|
اخبار
دور افتخار با پرچم ایران
دونده سرعتی ایران موفق شد با شکستن رکورد ملی ایران، قهرمان آسیا شود. در دومین روز مسابقات دوومیدانی داخل سالن قهرمانی آسیا رقابت ماده ۶۰ متر زنان برگزار شد و فرزانه فصیحی به مقام قهرمانی رسید. فصیحی در فینال این ماده رکورد 7.20 ثانیه را ثبت کرد و ضمن شکستن رکورد ملی ایران، قهرمان آسیا شد و به مدال طلا دست یافت. او در این رقابت، برابر رکورد مسابقات قهرمانی داخل سالن آسیا دوید. این نخستین طلای ایران در یازدهمین دوره رقابتهای دوومیدانی داخل سالن آسیا بود. فصیحی پس از آنکه قهرمان شد، شادی خود را با تماشاگران تقسیم کرد. او در آغوش سپیده توکلی، سرمربی تیم ملی و زهرا نبیزاده، مربی تیم ملی رفت. سپیده توکلی تاج نمادینی را بر سر فصیحی قرار دارد. فصیحی پس از آنکه متوجه شد رکورد ایران را شکسته است، سجده کرد و اشک از چشمانش سرازیر شد. او همچنین با پرچم ایران دور افتخار زد.
***
حمایت چند باره هواداران سلتیک از فلسطین و نفرت از صهیونیسم
هواداران سلتیک بار دیگر به حمایت از مردم مظلوم فلسطین پرداختند.
«به نسلکشی پایان دهید؛ به صهیونیسم پایان دهید»؛ این جمله هواداران سلتیک در واکنش به شهادت مردم مظلوم فلسطین بود. هواداران سلتیک که بارها و بارها حمایت خود را از مردم مظلوم فلسطین نشان دادهاند و حتی با جریمه یوفا نیز مواجه شدهاند، باز هم در بازی سلتیک مقابل کیلمارناک حامی فلسطین شدند و با در دست گرفتن بنری جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم کردند. هواداران در سلتیکپارک بنری را با این عبارات در دست گرفتند؛ «به این چند ماه گذشته فکر کنید. اوه! میگویند ما شکست خوردیم؟ 30000 کشته؛ 12000 کودک. به نسلکشی پایان دهید. به صهیونیسم پایان دهید».
***
مدال طلای جهان بر سینه یخنورد ایرانی
در جریان مسابقات یخنوردی قهرمانی جهان در کانادا «محمدرضا صفدریان» موفق به کسب مدال طلا شد و «محسن بهشتیراد» به مدال برنز دست یافت. به گزارش فارس، مسابقات یخنوردی قهرمانی جهان در سال 2024 به میزبانی «ادمونتون» کانادا با حضور برترینهای یخنوردی از کشورهای مختلف جهان برگزار شد که از ایران نیز ۲ یخنورد عنواندار جهان به نامهای محمدرضا صفدریان و محسن بهشتیراد حضور یافتند. در جریان این رقابتها؛ ۲ یخنورد خوب کشورمان تا مرحله نیمهنهایی حریفان خود را از پیش رو برداشتند تا اینکه در این مرحله ۲ یخنورد ایرانی رو در روی هم قرار گرفتند و در نهایت صفدریان پیروز این مسابقه و راهی فینال شد. در مسابقه نهایی نیز صفدریان بر حریف مغولستانی خود غلبه کرد و به مدال طلای قهرمانی جهان دست یافت و بهشتیراد نیز با پیروزی در مسابقه ردهبندی به مدال برنز رسید.
***
عربستان 100 میلیون یورو به پای نیمار دور ریخت!
باشگاه الهلال عربستان در نخستین فصل حضور نیمار در لیگ این کشور ضرر بزرگی را متحمل شد. ستاره برزیلی همیشه غایب الهلال عربستان، دومین فوتبالیست گرانقیمت دنیا به شمار میآید. نیمار جونیور 4 آگوست 2023 با الهلال قرارداد امضا کرد ولی تا یک ماه به دلیل مصدومیت برای آبیهای ریاض بازی نکرد و 7 بازی را در بدو ورودش به تیم از دست داد اما این پایان ماجرای نیمار 100 میلیون یورویی نبود. کاپیتان تیم ملی برزیل 3 ماه پیش در ایام فیفا در بازی تیم ملی کشورش رباط پاره کرد تا شوک بزرگی را به سعودیها وارد کند. بر اساس گزارش سایت سعودی اسپورت، نیمار 194 روز از میادین دور خواهد بود و 27 بازی الهلال را در این مدت از دست میدهد. به این ترتیب نیمار از زمان امضای قرارداد با الهلال تا بازگشت به میادین نزدیک به یک سال غایب است و یک فصل را از دست داده و در این مدت 12 ماه عربستانیها به او 100 میلیون یورو بدون فایده پرداخت میکنند.
