|
سیاه و سفیدهای برد سخت تیم ملی فوتبال ایران مقابل قرقیزستان
تشکیک در بیشکک
باربد بهراد: بارها از اهالی خاکخورده فوتبال درباره نبوغ مهرهچینی و بازی گرفتن امیر قلعهنویی از مهرههایش شنیده بودیم؛ سهشنبه شب دیدیم.
در اینکه او مرد رندی است که فوتبال سنتی ایرانی با گرایش هجومی، جناحی و سانترمحور را بیش از فوتبال روز مالکانه، تحت فشار و استاتیکی درک میکند شکی نیست.
در این هم که او در مسیر احیای فوتبال ایرانی و انطباق دادن آن با ساخت فوتبال مدرن به عصای دست جادویی یک نفر از نسل میلنیوم مثل سعید الهویی وابسته است، حرفی نیست اما رازی مشترک بین موفقیت طولانیمدت مربیان سنتی مثل فرگوسن و قلعهنویی - البته بدون مقایسه دستاوردهای این دو - در خلال ۳ دهه مربیگری در دوران گذار بازی زیبا وجود دارد و آن شناخت بیواسطه فوتبال است. این آدمها عصارههای منحصربهفرد تجربیات نابشان در مستطیل سبز هستند. آنها شاید برای ایجاد تفاوتها خیلی به دانش کلاسهشده نیازی نداشته باشند. درست مثل حس ششم سرخپوستها درباره آب و هوا، امثال قلعهنویی هم خیلی وقتها میدانند چه زمانی در کجای زمین چه اتفاقی قرار است توسط چه کسی رقم بخورد.
این همان لحظه نبوغی است که خیلی از مربیان آکادمیک از آن بیبهرهاند.
نمونههای نبوغ تاکتیکی قلعهنویی طی ۲ سالی که به نیمکت تیم ملی بازگشته، زیادند.
یکی، احیای سامان قدوس در نقش یک شماره ۸ «همهجا رو» در خط میانی تیم ملی بود.
نمونه بعد احیای سردار آزمون گلنزن دوران کیروش در نقش یک مهاجم شماره 9 کلاسیک گلزن و گلساز بود که نه در پیشانی حمله تک بیفتد و نه اجازه دهد زوجش در خط حمله منزوی شود.
و دیگر، احیای پست گوش که بدون آن انگار فوتبال ایرانی یک چیزی کم داشت.
شامگاه سهشنبه هم در بیشکک شاهد ۲ لحظه نبوغآسای دیگر از فوتبال قلعهنویی بودیم.
اول، آنجا که صالح حردانی، دفاع راست ایران در فرار منجر به گل دوم، در نقش یک بال چپ دفاعی فرو رفته بود، بدون اینکه کسی بداند او آنجا چه میکند؟!
دوم، رویدادی دقیقا معکوس این!
میلاد محمدی دفاع چپ ایران که از دقیقه ۶۳ با خروج حردانی جای او را در سمت راست گرفته بود، در حرکت منجر به گل سوم و پیروزی ایران، در نقش یک بال دفاعی راست کلاسیک، دریبل دوطرفه زیبا، فرار و سانتری بینقص انجام داد تا دستکم نیمی از ارزش گل سردار را به اسم خودش سند زده باشد.
صالح و میلاد اینگونه جای همدیگر را پر کردند تا جای همدیگر را برای رکب زدن به حریف خالی کنند.
اگر هر یک از این ۲ صحنه به تنهایی رقم خورده بود نه به حساب هوشمندی سرمربی ایران نوشته میشد و نه حتی ۳ امتیاز را به حساب تیم او واریز میکرد اما با پدیدگی توأمان گل صالح از چپ و پاس گل میلاد از راست در مقابل قرقیزستان، دیگر نمیتوان ردپای تفکرات قلعهنویی را نادیده گرفت.
زیاد دیدهایم بالهای هجومی یا هافبکهای چپ و راست سوئیچ کنند یا اصطلاحا جایشان را با هم عوض کنند اما حربه سوئیچ کردن بالهای دفاعی چیز دیگری است، بویژه اگر با چنین دستاوردهایی در یک مسابقه همراه باشد.
سرمربی قرقیزستان قبل از بازی مدعی شده بود ایران را کاملا آنالیز کرده و همه چیز را درباره تیم قلعهنویی میداند.
ظاهرا همه چیز به جز این بالهای دفاعی شناور گلزن و گلساز؛ این چیزی بود که تفاوت را رقم زد.
همان خط دفاع که حفرههایش برای غرق کردن هر تیمی کفایت میکند، قلعهنویی را نجات داد.
این شاید نمود آن جمله کلیشهای «تبدیل تهدید به فرصت» باشد؛ اگر چه تهدید بیسر و سامانترین خط دفاع تیم ملی ۲ دهه گذشته، همچنان مثل بختک تا خود آمریکا بالای سر قلعهنویی آویزان خواهد ماند.
با این حال حسن قضیه این بود که به قول «بورا میلوتینوویچ» سرمربی نامی صرب و رکورددار صعود با ۵ تیم ملی مختلف به جام جهانی؛ همیشه یک راهحل بومی برای برطرف کردن نواقص یک سبک بازی بومی وجود دارد.
قلعهنویی به لطف نبوغ ذاتی خود همین کار را با فوتبال ایرانی بیدفاعش کرد.
او شبی را که میتوانست یکی از تیرهترین شبهای فوتبال ملی ایران باشد، با استفاده خلاقانه از کمسوترین چراغهایش روشن کرد.
به این ترتیب امیر از خزان بیشکک به سلامت جست تا با بلیت تقریبا قطعی پرواز به آمریکای شمالی، زمستان تهران را سر کند و خستگی درکند.
فعلا خسته نباشی امیر خان!
عیدی ما را جلو جلو دادی
پیشاپیش عید شما هم مبارک!
راستی! آقای قلعهنویی یادم رفت بگویم؛ از حالا دقیقا یک سال و نیم وقت دارید تا از تکرار فاجعه ۶ تایی شدن در جامجهانی کانادا، آمریکا و مکزیک جلوگیری کنید!
کیروش رفت و دیگر بازنگشت تا با ما چشم در چشم شود، شما اما باید بازگردید و یک عمر سرکوفت بشنوید؛ پس حواستان باشد!
***
بر خلاف ادعای مطرحشده، تیم ملی نسبت به جام ملتها جوان نشده است
آمار با شما سخن میگوید
شگفتا که همان خط دفاع که حفرههایش برای غرق کردن هر تیمی کفایت میکند، قلعهنویی را نجات داد.
این شاید نمود آن جمله کلیشهای «تبدیل تهدید به فرصت» باشد، اگرچه تهدید بیسر و سامانترین خط دفاع تیم ملی در ۲ دهه گذشته، همچنان مثل بختک تا خود آمریکا بالای سر قلعهنویی خواهد ماند. این تیم در ۲ سال گذشته در ۸۰ درصد بازیهای رسمی رقابتی یا حذفی گل خورده است. به نظر میرسد قلعهنویی هنگام طراحی سیستم جدید خود سازگار با فوتبال هجومیتر یا همان «فوتبال ایرانی» دچار خطا در فلسفه دفاع فردی و دفاع تیمی شده است. او روشی را برای دفاع برگزیده که در آن برتری ۲ دفاع میانی در مقابل مهاجمان رقیب الزامی است. ضمنا این دو باید یک زوج کاملا هماهنگ باشند. در عمل نه مدافعان میانی پا به سن گذاشته و پراشتباه او برتری یک در مقابل یک لازم را دارند، نه زوجی مناسب تشکیل شده است. تقریبا هر کسی که روی یک نیمکت آسیایی نشسته باشد، اینها را میداند:
- در ۲ سال اخیر هافاسپیسهای جلو و کنارههای دفاع تیم ملی ایران اغلب اوقات زمین خدا بودهاند.
- ارسال سانتر تیز و مورب به حوالی ۶ قدم ما به خاطر ضعف بیرانوند در خروج و عدم هماهنگی ۲ مدافع میانی معمولا منجر به موقعیت یا گل میشود.
- مدافعان میانی و هافبکهای دفاعی تیم قلعهنویی کندتر از آن هستند که جای خالی دفاعهای کناری پیشرونده را پوشش دهند و خطاهای منجر به کارتهای قرمز متعدد در این ۲ سال معمولا نتیجه جا ماندن آخرین بازیکن در کانالهای کناری و خطای از سر ناچاری است.
- مدافعان کناری هنگام دفاع در زمین خودی بویژه در پوشش لب خط، تنها هستند و توسط هافبکها حمایت نمیشوند و به همین خاطر اغلب شکاف بزرگی بین آنها و اسکلت اصلی تیم به وجود میآید. این باعث میشود تیم قلعهنویی در یکسوم دفاع فاقد یک بدنه منسجم برای ایجاد بلاک دفاعی یا پرس سطح سوم باشد.
- در نتیجه شکسته شدن ساختار دفاعی در یکسوم میانی، حریفانی سریع با حملات دامنهدار و قابلیت مالکیت در زمین ما میتوانند باعث عقبنشینی بازیکنان ما به حوالی ۱۸ قدم خودی و ایجاد تودهای نامنظم جلوی دروازهمان شود که اصطلاحا باعث «کپ» کردن تیم میشود.
ضعفی که حتی هنگکنگ و فلسطین و کرهشمالی و قرقیزستان هم از آن بهره بردند.
***
بردیم اما باز هم امان از نیمه دوم...
عبدالله دارابی: در روزی که تیم شایسته فوتبال ۷ نفره ایران با شکست برزیل فینالیست جامجهانی شد، تیم ملی فوتبال در بازیهای مقدماتی جامجهانی ۲۰۲۶ باز طی یک بازی سخت موفق به شکست میزبان نهچندان مطرحش یعنی تیم ملی قرقیزستان شد.
تیم ملی ایران با اینکه در نیمه نخست ۲ بار دروازه حریف را گشود اما باز در نیمه دوم مثل بازی با کرهشمالی ۲ گل دریافت کرد تا هشدار و تلنگری جدی باشد برای مربیان و بازیکنان تیم ملی ما. گویا مربیان قرقیزستان بخوبی نیمه دوم دیدار ایران - کرهشمالی را آنالیز کرده بودند که در وقت دوم بازی متفاوت ظاهر شدند و در این نیمه، تیمشان برخلاف نیمه اول که بیشتر در لاک دفاعی بود، هجومی ظاهر شد و با ارائه نمایشی بهتر و نیز روی اشتباهات مدافعان و سنگربان ما، بازی را به تساوی کشاند! در رخ دادن این ۲ نیمه سخت و غافلگیرکننده برای تیم ملی ما در برابر تیمهای کرهشمالی و قرقیزستان، هم ایرادات فنی و هم مسائل روحی - روانی دخیل است که باید کادر فنی بدون فوت وقت نسبت به رفع آنها اقدام کند تا در ادامه راه یقهگیر تیم ملی ایران نشود. در این ۲ بازی، تیم ما در فاز هجومی موفق بوده و علاوه بر زدن ۶ گل، چندین گل دیگر را هم نزد اما ۴ بار نیز دروازهمان را مقابل ۲ تیم ضعیف گشوده شده دیدیم و این مسالهای قابل تامل است! بدون تردید موضوع «ذهنیت» در تیم ملی نیازمند بازنگری مجدد و کار مضاعف است و صحبتهای سردار آزمون - بازیکن تیم ملی و زننده گل سوم به قرقیزها - پس از همین بازی، موید این مدعاست.
