون پنجم!
هنوز 3 روز از خروج کلوتید ریس (تبعه فرانسوی که در وقایع پس از انتخابات بازداشت شده بود) از کشور نمیگذرد که در فرانسه جریانات و رسانههای مخالف دولت، با جاسوس خواندن کلوتیدریس، انتقادات شدیدی را علیه سارکوزی مطرح کردند. از اینرو واگویی نکاتی قابل تامل به نظر میرسد: 1 – خانم «کلوتید ریس» در تابستان سال گذشته در وقایع پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بازداشت شد و پس از یکماه و نیم بازداشت با قید ضمانت آزاد شد اما پس از آن به وی اجازه خروج از ایران داده نشد. وی در دومین جلسه دادگاه ویژه رسیدگی به متهمان وقایع پس از انتخابات اخیر گفته بود: «بنده یک گزارش درباره دانشگاه، برخورد پلیس و تظاهرات به رابط بخش فرهنگی سفارت فرانسه دادم... . امروز میفهمم که اشتباه کردهام و از این کار پشیمانم... از کشور، مردم و دادگاه ایران میخواهم که مرا ببخشند و امیدوارم مورد عفو قرار گیرم». 2 – پس از دادگاههای متهمان وقایع پس از انتخابات اخیر، میرحسین موسوی و اصلاحطلبان رادیکال به اعتراض و مخالفت با دادگاهها روی آوردند. بهرغم آنکه کلوتید ریس به جرم خود اعتراف کرده و در مصاحبههایی متعدد از رفتار مطلوب مسؤولان ذیربط ابراز رضایت کرده بود، فرقه فتنه درصدد تطهیر و مظلومنمایی وی و نیز متهم کردن مسؤولان به شکنجه بودند. در اخبار رسانههای فرقه فتنه از وی به عنوان معلم 24 ساله نامبرده شد و برگزاری دادگاه برای یک تبعه خارجی به عنوان ننگ دیپلماتیک عنوان شد. میرحسین موسوی در بیانیه شماره 10 خود که در اعتراض به دادگاهها صادر شده بود، ضمن توهین به نظام اسلامی، عنوان کرد: «از دادگاهی که همه چیزش تقلبی است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات کند... تکیه بر گزارش خبرنگارانی که نامشان را هم کسی نشنیده است و با استناد به اعترافهایی که رنگ شکنجههای قرون وسطایی از آن هویداست، انتظار دارند ملت را به چه چیز قانع کنند؟» 3 - علاوه بر اعترافات خود متهم مبنیبر وقوع جرم، مسؤولان سابق سرویس اطلاعاتی- امنیتی فرانسه که جزو مخالفان دولت سارکوزی به شمار میآیند، کلوتید ریس را جاسوس فرانسوی دانستند. 2 روز پیش روزنامه فرانسوی فیگارو، به نقل از معاون سابق سازمان جاسوسی فرانسه اعلام کرد که کلوتید ریس به عنوان جاسوس فرانسه در امور داخلی و برنامه هستهای ایران فعالیت میکرد. این روزنامه به نقل از«پیر سیرامی» معاون سابق دستگاه اطلاعاتی فرانسه با افشای جاسوسی «کلوتید ریس»، شهروند فرانسوی بازداشت شده در حوادث سال گذشته تهران، نوشت که وی در راستای جمعآوری اطلاعات از ایران درباره مسائل مربوط به سیاست داخلی و مسائل مرتبط با فعالیتهای هستهای ایران کار میکرد و شمارهای ثبت شده در سازمان جاسوسی فرانسه در بخش خارجی داشته است. گفتنی است که رسانههای فرانسوی معتقدند «کلوتید ریس» با «علی وکیلیراد» تبعه ایرانی دربند فرانسه، معاوضه شده است. بنابراین در صورت صحت این مساله، اهمیت کلوتید ریس برای سرویس جاسوسی فرانسه بخوبی آشکار میشود. (گفتنی است وکیلیراد از سال 1992 به اتهام مشارکت در قتل شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر شاه مخلوع در زندانهای فرانسه بوده است که چندی پیش آزاد شد و آقای قشقاوی آن را بیارتباط با آزادی کلوتید ریس دانست!) 4 – و اما نکته دیگر آنکه؛ در تاریخ غرب، ژنرال « فرانسیسکو فرانکو» رهبر دیکتاتوراسپانیا بود که بعد از 1939 به حکومت رسید. وی قبل از رسیدن به حکومت، زمانی که با ارتش خود به سوی مادرید پایتخت اسپانیا حرکت میکرد، یکی از فرماندهان ارتش وی خطاب به کمونیستهایی که در شهر مسلط بودند این پیام را فرستاد: «من با 4 ستون سرباز و تجهیزات از شرق و غرب و شمال و جنوب به سوی مادرید پیش میآیم ولی شما فقط روی این 4 ستون حساب نکنید بلکه ستون دیگری به نام «ستون پنجم» هم داریم که در مادرید و حتی در میان جمع شما هستند که دانسته یا ندانسته برای ما فعالیت میکنند. شاید هم با ما موافق نباشند ولی چون با عقیده و نظریه شما صد در صد مخالف هستند بنابر این اعمالشان غیرمستقیم به نفع ما تمام میشود. اگر از 4 ستون اعزامی واهمه ندارید از این «ستون پنجم» بترسید که در تمام امور و شؤون شما نفوذ دارند و راه