ارسال به دوستان
کنعانیزادگان و تولید حاشیه برای خودش و تیمش
تمامش کن
حسین باقرشاهی: به نظر میرسد محمدحسین کنعانیزادگان نمیخواهد تغییری در مسیرش ایجاد کند! نام محمدحسین کنعانیزادگان و حاشیه با هم گره خورده است؛ از همان روزهایی که او یاغی شد و برای هواداران استقلال و پرسپولیس کری خواند تا ماجرای اتوبوس و حالا درگیری با هواداران این بار پای اتوبوس(!) بارها و بارها بزرگان فوتبال به کنعانیزادگان توصیه کردهاند در رفتار خود تغییر ایجاد کند و رویهاش را تغییر بدهد ولی هرگز این اتفاق رخ نداده است. در سالهای اخیر وی بارها کارهایی انجام داده که بلافاصله بعد از آن عذرخواهی کرده ولی هنوز دست از مسیر قبلی خود نمیکشد. بعد از بازی با آلومینیوم اراک، مجددا یک حاشیه از سوی کنعانیزادگان رقم خورد که بازتاب گستردهای در فضای فوتبال ایران داشت. وی بعد از شعار چند هوادار، به سمت آنها رفت و یک درگیری و تنش فیزیکی ایجاد شد. شکی نیست فحاشی و دادن شعارهای زشت، همیشه محکوم میشود ولی چنین چیزی همه جای دنیا وجود دارد. این رفتارهای زشت از سوی بسیاری از هواداران در سراسر دنیا وجود دارد ولی آیا ستارگان بزرگ دنیا هم به هواداران حمله میکنند؟
آقای کنعانیزادگان! آیا شما باید با هواداران کمسن و سال درگیر و دست به یقه شوی؟ مثلا اگر به لیونل مسی فحاشی کنند، او به سمت هواداران میرود و به آنها حمله میکند؟ رفتار آن هواداران زشت و ناپسند است ولی برایمان قابل درک نیست چطور مدافعی که ملیپوش است و لژیونر هم بوده، هنوز آنقدر ناپخته و عجیب رفتار میکند؛ رفتارهایی که البته بارها و بارها در طول زمان از سوی این بازیکن تکرار شدهاند و هر بار هم کنعانیزادگان عذرخواهی میکند و درس نمیگیرد! براستی عذرخواهی وقتی قرار است چنین رفتارهایی دوباره تکرار شود، چه فایدهای دارد؟ در چنین مواقعی هر چند عذرخواهی لازم است اما کافی نیست چون کنعانیزادگان بارها و بارها این رفتار را تکرار کرده است.
ارسال به دوستان
حمایت از مردم غزه و مخالفت با کمک آمریکا به رژیم صهیونیستی در مسابقات NBA
تماشاگران حاضر در مسابقات لیگ بسکتبال NBA آمریکا از مردم غزه حمایت کردند. در حاشیه برگزاری مسابقات لیگ بسکتبال NBA، سازمانهای مردمی مختلف تجمع و سپس در مرکز شهر به سمت لوکاس اویل راهپیمایی کردند. در سالن برگزاری مسابقات نیز تماشاگران شعارهای مختلفی مانند «دیگر پولی برای کشتار اسرائیل وجود ندارد» سر دادند. رژیم صهیونیستی تهدید به بمباران و حمله به رفح میکند که در حال حاضر متراکمترین منطقه جهان است.
ارسال به دوستان
برتری ملیپوشان فوتبال ساحلی ایران برابر «آرژانتین» در جام جهانی
صعود در ساحل
تیم ملی ایران در دومین دیدار خود در جامجهانی فوتبال ساحلی برابر آرژانتین به برتری رسید. دومین دیدار تیم ملی ایران در رقابتهای جامجهانی ۲۰۲۴ فوتبال ساحلی امارات برابر آرژانتین برگزار شد و ساحلیبازان ایران موفق شدند با نتیجه ۶ بر ۳ از سد آرژانتین عبور کنند و راهی مرحله یکچهارم نهایی شوند. گلهای تیم ملی ایران را محمدعلی مختاری، حمید بهزادپور، رضا امیری، محمد مرادی، موحد محمدپور و علی میرشکاری به ثمر رساندند. تیم ملی فوتبال ساحلی ایران در حالی به مصاف آرژانتین رفت که در دیدار نخست موفق شده بود در ضربات پنالتی از سد اسپانیا عبور کند و یک امتیاز اندوخته داشت. تیم ملی آرژانتین هم نخستین دیدار خود را برابر تاهیتی واگذار کرده بود. با توجه به پیروزی تاهیتی برابر اسپانیا، ساحلیبازان ایران با پیروزی برابر آرژانتین صعود خود را به مرحله بعد قطعی کردند. در وقت اول این دیدار بازیکنان تیم ملی ایران درخشان ظاهر شدند و محمدعلی مختاری موفق شد ایران را با نتیجه یک بر صفر پیش بیندازد. سپس این حمید بهزادپور بود که دومین گل ایران را به ثمر رساند و رضا امیری هم برای بار سوم دروازه آرژانتین را باز کرد. در لحظات پایانی تیم آرژانتین یکی از گلها را جبران کرد تا وقت اول این دیدار با نتیجه ۳ بر یک به سود ایران به پایان برسد. در وقت دوم این دیدار تیم ایران به حملات خود ادامه داد و تیم برتر میدان بود اما یک خطای پنالتی از سوی مدافعان تیم ملی باعث شد آرژانتینیها دومین گل خود را از روی نقطه پنالتی به ثمر برسانند تا این زمان هم با نتیجه ۳ بر ۲ به سود تیم ملی ایران به پایان برسد. در وقت سوم این دیدار آرژانتینیها تلاش کردند بازی را به تساوی بکشانند اما این تیم ملی ایران بود که به وسیله محمد مرادی موفق شد برای بار چهارم دروازه آرژانتین را باز کند. چند دقیقه بعد آرژانتین موفق شد از روی یک ضربه خطا دروازه ایران را باز کند و اختلاف را به حداقل برساند. لحظاتی بعد محمدپور گل پنجم تیم ملی را هم به ثمر رساند. در ادامه میرشکاری ششمین گل ایران را در این دیدار به ثمر رساند و بازی را ۶ بر ۳ کرد. این دیدار در نهایت با نتیجه ۶ بر ۳ به سود تیم ملی ایران به پایان رسید تا ساحلیبازان ایران با ۴ امتیاز صعود خود را به مرحله یکچهارم نهایی این رقابتها قطعی کنند. به این ترتیب دیدار ایران برابر تاهیتی جدال برای صدرنشینی است.