نکتهای که تعجب برانگیز است؛ تعلل یا ارفاق بیش از حد سرمربی تیم ملی نسبت به بازیکنانی است که در ترکیب تیم ملی بویژه در این ۲ بازی ضعیف ظاهر شدهاند! حال آنکه پیشینه قلعهنویی در سالهای قبلتر مربیگریاش، حکایت از قاطعیت وی در قبال چنین بازیکنانی دارد و از نیمکتنشین کردن بازیکنان مطرحی که ضعیف عمل کردهاند، در سوابق کاریاش کم دیده نمیشود. البته باید در کنار ضعفهای فردی منتج به اتفاقات نگرانکننده این ۲ بازی، ضعف تیمی دخیل در آن را نیز مورد توجه قرار داد؛ ایرادات در ساختار دفاع تیمی و خط دفاع و نیز ذهنیت بازیکنان که باعث شد در این ۲ مسابقه ۴ گل از تیمهای قعرنشین گروهمان بخوریم آن هم در نیمه دوم هر ۲ بازی که از آن به عنوان نیمه مربیان یاد میشود!
در فرصت باقیمانده تا بازی با تیم ملی امارات، سرمربی تیم ملی قول رفع این نقیصه را داده است که البته بسیار نیز ضروری و لازم است.
به هر حال ما با شکست قرقیزستان با ۱۶ امتیاز به صدرنشینی خود در این گروه ادامه دادیم اما باید واقعیتها و ایرادات را هم با دیدی واقعنگرتر ببینیم. بپذیریم برخی نقدها هم صرفا از روی حسد، کینه و بیانصافی نیست و عرق و تعصب ملی هم در بین نقدها به چشم میخورد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
تداوم حیات خودروسازان با پول مردم
میثم مهرپور: در روزهای گذشته خبری روی خروجی رسانهها قرار گرفت که بر اساس آن قیمت خودروهای داخلی 30 درصد افزایش مییابد. این اتفاق در حالی رخ داد که تنها ۳ ماه از روی کار آمدن دولت چهاردهم میگذرد و مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور در رقابتهای انتخاباتی چند ماه پیش از گرانی قیمت خودرو به عنوان یکی از چالشهای مردم یاد کرد! سوال این است: چرا «پزشکیان»ی که تا قبل از ریاست جمهوری معتقد بود مردم توان خرید خودرو ندارند و صراحتا به گرانی قیمت خودرو معترض بود، این قدر زود صحبتهای خود را فراموش کرده است؟! در این نوشته قصد دارم به دلایل این تصمیم و سکوت رئیسجمهور در قبال این تصمیم بپردازم.
1- بر اساس صورتهای مالی حسابرسینشده 6 ماه نخست سال جاری، خودروسازان در این مدت 19 هزار و 126 میلیارد تومان زیان خالص داشتهاند. یعنی ۲ خودروساز بزرگ ایرانی صرفا طی 6 ماه اخیر نه تنها هیچ سودی نداشتهاند بلکه تداوم حیات و فعالیت آنها بیش از 19 همت زیان ساخته است. اگر این آمار را در کنار صحبتهای چند روز پیش رئیس شورای اطلاعرسانی دولت که صراحتا اعلام کرده بود ایران خودرو و سایپا ورشکستهاند قرار دهیم، میتوان نتیجه گرفت تداوم حیات خودروسازان ایرانی بدون حمایت دولت مقدور نبوده و دولت تصمیم گرفته این حمایت را از جیب مردم انجام دهد. در استدلال برخی دولتیها از جمله رئیس شورای اطلاعرسانی دولت راجع به افزایش 30 درصدی قیمت خودرو آمده است: «این کار برای جلوگیری از سودجویی دلالان انجام شده است». سوال این است: آیا با افزایش قیمت کارخانهای خودروها قرار است قیمت خودرو در بازار آزاد کاهش یابد تا منافع دلالان قطع شود یا این استدلال هم از جنس همان حرفهای وزیر اقتصاد برای توجیه افزایش دستوری نرخ نیما به بهانه کاهش نرخ ارز در بازار آزاد است؟ به نظر میرسد سیاست دولت چهاردهم در ۳ ماه گذشته گران کردن و کوچک کردن سفره مردم برای تداوم حیات بنگاههای دولتی البته با مفاهیمی توجیهگرانه است که نمونههای آن را میتوان در گرانی 30 درصدی قیمت خودرو، قطع برق، گران کردن نان، افزایش نرخ عوارض آزادراهها، گرانی تخم مرغ و.... دید.
2- یکی از سوالات مهم راجع به صنعت خودروسازی در ایران این است که اگر خودروسازها زیانده هستند و دولت مجبور است با افزایش قیمت محصولات یا افزایش بودجه و... تداوم حیات آنها را از جیب مردم دنبال کند چرا بر خلاف نص قانون اقدام به واگذاری واقعی آنها به بخش خصوصی نمیکند؟ یکی از دلایل این موضوع را باید شرکتهای تابع ۲ خودروساز بزرگ دانست. به نحوی که این ۲ شرکت در مجموع بیش از 100 شرکت زیرمجموعه دارند که در کمال تعجب فعالیت تعداد قابل توجهی از این شرکتها هیچ ارتباطی به خودرو (تولید قطعه یا خودرو) نداشته و در حوزههایی چون بیمه، بازرگانی خارجی، باشگاهداری ورزشی و ساخت و ساز(!) فعالیت میکنند، شرکتهایی که باز در کمال تعجب عموما زیانده هستند! به نظر تنها دلیل تداوم این روند را میتوان رانت انتصاب حدود 500 مدیر در این شرکتها تحت عنوان اعضای هیات مدیره یا مدیرعامل دانست که دل دولت برای واگذاری چنین امتیازی رضا نیست! طبیعتا برای تداوم این امتیاز، دولت باید هزینه دهد؛ خواه این هزینه با افزایش دستوری قیمت محصولات این بنگاهها و خواه با افزایش بودجه این شرکتها باشد که در هر ۲ صورت برداشت از جیب عموم مردم برای حفظ رضایت اقلیتی میزنشینان است.
3- سال 94 که مردم در اعتراض به کیفیت پایین و قیمت بالای خودروهای ایرانی، به نشانه اعتراض، تمایلی به خرید خودروی جدید نداشتند و معتقد بودند قیمت و کیفیت تولیدات خودروسازان داخلی باید اصلاح شود، دولت حسن روحانی از بستهای تحت عنوان «بسته خروج از رکود» رونمایی کرد؛ بستهای که یکی از مهمترین بخشهای آن حمایت 2500 میلیارد تومانی برای خرید 110 هزار خودرو بود. بر این اساس از سقف 110 هزار فقره اعتبارات در نظر گرفتهشده قرار شد بانکهایی چون ملی، سپه و صادرات هر کدام اعتبارات مورد نیاز برای خرید 25 هزار خودرو را تامین کنند در حالی که در همان مقطع تسهیلات تکلیفی مانند ازدواج یا تسهیلات حمایت از تولید در حوزههایی مانند کشاورزی با چالش تامین منابع مواجه بود.
دولت روحانی در ظاهر قصد داشت با این بسته، دهها هزار خودروی جدید از سوی مردم خریداری شده، تولید خودرو افزایش یافته و در نتیجه یک تحول بزرگ در صنعت خودروی کشور رخ دهد! اما نتیجه اجرای این سیاست صرفا تنفس مصنوعی به خودروسازان بود و نه تنها کیفیت خودروها بعد از آن ماجرا بهبود نیافت بلکه ماشین زیاندهی خودروسازان شتاب بیشتری نیز گرفت. حالا مسعود پزشکیان در چهارمین ماه آغاز به کار دولت چهاردهم بر خلاف وعدههای انتخاباتی خود، در قبال افزایش شبانه و 30 درصدی قیمت خودروها سکوت کرده است. افزایش قیمتی که قطعا هزینههای آن از جیب مردم پرداخت خواهد شد تا مدیران صنعت خودروسازی همچنان چند صباح دیگر را با خیال راحت پشت میزهایشان بنشینند!
ارسال به دوستان
تأکید رهبر انقلاب بر تحول در حوزه علمیه برای پاسخگویی به مسائل جامعه در دیدار جمعی از مدیران، اساتید و طلاب جامعهالزهرا(س)
حوزه علمیه باید روزآمد شود
گروه سیاسی: رهبر حکیم انقلاب اسلامی ظهر دیروز در دیدار جمعی از مدیران، اساتید و طلاب جامعهالزهرا(س)، این مجموعه اثرگذار را از پدیدههای بینظیر برآمده از انقلاب اسلامی و موجب افزایش سطح معلومات دینی و اثرگذاری زنان دانستند و با اشاره به ضرورت تحول و روزآمدی حوزههای علمیه همپای تحولات جامعه گفتند: حوزههای علمیه باید برای مسائل مهم جامعه از جمله مسائل اقتصادی، حکمرانی و خانواده نظر داشته باشند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در این دیدار، تشکیل جامعهالزهرا(س) را مرهون ابتکار امام بزرگوار خواندند و گفتند: نفس تشکیل مجموعهای با مأموریت ارتقای معرفت و آگاهی دینی جمع زیادی از زنان و دختران کشور، بسیار ارزشمند است چرا که تا قبل از آن، زنان در تاریخ کشور از چنین امکانی برخوردار نبودند.
ایشان با اشاره به صدمات فراوان ناشی از گسترش فرهنگ غربی به جامعه زنان در دوره رضاخانی از جمله عوارض ناشی از سطح پایین معلومات دینی زنان و نبود مجموعه مختص ارتقای معرفت دینی آنان افزودند: امروز جامعهالزهرا(س) متکفل این مأموریت مهم است بنابراین هر چه بتوانید دانشجویان بیشتری جذب کنید و معلومات دینی آنها را بالاتر ببرید، کاری ارزشمند است.
رهبر معظم انقلاب لازمه حرکت به سمت تمدن اسلامی را گسترش معارف اصیل دینی در میان عموم مردم خواندند و با توجه به این ضرورت گفتند: تبلیغ و تبیین معارف اسلامی و احیای دین، مأموریت مهم دیگر جامعهالزهرا(س) است که باید برای اثرگذاری تربیتی و پیشبرد معنوی زنان که نیمی از جامعه هستند، هدفگذاری و برنامهریزی انجام شود.
حضرت آیتالله خامنهای تحول را امری طبیعی و قهری در عالَم خواندند و گفتند: چنانچه زمام تحول به دست افراد عاقل و متدیّن باشد جامعه و بشریت اعتلا پیدا میکند اما بدون آن، تحول رو به گمراهی و انحطاط میرود همچنان که امروز در جوامع غربی، منکرات عقلی به معروف تبدیل شده است.
ایشان حوزههای علمیه را نیز همچون سایر مجموعهها نیازمند تحول دانستند و افزودند: حوزه علمیه برای مردم و تبلیغ و پیشبرد دین و ایجاد حاکمیت دینی است که با توجه به در حال تحول بودن جامعه، حوزه علمیه هم باید برای انجام صحیح وظایف خود روزآمد شود.
