|
ارسال به دوستان
قربانی ملکه حسود
درباره فیلم سینمایی «اسپنسر» که نگاهی تازه به دربار بریتانیا دارد
گروه فرهنگ و هنر: نظراتی که درباره خانواده سلطنتی و شخص ملکه بریتانیا هر روز به نحوی در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، تصویری از کاخ باکینگهام را برجسته میکند که با آنچه پیشتر از مرگ مشکوک دایانا اسپنسر از دربار بریتانیا منتشر میشد، بسیار متفاوت است. یکی از نقاط جدی تغییر نگاه مردم حداقل در بریتانیا و مجموعه اروپا نسبت به ملکه و دربار بعد از تصادف مرگبار دایاناست چرا که بسیاری از مردم به خاطر تقابلی که میان ملکه با دایانا پیش آمده بود و جدایی او از چارلز، حدسهایی درباره چرایی این مرگ میزدند. اینکه طبیعی نبود راننده اتومبیل دایانا ۳ برابر حد مجاز مشروبات الکلی مصرف کند و اینکه دایانا به یکی از دوستانش نامه بنویسد و ماهها پیش از این اتفاق از سر به نیست شدنش خبر بدهد، هر یک میتوانست شاهدی بر جدی بودن این فرضیه باشد اما عملا دادگاهی که بتواند به این ماجرا ورود کند و نظری متفاوت با آنچه دربار بریتانیا میخواهد بدهد، وجود نداشت. چند سال قبلتر از این اتفاق، هنگامی که چارلز به روابط پنهانی خود با «کاملیا پارکر بولز» اعتراف کرد دیگر دایانا هیچ امیدی به زندگی مشترکشان نداشت. همان موقع بار دیگر اختلالات گوارشی سراغش آمد. او حتی در این دوران که رفت و آمد مکرر کاملیا پارکر را به قصر شوهرش میدید، چند بار دست به خودکشی زد، دایانا کمی بعد خودش را از شوهرش و دربار جدا دید. فیلم سینمایی «اسپنسر» که پابلو لارائین شیلیایی بر اساس متنی از استیون نایت بریتانیایی آن را ساخته است، در روایتی که از دایانا ارائه میدهد، به این مقطع میپردازد؛ چند روز در ایام کریسمس 1991 که بازنمایی تصویری از بخش مهمی از دوران زندگی چارلز و دایاناست. آن ۳ روز، در همه زندگی دایانا تکرار شده است. پس از مواجهه شدن با خیانتی که نسبت به او از سوی چارلز رخ داده بود.
اسپنسر در عین حال که روایتی تازه از زندگی دایانا در سالهای پایانی زندگیاش در خانواده سلطنتی است، مسائل مهمی را درباره دربار بریتانیا برجسته میکند. رویکرد روانشناسانهای که در توصیف دایانا، دربار، ملکه و... در فیلم اتخاذ شده از ۲ جنبه قابل بررسی است. اگر با پیشفرض حذف دایانا توسط ملکه، به این فیلم نگاه کنیم، با دایانا که «کریستین استوارت» بخوبی از پس نقشش برآمده، همراهی بیشتری خواهیم داشت، چرا که رویکردهای دیکتاتورمآبانه و سنتهای احمقانه ملکه چیزی نیست که نسبت به آن بیتفاوت باشیم. خیلی بیش از اینها نیز درباره ملکه و رفتارهای تسلطگرایانهاش حرف و حدیث و مصداق وجود دارد. این فیلم هم بخوبی این گزاره را به تصویر میکشد. در عین حال وجه دیگری نیز از این نوع پرداخت روانشناسانه میتواند مورد توجه و تامل قرار بگیرد، آن هم برای شرایطی است که بدون پیشفرضی درباره ملکه و دربار و بدون شناخت از ملکه به تماشای این فیلم بنشینیم. در آن شرایط با چه پدیدهای مواجهیم؟ شخصیت اصلی ما دایانا اسپنسر از ابتدا گویی یک دیوانه مالیخولیایی است؛ کسی که اختلالات روانشناختی دارد و اسیر شکهای زنانه است؛ شک نسبت به خیانتی که همسرش درباره او مرتکب شده است. در این صورت مخاطب عادی ممکن است کمی هم به ملکه حق بدهد؛ با آنکه متوجه این موضوع میشود که سنتهایی که ملکه اصرار به انجام آنها دارد، کاملا احمقانه و خشک است و «مفرح» عنوان میشود.