* فیفا: فوتبال ساحلی ایران به سختی راهی مرحله بعد شد
سایت فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) در خبری به بازی تیمهای ملی فوتبال ساحلی ایران و آرژانتین در رقابتهای جامجهانی پرداخت و این پیروزی را برای ملیپوشان کشورمان سخت توصیف کرد. سایت فیفا در این باره نوشت: ایران در یک بازی مهیج و سخت توانست با برتری برابر آرژانتین راهی مرحله بعد شود. ملیپوشان ایران در نیمه اول ۳ گل زودهنگام به ثمر رساندند اما بازیکنان آرژانتین تسلیم نشدند و در جریان بازی 2 بار توانستند فاصله را به حداقل کاهش دهند اما یک گل تیمی از ایران که توسط علی میرشکاری به ثمر رسید، توانست پیروزی ایران را قطعی کند. تیمهای ملی فوتبال ساحلی ایران و تاهیتی در آخرین دیدار مرحله گروهی امروز از ساعت ۲۰:۳۰ به مصاف هم میروند.
* قلعهنویی، تماشاگر ویژه بازی با آرژانتین!
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران تماشاگر دیدار تیمملی فوتبال ساحلی کشورمان با آرژانتین بود. سرمربی تیم ملی فوتبال ایران که بتازگی از جام ملتهای آسیا بازگشته، با حضور در جایگاه ویژه ورزشگاه D3 شهر دوبی در کنار امیرحسین محتشم، رئیس کمیته فوتبال ساحلی فدراسیون تماشاگر مسابقه ایران - آرژانتین بود. قلعهنویی قرار بود از امارات بازگردد اما به خاطر تماشای دیدار ایران - آرژانتین در دوبی ماند و حمایت خود را از ملیپوشان ساحلی ایران اعلام کرد.
ارسال به دوستان
چرا اتحادیه جهانی کشتی به ایران میزبانی نمیدهد؟
جای خالی دیپلماسی ورزشی
وحید رجبی: بیتوجهی اتحادیه جهانی کشتی به درخواست و اعتراض فدراسیون کشتی ایران در دادن میزبانی رقابتهای جهانی کشتی به آلبانی بار دیگر نشان داد فدراسیون کشتی با ضعف جدی در دیپلماسی و داشتن قدرت تاثیرگذاری در اتحادیه جهانی روبهرو است. اتحادیه جهانی کشتی سال گذشته میلادی میزبانی رقابتهای جهانی زیر ۲۳ سال را به آلبانی واگذار کرد اما این کشور که سالهاست به مقر گروهک تروریستی منافقین تبدیل شده است، طبق پیشبینیها از دادن ویزا به تیمهای ملی کشتی ایران خودداری کرد تا ایران به عنوان یکی از مدعیان اصلی کسب عنوان قهرمانی غایب بزرگ این مسابقات باشد. پس از این اتفاق تلخ، فدراسیون کشتی و کمیته ملی المپیک اعتراض شدید خود را از این اقدام دولت آلبانی به اتحادیه جهانی کشتی و دیگر مراجع بینالمللی ورزش اعلام کردند اما اتحادیه جهانی کشتی بیتفاوت به این اعتراضها، بار دیگر میزبانی رقابتهای جهانی زیر ۲۳ سال در سال ۲۰۲۴ را به آلبانی واگذار کرد اما با توجه به خطر تکرار اتفاق سال گذشته، این بار رئیس فدراسیون کشتی خواستار دیدار با نناد لالوویچ، رئیس اتحادیه جهانی کشتی شد و این دو در بلگراد صربستان، مذاکراتی جدی درباره برخی مسائل از جمله کارشکنی آلبانی در دادن ویزا به تیمهای ملی ایران و ضرورت توجه اتحادیه جهانی کشتی به این موضوع داشتند. اما در شرایطی که انتظار میرفت اتحادیه جهانی کشتی نسبت به اعتراض ایران توجه جدی داشته باشد و آن را مدنظر قرار دهد، 2 روز پیش میزبانی رقابتهای مهم قهرمانی بزرگسالان ۲۰۲۴ جهان در وزنهای غیرالمپیکی را باز هم به آلبانی واگذار کرد! بدون شک بیتوجهی اتحادیه جهانی کشتی به درخواست ایران و دادن میزبانی مسابقات مهم جهانی به کشوری که مشکلات جدی با ایران دارد و مشخص نیست چرا و چگونه به یکباره در مرکز توجه اتحادیه جهانی کشتی قرار گرفته است، میتواند تبعات جدی برای کشتی ایران داشته باشد. فدراسیون کشتی در ۵ سال گذشته هر چند در مواردی همچون توسعه زیرساختها در کشتی موفق بوده اما در مقابل استراتژی مشخصی برای رسیدن به جایگاه هیات رئیسه اتحادیه جهانی کشتی نداشته و در بحث دیپلماسی برای دفاع از کشتی ایران به عنوان یکی از ۳ قدرت برتر کشتی جهان ضعیف عمل کرده است.