رهبر انقلاب بهروزرسانی کتابها و شیوههای درسی در حوزههای علمیه و ورود به مسائل مورد نیاز جامعه از جمله مسائل پولی و مالی، حکمرانی، خانواده و مسائل جدید همچون رمزارزها را از جمله الزامات تحول در حوزه علمیه خواندند و افزودند: مخالفت با تحول حوزه علمیه، مخالفت با پیشرفت دین در کشور است البته کسانی باید تحول را ایجاد کنند که صلاحیت آن را داشته باشند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به لزوم حضور زنان دارای سطح بالای معارف دینی در رسانهها و اجتماعات بینالمللی و نقش جامعهالزهرا(س) در این باره، افزودند: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان فاضل پرشماری در جامعه حضور دارند که باید برای بیان مسائل مرتبط با زن و خانواده در رسانهها آماده شوند، همچنین باید بتوانند در مجامع بزرگ جهانی و اسلامی با استناد به آیات و روایات و نهجالبلاغه، مطالب عالی دینی را بیان کنند که این کار هم در پیشرفت و شناساندن کشور در دنیا و هم در ایجاد امت اسلامی تأثیرگذار خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای، برنامهریزی برای تهذیب و پیشرفت روحی و معنوی زنان در جامعهالزهرا(س) را در کنار آموزشهای علمی ضروری دانستند و گفتند: بانوی برخوردار از اخلاق اسلامی و تهذیب نفس میتواند نسل آینده را متحول و تربیت کند.
در ابتدای این دیدار، خانم برقعی مدیر جامعهالزهرا(س) گزارشی از فعالیتها و برنامههای این مجموعه بیان کرد.
ارسال به دوستان
گروسی در نشست فصلی شورای حکام ضمن رد برخی ادعاها درباره پارچین و طالقان گزارش مثبتی از همکاری ایران با آژانس ارائه کرد
فنی یا سیاسی؟
آیا تروئیکای اروپا در مقابل این گزارش رویکرد تقابلی اتخاذ خواهد کرد؟
گروه سیاسی: نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیروز برگزار شد و پیشنویس قطعنامه ضدایرانی با محوریت تروئیکای اروپا (انگلستان، فرانسه و آلمان) و حمایت آمریکا به شورای حکام ارائه شد. ارائه پیشنویس قطعنامه ضدایرانی در حالی بود که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هفته گذشته به ایران آمد و در سخنانی که در آغاز نشست فصلی شورای حکام داشت، به این نکته مهم اشاره کرد که ایران همکاریهای لازم را با آژانس داشته است.
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در نشست شورای حکام به صراحت گفت: «ایران پیشنهاد من برای عدم گسترش ذخایر اورانیوم غنی شده خود با خلوص ۶۰ درصد را پذیرفت و اقدامات اولیه برای انجام این پیشنهاد را شروع کرده است». این سخنان گروسی به این معناست که او به عنوان مدیرکل آژانس (مرجع رسمی و فنی) تایید میکند در این مرحله همکاریهای کشورمان با آژانس بینالمللی انرژی اتمی قابل قبول است و ایران با پیشنهاد مدیرکل آن موافقت کرده و اقداماتی را نیز در این راستا آغاز کرده است.
هرچند گروسی در ادامه سخنان خود در این نشست این را هم افزود که «این شورای حکام است که باید برای صدور یا عدم صدور قطعنامه علیه ایران تصمیم بگیرد».
* اقدام جدید ایران باارزش است
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین تصریح کرد: «به باور من، تعهد ایران به عدم افزایش ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد خود، بسیار مهم است. برای من مهم بود در طول سفرم به ایران، با رئیسجمهور این کشور دیدار داشته باشم. تاریخچهای وجود دارد اما ایران خواستار همکاری با آژانس است و این اراده در طول دیدارهای دوجانبهام با رئیسجمهور و وزیر خارجه ایران آشکار بود».
گروسی در حالی از تعهد ایران به عدم افزایش ذخایر اورانیوم 60 درصد سخن گفت که پیش از آغاز نشست شورای حکام، ۳ کشور اروپایی انگلستان، فرانسه و آلمان پیشنویس قطعنامه علیه کشورمان به بهانه همکاری ضعیف با آژانس را ارائه داده بودند!
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای در ادامه سخنانش افزود: «این سفر، سفری ۳ روزه بود. بازدید من از تأسیسات نطنز و فردو نیز بسیار مهم بود و درباره مسائل مهم، صحبتهای بسیار مفیدی داشتیم».
گروسی در پاسخ به سوال خبرنگار انگلیسی مبنی بر «کافی بودن پیشنهاد ایران» گفت: «این کافی نیست اما پیشرفت و دستاوردی است که به دست آمده است. اینجا یک واقعیت وجود دارد و اقدامات ایران از سوی آژانس تأیید شده است. این اقدامی استوار در مسیر درستی است و باید اقدامات بیشتری انجام شود».
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پاسخ به سوال دیگری مدعی شد: «در گفتوگوی من با مقامات ایران، هیچ شرطی بر محدودسازی غنیسازی اورانیوم ۶۰ درصد اعمال نشده بود اما با توجه به تحولات، ممکن است این مساله تغییر کند».
وی افزود: «انپیتی، درباره عدم اشاعه تسلیحات هستهای است و نگرانیهایی وجود دارد و همه جامعه جهانی درباره این مساله نگران است. برای نخستینبار از زمان فاصله گرفتن ایران از تعهدات خود، تهران اقدام تازهای اتخاذ کرد و باارزش است. آنها برای نخستینبار تصمیم به توقف گرفتند و با در نظر گرفتن انپیتی، این تحول بسیار مهمی است».
گروسی تصریح کرد: «زمانی که به ایران سفر میکنید، میبینید سیاست ایران، تولید بمب اتم نیست و وزیر خارجه ایران به من وعده داد تهران به دنبال ساخت سلاح هستهای نیست اما بحثهایی درباره ساخت سلاح هستهای در پارلمان ایران وجود دارد».
* فردو خطرناک نیست
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصریح کرد: «فردو تأسیسات مهمی است و با توجه به میزان اهمیت آن، میخواستم شخصا از آن بازدید کنم. فردو مکان خطرناکی نیست. بازدید از این تأسیسات بسیار مهم بود و در این تأسیسات تحقیقات بسیاری صورت میگیرد و پیشرفت ایران در ساخت آبشار سانتریفیوژ بسیار حائز اهمیت بود».
وی افزود: «همانطور که پیشتر گفتم، مقامات ایران در گفتوگو با من شرطی روی عدم گسترش ذخایر اورانیوم غنی شده خود با خلوص ۶۰ درصد نگذاشتهاند».
گروسی تصریح کرد: «بسیاری از تحلیلگران انتظار داشتند همه مسائل در طول سفر من حل شود و فکر میکنند سفر من دستاوردی نداشت اما این سفر بسیار مهم بود. در صورت به تصویب رسیدن قطعنامه، باید دید چه اتفاقی رخ خواهد داد. این به شورای حکام بستگی دارد».
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پاسخ به سوال دیگری درباره نحوه ارتباط آژانس با «دونالد ترامپ» رئیسجمهور منتخب آمریکا تصریح کرد: «بهطور غیررسمی، راه ارتباطی با رئیسجمهور منتخب آمریکا شکل گرفته است، امیدوارم هرچه سریعتر با او دیدار کنم».
وی در ادامه افزود: «به همکاری خود با دولت کنونی آمریکا ادامه خواهم داد».
* پارچین و طالقان هستهای نیست
یکی دیگر از نکات مهم سخنان گروسی، اشاره او به این بود که در منطقه پارچین تاسیسات هستهای وجود ندارد. وی این نکته را در پاسخ به سوالی درباره ادعای مقامات رژیم صهیونیستی از جمله «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر این رژیم پیرامون آسیب وارد شدن به تأسیسات هستهای ایران در پی حمله این رژیم به ایران گفت: «هیچ صدمهای به تأسیسات هستهای ایران وارد نشده است. شاید در گذشته این مساله رخ داده باشد. به باور ما منطقه پارچین و طالقان تأسیسات هستهای نیست و هیچ اطلاعاتی مبنی به هستهای بودن این تأسیسات وجود ندارد».
گروسی تصریح کرد: «بر اساس قوانین بینالمللی، تأسیسات هستهای نباید هدف حمله قرار گیرند و امیدوارم در گفتوگوهایم با مقامات اسرائیل درباره این مساله صحبت کنیم».
مدیرکل آژانس بینالملل انرژی اتمی همچنین درباره دیدارش با عراقچی گفت: «گفتوگوی من با وزیر خارجه ایران، گفتوگوی سازنده و بسیار خوبی بود و مسائل بسیاری از جمله مسائل جاری در نشست شورای حکام را بررسی کردیم». وی افزود: «قطعا دولت ایران بر اساس خواست خود تصمیم خواهد گرفت».
گروسی در پاسخ به سوالی درباره «شتاب» آژانس برای ارائه گزارشی پیش از لغو ۶ قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه ایران در چارچوب قطعنامه ۲۲۳۱ گفت: «برخی با نگاه به گزارشات ارائه شده، در حال بررسی مکانیزم ماشه هستند اما رویکرد من، اقدامات پایدار است. هفته گذشته به ایران سفر کردم و دستاوردی کسب شد. باید قدم به قدم پیش رفت و دستاوردهای پایدار گرفت تا تقابل کمتر و روابط سازندهتر شود».
* گفتوگوی عراقچی با همتای فرانسوی
جمهوری اسلامی ایران پیشتر اعلام کرده بود تصویب هرگونه قطعنامه علیه کشورمان در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سرعت و با قاطعیت پاسخ داده خواهد شد. دیروز نیز سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان قبل از آغاز نشست شورای حکام، با ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه گفتوگویی تلفنی انجام داد و در این گفتوگو بر موضع قاطع کشورمان تاکید کرد.
وزیر امور خارجه در این گفتوگوی تلفنی از اقدام ناموجه و تحریکآمیز کشورهای اروپایی در تصویب تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران بهشدت انتقاد کرد.
عراقچی همچنین تصمیم ۳ کشور آلمان، فرانسه و انگلیس برای ارائه قطعنامه در نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بهشدت تقبیح و تصریح کرد این حرکت ۳ کشور اروپایی در تقابل آشکار با فضای مثبت ایجادشده در تعاملات ایران و آژانس تلقی میشود و صرفا به پیچیدهتر شدن موضوع خواهد انجامید.
وزیر امور خارجه در رابطه با تحولات منطقه با اشاره به استمرار تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه لبنان و ادامه نسلکشی در غزه، مسؤولیت حامیان رژیم اشغالگر در ادامه این فجایع را متذکر شد و خواستار اقدام جدی همه طرفهای ذیمدخل برای وادار کردن رژیم متجاوز اسرائیل به توقف تجاوز به لبنان و غزه شد.
* لزوم هوشیاری ایران در مقابل هر اقدام خصمانه
به رغم همکاریهای موثر ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در سخنان رافائل گروسی، مدیر کل این آژانس نیز بازتاب یافت، دیروز در نهایت پیشنویس قطعنامه انگلیس، فرانسه و آلمان به شورای حکام ارائه شد.
این رویکرد خصمانه ۳ کشور اروپایی که با وجود فضای مثبت همکاری بین ایران و آژانس اتخاذ شد، آن هم در شرایطی که مقامات کشورمان در این باره هشدارهایی صادر کرده بودند، نشان از سیاسیکاری اروپا و دولت بایدن در موضوع هستهای کشورمان و فراتر از آن دارد. در ۲ ماه گذشته، اروپا ۳ مرتبه با اقدامات ضدایرانی نشان داد مسیر تقابل را در پیش گرفته است.