در عین حال وزنه اسپنسر، در موازنه میان ملکه- دایانا، به نفع دایانا سنگینتر است و نسبت به او سمپاتیکتر است، چرا که میان ملکه و دربار تفاوتی قائل نمیشود. در توصیفات اولیهای که دایانا درباره کاخ ساندرینگهام (یکی از کاخهای سلطنتی) به هری و ویلیام (فرزندانش) ارائه میدهد، گزارههای قابل تاملی مطرح میکند. از آن جمله که «اینجا آیندهای وجود ندارد و گذشته و حال هم یکی است». این گزاره تصویر روشنی از زندگی در کاخهای سلطنتی ارائه میدهد. در سکانسی میان مواجهه دایانا و ملکه الیزابت، دایانا از زیبایی ملکه در برنامه تلویزیونی تعریف میکند اما ملکه صراحتا مخالفت خود را با مساله زیبایی مطرح میکند. همه مراسم عمده در کاخ، معطل لباس پوشیدن دایاناست. مساله لباس و در شأن بودنش آنقدر جدی است که در جایی دایانا خطاب به یکی از خدمه که به زیباییاش اشاره میکند، میگوید: «زیبایی به درد خاصی نمیخوره، زیبایی تو لباسیه که میپوشی».
تلاش ملکه برای تسلط بر دایانا جایی از فیلم جنبه نمادین پیدا میکند و معنای تسلط بر کل جامعه بریتانیا از آن برداشت میشود؛ تسلطی همراه با استبداد. دایانا به زیبایی لباس ملکه اشاره میکند. ملکه برای اینکه تسلط و برتری خود نسبت به دایانا را نشان دهد، با رفتاری که «حسادت» در آن برجسته است، با تبختر به دایانا میگوید: «از تو زیاد عکس میگیرن! نه؟ ولی بدون تنها تصویری که اهمیت داره اونی هست که روی اسکناس 10 پوندی میذارن. وقتی اون عکس رو میگیرن، متوجه میشی تنها چیزی که هست پوله، نه زیبایی».
گرفتن جانب دایانا بهرغم ارائه تصویری مالیخولیایی از او، در مواجههای که از او با چارلز تصویر میشود هم وجود دارد. دایانا در توضیح شرایط زندگی خودش با چارلز میگوید: «یه شاهزاده توی شکمت میکارند و میرن پی کارشون». این مساله ارجاعی به ارتباط پنهانی چارلز با کامیلا پارکر دارد و خیانتی که در طول فیلم ممکن است نسبت به واقعیت داشتن آن تردید کنیم و این ایهامی است که توسط فیلمساز برجسته شده است؛ حال آنکه سلامتی روانی دایانا اتفاقا با شک او درباره این ارتباط آشکار میشود. سالها بعد زمانی که چارلز پس از مدتها ارتباط مخفیانه بالاخره در سال 2005 با پارکر ازدواج میکند، مشخص میشود دایانا راست میگفت ولی گویی قرار بود به عاقبت یکی دیگر از زنان پادشاهی بریتانیا که سرنوشتی تقریبا مشابه دارند، دچار شود. اشارهای که به «آن بولین» همسر هنری هشتم و سرنوشت او شده است از این منظر دارای اهمیت است. فیلم به ما اینطور میگوید که آن بولین با اتهام ناروای خیانت و ارتباط نامشروع، توسط هنری هشتم گردن زده میشود. در حالی که کسی که گناهکار بود و خیانت کرده بود، هنری هشتم بود نه آن بولین. گویی پیدا کردن این مشابهت میان هنری هشتم و چارلز و عدم تغییر در دربار بریتانیا طی چندصدسال، توانسته تمثیل آن بولین را به رفتار، زندگی و زمانه دایانا نسبت دهد.
اینکه چارلز در انتقاد از رفتار دایانا به صلاح مملکت اشاره میکند، نمادی از گره زدن خواستهای ملکه به فضای کلی حکومت در بریتانیاست.