باید دید نتیجه مذاکرات با نناد لالوویچ، رئیس اتحادیه جهانی کشتی در نهایت به صدور ویزا برای تیمهای ملی کشتی ایران برای حضور در ۲ رویداد مهم زیر ۲۳ سال قهرمانی جهان و بزرگسالان قهرمانی جهان که قرار است به فاصله یک هفته به ترتیب اواخر مهر و اوایل آبان ۱۴۰۳ برگزار شود، منجر میشود یا باز هم با کارشکنی دولت آلبانی و صادر نشدن ویزا برای تیمهای ملی کشتی ایران مواجه خواهیم شد.
البته در این میان حمایت جدی مسؤولان سیاسی کشور و روابط بینالملل کمیته ملی المپیک از فدراسیون کشتی برای پیگیری این موضوع، مهم و حیاتی است.
ارسال به دوستان
چه کسی باید به فکر مسائل باشگاه استقلال باشد؟
فکر همه چیز هستید جز هوادار
عبدالله دارابی: تیم فوتبال استقلال تهران اگرچه با شکست صنعت نفت آبادان، روند صدرنشینیاش را حفظ کرد اما همچنان درگیر اختلافات شدید درون مجموعهای است و گویی قرار نیست این باشگاه روی آرامش را ببیند!
استقلال همچنان صدرنشین است، به رغم بضاعت نابرابرش در قیاس با تیمهایی چون پرسپولیس، سپاهان و تراکتور و این میسر نشده جز با همدلی و تلاشی که مسبب اصلیاش جواد نکونام است اما با توجه به تقویت بهتر ۳ تیم مذکور در نیمفصل و عدم تقویت اصولی استقلال در این فرصت طلایی، این جایگاه با شدت بیشتری از سوی رقبا تهدید خواهد شد. پس از نمایان شدن عدم استحکام اجرایی قانون سقف بودجه و تو خالی بودن تهدیدات مکرر قبلی از طرف خود متولیان امر، انتظار میرفت باشگاه استقلال نیز در نیمفصل لیگ برتر، بسان رقبایی که با بیاعتنایی نسبت به قانون مذکور در پیشفصل لیگ، به واقع حظ کافی را بردند، از ورطه سادهلوحی خارج شود و جبران مافات پیشفصل در عدم یارگیری مناسب را کند و حتی خطیر، مدیرعامل باشگاه نیز وعده جبران آن را با توجه به عدم استحکام و ضمانت قانون مزبور، در تلویزیون به هوادارانشان داد اما ... در عمل باز این رقبا بودند که در این فرصت، توشه پر خود را پرتر کردند و استقلال هم مجددا به واسطه کمتوجهی یا به بیان صحیحتر، کمکاری مدیرانش، دچار آتش اختلاف مجدد و عیانتر مدیریت و سرمربیاش شد؛ آتشی که اگر به موقع و به درستی مهار نشود، حاصل تلاش فداکارانه کادر فنی و بازیکنان تا اینجای کار را به خاکستر بدل خواهد کرد!
باشگاه استقلال در پنجره نقلوانتقالاتی نیمفصل با وجود ارائه چند لیست از سوی نکونام، فقط ۳ بازیکن را به مجموعه خود اضافه کرد که درباره آن نیز باید چنین گفت:
۱- رافائل سیلوا به توصیه مدیریت و در زمان روابط حسنه مدیر و سرمربی جذب شد؛ صرفا برای نجات از شکایت سیلوا و تبعات سنگین آن!
۲- فخرالدینی که در سالهای آخر فوتبالش به سر میبرد نیز به جهت از دست دادن فرصت جذب بازیکن بهتری در این پست، استخدام شد. جذب وی بیشتر یادآور حضور ۳ بازیکن مسن (عنایتی، نیکبخت و قاضی) در آخرین سال مربیگری قلعهنویی در استقلال است!