آنها پس از اینکه برای نخستینبار در موضوع جزایر سهگانه به شکل کاملا یکطرفه از ادعاهای امارات حمایت کردند، ۲ تحریم بر شرکتهای هواپیمایی و کشتیرانی کشورمان به بهانه صدور تسلیحات به روسیه اعمال کردند و اکنون با محوریت آنها و حمایت دولت بایدن پیشنویس ضدایرانی قطعنامه به شورای حکام ارائه میشود.
با نگاهی به کنفرانس خبری رافائل گروسی که در پاسخ به خبرنگاران گفت «برخی با نگاه به گزارشات ارائهشده، در حال بررسی مکانیزم ماشه هستند»، این احتمال وجود دارد رویکرد خصمانه دولتهای اروپایی با هماهنگی آمریکاییها، دورنما و آینده خود را در مکانیزم ماشه میجوید! البته اروپاییها اعلام کردند قطعنامه آنها ربطی به موضوع برجام ندارد و درباره تعهدات پادمانی است.
هر چند در جلسه دیروز شورای حکام بحث پیرامون ایران به روز بعد (امروز) موکول شد اما مقامات کشورمان باید به موضع خصمانه کشورهای اروپایی در این خصوص پاسخ درخوری بدهند. در صورت تصویب قطعنامه اقدام اروپاییها قطعا مبنای فنی ندارد، چرا که مدیرکل آژانس، یعنی کسی که مسؤول گزارش فنی است به صراحت اذعان به همکاری ایران با آژانس کرده و همچنین گفته است تاسیسات هستهای در مناطق پارچین و طالقان که مورد ادعای اسرائیل بوده، اصلا هستهای نیست، لذا در فضای همکاری ایران با آژانس، تلاش غرب برای صدور قطعنامه ضدایرانی پایه و اساس فنی ندارد و صرفا به منظور مقاصد سیاسی انجام میگیرد؛ رفتاری مغرضانه که باید در جای خود پاسخ درخور دریافت کند.
به باور کارشناسان اکنون تروئیکای اروپا در معرض قضاوتی مهم قرار گرفته است. آنها به بهانه مساله چند مورد اورانیوم اعلام نشده، در حال تلاش برای صدور قطعنامه علیه ایران هستند، در حالی که ایران اکنون دهها کیلوگرم اورانیوم غنیشده 60 درصدی دارد و پیشنهاد گروسی برای توقف غنیسازی و افزایش ذخایر این سطح از اورانیوم را پذیرفته است. بنابراین بهانهجویی اروپاییها به خاطر موضوعی که در مقابل پیشنهاد توقف غنیسازی ۶۰ درصدی چندان مهم به نظر نمیرسد، میتواند مبنای مهمی برای قضاوت رفتار اروپاییها و تبعات آن در آینده قرار بگیرد، بویژه که ایران هشدار داده در صورت صدور قطعنامه، اقداماتی جدی بویژه در حوزه تسریع غنیسازی انجام خواهد داد. به همین دلیل است که روز گذشته برخی منابع رسانهای غربی گزارش دادند در پشت درهای بسته نگرانیهایی درباره تبعات اصرار تروئیکای اروپا روی صدور قطعنامه و تغییر دکترین هستهای ایران ابراز شده است.
به هر حال تروئیکای اروپا اکنون در آزمونی مهم قرار دارد. فرسایشی کردن مساله هستهای برای جلوگیری از اجرایی شدن بندهای غروب آفتاب قطعا به سود اروپاییها تمام نخواهد شد، بویژه در روزهایی که روسیه از احتمال استفاده از سلاح هستهای علیه ناتو سخن میگوید.
ارسال به دوستان
گزارش
نگرانی از بازی قیمتی با سوخت در لایحه بودجه 1404
پیشبینی افزایش ۴۰ درصدی قیمت سوخت از جمله بنزین و گازوئیل در لایحه بودجه سال ۱۴۰۴، نگرانیهایی در میان اقشار مختلف جامعه ایجاد کرده است. هرچند تثبیت قیمت سوخت در شرایط تورمی کنونی تصمیمی غیراقتصادی به شمار میرود اما افزایش قیمت آن تنها به منظور جبران کسری بودجه (آن هم در شرایطی که جبران کسری بودجه باید از طرق مشخص دیگری پیگیری شود)، بدون هدفگذاری مشخص اقتصادی و اقناع افکار عمومی، نمیتواند اقدامی اولویتدار و منطقی تلقی شود. در حالی که بنگاههای اقتصادی کشور تحت فشار هزینهای سنگین قرار دارند و خانوارها با معضل مصرف نامکفی مواجهند، چنین تصمیماتی میتواند به جای بهبود شرایط اقتصاد، تبعات منفی بیشتری بر اقتصاد و اجتماع تحمیل کند.
در دانش اقتصاد، بویژه برای اقتصادی مانند ایران، سوخت تنها به عنوان یک کالای مصرفی معمولی و جزئی از تورم محسوب نمیشود، بلکه کالاهایی چون بنزین و گازوئیل بهعنوان کالای اساسی نقشآفرینی میکنند. از این رو افزایش قیمت سوخت میتواند بهعنوان پیشرانی برای تورم و انتظارات تورمی عمل کند و با تحریک عوامل اقتصادی، لنگر انتظارات تورمی بیش از پیش از کنترل خارج شود. این مساله بهطور مستقیم و غیرمستقیم در افزایش هزینههای تولید، توزیع و حملونقل تأثیرگذار بوده و در نهایت فشار اقتصادی مضاعفی بر خانوارها و بنگاهها تحمیل خواهد کرد. نکته کلیدی این است که اگر هدف افزایش قیمت سوخت، کاهش مصرف، ایجاد تعادل میان تولید و مصرف و رفع ناترازی در این حوزه باشد، علم اقتصاد تأکید میکند پیششرط اصلی دستیابی به چنین هدفی، کششپذیری تقاضا و مصرف سوخت نسبت به قیمت آن است. به بیان سادهتر، زمانی که قیمت سوخت افزایش مییابد، باید امکان کاهش تقاضا و مصرف آن وجود داشته باشد اما اگر مصرف سوخت نسبت به قیمت کششپذیری پایینی داشته باشد، به این معناست که تغییر قیمت نمیتواند به کاهش معنادار مصرف منجر شود. در این شرایط، استفاده از ابزار افزایش قیمت نه تنها هدفگذاری مذکور را محقق نمیکند، بلکه با افزایش و تشدید نارضایتیهای اجتماعی، تبعات گستردهای را میتواند به همراه داشته باشد. کششپذیری پایین مصرف سوخت نسبت به قیمت در ایران و امکانناپذیری کاهش مصرف با افزایش قیمت، به چند عامل کلیدی برمیگردد.
* مصرف بالای خودروهای کشور
خودروهای ایرانی به دلیل فرسودگی بالا و ناتوانی خانوارها در تعویض و بهینهسازی مصرف سوخت یا نوسازی خودروها، ناچار کشور را در شرایط مصرف بالای بنزین قرار دادهاند. افزایش قیمت در چنین شرایطی نمیتواند کاهش مصرف را محقق کند، زیرا خودروهای فرسوده و ناکارآمد همچنان بخش بزرگی از ناوگان خودرویی کشور را تشکیل میدهند. در وصف چالش فرسودگی خودروها در ایران، همین بس که مطابق گزارش شرکت بهینهسازی اگر مصرف سوخت خودروها بهینه شود، با کاهش روزانه 36 میلیون لیتر مصرف بنزین در کشور مواجه میشویم که میتواند ایران را دوباره به صادرکننده بنزین تبدیل کند.
* فقدان تنوع در سبد سوختی کشور
مقایسه ایران با کشورهایی نظیر آلمان، انگلستان یا ترکیه اشتباه است، زیرا این کشورها انواع مختلفی از سوخت (تا ۶ نوع) در سبد سوختی خودروهای خود دارند. افزایش قیمت یکی از این سوختها، امکان جایگزینی با نوع دیگر را برای مصرفکنندگان فراهم میکند. در ایران، به دلیل نبود جایگزین مناسب برای بنزین، افزایش قیمت نمیتواند به کاهش مصرف آن منجر شود.
* توسعهنیافتگی حملونقل عمومی
یکی از پیششرطهای موفقیت ابزار قیمتی برای کاهش مصرف سوخت، وجود شبکه حملونقل عمومی توسعهیافته است، بویژه حملونقل سریعالسیر حومهای اما در ایران، این زیرساختها به اندازه کافی وجود ندارند و افزایش قیمت بنزین نمیتواند مردم را به سمت استفاده از حملونقل عمومی سوق دهد.
* تراکم شهری بالا
در کلانشهرهایی مانند تهران، یکی از دلایل اصلی مصرف بالای بنزین، تراکم شهری بالا و ساختار نامناسب شهرسازی است که حریم شهر را محدود و ترافیک سنگین ایجاد میکند. افزایش قیمت بنزین در چنین شرایطی نمیتواند این مشکل را حل کند و مصرف همچنان بالا باقی میماند.
* مکانیسم جادهای حملونقل
در ایران، برخلاف کشورهایی مانند چین که حملونقل عمدتاً ریلی است، مکانیسم حملونقل بر جادهها متکی است. اگر حملونقل ریلی در ایران توسعه یابد، برآورد میشود مصرف گازوئیل تا ۹۰ درصد کاهش یابد اما در شرایط فعلی، وابستگی به حملونقل جادهای موجب شده حتی با افزایش قیمت سوخت، مصرف کاهش نیابد و چالشهای موجود حل نشود. نکته قابل توجه دیگر این است که مطابق تحلیل دادههای مرکز آمار، در دهکهای یک تا ۴ ـ که کمدرآمدترین و محرومترین اقشار کشور را شامل میشوند - حدود ۲ میلیون نفر وجود دارند که با احتساب خانوادههایشان به ۸ میلیون نفر میرسند و در زمره پرمصرفترین گروههای مصرفکننده بنزین قرار دارند. علت اصلی مصرف بالای این اقشار، نه تفریح یا اسراف، بلکه استفاده از خودروهای فرسوده برای پر کردن شکاف درآمد و هزینههای زندگی است. افزایش قیمت سوخت میتواند این گروه را با نارضایتیهای جدی مواجه کرده و شرایطی مشابه آبان ۹۸ ایجاد کند؛ جایی که اعتراضات به بستر سوءاستفاده تروریستها برای ایجاد و تشدید ناامنی تبدیل و در نهایت این دومینوی ناامنی به جسور شدن دشمن برای تحمیل خسارت 13 دی 98 و شهادت سردار سپهبد حاجقاسم سلیمانی منتهی شد. همچنین جالب توجه است که ۴۰ درصد بنزین کشور توسط خودروهای غیرسواری مصرف میشود که در حوزه حملونقل کالا فعالیت دارند. افزایش قیمت بنزین در این بخش، به طور مستقیم موجب افزایش هزینه حمل کالا و در نتیجه فشار بر سفره خانوارها خواهد شد. از آن ۶۰ درصد خودروهای سواری نیز ۴ میلیون راننده تاکسیهای اینترنتی وجود دارند که با مسافرکشی تلاش میکنند شکاف درآمد و هزینههای خانوار خود را پر کنند. افزایش قیمت بنزین، فشار اقتصادی سنگینی بر این اقشار وارد میکند و این اقشار باید در سیاستگذاریها حول سوخت بهطور جدی مدنظر قرار گیرد. تجربههای پیشین نیز نشان میدهد سیاست افزایش قیمت سوخت به همراه پرداخت یارانه، نهتنها راهحل پایداری نیست، بلکه با کوچکترین جهش ارزی یا تورمی، اثر یارانه از بین رفته و نارضایتی عمومی افزایش خواهد یافت. از این رو، سیاستگذاری باید به شکلی باشد که تبعات اجتماعی و اقتصادی آن به حداقل برسد و از ابزارهای مکمل برای مدیریت عادلانهتر منابع استفاده شود.