اتفاقاتی که این روزها شاهزادگان ویلیام و هری تجربه میکنند، تاثیری جدی بر فیلم اسپنسر گذاشته است. هری همان کاراکتری است که در کودکی هم دل خوشی از دربار ندارد و منتظر است به نحوی از شر دربار و ملکه و چارلز خلاص شود. ویلیام که ماندن در کاخ باکینگهام را به صلاح دیده، در نوجوانی هم محافظهکار است و به مادرش توصیه میکند برخوردهای دربار و ملکه را جدی بگیرد. گویی آینده این ۲ نیز به رفتار گذشته آنها گره خورده است. پایانبندی هم متفاوت از آن چیزی است که درباره فیلمهای مربوط به دایانا پیشبینی میکنیم. این فیلم با تصادف و مرگ دایانا تمام نمیشود و با تلاشی که برای ادامه زندگی با فرزندانش میکند، برجسته میشود. یعنی او میخواهد زنده بماند. حالا این بخش میتواند تخیلی باشد یا نباشد. با وجود چند اقدام به خودکشی در دوران زندگی با چارلز اما در تصمیمی که او برای زنده ماندن گرفته تردیدی نیست.
در نهایت، پیام اسپنسر را شاید بتوان در گزارهای که دایانا در سکانسهای نزدیک به پایان در گفتوگو با مگی (یکی از خدمههایش) مطرح میکند، جستوجو کرد. دایانا در پایان میگوید: «هر چی بیشتر بگذره با کلمات کمتری توصیفت میکنن». حالا هر چه زمان میگذرد، تصویر از ملکه شفافتر میشود؛ الیزابت حسود.
***
مواجهههای اخیر با کاخ باکینگهام صریحتر از گذشته است
تاج بیمحل
در سالهای اخیر مواجهه با خانواده سلطنتی صریحتر از گذشته شده است. با این حال نحوه برخوردهای دربار بریتانیا و کاخ باکینگهام هنوز از موضع پیشین است. حاشیهای که در دسامبر گذشته برای فصل چهارم سریال «تاج» محصول مشترک آمریکا و بریتانیا به وجود آمد، شاهدی بر این مدعاست. «تاج»، داستان سلطنت ملکه الیزابت دوم در انگلستان را به تصویر میکشد. فصل اول این مجموعه، شامل ۱۰ قسمت یک ساعته است که ۴ نوامبر ۲۰۱۶ منتشر و با استقبال بالای مخاطبان روبهرو شد. پس از استقبال تماشاگران از این سریال و همچنین مورد ستایش قرار گرفتن از سوی منتقدان، فصل دوم «تاج» بلافاصله سفارش داده شد و دسامبر ۲۰۱۷ به نمایش درآمد و پس از آن فصل سوم هم تولید و پخش شد و در نهایت فصل چهارم این مجموعه سال گذشته در اوج شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان در قالب نمایش خانگی از سوی شبکه نتفلیکس منتشر شد. سریال «تاج» زندگی ملکه الیزابت دوم را از زمان عروسی وی در سال ۱۹۴۷ تا به امروز نمایش میدهد. فصل چهارم سریال «تاج»، بازه تاریخی بین ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۰ را روایت میکند و در آن شاهد دوران نخستوزیری مارگارت تاچر و معرفی لیدی دایانا اسپنسر، همسر پرنس چارلز و مادر پرنس ویلیام و پرنس هری هستیم. اتفاقات فصل چهارم سریال دهه ۸۰ میلادی را به تصویر میکشد که مارگارت تاچر، نخستوزیر بریتانیا بود و در این دهه دایانا با شاهزاده چارلز ازدواج کرد که در این فصل شاهد نمایش مشکلات بین چارلز و دایانا هستیم. در این فصل پرداختن به زوایای پنهان روابط سیاستمداران دهه ۸۰ میلادی بریتانیا حسابی خبرساز شد و اعتراض دولتمردان و برخی اعضای خاندان سلطنتی بریتانیا را به همراه داشت. از جمله جنبههای بحثبرانگیز این سریال میتوان به زمانبندی رابطه پرنس چارلز و کامیلا پارکر بولز در زمان ازدواج چارلز با