۳- بهترین شکار استقلال ماشاریپوف ازبک است که او نیز با عزم نکونام و دوستش نصیب استقلال شد، نه مدیریت باشگاه!
استقلال کماکان نیاز به بازیکنانی کارآمد در برخی پستها نظیر دفاع چپ، هافبک طراح، وینگر و مهاجم را حس میکند و این متوجه مدیر باشگاه است که وعده جذب بازیکن و حتی ستاره را در نیمفصل داده بود اما ضمانت قول وی نیز به ضمانت قانون سقف بودجه ماند و بس!
علاوه بر این عدم همکاری در جذب بازیکنان مورد نیاز سرمربی تیم، عدم پرداختی درست به بازیکنان با توجه به وجود ۴ اسپانسر همزمان، جدا شدن بازیکن بدون رضایت سرمربی آن هم در شرایط نیاز شدید و عدم جذب بازیکن جدید در همان پست و جبههگیریهای رسانهای، علنی و عملی نسبت به سرمربی که بیشتر به اعمال قدرت برای ساکت کردن و شاید خلع سلاح وی میماند، از مصائب مدیریتی استقلال است که جنگ بین مدیر و سرمربی را علنیتر و شعلهورتر از جنگ ابتدای فصل کرده است!
ارسال به دوستان
شیطان علیه بیمارستانها
رژیم صهیونیستی ورای همه وحشیگریهایش علیه فلسطینیها، در حملات اخیر به رفح در جنوب باریکه غزه، کماکان بر رویکرد ضدبشری «جنگ علیه بیمارستانها» اصرار دارد. بیمارستانها و مراکز درمانی از 5 ماه پیش با آغاز جنگ غزه، با وجود موج محکومیتهای گسترده جهانی، به طور مستمر توسط رژیم کودککش هدف قرار گرفته و ویران شدهاند، به طوری که حتی میتوان گفت آنها ورای اهداف نظامی و سیاسی، هدف اصلی ارتش جنایتکار رژیم صهیونیستی بودهاند. با تشدید حملات ویرانگر رژیم اشغالگر به مناطق جنوب نوار غزه در روزهای اخیر، باز هم شاهدیم بیمارستانها هدف اصلی هستند.
تشدید محاصره آخرین مجتمع درمانی مهم برجا مانده در کل غزه و معدود مراکز درمانی کوچکتر باقیمانده و حمله خونین به آنان نشانه آشکار یک جنگ نظاممند از سوی اسرائیل علیه بیمارستانهاست که آخرین پناهگاه اکثریت جمعیت آواره در این منطقه جنگزده 2.3 میلیون نفری محسوب میشود. الگویی که قصد شوم رژیم اشغالگر قدس برای پاکسازی قومی مردم غزه را برملا میکند.
در یورش وحشیانه پنجشنبه گذشته نظامیان صهیونیست به مجتمع پزشکی ناصر در قلب خانیونس، نهتنها 100 فلسطینی شامل دهها نفر از پرسنل وکادر درمان و حتی بیماران بستری توسط دژخیمان اسرائیلی بازداشت شدند، بلکه این حمله با قتل چند فلسطینی در مبادی ورودی بیمارستان و آسیب به تاسیسات بخشهایی از مرکز درمانی همراه بود، همچنین در چند مورد آمبولانسهای عبوری حامل بیمار و حتی بیماران در حال خروج از مراکز درمانی، هدف راکتها و تکتیراندازهای ارتش منحوس عبری قرار گرفتند.
با رد درخواست دولت آفریقای جنوبی از دیوان بینالمللی دادگستری برای دخالت سریع به منظور متوقف ساختن دور جدید عملیات اسرائیلیها، حالا چشمانداز فلسطینیان محاصرهشده در این نقطه بسیار تیره و تار به نظر میرسد.
حتی پیش از این حملات نیز مارتین گریفیتس، رئیس بخش امدادرسانی سازمان ملل اواسط هفته گذشته هشدار داده بود عملیات نظامی در رفح زنگ خطر یک کشتار جمعی را به صدا درآورده و بیش از یک میلیون نفر که در مرزهای جنوبی فلسطین با مصر جمع شدهاند، به مرگ خیره شدهاند. همچنین طبق هشدار گروه حقوق بشری الحق، حملات جدید اسرائیل به رفح، به کشتار هزاران غیرنظامی فلسطینی در مقیاسی منجر خواهد شد که در 5 ماه اخیر در سراسر غزه بیسابقه بوده است. این در حالی است که آمارهای رسمی حکایت از قتلعام نزدیک به 30 هزار فلسطینی اکثرا شامل کودکان و زنان تا دیروز دارد.
* هدف از حذف بیمارستانها
به گزارش تارنمای الکترونیکی انتفاضه، اسرائیل با حمله به بیمارستانها که یکی از ویژگیهای کلیدی عملیات نظامیاش علیه فلسطینیان بوده، یک نوع رویکرد شیطانی محاسبهشده برای نابودی فیزیکی شرایط زندگی آنها را به ویژه در بنبست جنوب غزه در پیش گرفته است.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل پنجشنبه گذشته اعلام کرده بود از گزارشها درباره حمله رژیم صهیونیستی به مجتمع پزشکی ناصر عمیقا نگران است.