ورود 4 ستون را به داخل شهر هموار میکنند». وجود ستون پنجم پدیدهای نیست که در کشورهای غربی تازگی داشته باشد بویژه آنکه در شبکه جاسوسی بریتانیا و فراماسونری، ستون پنجم به عنوان یک ابزار سیاسی همواره مورد استفاده بوده است. تاریخ معاصر ایران گویای این نکته است که در برخی ادوار تاریخی گذشته، عناصری خودباخته و بیقید، بازیچه دست جریانات خارجی چون انگلیس و روسیه شده و به عنوان ستون پنجم و راپورتچی و جاسوس در خدمت بیگانگان قرار گرفتهاند. از اینرو به نظر میآید نهتنها فرانسه و انگلیس در ایران جاسوس دارند، بلكه از ستون پنجم هم بهره ميگيرند. برخی عناصر فرقه فتنه که روزی از کلوتید ریس حمایت میکردند و امروز دم خروس آنها هویدا شده است در زمره سرویسهای جاسوسی غرب میگنجند.... ارسال به دوستان
دوري 5 ساله ارغوان رضايي از ايران
فرانسویها با نژادپرستی محدودم میکردند
افتخارش ایرانی بودنش است و بس.برایش فرقی نمیکند که در کجا بزرگ شده، مهم این است که بارها و بارها در مصاحبههای مختلف اعلام کرده ایرانی است و به ایرانی بودنش افتخار میکند.همین تاکیدهای ارغوان رضایی است که باعث شده تا شبکههای مختلف بیگانه از او انتقاد کنند. اما قهرمان تنیس مسترز مادرید باز هم حرف خودش را میزند و بدون توجه به غربیها میگوید، «من به تمام ایران تعلق دارم». رضایی این را میگوید و با اشاره به تبریکی که فرانسویها برایش فرستادهاند، میگوید: «فرانسویهایی که به من تبریک میگویند همان کسانی هستند که روزگاری با نژادپرستی خود مرا محدود میکردند. نژادپرستی در خون فرانسویهاست. آنها به چشم دیگری به من نگاه میکردند. صورت، مو، رنگ پوست و اسم من باعث میشد از دیگران متفاوت باشم. من در چنین محیطی مجبور بودم در زمینهای خراب و تورهای پاره و با راکتهای دستهشکسته تمرین کنم. امکاناتم خیلی کم بود اما شاید همان وضع باعث شد مصممتر از همیشه و با تمام وجود تلاش کنم تا به موفقیت برسم». رضایی ادامه میدهد: «قبل از آغاز رقابتهای مادرید، فدراسیون فرانسه تماس گرفت. آنها به پدرم التماس میکردند تا من در این رقابتها حداقل حریف آلمانی خود را شکست دهم چرا که در صورت ناکامی در این رقابتها فرانسه به سید دوم منتقل میشد و برای تنیس این کشور وجهه خوبی نداشت.من آلمان را شکست دادم و در دیدار نهایی نیز حریف آمریکایی را با اقتدار از پیش رو برداشتم. آنها مدام ایمیل میزدند و تلفن میکردند و از پدرم میخواستند مراقب همه چیز باشد تا من به قهرمانی برسم. اینها همان کسانی بودند که روزگاری با نژادپرستی خود من را محدود میکردند». او درباره احتمال همکاری خود با تیم ملی تنیس ایران میگوید: «2 تا 3 هفته پیش برای نخستینبار در FedCup حضور یافتم و در لباس تیم ملی فرانسه تنیس حرفهای را تجربه کردم. طبق قوانین فدراسیون جهانی تا 5 سال آینده حق ندارم برای تیم ملی کشور دیگری بازی کنم». وی درباره گردنبند همیشگی خود با نشان نقشه ایران که اینبار در رقابتهای مادرید دیده نمیشد عنوان کرد: «این گردنبند 4 ماه است که به طرز عجیبی در یکی از هتلها گم شده است. مطمئن هستم علاقه قلبی من نسبت به ایران را فقط از روی این گردنبند ارزیابی نمیکنید. پدرم سفارش این گردنبند را داده و بار دیگر گردنبند ایران را بر گردن من خواهید دید. من همه جا با نام ایران شرکت کرده و سعی میکنم در تمام مصاحبههای خود ریشه ایرانی خود را به خبرنگاران خارجی گوشزد کنم». وی اشاره به ریشههای ایرانی خود میکند و ادامه میدهد: «پدر بزرگ من از اهالی شمال ایران است. مادرم تهرانی است و مادربزرگ پدری من از اهالی تبریز است و خودمان اصالتا از یکی از مناطق توابع یزد هستیم. به چنین پیچیدگی قومیتی در ایران افتخار میکنم و این را نمادی از ریشههای متعدد خود در خاک ایران میدانم. این نشان میدهد که به تمام ایران تعلق دارم و در این روزهای اخیر این مساله بیش از پیش به من ثابت شد چرا که از تمام ایران در وبسایت اختصاصی من پیام تبریک ارسال میکردند». رضایی با اتکا به سخنان پدر خود احتمال انتقال به آمریکا یا زندگی در این کشور را صفر درصد میداند و بر ملیت ایرانی خود تاکید جدی میکند. وی این روزها در 30 کیلومتری شهر پاریس مشغول تمرین فشرده زیر نظر مربی خود پاتریک مراد اغلو است و خود را برای رقابتهای رولاند گاروس آماده میکند. پدر رضایی همواره در کنار ارغوان وضع فنی و روحی وی را کنترل میکند. وی هم درباره ارغوان میگوید: «صحبتهایی با فدراسیون تنیس جمهوریاسلامی ایران صورت گرفته و ما پس از رقابتهای مذکور به ایران میآییم و در یک کنفرانس خبری مشترک در خدمت همه خبرنگاران خواهیم بود. نسبت به سفر آینده خود و دخترم به ایران بسیار خوشبین هستم و امیدوارم بتوانم مشاوره خوبی به فدراسیون بدهم». ارسال به دوستان