پرنسس دایانا و همچنین آزارهای کلامی او نسبت به دایانا اشاره کرد. واکنشها و موضعگیریهایی که در قبال این فصل از سریال تاج شد هم در نوع خود جالب بود. شبیه مواجههای که کاخ باکینگهام با گفتوگوی مگان و هری با اپرا وینفری داشت و به نوعی آن را غیرواقعی دانسته بود. درباره سریال «تاج» هم موضع وزیر فرهنگ بریتانیا جالب است: «سازندگان سریال «تاج» که درباره زندگی ملکه الیزابت و دیگر اعضای خانواده سلطنتی بریتانیا ساخته شده، باید به بینندگان بگویند که ماجراهایی که میبینند، الزاما واقعیت نبوده و داستان است!» یکی از چهرههای ناشناس نزدیک به پرنس چارلز به دیلیمیل گفت: بسیار شرورانه است که پیتر مورگان، نویسنده سریال به طور مشخص دارد از سرگرمی سبکسرانه برای پیش بردن یک هدف جمهوریخواهانه کاملا واضح استفاده میکند و مردم این را نمیبینند. وی اضافه کرد: مردم در چند فصل اول به سریال جذب شدند و حالا دیگر نمیتوانند ببینند چطور دارند گول میخورند. این یک پروپاگاندای بسیار پیچیده است. اما یکی از نکات قابل توجه را «جنی باند»، خبرنگار سابق خانواده سلطنتی گفته است: «میترسم برخی بینندگان این سریال را به عنوان یک مستند قلمداد کنند». و همه اینها یعنی تلاشی برای غیرواقعی دانستن همه آنچه درباره دربار بریتانیا گفته میشود!
ارسال به دوستان
چیزی تغییر نکرده است
سال گذشته بود که گفتوگوی اپرا وینفری با مگان مارکل و شاهزاده هری، عضو جدا شده از خانواده سلطنتی، حسابی سر و صدا کرد. مگان مارکل در جایگاه عروس خانواده سلطنتی در این گفتوگو به افشای جزئیاتی از نحوه مواجهه ملکه و دربار بریتانیا با خود و هری پرداخت؛ جزئیاتی که نشان میداد تغییر محسوسی در دربار بریتانیا به وجود نیامده است. نه نسبت به 25 سال پیش که دایانا اسپنسر همسر چارلز و عروس خانواده سلطنتی در مرگی مشکوک از خانواده سلطنتی حذف شد و نه نسبت به 200 سال قبل و نه حتی نسبت به قبلتر از آن. مگان مارکل به همراه شاهزاده هری در گفتوگویی با اپرا وینفری، مجری مشهور آمریکایی، خانواده سلطنتی انگلستان را به «نژادپرستی و دروغگویی» متهم کرد. وی همچنین گفت که پس از ازدواج و در سال ۲۰۱۸ به خودکشی فکر کرده بود؛ تصویری که ما در فیلم سینمایی اسپنسر هم درباره دایانا مشاهده میکنیم: تصویری از تصمیم دایانا برای خودکشی. اما مگان، عروس تازه خانواده سلطنتی که شباهتهای رفتاری نیز به دایانا دارد، کمی جسورتر به نظر میرسد. مگان که ۳۹ سال دارد، فرزند یک مادر سیاهپوست و یک پدر سفیدپوست آمریکایی است. مگان مارکل گفته بود زمانی که فرزندش آرچی را باردار بوده، دغدغه اعضای خانواده سلطنتی میزان تیرگی رنگ پوست فرزندش بوده است. فضای خوفآلود دربار بریتانیا البته باعث میشد که مگان شجاعت بردن نام گوینده این گزاره را نداشته باشد. در عین حال او در این گفتوگو اعضای خانواده سلطنتی را به بیتفاوتی و دروغگویی متهم کرد و گفت: «آنها نمیخواستند [پسرم] عنوان شاهزاده داشته باشد». مگان مارکل و شاهزاده هری در این مصاحبه از اعضای خانواده سلطنتی، از جمله شاهزاده چارلز، ولیعهد بریتانیا انتقاد کردند ولی او به طور مستقیم نتوانست از ملکه الیزابت انتقاد کند. همه اینها در حالی است که مگان و شاهزاده هری ژانویه 2020 اعلام کردند