دژخیمان اسرائیلی در حمله پنجشنبه گذشته پس از کار انداختن یک هفتهای تجهیزات مرکز درمانی ناصر - که توسط رئیس سازمان بهداشت جهانی به عنوان ستون فقرات سیستم بهداشتی جنوب غزه توصیف میشود – بدان یورش بردند.
در گزارشهای متعدد از جمله از سوی سازمان بینالمللی پزشکان بدون مرز به گلولهباران مجتمع پزشکی ناصر اشاره شده که باعث کشته و زخمی شدن تعداد نامشخصی از پرسنل و بیماران شده است.
همچنین 2سازمان بهداشت جهانی و پزشکان بدون مرز از بازداشت پرسنل خود در حال امدادرسانی توسط نیروهای اشغالگر در جریان این عملیات غیرانسانی خبر دادهاند.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل در بیانیه خود در تقبیح این حمله آن را بخشی از الگوی حملات نیروهای اسرائیلی برای هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی غیرنظامی در غزه، بویژه بیمارستانها برمیشمارد.
در این بیانیه آمده است: «بر اساس گزارشها، نزدیک 70 هزار نفر در جریان حملات هفتههای اخیر مجروح شده و سیستم بهداشتی باریکه تقریبا فروپاشیده که به دلیل تداوم حملات به تأسیسات و محدودیتهای موجود در تجهیزات ضروری بشردوستانه، تأثیر آن بر حیات غیرنظامیان وحشتناک است».
* جنگ بیولوژیک تدریجی
در توصیف رفتار دژخیمانه سربازان صهیونیست با بیماران مرکز پزشکی ناصر نیز آمده که آنان از جمله به افرادی که در بخش مراقبتهای ویژه و مهدکودک بودند، دستور دادند به ساختمان دیگری بروند و بیماران را در معرض خطرات جدی از جمله خطر مرگ برای آسیبپذیرترین افراد قرار دادند.
در چنین شرایطی مرگ بیماران بستری به خاطر فقدان کپسولهای اکسیژن، رایجترین اتفاقی است که در این مرکز درمانی در حال رخ دادن است.
بر اساس گزارش تحقیقیای که آنی اسپارو و کنث راث مشترکا برای نشریه آمریکایی فارن پالیسی نگاشتهاند، حملات مستمر رژیم صهیونیستی، نوعی جنگ بیولوژیک مزمن علیه مردم غزه است.
آنها نوشتهاند: «ترکیبی از جابهجاییهای اجباری، شرایط غیربهداشتی ناشی از قطع شدن سرویسهای بهداشتی و تصفیه فاضلاب و قطع شدن واکسیناسیون به طور اجتنابناپذیری باعث شیوع بیماری میشود که از نظر عملکردی به شکلی از جنگ بیولوژیک غیرمستقیم منجر میشود».
* قتلعام غیرمستقیم مردم غزه
پل لارودی، تحلیلگر گلوبال ریسرچ و مدیر فعلی سازمان غیرانتفاعی حقوق بشر و کمکهای بشردوستانه که در رابطه با غزه فعالیت میکند، در توصیف جنگ راهبردی اسرائیل علیه بیمارستانهای غزه مینویسد: «بقیه بیمارستانهای غزه به جز مرکز پزشکی ناصر، به همراه بسیاری از بیماران و کادر پزشکیشان نابود شدهاند. بسیاری از آنها سلاخی شدهاند در حالی که افراد بیپناه رها شدهاند تا بمیرند، مانند نوزادان نارس در انکوباتورها!
پزشکان و سایر پرسنل برای مدت نامعلومی اسیر شدهاند. حتی بیمارستان ناصر که توسط سربازان اسرائیلی تصرف شده و تمام بیماران و کادر پزشکی آن اخراج شدهاند، دیگر کار نمیکند. وجود آن به عنوان یک ساختار صرفا فنی است. این دیگر بیمارستان نیست و نخستین بیمارستانی نیست که زیر انبوهی از آوار منفجر میشود. این حملات تصادفی نیست، همچنین حملاتی که علیه نانواییها، مدارس و زیرساختها از جمله آب، فاضلاب و برق صورت میگیرد. اگرچه بیش از نیمی از ساختمانهای غزه اکنون آوار شده یا غیرقابل استفاده هستند اما نسبت بیمارستانها بسیار بیشتر است. چرا؟»
او در توضیح این رویکرد شیطانی مینویسد: «بنیامین نتانیاهو، رئیس کابینه رژیم صهیونیستی با اینکه مدعی نابودی حماس است اما بخوبی میداند حماس از بیمارستانها و دیگر مکانهایی که توسط ارتش اشغالگر با مهمات تمامنشدنی آمریکایی ویران میشود، استفاده نمیکند. او حتی به خود زحمت نمیدهد تا از حماس به عنوان بهانه استفاده کند تا بلکه برخی، ادعاهای او را باور کنند. اگر او میخواست حماس را بزند، پس چرا 10 هزار تن بمبی که تاکنون بر غزه ریخته شده به مراکز مخفی حماس یا شبکه تونلهایش آسیب نرسانده است».