ارسال به دوستان
نگاهی به عملکرد وزارت آموزش و پرورش در تأیید صلاحیت معلمانی که در مرحله گزینش ردصلاحیت و پس از اعتراض جذب شدند
هشدار برای کد 19
کبری محمدی: موضوع گزینش معلمان جدید در آموزشوپرورش یکی از بحثهای مهم و پیچیده در حوزه آموزشی است که بهطور مستقیم با کیفیت آموزشوپرورش و تربیت نسلهای آینده مرتبط میشود. بررسی فرآیند گزینش و تأثیرات آن بر آموزشوپرورش میتواند چندین بعد داشته باشد. یکی از ابعاد آن اهمیت گزینش معلمان است که معلمها نهتنها مسؤول آموزش دروس به دانشآموزان هستند، بلکه نقش مهمی در شکلگیری شخصیت و مهارتهای اجتماعی آنها ایفا میکنند. از این رو، گزینش آنها باید با دقت و توجه کافی انجام شود.
در گذشته جذب معلم تنها از طریق دانشگاههای فرهنگیان کشور امکانپذیر بود اما مسؤولان در قوانین دانشگاه فرهنگیان، ماده ۲۸ را تعریف کردند. بر اساس این ماده، زمانی که مدارس با کمبود معلم روبهرو شدند، دولت میتواند با برگزاری آزمونهای استخدامی سراسری اقدام به جذب نیرو کند. بر همین اساس، به واسطه رشد جمعیت و تعداد دانشآموزان مقاطع مختلف و گسترش مدارس در مناطق مختلف، نیاز کشور به معلمان متخصص بیشتر شد و به همین واسطه آزمونهای استخدامی برگزار شد.
* تغییرات جدید در فرآیند گزینش معلمان؛ اثرات و چالشها
یکی از مسائل بسیار مهم در این آزمونها، علاوه بر نمره علمی فرد، کسب نمره مناسب و به اصطلاح تأیید و احراز صلاحیت وی برای دریافت جایگاه ارزشمند معلمی است. بنابراین، در اینجا نقش نیروهای گزینش و فرآیند گزینش بیش از پیش اهمیت مییابد.
در گذشته، در کنار آزمون علمی و تخصصی سراسری، تنها گزینش موارد عقیدتی و هویتی انجام میشد و سپس قبولشدگان نهایی جذب آموزشوپرورش میشدند اما با هدف جذب نیروهای کیفی، فرآیند گزینش معلمان در 2 سال گذشته تغییر کرد. به این شکل که کانونهای ارزیابی در سراسر کشور راهاندازی شد و افراد برگزیده مرحله اول علاوه بر گزینش عقیدتی و هویتی، باید خود را در حوزههای تخصصی و تدریس و ارائه تحلیلی ثابت میکردند تا کارشناسان از میان این افراد، نیروهای خلاقتر و متخصصتر را جذب کنند، چرا که آموزشوپرورش نسلهای آینده یکی از مهمترین اهداف و برنامههای وزارتخانه در برنامه هفتم توسعه است.
پس از اجرای این طرح، هر سال اعتراضاتی نسبت به نحوه گزینش ثبت شد که سال جاری این اعتراضات مربوط به دریافت کد ۱۹ توسط شرکتکنندگان در مرحله دوم بوده است. کد ۱۹ در مصاحبههای مختلف مسؤولان به ابهام در مسائل عقیدتی و هویتی فرد اطلاق میشود و البته برخی نیز آن را با عنوان نقص در مدارک ارائهشده یا عدم تکمیل مسیر تحقیقات نسبت به شرکتکننده عنوان کردهاند.
* سوالات بیپاسخ درباره کدهای 5 و 19: چه عواملی معلمان را رد میکند؟
سوالی که در اینجا برای ما پیش آمده، این است: اگر کد ۱۹ مربوط به مسائل عقیدتی و هویتی افراد میشود و رضا روستایی، مدیرکل گزینش وزارت آموزش و پرورش، در مصاحبه با ایسنا تعداد افراد ردشده با کدهای 5 و 19 را حدود ۲۰ هزار نفر اعلام کرده بود، چگونه ممکن است این سازمان این افراد را در مرحله اعتراض مثبت اعلام کرده و جذب این وزارتخانه شوند؟! آیا در مراحل گزینش خطای نیروی انسانی بوده یا واقعا افراد ردشده بهواسطه دریافت این کد، ابهامات عقیدتی و هویتی داشتهاند؟ اگر فرضیه اول صحیح است، چرا این وزارتخانه بعد از چند سال انجام این فرآیند هنوز مسائل را حل نکرده و بر اساس همان مسیر اشتباه ادامه داده است؟ و اگر فرضیه دوم مورد تأیید است، آیا برای جایگاه معلمی که جایگاهی ویژه و مورد اعتماد مردم به شمار میرود، ورود اینگونه افراد به جایگاه ارزشمند معلمی مسالهای ایجاد نمیکند؟
در سخنان مسؤولان وزارت آموزشوپرورش طی سالهای گذشته تاکنون، این موضوع مشهود بوده است که یک معلم اصلح علاوه بر داشتن علم، باید یک هویت قابل احترام داشته باشد تا هدف این سازمان که همانا آموزشوپرورش نسلهای متفاوت است، محقق شود. به همین واسطه سراغ برخی مسؤولان رفتیم تا نظر آنها را درباره جایگاه و نقش معلمی در تعلیم و تربیت بدانیم و درباره ماجراهای مختلف افراد ردشده به واسطه کدهای 5 و 19 بپرسیم.
معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش در پاسخ به این سوال که نقش و جایگاه معلم در کشور ما چگونه تعریف شده و وزارت برای بهبود این فرآیند چه برنامههایی داشته و دارد؟ گفت: مهمترین عنصر در جریان کیفیتبخشی در تعلیم و تربیت، و بر اساس سند تحول آموزش و پرورش، معلمان هستند.
* کاظمی: معلمان شایسته، کلید موفقیت نظام آموزش
علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش جذب معلمان شایسته را بسیار مهم عنوان کرد و ادامه داد: به همین علت در سال ۱۴۰۲ تحولی عظیم در فرآیند جذب معلمان بر اساس ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان با عنوان «انتخاب شایستهمحور معلم» در دستور کار قرار گرفت. بر اساس این رویکرد، جذب نیرو از طریق کانونهای ارزیابی فعال در سراسر کشور انجام شد. وی گفت: با هدف بهبود فرآیند جذب معلم، وزارت آموزشوپرورش تصمیم گرفت مسیر جذب را بهبود دهد. به همین علت، علاوه بر آزمون علمی و گزینش هویتی و عقیدتی، موضوعات مهم دیگری همچون ارائه تحلیلی، بحث گروهی و ارائه تدریس، شایستگیهای عمومی، تخصصی و حرفهای افراد نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
کاظمی عنوان کرد: در بررسیهای انجام شده از خروجی افراد جذبشده در کانونهای ارزیابی در ۲ سال گذشته، مشخص شد نیروهایی که از این مسیر جدید جذب آموزشوپرورش شدند، نیروهای کیفیتر و تخصصیتری بودهاند. با این اوصاف، افراد جذبشده در سال ۱۴۰۳ در مقاطع ابتدایی و متوسطه نیروهای کیفی هستند اما همچنان موضوع جذب افرادی که کد ۱۹ را کسب کردهاند، در هالهای از ابهام است.
معاون سابق آموزش متوسطه و وزیر فعلی آموزشوپرورش همچنین درباره افراد تأیید صلاحیتنشده دارای کد ۱۹، با اشاره به اینکه جزئیات این مسائل را همکاران ما در واحد گزینش دارند، گفت: در این میان ابهاماتی وجود داشت که برخی افراد در جریان مرحله دوم به علت نقص پرونده یا عدم تکمیل بررسیها و نداشتن صلاحیتهای هویتی از مرحله دوم آزمون رد شدند. با توجه به اعتراضات، مقرر شد مهلت ۲ ماه اعتراض به این افراد داده شود تا مجدد پروندههای آنها بررسی شود که در نهایت، پرونده افرادی که دارای ابهاماتی همچون نقص در مدارک بودند، مورد بررسی قرار گرفت و پس از تکمیل و رفع ابهامات، تأیید نهایی شدند. با وجود اینکه با برخی مسؤولان وزارت آموزشوپرورش تماسهایی گرفته شد و پاسخگو نبودند، ما اخبار مختلف را بررسی و صحبتهای مختلف در این باره را تحلیل کردیم.
* گام به گام تا جذب معلمان صالح: از ابهام به تأیید
رضا روستایی در یکی از مصاحبههای خود درباره کدهای 19 و 5 (کد 5 مربوط به ردشدگان مصاحبه دانشگاه فرهنگیان هستند) گفت: این افراد همان داوطلبانی هستند که در آزمون استخدامی دبیری، آموزگاری یا کیفیتبخشی شرکت کردهاند و به هر دلیلی گزینش وزارت آموزشوپرورش با پذیرش و بهکارگیری آنها مخالفت کرده است. فرج کمیجانی، دبیرکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی نیز پیش از این درباره کد 19 به رسانهای توضیح داده بود کد 19 مربوط به افرادی است که در آزمون کتبی استخدام قبول شدهاند اما در تحقیقات محلی یا مصاحبه رد شدند. عبدالرضا فولادوند، معاون وزیر آموزشوپرورش و رئیس سازمان نهضت سوادآموزی نیز در گفتوگو با یکی دیگر از رسانههای کشور از بررسی مجدد وضعیت حدود ۶ هزار نفر از استخدامیهای کدهای ۱۹ و تایید آنها خبر داد.
سوالی که باز هم اینجا مطرح میشود این است: آیا با تمام این توضیحات و مصاحبههای مختلف، سلیقهها و رابطهها، جایگزین ضوابط شده یا آموزشوپرورش برای جذب نیرو از طریق ماده 28، معیارها و چارچوبهای مناسب و قانونمندی دارد؟
در این میان بودهاند افرادی که کد 19 دریافت کردهاند اما گویا مسائل عقیدتی و هویتی نداشتهاند، بلکه با سلیقهای عمل کردن ارزیابان، این کد ترند این روزها را دریافت کردهاند.
محمدجعفر قائمپناه، مسؤول اداره امور گزینش کشور و معاون اجرایی رئیسجمهور در جلسه بررسی مسائل و مشکلات گزینشی استخدام معلمان کشور خبر از تغییرات مدیریتی در هسته گزینش آموزشوپرورش داده و اظهار امیدواری کرده بود اعتراضات گزینشی متقاضیان در اسرع وقت مورد تجدیدنظر قرار گرفته و گره گزینشی داوطلبان معلمی در کشور باز شود.