علي وكيلي راد وارد ايران شد
استقبال در تهران دعوا در پاريس
وکیلی راد: جهنم را پشت سر گذاشتم
و بهشت را يافتم
حزب سوسیالیست فرانسه:
این که بگویند چیزی در مقابل آزادی ریس ندادهاند یعنی مارا احمق فرض کردهاند
گروه سیاسی: علی وکیلیراد سهشنبه شب با پرواز 732 خطوط هوایی ایران ایر و پس از 18 سال حبس در زندانهای فرانسه وارد فرودگاه امام خمینی شد و مورد استقبال حسن قشقاوی، معاون امور کنسولی مجلس و ایرانیان خارج از کشور وزارت خارجه و کاظم جلالی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی قرار گرفت. علی وکیلیراد پس از آزادی از زندان و در بدو ورود به میهن اسلامی اعلام کرد: از اینکه هموطنان خود را پس از گذشت 19 سال میبینم خوشحال هستم و باید بگویم که واقعا جهنم را پشت سر گذاشته و امروز خوشحالم که در واقع بهشت را پیدا کردهام. این شهروند ایرانی که به اتهام واهی قتل شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر شاه 18سال زندان را در فرانسه متحمل شده است، در فرودگاه امام تصریح کرد: از زمانی که چشمم به سرزمینم افتاد احساس کردم که بال از دست دادهام را پیدا کردهام. وی ادامه داد: از شدت شوق نمیتوانم آنچنان که باید و شاید صحبت کنم و توضیحات بیشتر را در مصاحبههای بعدی خواهم داد. وکیلیراد که با واحد مرکزی خبر گفتوگو میکرد افزود: برای وفای به عهد باید از زندانیانی که با هم در زندان بودیم یاد کنم و به آنان بگویم که به آزادی امید داشته باشید. این شهروند ایرانی همچنین به زبان فرانسه به همبندیهای خود در زندانهای فرانسه پیام داد. حسن قشقاوی معاون امور کنسولی، مجلس و ایرانیان وزارت امور خارجه در مراسم استقبال از وکیلیراد در مصاحبه با خبرنگاران اعلام کرد: حکم آزادی مشروط وکیلیراد در 11 بهمن سال گذشته و به علت رفتار شایسته وی در زندان و طبق قانون فرانسه صورت گرفت و ارتباطی بین آزادی وکیلیراد و کلوتید ریس وجود ندارد. وی تاکید کرد: فرآیند قضایی، علنی و در منظر همه بود و خوشبختانه با حکم وزیر کشور فرانسه امکان آزادی وکیلیراد فراهم شد. علی وکیلیراد در سال ۱۹۹۴ از سوی دادگستری فرانسه به حبس ابد محکوم شد اما بر اساس قوانین فرانسه زندانی حق دارد پس از سپری کردن 18 سال از دوران محکومیت خود و در صورت رفتار مناسب، خواستار آزادی مشروط خود شود که وی این تقاضا را ژوئیه سال گذشته انجام داد و دادگاه نیز پذیرفت، ولی به دلیل همزمانی آن با آزادی کلوتید ریس تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا این آزادی شکل سیاسی بهخود بگیرد. اپوزیسیون چپ فرانسه یکی از گروههای سیاسی فرانسه بود که آزادی وکیلیراد را معامله سیاسی ایران و فرانسه عنوان کرد. این حزب فرانسوی در واکنش به آزادی علی وکیلیراد از دولت نیکلا سارکوزی خواست که در امور دیپلماتیک «شفافیت بیشتری» از خود نشان دهد. بنوآ هامون، سخنگوی حزب سوسیالیست فرانسه، در این زمینه خطاب به دولت سارکوزی گفت: «اینکه بگویند چیزی در مقابل آزادی ریس ندادهاند یعنی اینکه ما را احمق فرض کردهاند». اپوزیسیون فرانسه همچنین اشاره کرده است که دولت نیکلا سارکوزی برای آزادی کلوتید ریس علاوه بر علی وکیلیراد، درباره مجید کاکاوند نیز تصمیمی مشابه گرفته است. این در حالی است که روزنامه گاردین سهشنبه شب در خبری از قول سورن مارگولی، وکیل علی وکیلیراد اعلام کرد که این دو به یکدیگر «بیارتباط هم نبودهاند» و «پرونده ریس باعث به تعویق افتادن آزادی موکل او شده است». در همین حال وزارت کشور فرانسه که روز دوشنبه حکم آزادی وکیلیراد را منتشر کرد، اعلام داشت که آزادی وکیلیراد براساس عرف دستگاه قضایی این کشور انجام شده و او پس از 18 سال حبس میتوانسته مشمول عفو باشد.