به زعم دکتر لارودی، رژیم صهیونیستی از اینکه مسؤول مستقیم تلفات فلسطینیان قلمداد شود وحشت دارد چون نه تنها مقبولیت کابینه نتانیاهو را در میان خود اسرائیلیها به چالش میکشد، بلکه هزینه زیادی برای حامیان غربی او در افکار عمومی جهان نیز دارد. در عوض نتانیاهو با نابودی زیرساختهایی که به مداوای مجروحان و بیماران و پناه دادن به آوارگان اختصاص دارد، یعنی بیمارستانها کل جمعیت غزه را که دوسومشان کودکان و زنان هستند، به طور غیرمستقیم هدف قرار داده است.
او مینویسد: «تخریب بیمارستانها تاثیر چندبرابری بر تعداد کشتهها دارد. علاوه بر این، عمدتا این بیمارستانها هستند که آمار کشتهها و مجروحان فلسطینی را برای وزارت بهداشت غزه تهیه میکنند. اگر بیمارستانی وجود نداشته باشد، افراد بیشتری به صورت ناشناس جان خود را از دست خواهند داد و این امر باعث کاهش شواهد نسلکشی میشود. تأثیر چندبرابری بیمارستانها بر تعداد مرگ و میرها در نبود آب، فاضلاب، سرپناه، سوخت و البته غذا قطعی است. حذف چنین امکانات و تدارکاتی باعث مرگومیرهایی میشود که به عنوان کشتهشدگان جنگ در نظر گرفته نمیشوند.
اگر هدف نتانیاهو کاهش یا حذف کامل ساکنان غزه باشد، مسلما شاید استفاده از عامل شیمیایی بدنام «زایکلون بی» موثرتر باشد اما هزینههایی برای سیاستهای دولت نتانیاهو در پی دارد».
این حدس و گمان نیست. نتانیاهو و بیشتر دولت افراطیاش علنا مقاصد خود را اعلام کردهاند. نقلقولها و فیلمهای آنها درباره هدفشان که نسلکشی است، توسط وکلای آفریقای جنوبی برای جلب حکم دادگاه بینالمللی دادگستری در لاهه پخش شده است.
گزینههای رژیم صهیونیستی در حال اتمام است. حماس پیشنهاد آتشبس خود را ارائه داده و همانطور که پیشبینی میشد این برای اسرائیل غیرقابل قبول است چون در صورت آتشبس نمیتواند برنامههایش برای توسعه ارضی یا پاکسازی قومی را پیش ببرد.
لارودی معتقد است در حال حاضر نسلکشی تنها راهبرد نتانیاهو است. به همین دلیل او قصد دارد نقشه اهریمنی خود را با نابودی شهر رفح در مرز مصر که جمعیت بیشتری از آوارگان غزه را - به میزان 400 درصد ساکنان اصلی پیش از آغاز جنگ و عمدتا زیر چادرها یا سرپناههای پارچهای - در خود جا داده، پیاده کند.
در نبود بیمارستانها، جمعیت عظیم آوارگان محاصرهشده در رفح دچار مرگ خاموش میشوند و آمار روزانه تلفات بسیار بیشتر از نرخ میانگین 5 ماه گذشته جنگ غزه میشود که نتانیاهو و صهیونیستهای افراطی کابینهاش میتوانند در مقابل حامیان در حال ریزش خود بدان مباهات کنند.
همزمان این دژخیمان میتوانند در پاسخ به درخواست ظاهری بایدن، رئیسجمهور آمریکا برای کشتار «کمتر» و «بشردوستانهتر!» و تخلیه غیرنظامیان از مناطق مورد حمله قرار گرفته در رفح، بهانه بیاورند که فلسطینیها میتوانند به مناطق اطراف خانیونس پناه ببرند و البته گزارش پیشرفت خود را برای پایان دادن به اقدامات «قابل قبول برای نسلکشی» به دیوان لاهه ارائه کنند.
ارسال به دوستان
عبور از پاتولوژی اصلاحات
نوید مؤمن: از زمان شکلگیری جبهه موسوم به ۲ خرداد، تلفیق و تجمیع مولفههای پوپولیستی - سکولاریستی در آن هویدا شد. تئوریسینهای ارشد جریان اصلاحات تلاش کردند واژگانی مانند «آزادی سیاسی»، «تساوی جنسیتی»، «تضاد اسلام و مدرنیسم» و «دموکراسی» را تبدیل به متغیر مستقل و نظام جمهوری اسلامی را تبدیل به متغیری وابسته کنند؛ به این معنا که تاریخ مصرف گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان یک مبنا و مصدر
فکری- عملیاتی به پایان رسیده و اکنون زمان آن رسیده که انقلاب، ادغام در الگووارههای رفتاری غرب را در تار و پود خود بپذیرد. تحرکاتی که در مجلس ششم و در جریان تدوین لوایح دوقلو انجام شد، ناظر بر همین رویکرد بود.