از وظایف رسمی خود در قالب خانواده سلطنتی کنارهگیری و به آمریکا نقل مکان میکنند. کاخ باکینگهام ماه گذشته تأیید کرد این جدایی دائمی خواهد بود. هری گفته بود به خاطر عدم درک وضعیت همسرش از خانواده سلطنتی جدا شده است. او همچنین با اشاره به رابطه خود با پدرش و اینکه احساس کرده او رهایش کرده است، گفته بود: خانوادهام عملا ارتباط مالی با من را قطع کردند. به گفته او، شاهزاده چارلز در یک دوره زمانی حتی از پاسخ دادن به تماسهای او خودداری کرده است؛ ۳ بار با مادربزرگم صحبت کردم و ۲ بار با پدرم که او دیگر به تماسهایم پاسخ نداد و گفت: حرفهایت را بنویس. سال گذشته وقتی گفتوگوی جنجالی مگان و هری با اپرا وینفری، فضای رسانهای را با خود همراه کرد و توانست کاربران فراوانی را نسبت به وضعیت وخیم دربار بریتانیا حساس کند، خانواده سلطنتی نتوانست نسبت به این اظهارنظرها بیتفاوت باشد. باکینگهام تلاش کرد افکار عمومی را بیش از این از کاخ باکینگهام متنفر نکند و در پاسخی که پس از ساعتها جلسه در ستاد بحران کاخ منتشر شد، واکنش خود به این گفتوگو را اعلام کرد. کاخ باکینگهام در بیانیهای اعلام کرد، مساله نژادپرستانهای که مگان مارکل در مصاحبه اخیر خود با اپرا وینفری مطرح کرده را خیلی جدی میگیرند و به شکل خصوصی آن را بررسی خواهند کرد. در بیانیه کاخ باکینگهام آمده بود: «به یاد آوردن خاطرات ممکن است متفاوت باشد» اما «چنین مسائلی بسیار جدی گرفته خواهد شد». در این بیانیه آمده: خانواده سلطنتی بریتانیا از اینکه این زوج در سالهای اخیر این مشکلات را داشتند بسیار متأسف هستند. در این بیانیه همچنین آمده: «هری، مگان و آرچی همیشه اعضای دوستداشتنی خانواده خواهند بود».پس از پخش این گفتوگو که در زمان پخش از شبکه CBS 17 میلیون بیننده داشت و بعداً میلیونها بار دیگر دانلود و تماشا شد، بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی در سراسر دنیا مهمترین بخش سخنان مگان را مربوط به زمانی دانستند که او اعلام کرد در پی خودکشی بوده است. مگان درباره افکار خودکشی خود گفته بود: «من شرم داشتم که این مساله را نزد هری اعتراف کنم. با این حال میدانستم اگر آن را نگویم، حتما انجام خواهم داد. من دیگر نمیخواستم زنده بمانم»؛ مسالهای که درباره دایانا اسپنسر، عروس سابق دربار بریتانیا نیز بسیار جدی مطرح بود و در «اسپنسر» به صراحت درباره آن صحبت میشود. ارسال به دوستان
روزهای آخر دایانا در سینما و مستند
قتل غیرقانونی
یکی از جدیترین آثاری که روایتهای غیررسمی درباره مرگ مشکوک دایانا را برجسته میکند، مستند «قتل غیرقانونی» است. این مستند که «کیت آلن» آن را کارگردانی کرده است، زمانی که در شصتوچهارمین جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد، از سوی مطبوعات و منتقدان با واکنشهای فراوانی مواجه شد. این فیلم که مرگ مشکوک دایانا به همراه نامزدش «دودی الفاید» در یک حادثه رانندگی را سوژه خود کرده بود، مدعی میشود تصادف سال 1997 یک حادثه نبوده، بلکه یک جنایت از پیش طراحی شده به دستور «پرنس فلیپ» همسر ملکه الیزابت بوده است چون آنها نمیخواستند «پرنسس دایانا» که قبلا عروس خانواده سلطنتی بوده با یک مسلمان ازدواج کند. اگر چه گزارههایی که در این