آزادی 510 زندانی توسط وزارت امور خارجه از سوی دیگر کاظم جلالی، نماینده مجلس شورای اسلامی و رئیس فراکسیون ایرانیان خارج از کشور نیز در مراسم استقبال از وکیلی با ابراز خرسندی از آزادی این شهروند ایرانی اظهار کرد: امروز بر همگان اثبات شد که وکیلیراد کاملا بیگناه است و بدون آنکه جرمی مرتکب شده باشد حدود ۱۹ سال از بهترین روزهای عمر خود را در زندان فرانسه گذرانده است. وی افزود: بر اساس اخبار رسیده وکیلیراد در داخل زندان نیز یک الگوی خوب بوده و دیگر زندانیان وی را به حسن سلوک میشناسند. این نماینده مجلس در ادامه اظهار کرد: برای دنیای امروز متاسفیم که اینگونه با فردی که کاملاً اثبات شد هیچگونه جرمی مرتکب نشده، به شکل وحشیانهای برخورد میشود و با وجود ادعاهای حقوق بشری جامعه جهانی، زخم ضدیت با حداقلهای حقوق بشری در روح و جان این فرد و خانوادهاش دیده میشود. جلالی تاکید کرد که وکیلیراد دوران محکومیت خود را حتی بیش از حد و به ناحق گذراند بنابراین هیچ بیگانهای نمیتواند درباره آزادی وی منتی داشته باشد. رئیس فراکسیون ایرانیان خارج از کشور با تبریک آزادی وکیلیراد به خانواده وی گفت: خوشحالیم که فرزند وفادار به نظام را در کشور داریم و وفاداری وی با زجری که در این سالها کشیده برای ما درس بزرگی است. جلالی در ادامه با قدردانی از پیگیریهای دستگاه دیپلماسی کشور در آزادی اتباع ایرانی در بند زندانهای دیگر کشورها گفت: وزارت امور خارجه در سال گذشته 510 نفر از ایرانیان دربند زندانهای خارج کشور را آزاد کرده است. ارسال به دوستان
تداوم شوربختيهاي اشغالگران
7نظامی آمریکایی در حمله به بگرام کشته شدند
نیروهای طالبان صبح دیروز مهمترین پایگاه نظامیان آمریکایی در افغانستان (بگرام) را مورد حمله قرار دادند که در نتیجه آن دستکم 7 نظامی آمریکایی کشته شدند. این حمله در فاصله کمتر از یک روز از حمله انتحاری به اتوبوس حامل نیروهای ناتو در کابل که منجر به کشته شدن 18 نفر از آنها شد، صورت میگیرد. طالبان مسؤولیت این حمله را برعهده گرفته و ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان...
نیروهای طالبان صبح دیروز مهمترین پایگاه نظامیان آمریکایی در افغانستان (بگرام) را مورد حمله قرار دادند که در نتیجه آن دستکم 7 نظامی آمریکایی کشته شدند. این حمله در فاصله کمتر از یک روز از حمله انتحاری به اتوبوس حامل نیروهای ناتو در کابل که منجر به کشته شدن 18 نفر از آنها شد، صورت میگیرد. طالبان مسؤولیت این حمله را برعهده گرفته و ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان اظهار داشت: 20عامل انتحاری این حمله را انجام دادند. پایگاه بگرام در 50کیلومتری شمال کابل واقع شده است. کاپیتان کریس سوکاچ، سخنگوی ارتش آمریکا در پایگاه بگرام در حالی که میکوشید این حمله را کم اهمیت جلوه دهد، اظهار داشت: در این حمله ساختمانهای کم اهمیت آسیب دیدند. علی بتنکورت، یک سخنگوی دیگر ارتش آمریکا نیز اظهار داشت: تا چندین ساعت پس از وقوع حمله صدای انفجارهای پراکنده در اطراف پایگاه به گوش میرسید. ژنرال عبدالرحمان سید خیل، یک مقام پلیس استانی خاطرنشان کرد: پس از اینکه محافظان پایگاه متوجه حضور مشکوک چندتن در یک خودرو مقابل پایگاه شدند تیراندازیها آغاز شد که در این هنگام یک عامل انتحاری موفق شد خود را منفجر کند. بر اساس این گزارش، حملات پشت سرهم جزو استراتژی جدید طالبان در افغانستان در ماههای اخیر قرار گرفته، بهطوری که نیروهای ناتو در هفتههای اخیر با افزایش حملات طالبان مواجه بودهاند. در حمله دیروز علاوه بر نیروهای ناتو 8 نفر نیز از نیروهای طالبان کشته شدند. پایگاه بگرام به دلیل آنکه اغلب نیروهای هوابرد آمریکا در آن مستقر هستند مهمترین پایگاه نظامی ایالات متحده در افغانستان محسوب میشود. در فوریه 2007 نیز در نتیجه حمله یک عامل انتحاری به ورودی پایگاه بگرام بیش از 20 تن کشته شدند. دیک چنی، معاون رئیسجمهور سابق آمریکا در پایگاه حضور داشت. ارسال به دوستان
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس:
سازمان متولی امور جوانان نیازمند قدرت اجرایی است
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: سازمان ملی جوانان برای پاسخگویی به انتظارات نسل جوان وارد اقدامات اجرایی شود.جواد صبور، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در گفتوگو با برنا با اشاره به حمایت مجلس از تغییر ساختار سازمان ملی جوانان گفت: هماکنون دوسوم قشر جامعه را جوانان تشکیل میدهند. لزوم وجود سازمانی پاسخگو و قدرتمند در رفع نیازهای جوانان ضروری است. سازمان ملی جوانان به عنوان تنها متولی امور جوانان متاسفانه از قدرت اجرایی برخوردار نیست. در صورتی که خواستار کارکرد صحیح این سازمان هستیم در برهه کنونی باید این سازمان با تغییر ساختار وارد فازهای اجرایی شود.عضو کمیسیون اجتماعی خانه ملت با اشاره به عدم همخوانی ماموریتها و اساسنامه سازمان ملی جوانان گفت: ماموریتهای سازمان ملی جوانان در برنامه پنجم توسعه اجرایی است. این در حالی است که اساسنامه این سازمان به صورت ستادی تعریف شده است. این ناهماهنگی موجب عدم توفیق در خدمت به جوانان میشود. نسل جوان امروز، نسلی مطالبهگر و آرمانخواه است. این قشر از سازمان ملی جوانان توقع دارد مشکلات جوانان در جامعه به دغدغه مسؤولان تبدیل و رفع شود.وی ادامه داد: بررسی و تسهیل ازدواج، آموزشهای لازم ازدواج، اقدامات آموزشی و اوقات فراغت جوانان نیاز به کارکردهای اجرایی دارد به همین منظور مجلس آمادگی تغییر ساختار سازمان ملی جوانان را دارد. ارسال به دوستان
رکورد معاملات قراردادهای آتی سکه طلا شکسته شد
گروه اقتصادی: رکورد تعداد معاملات قراردادهای آتی سکه طلا در بورس کالای ایران در هفته منتهی به 22 اردیبهشتماه جاری با انعقاد 3452 قرارداد شکسته شد. در هفته سوم اردیبهشتماه جاری،3452 قرارداد آتی سکه طلا طرح امام به ارزش 27 میلیارد و 541 میلیون ریال منعقد شد تا رکورد جدیدی در تعداد معاملات این محصول به ثبت برسد.