اما با بررسی اخبار مختلف و واکنشهای متعدد مخاطبان، دریافتیم تاکنون بیش از 70 درصد اعتراضکنندگان کد 19 عاقبت به خیر شدهاند. علیرضا کاظمی در ادامه گفتوگوی خود با «وطن امروز» از همه دغدغهمندان و افراد حساس به جذب نیروی بااستعداد و صالح برای شغل معلمی درخواست کرد برنامههای موثر و کیفی در جریان فرآیند جذب را ادامه دهند و با تغییر دولتها، روشهای موثر حذف نشود، چرا که معلم مهمترین رکن در نظام تعلیم و تربیت به شمار میرود و تحقق برنامههای سند راهبردی و برنامه تحول بنیادین آموزشوپرورش به کیفی بودن معلمان بستگی دارد.
* معلمان با کیفیت، دانشآموزان موفق
ارزیابی و سنجش معلمان یکی از جنبههای کلیدی در بهبود کیفیت نظام آموزشی است. این فرآیند به دلایل متعددی همچون اطمینان از کیفیت آموزش معلمان، توسعه حرفهای معلمان، شناسایی نیازهای آموزشی، حفظ استانداردها، ارتباط مستقیم آموزش با عملکرد دانشآموزان، برنامهریزی و تصمیمگیری آموزشی، ایجاد انگیزه برای معلمان و ایجاد فرهنگ یادگیری مداوم اهمیت بالایی دارد.
وقتی یک معلم جذب سیستم آموزشی میشود، این به آن معناست که وی از نظر تخصص و اخلاق مورد بررسی قرار گرفته و تأیید شده است. با این حال به نظر میرسد نیاز به بازنگری و بهبود فرآیندهای گزینش وجود دارد تا معلمان با کیفیت بهتری به سیستم آموزشوپرورش ورود یابند.
ممکن است در این فرآیند چالشهایی وجود داشته باشد، از جمله فشارهای سیاسی، تبعیضهای نژادی یا اجتماعی و عدم شفافیت در ارزیابیها. پیشنهاد میشود آموزشوپرورش روندهای گزینش را شفاف و چندلایه کند و از نظرات معلمان و کارشناسان در این زمینه بهره ببرد.
در نهایت، گزینش معلمان جدید ابزاری است که میتواند کیفیت آموزش را بهبود بخشد و به تربیت بهتر دانشآموزان کمک کند بنابراین، نیاز است این فرآیند به صورت هوشمندانه و جامع طراحی و اجرا شود.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از روایتهای دولت درباره ارتباط توقف فعالیت نیروگاههای مازوتسوز و کاهش آلودگی هوا
آسمان آبی نشد!
گروه اقتصادی: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ روزنامه اعتماد در گزارشی با تیتر «آسمان آبیتر میشود» از خاموشیهای برنامهریزی شده در سطح کشور خبر داد. این گزارش اعلام کرد به دلیل کمبود سوخت برای تولید برق نیروگاهها و اطلاعیه شورای اطلاعرسانی دولت مبنی بر اعمال خاموشی منظم به جای مازوتسوزی و آلودگی هوا، ۳ نیروگاه در کشور را که در مازوتسوزی فعال بودند، تعطیل کردهاند.
سخنگوی دولت ۳ روز قبل در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود: «شرط عدالت نیست برای تولید برق، بخشی از جامعه با جان خود هزینه آن را پرداخت کند». به دستور رئیسجمهور، مازوتسوزی در ۳ نیروگاه اراک، کرج و اصفهان که شرایط ویژهای دارند، متوقف میشود.
همچنین فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت اظهار کرد: «با این اقدام میتوان برای مدت محدودی «خاموشی منظم» را جایگزین «تولید سم» برای عموم شهروندان کرد. محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور نیز اعلام کرد: «پس از بررسیها و دستور آقای پزشکیان، به دلیل آلودگی خاص در مناطق اراک، کرج و اصفهان ناشی از مازوتسوزی که حدود ۱۶ میلیون تن مازوتسوزی انجام شده و باعث آلودگی هوا و بیماری میشود، مازوتسوزی متوقف میشود».
همه اینها در حالی است که پیش از این مسؤولان وزارت نیرو و توانیر اعلام کرده بودند در تهران نیروگاه مازوتسوز نداریم. به همین دلیل این جریانسازی دولت درباره کاهش آلودگی هوا بیشتر در راستای کسب مقبولیت در بین جامعه بود، چرا که در حال حاضر آلودهترین شهر کشور تهران است و برخی از مردم تصور میکردند که رویکرد دولت برای عدم مازوتسوزی، کاهش آلودگی در تهران است. به همین دلیل این ادعا هدفش کاهش انتقادات نسبت به خاموشیهای بود که در نتیجه کمکاری دولت در ذخیرهسازی سوخت به وقوع پیوسته است.
* مازوتسوزی و آلودگی هوای تهران
اما حالا بعد از پروپاگاندای دولت درباره کاهش آلودگی هوا در پی توقف مازوتسوزی، شینا انصاری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در نشست خبری اخیر خود اظهار کرد: «قرار نبود با توقف مازوتسوزی در این نیروگاهها، آلودگی هوای تهران کاهش یابد، زیرا منابع انتشار آلایندگی در کلانشهرها متفاوت است و بر اساس همان تصمیمگیری میشود».
البته انصاری تاکید کرد: «زمانی که نیروگاهها از گاز استفاده میکنند، شاخص کیفیت هوا بین ۱۱۰ تا ۱۳۰ است و زمانی که نیروگاهها از مازوت استفاده میکنند، آلودگی بسیار بیشتر میشود. سال گذشته این عدد به ۲۶۰ هم رسید که فاجعه بود و باعث تعطیلی مدارس شد اما اکنون که مازوت حذف شده، اصفهان وضعیت بهتری دارد. نسوزاندن مازوت که امسال دولت تصمیم گرفت، تحولی است برای یک تصمیم سخت و لازم».
در واقع رئیس سازمان محیط زیست صراحتا اعلام کرده مازوتسوزی در اصفهان متوقف شده و در تهران نبوده است. بنابراین بعد از جریانسازی رسانهای درباره اقدام دولت و فروکش کردن انتقادات نسبت به ضعف مدیریت وزارت نیرو و وزارت نفت در ذخیرهسازی سوخت و همچنین تحمیل خاموشی بر مردم در پاییز، حالا کمکم واقعیتها آشکار میشود.
* تبعات مازوتسوزی به هر اندازه بالاست
فرهاد شهرکی، عضو کمیسیون انرژی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: «وزارتخانههای نیرو و نفت باید گزارش خود را درباره دلایل عدم ذخیرهسازی سوخت ارائه کنند، زیرا وقتی نیروگاهها توان ذخیرهسازی 3.5 میلیارد سوخت دارند، چرا این اتفاق نیفتاده است؟ از طرف دیگر مسالهای که هماکنون جامعه با آن مواجه است، گوگرد بالای مازوت مصرفی است که در نیروگاهها استفاده میشود. در واقع مازوت تولید ایران 7 برابر بالاتر از استانداردهای جهانی سمی است. به همین دلیل نمیتوان نسبت به این مساله چشمپوشی کرد، بویژه اینکه آقای رئیسجمهور خودش پزشک است و نسبت به ترکیبات خطرناک سوخت مازوت آگاهی دارد».
وی افزود: «پیش از این در تهران نیز مازوتسوزی وجود نداشت و اگر هم بوده در نیروگاههای خارج از شهر بوده، به همین دلیل مسالهای که درباره مصرف مازوت در این نیروگاهها وجود دارد، وابسته به جهت باد و چگونگی انتقال مواد شیمیایی مازوت به داخل شهر است. به طور قطع در نیروگاهی که مواد شیمیایی آن به داخل شهر منتقل نمیشود، مصرف مازوت مشکلساز نیست. هرچند وزارت نفت باید در نهایت به سمت تولید مازوت با گوگرد بسیار پایین برود که گفته میشود اقداماتی در این زمینه آغاز شده اما در کوتاهمدت اثری از آن نمایان نیست».
* نقش خودروهای فرسوده و اولویتهای تهران و مشهد
رئیس سازمان محیط زیست هم اظهار کرد: «نقش مازوت در هوای ۳ کلانشهری که مازوتسوزی در آنها متوقف شد، محرز بود اما نقش ذرات معلق در هوای تهران به منابع متحرک بازمیگردد که سهم ۵۸ درصدی دارد، بنابراین باید تمرکز بر خروج خودروهای فرسوده باشد. اولویت در تهران و شهری مانند مشهد، منابع متحرک از جمله اسقاط و نوسازی خودروهای فرسوده و توسعه حملونقل عمومی است. متأسفانه نسبت اسقاط به تولید بسیار ناچیز بوده و حتی اسقاط موتوسیکلتهای فرسوده صفر بوده است، در حالی که این موتوسیکلتها ۲ تا ۳ برابر خودرو آلودگی ایجاد میکنند». بر مبنای همین ادعای شینا انصاری، دولت باید سیاستهای شفافی در راستای آلودگی شهرها داشته باشد. همچنین باید نسبت به نوسازی خودروها و موتوسیکلتهای آلاینده اقدام کند. پیش از این مسعود نصرتی، معاون وزیر کشور از مشکلات اعتباری در موضوع نوسازی وسایل نقلیه موتوری گفته و تاکید کرده بود حدود 205 هزار خودروی فرسوده در کشور وجود دارد و باید سالانه حداقل 30 هزار خودرو جایگزین شود. حالا سوال این است که آیا دولت در راستای تامین اعتبار نوسازی خودروها اقدامی انجام داده است؟
* چرا سایر نیروگاهها همچنان مازوت میسوزانند؟
بررسیها نشان میدهد توقف مازوتسوزی در نیروگاههای شازند اراک، کرج و اصفهان، تصمیمی است که بر اساس میزان مصرف مازوت و نقش این نیروگاهها در آلودگی هوا اتخاذ شده است. این اقدام با استقبال عمومی مواجه شده اما سوالاتی درباره نیروگاههای دیگر کشور به وجود آمده است، چرا که ترکیبات مازوت مصرفی نیروگاههای ایران بسیار سمی است و هر اندازه که این ذرات در هوا وجود داشته باشد، آسیبهای جدی به سلامت مردم وارد میکند.
برای مدیریت آلودگی هوا نیاز به گامهای پیوستهای مانند پایش، تدوین سیاهه انتشار و مدلسازی هست. آخرین سیاهه انتشار در سال ۱۳۹۶ برای ۸ کلانشهر تهیه شد که در آن به سناریوهای مختلف انتشار آلایندگی پرداخته شده است اما مشکلی که در زمینه آلودگی هوا وجود دارد این است که اولویتبندی خاصی برای رفع آنها تدوین نشده و اقدامی نیز نشده است. برای مثال تردد خودروهای فرسوده در تهران با توجه به سهم ۵۸ درصدی منابع متحرک در انتشار ذرات معلق، بیشترین نقش را در آلایندگی دارد.
میزان آلایندگی متحرک در اصفهان نیز با سهم ۲۵ درصدی نقش مهمی در آسیب رساندن به سلامتی شهروندان دارد. همچنین درباره مصرف مازوت، اراک با سهم ۹۸ درصدی منابع ساکن در انتشار گوگرد دیاکسید و ثبت ۲۷ روز ناسالم، بیشتر از سایر کلانشهرها اثرپذیر است.