بخشی از افرادی که «هسته رادیکال اصلاحطلبان» نامیده میشوند، در خارج از کشور رسما به جریان ضد انقلاب پیوسته و البته لحظهای از خطدهی به جریان اصلاحطلب برانداز در داخل کشور نیز غافل نیستند. قلم افرادی مانند رجب مزروعی، قاسم شعلهسعدی، مجتبی واحدی، فاطمه حقیقتجو، مهرانگیز کار و... در بسیاری از بیانیههایی که امروز به نام «حزب اتحاد ملت» و به کام «ضد انقلاب» منتشر میشود قابل احصا و ردگیری است. در چنین شرایطی اساسا تلاش برای تمییز دادن بخش رادیکال اصلاحطلبان داخلی از جریان ضد انقلاب، بیشتر به نوعی طنز میماند. تجربه سالهای سپری شده از ۲ خرداد 1376 تاکنون به وضوح نشان میدهد جریان تندرو اصلاحات، همان ضد انقلاب بالفعل (و حتی نه بالقوه) هستند که در بسترها و بزنگاههای لازم تقابل مطلق خود را با اصول و ثوابت منظومه گفتمانی انقلاب اسلامی نشان میدهند.
نگارش نامه اخیر 110 نفر از اصلاحطلبان میانهرو و تاکید آنها بر مشارکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی، نقطه آشکارساز دگردیسی در شبکه «حامی/ پیرو» اصلاحات است. این شبکهسازی بین سالهای ۷۶ تا ۸۴ با محوریت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی انجام شد. سازمان مجاهدین انقلاب معتقد بود اعضای اصلی آنها را میتوان در یک «فولکس واگن» جای داد اما همین افراد پدرخوانده جریان اصلاحات محسوب میشوند. هسته سخت اصلاحات تبدیل به «جریان حامی» و جوانان کمسن و سالی که مسحور تکهکلامهای «جامعه مدنی» و «جامعه باز» شده بودند، تبدیل به جریان «پیرو» شدند. افرادی مانند محسن سازگارا قبل از آنکه به دامان صاحبان اصلی خود در آن سوی مرزها پناه ببرند، مسؤولیت تثبیت و تقویت ارتباط میان بخش «تابع» و «متغیر» جریان اصلاحات را عهدهدار بودند.
در جریان فتنه ۸۸، زمانی که هسته سخت جریان اصلاحات تمام توان خود را صرف کودتای انتخاباتی در ایران کرد، بخشی از بدنه جریان اصلاحات برای نخستین بار پس از حوادث کوی دانشگاه (سال ۷۸)، متوجه عواقب و تبعات بازی خود در زمین اصلاحطلبان رادیکال شدند. جریان میانهرو اصلاحات به وضوح دریافت خلط جریان ضدانقلاب و اصلاحات (با روایتگری جریان رادیکال) جایی برای غربالگری اصلاحطلبان میانهرو و تندرو باقی نخواهد گذاشت.
از آن پس تاکنون، شاهد ریزشهایی در جریان اصلاحات بودهایم که در یک نگاه کلی، میتوان از آن تحت عنوان «انهدام شبکه حامی/ پیرو اصلاحات» یاد کرد. ۲ عامل مهم در شکلگیری و آشکارسازی این روند نقش داشته است: نخست جریان میانهرو که هزینههای سختی بابت بازی در زمین شبکه حامی (اصلاحطلبان رادیکال) پرداخت کرده و فراتر از آن، استمرار این بازی را برای موجودیت خود خطرناک میداند. دوم از سال 1401 ( اغتشاشات سال گذشته )، شاهد تلفیق خطرناک ۲ عنصر «فمینیسم» و «رادیکالیسم» در حزب اتحاد ملت هستیم. آذر منصوری نماد عینی ترکیب این ۲ محسوب میشود و استقبال پشت پرده افرادی مانند محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات از انتصاب غیرقانونی وی به عنوان رئیس جبهه اصلاحات و زمینهسازی برای مانور بیحد و حصر وی در این ساختار خودمدارانه بیدلیل و حکمت نیست. اصلاحطلبان میانهرو برای نخستین بار پس از ۲ خرداد ۷۶ تصمیم گرفتهاند حرکتی جمعی را علیه ثوابت و بنیانهای ساختار طراحیشده از سوی شبکه تندرو اصلاحات آغاز کنند. بدون شک بخش دیگری از جریان اصلاحات که اکنون میتوان از آنها به عنوان طیف خاکستری یاد کرد، در آینده نزدیک ناچار خواهند شد تصمیم نهایی خود را در قبال ساختار مضمحل کنونی اتخاذ کنند. اینک دیگر بحث بر سر پاتولوژی اصلاحات نیست، بلکه اصل بقای اصلاحطلبان (بر اساس نسبتی که با جریان رادیکال برقرار میکنند) موضوعیت دارد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|