این قراردادها برای تحویل در اواخر اردیبهشت، تیر و شهریورماه امسال منعقد شد. معاملات قراردادهای آتی سکه طلا طرح امام از دی ماه سال گذشته آغاز شد که معاملات آن در این مدت به 65هزار و 585 قرارداد رسیده است. حجم معاملات قراردادهای آتی بورس کالا در هفته سوم اردیبهشتماه 89 رشدی 6برابری را نسبت به مدت مشابه سال قبل تجربه کرد. معاملات قراردادهای آتی در بورس کالای ایران از اول تیرماه سال 87 با معامله انس طلا آغاز شد که در طول این مدت حجم معاملات 3 محصول (انس طلا، مفتول مس 8 میلیمتری و سکه طلا طرح امام) به بیش از 1743 میلیارد ریال رسیده است.در طول یک سال گذشته 669 معامله انس طلا به ارزش 5 میلیارد و 466 میلیون ریال در بورس کالای ایران انجام شده است. رکورد قبلی تعداد معاملات قراردادهای آتی سکه طلا در هفته منتهی به 21 بهمن ماه سال 88 با 3210 قرارداد به دست آمده بود. ارسال به دوستان
قیمت طلا کاهش مييابد
رئیس اتحادیه طلا و جواهر کشور گفت: سوداگران از کاهش موقت قیمت طلا در بازارهای جهانی سود برده و سکه خریداری میکنند. محمد کشتی آرای در گفتوگو با فارس افزود: در این شرایط که قیمت طلا به صورت موقت در حال کاهش است سوداگران نهایت استفاده را برده و اقدام به خرید طلا و سکه میکنند. وی ادامه داد: قیمت طلا در بازارهای جهانی دائم در حال نوسان است و ديروز نیز چند دلاری کاهش یافت. کشتیآرای خاطرنشان کرد: تاثیر قیمت طلا در بازارهای جهانی با تاخیر صورت میگیرد بنابراین احتمال اینکه قیمت سکه، فردا کاهش یابد وجود دارد. ارسال به دوستان
بازخواني پرونده روابط نامشروع «باراک اوباما» و «ورا بیکر»
رسوایی زودهنگام رئيس جمهور جوان
مجتبی صادقیان اصولا در ایالات متحده هر چند سال یک بار شایعاتی مبنی بر روابط جنسی یکی از سیاستمداران مهم در عرصه رسانهها بروز و ظهور پیدا میکند. این بار نیز داستان رسوایی جنسی «باراک اوباما» مدتی است که به تیتر اول رسانههای این کشور تبدیل شده است. داستان رسوایی جنسی اوباما البته مساله جدیدی نیست و تقریبا از سال ۲۰۰۸ تاکید بر آن در رسانهها بیشتر مشاهده شده است. اولین بار روزنامه «ديلیميل» چاپ انگلستان به این رابطه پنهانی پرداخت و از ماجرای روابط خصوصی میان «باراک اوباما» و «ورا بیکر» یکی از همکاران انتخاباتی او در سال ۲۰۰۴ پرده برداشت. داستان این بار از سوی پایگاه اینترنتی بسیار معتبر «نشنال اینکوایرر» نقل شده که به هر حال در مقاطعی زندگی خصوصی سیاستمداران آمریکایی را با دقت زیر نظر داشته و حقایقی پنهانی را از حیات شخصی آنها به نمایش گذاشته است. ديلی ميل انگلستان همواره به خاطر چاپ شایعات زرد در افکار عمومی معروف بوده و خیلیها ادعاهای آن را جدی نگرفتهاند، اما این بار پس از 2 سال «نشنال اینکوایرر» داستان را دوباره زیر ذرهبین قرار داده و نکاتی مبهم از آن را در ذهن رسانهها زنده کرده است. این بار علاوه بر انتشار یک نوار ویدئویی که حضور باراک اوباما و ورا بیکر در هتل دیسی واشنگتن در سال ۲۰۰۴ را تایید میکند، اظهارات راننده یک لیموزین نیز بسیاری را به خود مشغول کرده که ادعا میکند ورا بیکر را در آن روز به هتل مربوط رسانده و اطلاعات بسیار مفیدی برای اثبات این داستان در اختیار دارد. نشنال اینکوایرر همان نشریهای است که داستان روابط جنسی «جان ادواردز» را در رسانههای آمریکایی مطرح کرد و آن را به اثبات رساند. هنوز بسیاری این نشریه را به خاطر همان ماجرای تعجب آور مورد احترام قرار میدهند و بسیاری از اخبار آن را درباره زندگی خصوصی سیاستمداران تایید میکنند. نشنال اینکوایرر گروهی متشکل از خبرنگاران حرفهای را برای کاوش پیرامون چنین ماجراهایی استخدام میکند و تا به حال از اکثر این پروندهها سربلند بیرون آمده است. نمونه واضح آن داستان روابط جنسی « تایگر وودز» با گروه متعددی از زنان بود که در اکثر نشریات آمریکایی چاپ شد. بسیاری میپرسند اگر اینکوایرر میتواند رسواییهای تایگر وودز را با تعداد زیادی از زنان اثبات کرده و شواهدی از آنها را به دست بیاورد، مطمئنا میتواند صحبتهای ورا بیکر را نیز در اختیار داشته باشد و به آنها استناد