از مجموع اطلاعات موجود اینگونه میتوان برداشت کرد که توقف مصرف مازوت در ۳ نیروگاه به معنی مصرف آزادانه در سایر نیروگاهها نیست. سازمان حفاظت محیط زیست باید پیگیر اجرای وظایف سایر دستگاهها باشد. وزارت نفت نیز موظف به تأمین سوخت مطابق با استاندارد ملی است و وزارت نیرو مکلف به کنترل انتشار آلایندگی نیروگاهها در حدود مجاز است. تصمیم توقف مازوتسوزی در ۳ نیروگاه ممکن است قدمی برای شروع تغییرات در نحوه مدیریت سوخت باشد اما نباید به همین اکتفا کرد. آلودگی هوا نتیجه عوامل متعددی است و برای کاهش آن نیاز به تصمیمهای سخت داریم؛ این تنها گام اول است.
ارسال به دوستان
سفارتخانههای اروپایی در اوکراین از بیم حمله روسیه تعطیل شدند
کییف در وحشت
رئیس رژیم دستنشانده غرب در کییف کمتر از 48 ساعت پس از کریخوانی برای روسیه که با نخستین حمله موشکی دوربرد اوکراین به عمق خاک همسایه شرقیاش همراه بود، در اظهاراتی کاملا متناقض، اعتراف کرد روی کار آمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید احتمالا به منزله توقف حمایت نظامی آمریکا و شکست قطعی اوکراین در جنگ با روسیه خواهد بود.
وادادگی ولودیمیر زلنسکی در هزارمین روز جنگ اوکراین همزمان بود با بیانیههای زنجیرهوار وزارت خارجه ایالات متحده و اغلب متحدان اروپاییاش، مبنی بر اینکه از روز سهشنبه سفارتخانههای خود در کییف را به دنبال هشدار حمله هوایی بزرگ به پایتخت اوکراین، یکی پس از دیگری تعطیل میکنند.
جز آمریکا، سفارتخانههای چندین کشور اتحادیه اروپایی از جمله اسپانیا، یونان و ایتالیا نیز در کییف تعطیل شد.
این اتفاقات فردای حمله اوکراین با موشکهای دوربرد آمریکایی( (ATACMS) به یک پایگاه نظامی نزدیک شهر بریانسک روسیه در فاصله 400 کیلومتری جنوب غرب مسکو رخ داد. ارتش روسیه اعلام کرد ۵ موشک آمریکایی شلیک شده از خاک اوکراین را منهدم و یک فروند را رهگیری کرده است. این حمله، متعاقب صدور مجوز استفاده اوکراین از موشکهای دوربرد آمریکایی توسط بایدن انجام شد. گزارشها حاکی از آن است جو بایدن رئیسجمهوری کنونی آمریکا، پیشتر صدور مجوز برای استفاده از موشکهای دوربرد آمریکایی اتکمز برای حمله به عمق خاک روسیه توسط اوکراین را تایید و تمام محدودیتها را نیز لغو کرده بود. بلافاصله پس از عملیات موشکی دوربرد بامداد سهشنبه اوکراین در عمق خاک روسیه، مسکو آن را به منزله اقدام ناتو علیه این کشور قلمداد کرد. همچنین در همان روز ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه با تنفیذ دکترین جدید هستهای این کشور عملا آمادگی خود برای عمل به مفاد آن را اعلام کرد. بر اساس دکترین جدید، روسیه ممکن است از بازدارندگی هستهای برای جلوگیری از تجاوز قدرتهای متخاصم و بلوکهای نظامی که دارای سلاحهای کشتار جمعی یا زرادخانههای بزرگ سلاحهای متعارف هستند، استفاده کند. کشورهایی که تمامیت ارضی خود را برای سایر طرفها به منظور آمادهسازی و حمله به خاک روسیه فراهم میکنند نیز مشمول این برخورد میشوند. در این سند، حمله عضو یک بلوک که فاقد سلاح هستهای باشد نیز حمله از سوی کل گروه تلقی خواهد شد. حتی در مواردی که کشوری به طور رسمی به یک پیمان نظامی تعلق ندارد ولی توسط یک قدرت هستهای متخاصم حمایت میشود، این امر صادق است. دستور پوتین میتواند به منزله پاسخ محکم روسیه به حمله موشکی روز سهشنبه اوکراین باشد. به همین دلیل در کییف هشدار سطح بالا درباره احتمال شدیدترین حمله هوایی و موشکی روسها پس از ماه نخست جنگ (۵ اسفند ۱۴۰۰) صادر شد.
این جو وحشت در کییف موجب شد زلنسکی دیروز در گفتوگو با شبکه فاکسنیوز از مواضع تهاجمیای که تنها ۲ روز جلوتر اتخاذ کرده بود عقبنشینی کند. تغییر لحنی که باعث شد بار دیگر شهرت او به عنوان «دلقک؛ کییف» در شبکههای اجتماعی بر سر زبانها بیفتد. زلنسکی اعتراف کرد نیروهای مسلح اوکراین در حال حاضر با شرایط بسیار دشواری مواجهند و توقف حمایت نظامی واشنگتن به طور اجتنابناپذیر به شکست اوکراین منجر خواهد شد. وی در حالی آخرین تلاشها برای جلب حمایت رئیسجمهور آتی ایالات متحده و نجات جایگاه خود به عنوان دیکتاتور دوران جنگ در کییف را انجام داد که هفته اخیر، هم ایلان ماسک به عنوان دست راست ترامپ و هم دونالد ترامپ جونیور، پسر او، در پستهایی در شبکه ایکس، زلنسکی را به خاطر کریخوانیهای غیرمنطبق با واقعیتش درباره پیروزی اوکراین در جنگ، تمسخر و تحقیر کردند. زلنسکی در این مصاحبه، همچنین عدم وحدت بر سر مساله اوکراین در میان کشورهای اروپایی را نیز خطرناک خواند. وی یادآور شد: ترامپ، رئیسجمهور بعد آمریکا ممکن است به جنگ اوکراین پایان دهد.
* پوتین آماده مذاکرات آتشبس
این در حالی است که دیروز کاخ کرملین به نقل از ولادیمیر پوتین از آمادگی رئیسجمهور روسیه برای بحث درباره توافق آتشبس اوکراین با دونالد ترامپ، همتای آمریکایی جدیدش خبر داد. بر اساس این گزارش، پوتین از موضع قدرت اعلام کرد امتیاز بزرگی به اوکراین نمیدهد و سران کییف هم باید فکر پیوستن به ناتو را از سرشان بیرون کنند. به گزارش روزنامه انگلیسی فایننشالتایمز، حمایت بینالمللی از رژیم زلنسکی و ادامه جنگ اوکراین در اجلاس اخیر سران کشورهای گروه 20 با حضور جو بایدن نیز در حال افول است.
در بیانیه پایانی این نشست در ریودوژانیروی برزیل، اغلب رهبران جی 20 به وضوح با درخواست برخی کشورهای اتحادیه اروپایی برای گنجانده شدن بند مربوط به محکومیت روسیه به خاطر جنگ اوکراین مخالفت کردند.
ارسال به دوستان
از کنارمم رد نشید
قیمتها شکست!
«ایرانخودرو و سایپا یکشبه مجوز افزایش قیمت ۳۰ درصدی گرفتند» انتشار این خبر واکنشهای مختلفی را در پی داشت:
نمایندگی ایرانخودرو: فقط ۳۰ درصد؟ بهنظرم جا داره بیشترش هم بکنیم:)
غسالخانههای سراسر کشور به جز فیروزکوه و دماوند: داداش کاش کمکم میگفتید ما از صبح که خبرش پخش شده یک دقیقه هم استراحت نکردیم همش داریم کار میکنیم. به فکر ما هم باشید ممنون.
زه بغل: دلم خنک شد تا حالا به من میخندیدین که چرا رفتم جزو آپشنها؟ الان داشتن چهار تا چرخ هم آپشن محسوب میشه.
بازپرسان شب اول: حواستون به شب اول قبر هم باشه که میایم بالا سرتون. برای شما سوالات کنکوری در حد ۳۰ درصد کمرشکنتر و دهنآسفالتکنتر طرح کردیم.
پراید: یه سیستم ترمز دارم در حد نو! یه خانم دکتر باهاش جلوی مطبش یه نیش ترمز میگرفته، خدا رحمتش کنه الان دیگه نیست. قیمت توافقی.
دوچرخه: ای خدا شکرت که نمردیم و دوران عزت خودمونم دیدیم.
سایپا: ببین وقتی میگید سیییییییی دررررصد خیلی به نظر میاد ولی وقتی بگین سی درصد انگار دو سه تومن بیشتر نیست.
فرغون: هر کی پول خرید چهار تا چرخ رو نداره بیاد اینور بازار. هم براش نقش وانت رو بازی میکنم هم تکچرخ میزنم.
بازنشستگان: با این وضع همسانسازی حقوقها ماهی یه پیچ از ماشین رو میتونیم بخریم تا 1582 سال دیگه بالاخره سرهمش میکنیم و ما هم ماشیندار میشیم.
دَرِ عقب تاکسی: شما که شبونه قیمت رو زیاد کردید رفتید، از فردا من بدبخت باید تاوان بدم و شیشههام به لرزه بیفته.
تاکسیرانی: ای ول! خدا روزیرسونه، موضوع گفتوگوی رانندهها با مسافر هم جور شد. اگر این وزیر هم مثل وزیر نیرو مجلس رفتن رو بپیچونه که از تهران تا بندرعباس هم مسافر قبول میکنیم.
ملکالموت: من از آنچه که در ذهنتان میگنجد به شما نزدیکترم.
دنا پلاس: سعی کنید حتی از کنارمم رد نشید که زخمی میشید.
مرد خسته راه: از کنار دنا پلاس رد بشیم؟؟؟ حتی بهت فکر کنیم هم ترک برمیداریم.
پزشکیان: وفاق داشته باشید همه چیز درست میشه. وفاق، وفاق، وفاق.
رَخش: بازم گرونش کردین؟ از فردا باید اضافهکاری کنم کاش اول من رو درست میکردین بعد افزایش قیمت میدادین. توی این جادههای ناهوار دو روز کار میکنم سه روز باید توی اسطبل بخوابم تا نعل تازه بندازم!!
مکانیکی فرشباف: ای بابا! با این وضعیت پراید کارش افتاده به قطعهفروشی با روغن سوخته صورتش رو سرخ میکنه و موتورش رو روشن نگه میداره دیگه قطعهخریدن پیشکش.
سایپا: واکنش ماشینها رصد میشه. هشدار اوراقها در پیش است.
ژن خوب: ۳۰ درصد فقط؟ چه ارزون پس کی میخوایم ماشینهای باکلاس و گرونقیمت داشته باشیم با 30 درصد افزایش که نمیشه پز ماشین خریدن داد.
آینه بغل نیسان آبی: داداشم پزشکیان تو که گفته بودی به فکر مردمی!! پس کووووو؟؟ اسمت رو کنار آینه بغلم حک کرده بودم رفتم پاکش کردم، آره داداش!
عابر پیاده: الان آقای پزشکیان گفت تو خونه لباس گرم میپوشه تا مصرف انرژی رو کاهش بده، ماشین هم سوار نمیشه که قیمتش رو کاهش بده؟
قطعاتی مَکویین: آخ جون! بالاخره تو کوچه ما هم عروسی شد. الان جون میده قطعات خرید سری پیش رو با قیمت روز بفروشیم.
شهرکنشینهای حلبیآباد: خدا خودت به دادمون برس از فردا میان در و دیوارهای خونهمون رو میبرن که باهاش خودرو درست کنن.
اسکوتر: هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید. عزیزانم بیایید در آغوش خودم، زار بزنید.