مستند طرح شده، با انتقاداتی از سوی برخی رسانهها مواجه شد اما بعد از سالها توانست به شکلی جدی پای این مرگ مشکوک را در رسانهها باز کند. این فیلم با حمایت مالی «محمد الفاید» پدر دودی ساخته شد و همین موضوع باعث شد در همان جشنواره کن، نسبت به برخی استنادات این فیلم خدشه وارد شود. یکی از روزنامهنگاران آلن را مورد انتقاد قرار داده بود که چرا درباره اینکه بودجه 2 و نیم میلیون پوندی این فیلم توسط الفاید تامین شده، توضیح نداده است. آلن نیز در پاسخ گفته بود: بله! او این پول را داد، چون هیچکس دیگری حاضر نشد این کار را انجام دهد. کیت آلن همینطور گفته بود: به نظر من خیلی مهم است که عموم مردم درباره اتفاقاتی که در این باره افتاده بدانند. من به هیچوجه قصد نداشتم یک فیلم احساسی بسازم و فکر هم نمیکنم چنین فیلمی شده باشد، بلکه به نظرم یک فیلم مستند با تجزیه و تحلیلهای منطقی و مستند درباره مرگ پرنسس دایاناست که به مردم نشان میدهد همه چیز آنطور که به نظر میرسد نیست.
عاشقانه نامعتبر
«دایانا» یکی دیگر از فیلمهایی است که با محوریت شخصیت دایانا اسپنسر ساخته شده است. این فیلم با انتقادات فراوانی همراه شد؛ آنچنان که نه موافقان و نه مخالفان رویکردهای دربار بریتانیا، نه علاقهمندان دایانا و نه مخالفانش عموما نظر مثبتی نسبت به این فیلم ندارند. این فیلم که «الیور هیرشبیگل» آلمانی آن را ساخته است، به ۲ سال آخر زندگی «شاهدخت ولز» و رابطه عاشقانهاش با «حسنت خان» جراح قلب پاکستانی و «دودی الفاید» فرزند یک بازرگان مشهور عرب میپردازد. این فیلم بر اساس کتاب «آخرین عشق او» (Her Last Love) نوشته «کیت اسنل»
(Kate Snell) ساخته شده که نخستینبار سال ۲۰۰۱ منتشر شد. پرنسس دایانا در این فیلم از همسر اول خود چارلز، شاهزاده بریتانیا جدا شده است. دویچهوله درباره این فیلم نوشته بود: حسنت خان از تهیه این فیلم چندان خشنود نیست و پیش از نمایش آن در مصاحبهای گفته است برای ساختن «دایانا» با تهیهکننده و کارگردان آن همکاری نکرده است: «آنچه از رابطه من و دایانا در این فیلم نشان داده میشود، تنها ساخته و پرداخته ذهن دوستان و آشنایان من و دایاناست که اصولا هیچ اطلاعی از آن نداشتند». نقش حسنت خان را در این فیلم «ناوین اندروز» (Naveen Andrews) بازیگر فیلم مشهور «بیمار انگلیسی» (English Patient) و سریال تلویزیونی «Lost» بازی کرد. همچنین اغلب رسانههای بریتانیا از «حاصل کار هیرشبیگل و گروهش» راضی نبودند. روزنامه «گاردین» به عنوان مثال از «دیالوگهای عجیب و غریب و سطحی» آن انتقاد میکند و آنها را «تصورات بیپایه قلم به دستان روزنامههای زرد از زندگی خصوصی شخصیتهای مشهور و حرفهای روزانه آنان» میداند. به نظر منتقد این روزنامه، دایانای فیلم «زیاده از حد شیرین، مضحک و پیچیده» است. مواجهه رسانههای بریتانیایی درباره این فیلم قابل تأمل است. بر اساس گزارش دویچهوله منتقد روزنامه «دیلیمیل» هم نوشت «دایانا به طرز وحشتناکی خستهکننده و کسالتبار است». این منتقد نیز مانند همکاران دیگرش، چگونگی پرداخت شخصیت دایانا را زیر سوال میبرد و به برجسته کردن «جنبههای خودبینانه و تحریفشده شاهدخت ولز» ایراد میگیرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|