کند. بنابر گفتههای این پایگاه اینترنتی، مخالفان سرسخت اوباما در حزب جمهوریخواه جایزهای یک میلیون دلاری برای کسی که بتواند شواهدی از این داستان ارائه کند روی میز گذاشتهاند. در این میان همان راننده لیموزین، مهمترین شخصی است که میتواند ابعاد پنهان این داستان را برای رسانهها و افکار عمومی آمریکا روشن کند. در آمریکا اصولا رانندههای لیموزین، اشخاص بسیار قابل اطمینانی هستند و سیاستمداران، مراحل بسیار سختی را برای استخدام آنها تعیین میکنند و اساسا باید انسانهای بسیار مورد اطمینانی باشند. به این ترتیب، براحتی نمیتوان ادعاهای یک راننده لیموزین را حتی به دلیل پست بودن حرفه شغلیاش زیر سوال برد، بلکه برعکس صحبتهایی که راننده شخصی یک سیاستمدار یا مرتبطان وی مطرح میکنند، میتواند بسیار در رسانهها مورد استناد قرار گیرد. به این ترتیب داستان رسوایی جنسی اوباما سوالی است که با انتشار وقایع و اسناد جدید، ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده و مخالفان اوباما را بیشتر به تب و تاب انداخته است. ورا بیکر زنی ۳۵ ساله است که نقش مهمی در انتخاب شدن باراک اوباما بهعنوان سناتور ایالت ایلینویز در سال ۲۰۰۴ ایفا کرده و منابع مالی بسیار فراوانی را برای او در این ایالت جذب کرده است. او همان زن معروفی است که در محدوده سال ۲۰۰۴ از نزدیکان اوباما در مبارزات انتخاباتی محسوب میشد. این فعال سیاسی با سخنرانیهای جذاب خود در حوزههای انتخابیه مختلف توانست میلیونها دلار را بهعنوان کمک مالی مردمی برای اوباما جذب کند و نقش بسیار مهمی در انتخاب شدن او برای سنا داشت. او پس از مدتی به یکباره از نگاهها بیرون رفت و هیچکس دیگر خبری از او نشنید. اتفاقا همین پنهان شدن او از افکار عمومی یکی از دلایلی است که بسیاری از مخالفان اوباما سرسختانه بر آن اصرار میکنند و اعتقاد دارند به دلیل پرداخت حق السکوت، کسی دیگر سخنی از ورا بیکر نشنیده و او نیز از مکان اصلی خود مهاجرت کرده است. ورا بیکر در ۱۹۷۴ متولد شد و در اغلب دوران فعالیتهای سیاسی خود بهعنوان تامین کننده منابع مالی برای سیاستمداران فعالیت میکرده است. او در جریان مبارزات انتخاباتی اوباما در ایالت ایلینویز بهعنوان مدیر مالی ستاد انتخاباتی او فعالیت میکرد. بنابراین در کمیته دموکرات ستاد انتخاباتی مدتی را نیز بهعنوان معاون سیاسی ستاد اوباما سپری کرد. بیکر فارغالتحصیل رشته علوم سیاسی و حقوق از دانشگاه « میلز کالج » است و پژوهشهای بسیاری نیز مانند اوباما در مطالعات آفریقا - آمریکا داشته است. او پس از استعفای زودرس از عالم سیاست، خیلی زود به فعالیت در یک شهرداری کوچک در جزایر کارائیب پرداخت و دیگر کسی سخنی از او نشنید. از سال ۲۰۰۸ داستان ورا بیکر با اوباما مجددا در صدر اخبار رسانهها قرار گرفت و انتشار یک نوار ویدئویی از روز قرار و ملاقات اوباما و بیکر در هتل دیسی واشنگتن شایعات را درباره این قضیه، باز هم داغ کرد. دموکراتها سابقهای بسیار طولانی در رسواییهای اخلاقی داشتهاند و نمونه واضح آن رسوایی اخلاقی «بیل کلینتون» و «مونیکا لوینسکی» است که مدتها رسانههای آمریکایی را به خود مشغول کرد و همین میتواند عامل مهمی برای جذابتر شدن داستان باشد. در دوران کلینتون نیز همین ماجرا مدتها به بهانهای برای جمهوریخواهان تبدیل شد تا نقاط ضعف کلینتون را برجسته کنند و روی آن انگشت بگذارند. اما یکی دیگر از ابعاد مهم ماجرای رسوایی اخلاقی اوباما اتفاقاتی است که پس از انتشار این خبر در سایت اینترنتی نشنال اینکوایرر افتاد. بنابر شواهد ارائه شده، بلافاصله یکی، دوساعت پس از انتشار این خبر در پایگاه اینترنتی اینکوایرر، این سایت دیگر قابل دسترس نبود و حجم انبوهی از کاربران که میخواستند با جزئیات بیشتری از این داستان آشنا شوند، عملا با عبارتی عجیب روی این پایگاه اینترنتی مواجه میشدند. خوابیدن فنی سایت اینترنتی مورد نظر، برای ساعتها ادامه داشت و حتی لینکها و پیوندهای مربوط نیز که میتوانستند اطلاعات بیشتری در اختیار کاربران قرار دهند به طور کامل مسدود شده بود. بسیاری اعتقاد دارند فشار کاخ سفید و مشاوران اوباما عامل اصلی تعطیلی این سایت و پاک کردن خبرهای مربوط بوده است. عدهای نیز که از طرفداران اوباما هستند، معتقدند این سایت در آن مقطع مشکلات فنی داشته و عملا نمیتوانسته دسترسی ممکن را برای کاربردان به وجود بیاورد، اما اعتماد به چنین ادعاهایی عملا در چنین مقطعی ممکن نیست. بسیاری از کاربران اروپایی که بی صبرانه منتظر جزئیات بیشتری از خبر رسوایی جنسی اوباما بودند، عملا در مراجعه به این سایت به در بسته خوردند. اصولا هیچ سایت یا پایگاه اینترنتی بلافاصله بعد از انتشار چنین خبر مهمی با چنین ابعاد گستردهای سایت خود را مسدود نمیکند بلکه امکانات دسترسی به آن را نیز به لحاظ فنی افزایش میدهد، اما اتفاقی که در سایت مربوط افتاد عملا نشان داد فشارهایی از بیرون برای فیلتر کردن اخبار مربوط به رسوایی جنسی اوباما وجود داشت. حتی در سایتهایی مانند «توئیتر» و «فیس بوک» نیز صفحه مربوط به نشنال اینکوایرر برای چندین و چند ساعت مسدود باقی مانده بود. بسیاری رام امانوئل، مشاور صهیونیست و افراطی اوباما را عامل اصلی در این داستان میدانند. بسیاری دیگر از خبرنگاران اروپایی و آمریکایی نیز تلاش کردند مستقیما یا از طریق تلفن با مسؤولان پایگاه اینترنتی اینکوایرر تماس حاصل کنند اما هیچکدام از این تلاشها به موفقیت منجر نشد. به نظر میرسد این پایگاه اینترنتی تحت فشار مقامات کاخ سفید عملا حواشی این خبر را از بین برده و پس از گذشت حدود یک ماه از این ماجرا هیچ اتفاق تازهای در این موضوع نیفتاده است. اما مطمئنا مسؤولان این سایت نیز آرام نخواهند نشست و در آیندهای نزدیک اخبار تازهای از آن در رسانههای آمریکایی منتشر خواهد شد. نشنال اینکوایرر در زمینه رسواکردن سیاستمداران آمریکایی ید طولایی داشته و ماجرای جان ادواردز مهمترین آنها بود که با انتشار خبر رسوایی جنسیاش در این نشریه به فعالیتهای سیاسی خود رسما پایان داد. در جریان انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری آمریکا نیز همین پایگاه اخباری دال بر حاملگی ناخواسته دختر «سارا پیلین» معاون ارشد «جان مکكین» منتشر کرد که ابعاد گستردهای در رسانهها داشت و ضربات متعددی را به جمهوریخواهان در جریان مبارزات انتخاباتی وارد کرد. به طور معمول نیز حملات متعددی در روزنامهها و رسانههای مختلف به این پایگاه اطلاعاتی و انتشاراتی صورت میگیرد و بسیاری تلاش میکنند اعتبار و اتقان منابع اطلاعاتی این پایگاه و نشریه را زیر سوال ببرند اما تا به اینجا عملا همه پروندههای مطرح شده از سوی این پایگاه اطلاعاتی به اثبات رسیده و مسؤولان و نویسندگان این نشریه نیز از آن موفق بیرون آمدهاند. به همین ترتیب به نظر میرسد درباره پرونده جدید اوباما نیز این نشریه منابع معتبری را در اختیار دارد، در غیر این صورت آنها اصلا به سمت انتشار چنین ماجرایی نمیرفتند و اعتبار تاریخی نشریه خود را زیر سوال نمیبردند. برخی از فعالان ستاد انتخاباتی اوباما در سال ۲۰۰۴ که در حال حاضر همکاری کمتری با وی دارند نیز ادعا کردهاند اوباما در مقطعی از فعالیتهای انتخاباتی آن دوره نزدیکی بسیار بالایی با ورا بیکر پیدا کرده و او را در دفتر خود زیاد ملاقات میکرده است. اگر چه خود بیکر در مصاحبههای اخیرش که با چند نشریه انجام داده از اساس چنین ماجرایی را تکذیب کرده اما جمهوریخواهان تلاش میکنند همچنان سرنخهای جدیدی از این رسوایی جنسی و ابعاد تازه آن به دست بیاورند. شاید اگر راننده لیموزین مربوطه نکات تازهای در این باره مطرح کند، داستان کاملا شکل دیگری به خود بگیرد. پس سرنخ اصلی ماجرا در اختیار همان شخص رانندهای است که در صورت انتشار ادعاهایش میتواند یک رسوایی بزرگ سیاسی را برای دولت آمریکا و شخص باراک اوباما به همراه داشته و به بار بیاورد. او در مصاحبه اخیر خود با اینکوایرر نکات جالبی را مطرح کرده که موشکافی آنها میتواند حقایقی را به همراه داشته باشد. او که نام خود را اعلام نکرده تأکید کرده در روزی که بیکر را به هتل مربوط میبرده، به دستور خود بیکر مدتی در لابی هتل منتظر مانده تا او لباسش را عوض کند و خود را برای ملاقات با شخص مورد نظر در هتل آماده کند. او همچنین ادعا کرده که بنابر اطلاعات او، آن شب بیکر هیچ اتاقی را در هتل برای خود رزرو نکرده بوده و کاملا از سر و شکل او نیز مشخص بوده که به صورت میهمان به هتل میرود. او علاوه بر این گفته که در جریان مبارزات انتخاباتی اوباما در سال ۲۰۰۴ بارها و بارها اوباما و بیکر را از فرودگاه سوار کرده و به مقصدهای متعددی رسانده است. به این ترتیب مشخص میشود که رابطه بیکر و اوباما در آن مقطع تاریخی کاملا صمیمی و فراتر از یک رابطه عادی بوده و این دو بیش از حد معمول اوقات خود را با همدیگر سپری میکردند. آنچه مشخص است اینکه شخص ورا بیکر نقش بسیار تعیین کنندهای در انتخاب باراک اوباما بهعنوان سناتور ایالت ایلینویز ایفا کرده و ظاهرا فعالیتهای فراوان او برای شخص اوباما چیزی بیش از فعالیتهای کاری بوده و علاقه شخصی نیز در این بین وجود داشته است و الا جذب میلیونها دلار پول نقد در جریان مبارزات انتخاباتی از سوی یک زن تقریبا ناشناخته، نمیتوانسته منطق چندان روشنی را در بر داشته باشد. علاوه بر این هنوز مشخص نیست چرا زنی مانند بیکر که به هر حال بعد از مبارزات انتخاباتی به چهرهای معروف در میان دموکراتها تبدیل شده بود، یکباره فعالیتهای سیاسی پرثمر خود را کنار میگذارد و به جزایر کارائیب میرود و در آنجا عزلت اختیار میکند. بسیاری از جمهوریخواهان معتقدند حقالسکوت سنگینی که از سوی دموکراتها و مشاوران اوباما به او پرداخت شده، دلیل اصلی این سفر و نقل مکان بوده است و الا کسی مانند بیکر به این سادگیها از عالم سیاست و فعالیتهای انتخاباتی جدا نمیشده است بویژه در زمانی که اوباما بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شده و احتمال شکوفایی فعالیتهای بیکر و زندگی سیاسی او نیز وجود داشته است. تجربه نشان میدهد کسانی که در فعالیتهای انتخاباتی نقش مهمی ایفا میکنند اساسا از سوی انتخابشدگان مورد تمجید قرار میگیرند و پستهای سیاسی مهمی را در ایالت مربوطه یا در سطح ملی به دست میآورند اما در پایان فعالیتهای انتخاباتی سال ۲۰۰۴ ورا بیکر نه تنها به این پست و مقام نرسید بلکه خیلی راحت اردوگاه دموکراتها را ترک کرد و به کارائیب رفت، پس دلایل متعددی وجود دارد که نشان میدهد پیگیری این داستان از سوی سیاستمداران و رسانههای آمریکایی چندان هم غیرمنطقی نیست و اساسا امکان وجود رابطه میان اوباما و بیکر امکان چندان غیر معقولی به نظر نمیرسد.علاوه بر این، بسیاری معتقدند داستان رسوایی جنسی باراک اوباما بسیار جدیتر از داستانی است که درباره جان ادواردز بروز و ظهور پیدا کرد. جان ادواردز که کاندیدای معاون اولی ریاست جمهوری از سوی دموکراتها بود نیز با چنین داستانی کاملا از صحنه سیاست طرد شد و کسانی که چنین ماجرایی را در رسانهها نقل میکنند، کاملا از تبعات آن برای سیاستمداران آگاه هستند بویژه اگر این داستان درباره شخص اول سیاست در آمریکا باشد تمام احتیاط لازم درباره انتشار آن و واقعیتگرایی را لحاظ میکنند. در صورتی که این ماجرا در نهایت به اثبات برسد، تبعات آن در زندگی شخصی اوباما نیز بسیار جدی خواهد بود چون در جریان مبارزات انتخاباتی یکی از اهرمهای اوباما برای کسب پیروزی در انتخابات، تاکید فراوان وی به ارزشهای خانواده و وفاداری او به همسر و 2 فرزندش قلمداد میشد. به این ترتیب اگر چنین داستانی به اثبات برسد، مشخص نیست «میشل اوباما» چه واکنشی در برابر آن نشان خواهد داد و چه موضعی را درباره شوهر وفادارش در قبال رسانهها اتخاذ خواهد کرد، شاید او هم مجبور شود مانند هیلاری کلینتون در ماجرای لوینسکی سرش را بالا بگیرد و منافع سیاسی و بلندمدت خود را به منافع خانوادگی ترجیح دهد. اصولا در فضای فعلی سیاسی در آمریکا، افرادی که به این ماجرا اعتماد پیدا کردهاند بسیار بیش از کسانی هستند که آن را کذب میخوانند و هستند هنوز کسانی که ماجرا را با جدیت بیشتری دنبال میکنند و مطمئنا منابع مالی لازم برای کشف گوشههای پنهان این ماجرا اختصاص داده خواهد شد بویژه از سوی جمهوریخواهان تا ابعاد پنهان آن بیشتر برای عموم باز شود. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|