ارسال به دوستان
نگاه
اسرائیل دربهدر واسطه برای پایان جنگ در لبنان
مهدی گرگانی: ناکامی ارتش رژیم صهیونیستی در حمله زمینی به لبنان و مهار حزبالله، این روزها دولت تلآویو را به تکاپو واداشته تا قبل از آنکه دیر شود و خسارات سنگینتری متحمل شود، از باتلاق لبنان فرار کند. ارتش اشغالگر با هدف «نابودی زیرساختهای حزبالله در مجاورت مرز»، «ایجاد منطقه حائل به عمق 5 کیلومتر»، «بازگشت شهرکنشینان به شهرکهای شمال» و «انهدام توانایی حزبالله برای شلیک موشک» عملیات زمینی خود را در جنوب لبنان آغاز کرد اما مقاومت جانانه رزمندگان حزبالله و قدرت پنهان حزبالله که روز به روز از آن رونمایی میکند، تمام نقشههای سران صهیونیست را نقش بر آب کرد. ناکامی صهیونیستها در دستیابی به اهداف خود، تلآویو را بر آن داشته به هر طریق ممکن به دنبال راهی برای آتشبس و خروج از جبهه جنگ لبنان باشد و برخی رسانههای صهیونیستی حتی از احتمال اعلام آتشبس یکجانبه از سوی اسرائیل خبر دادهاند؛ مسالهای که البته بعید است از سوی حزبالله پذیرفته شود و دولت لبنان نیز قویا با آن مخالف است، چرا که شروط آنها را برای آتشبس نادیده میگیرد. «محمد وسام المرتضی» وزیر فرهنگ لبنان در همین زمینه گفته لبنان توافق آتشبس یکجانبه با اسرائیل را نمیپذیرد و موضع رسمی کشور ما ضرورت برقراری آتشبس همزمان با اجرای کامل قطعنامه ۱۷۰۱ است. دولت لبنان آتشبس یکجانبه از سوی رژیم صهیونیستی را اگر چه نشانه شکست بزرگ این رژیم میداند اما آن را تلاش جو بایدن برای دستاوردسازی قبل از خروج از کاخ سفید در ماه ژانویه خوانده است. مخالفت دولت لبنان با آتشبس یکجانبه همچنین نشانه اعتماد حداکثری بیروت به توان حزبالله در مقابله با ارتش اشغالگر و از سوی دیگر نشاندهنده اتحاد میان دولت لبنان و حزبالله است؛ مسالهای که بعد از شهادت علامه «سیدحسن نصرالله» برخی تلاش کردند آن را شکننده نشان دهند و مدعی بودند دولت بیروت قصد دارد از فرصت پیش آمده برای تضعیف حزبالله استفاده کند. رژیم صهیونیستی که در پیشبرد اهداف نظامی خود در جنوب لبنان ناکام مانده به دنبال راههای سیاسی برای جلوگیری از آبروریزی بینالمللی خود است، از این رو دست به دامان روسیه شده است. رادیو ارتش اسرائیل، دیروز یکشنبه گزارش داد «رون درمر» وزیر امور راهبردی رژیم صهیونیستی و مسؤول مذاکرات این رژیم درباره آتشبس در لبنان هفته گذشته سفری محرمانه به روسیه داشته است. درمر همچنین قرار است برای پیگیری نتایج سفر خود به مسکو به آمریکا نیز سفر کند.
به نظر میرسد با توجه به نقش مثبت روسیه در تحولات غرب آسیا و روابط خوب مسکو با بیروت و حزبالله، صهیونیستها به دنبال استفاده حداکثری از ظرفیت این کشور برای دستیابی به اهداف سیاسی خود در جنوب لبنان از جمله آتشبس و خروج آبرومندانه از آن باشند.
نقش کلیدی ایران در هر گونه تغییر و تحول در منطقه بویژه لبنان احتمالا دلیل بعدی رژیم برای میانجیگری مسکو برای حصول آتشبس در لبنان است. رژیم احتمالا قصد دارد از طریق روسیه نظرات ایران را درباره آتشبس در لبنان تعدیل کند.
سفر رون درمر به روسیه البته میتواند به تصمیم جمهوری اسلامی ایران برای پاسخ به تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به پایگاههای نظامی ایران نیز ارتباط داشته باشد. انتظار پاسخ ایران در قالب «وعده صادق 3» خواب و خوراک را از صهیونیستها گرفته و رسانههای این رژیم هر روز درباره حمله احتمالی ایران به اراضی اشغالی گمانهزنی میکنند و ارتش آن در حالت آمادهباش قرار دارد.
این مساله پس از آن است که آمریکا اخیرا از طریق سفارت سوییس از تهران خواسته از پاسخ به تجاوز اسرائیل خودداری کند و با پاسخ منفی ایران مواجه شده است.
در حالی که رژیم صهیونیستی در منجلاب بحرانهای داخلی فروافتاده و در جنوب لبنان نیز شکست خورده است، شاید صهیونیستها قصد دارند از طریق مسکو آخرین تلاشهای خود را برای جلوگیری از حمله موشکی ایران به فلسطین اشغالی انجام دهند؛ حملهای که میتواند بحرانهای داخلی و نظامی این رژیم را بیش از پیش عمیقتر و پیچیدهتر کند.
ارسال به دوستان
شیخ نعیم قاسم با اشاره به حملات اخیر حزب الله تشریح کرد
بیروت مقابل تلآویو
* توفان ۳ هفتهای حزبالله، جنگ روانی صهیونیستها را خنثی کرد
دبیرکل حزبالله لبنان با رژیم صهیونیستی اتمام حجت کرد اگر بار دیگر پایتخت لبنان را هدف قرار دهد، باید منتظر پاسخ مقاومت به قلب تلآویو باشد. شیخ نعیم قاسم بعد از ظهر دیروز به وقت بیروت به مناسبت شهادت محمد عفیف، مسؤول اطلاعرسانی حزبالله سخنرانی کرد و او را «شهید میدان جهاد رسانهای و مقاومت در مسیر قدس و آزادسازی» خواند.
وی همچنین گفت: «یک هفته از چهلمین روز شهادت علامه سیدهاشم صفیالدین، رئیس شورای اجرایی حزبالله لبنان گذشته است. شهید صفیالدین به منزله دست راست شهید سیدحسن نصرالله بود و همواره در میدان حاضر بود».
پیر مقاومت با اشاره به ترور اخیر شهید محمد عفیف تاکید کرد: «رژیم صهیونیستی هنگام ترور محمد عفیف به پایتخت لبنان تعدی کرد. دشمن باید منتظر باشد بعد از اینکه بیروت را هدف قرار داد، پاسخ ما به مرکز تلآویو باشد. دشمن باید بداند زمانی که بیروت در زیر حملات دشمن اسرائیلی باشد، پس پاسخ باید در مرکز تلآویو باشد». وی بر ادامه حمایت از غزه به عنوان افتخاری برای مقاومت لبنان در کنار عراق، یمن و ایران، در حالی که کل جهانیان صرفاً نظارهگر هستند تاکید ورزید.
دبیرکل حزبالله با یادآوری پایمردیهای مبارزان مقاومت، به روند فزاینده شلیک موشکها و پهپادها مقاومت و آوارگی صدها هزار اسرائیلی اشاره کرد و گفت:« مقاومت تلاش میکند مانع ثبات اشغالگر شود و تلفات به آن وارد میکند».
وی به خیانت دولتهای غربی حامی رژیم صهیونیستی اشاره کرد و گفت: «شهید سیدحسن نصرالله در حالی توسط رژیم صهیونیستی ترور شد که دبیرکل پیشین حزبالله با طرح بایدن- مکرون مبنی بر این اصل که میتوان جنگ را پایان داد، موافقت کرده بود».
شیخ نعیم قاسم همچنین نوید داد حزبالله از بحران واقعی بعد از ترور آیتالله سیدحسن نصرالله عبور کرده و جراحت خود را التیام بخشیده است. وی پیشرویهای جزئی ارتش دشمن در روستاهای جنوب را با توجه به دفاع پارتیزانی نیروهای حزبالله چندان مهم ندانست.
دبیرکل حزبالله تاکید کرد مقاومت توانایی ورود به جنگی طولانی را دارد و به همین دلیل اسرائیل نمیتواند لبنان را شکست دهد و شروط خود را تحمیل کند.
شیخ نعیم قاسم در پایان اعلام کرد: «دشمن فکر میکرد میتواند آنچه را در میدان به دست نیاورده است در توافق به دست آورد اما این امر غیرممکن است. باید بدانیم مذاکرات ما کاملا زیر سقف تجاوزات و سقف حفظ حاکمیت لبنان است. مذاکرات ما زیر آتش نیست، چرا که اسرائیل نیز زیر آتش قرار دارد. ما بر اساس ۲ مسیر میدان و مذاکرات عمل میکنیم و در انتظار مذاکرات، اقدام به تعلیق میدان نکردهایم. آنها ما را بین جنگ و پذیرفتن ذلت مخیر کردند؛ اما هیهات منا الذله».
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از وضعیت ممیزی و نظارت برشبکه نمایش خانگی گزارش میدهد
ساترا و معضل اقتدار قانونی
مهرداد احمدی: هر پدیده جدیدی که وارد کشور ما شده بلافاصله پرسیدهایم: چه باید کرد؟ سؤالی که نه فقط مدیران فرهنگی و قانونگذاران که حتی خود کنشگران مدنی هم باید آن را جدی میگرفتند ولی ظاهرا تأخیر، تقدیر ما است. ما از خیلی قبلتر میدانستیم شبکه موبایل به سرعت در جهان در حال توسعه است و دیر یا زود ما هم باید به این قافله بپیوندیم. حتی میدانستیم کیفیت تکنولوژی اینترنت همراه، خیلی سریعتر از آن است که بتوانیم مقاومت کنیم. ما هیچ نکردیم. هیچ که میگویم منظورم توسعه تکنولوژیها و زیرساختها نیست، بماند که همان هم تقریبا هیچ بود. تو گویی ناف ما را با همین تقریبا هیچها بریده باشند. تازه مگر توسعه از فرهنگ آغاز نمیشود؟ تازه داشت سرگیجه فرهنگی و جمعی ما از این عارضه جهان جدید رفع میشد که ناگهان فهمیدیم این زیرساخت عوارض دیگری دارد. ما هم که به زیرساخت فکر نکرده بودیم، طبعا درباره عوارضش هم فکر نکرده بودیم و نمیتوانستیم هم. شبکه نمایش خانگی که روزی از سیدیهای «قهوه تلخ» و «قلب یخی» شروع شده بود و فکر میکردیم با همین سیدی سروته قضیه سر میآید، به یک شبکه گسترده و پیچیده تبدیل شد که دیگر نمیشد آن را زیر فرش پنهان کرد. معمولا نخستین واکنشهای ما در برابر این دست پدیدارهای وارداتی، ساخت نهاد است.
اولین چیزی هم که به نظرمان میآید، این است که سدی بسازیم و بعد که دیدیم آن سد و مانع در برابر شبکه ثروت زوری ندارد، کار را به عدلیه و قاضی و شکایت میکشانیم. اگر گمان میکنید این رویه را نویسنده از تاریکخانه افکار بدبینش درآورده، داستان ساترا و شبکه نمایش خانگی را بخوانید. هر قدر ساترا، قانون و ممیزی اعمال کرده، شبکه نمایش خانگی با پشتوانه پولهایی که هیچوقت نمیدانیم - و لابد از این به بعد هم نخواهیم دانست - بر طول و عرضش افزوده است. این وسط هم، همه گویا ناراضیاند. از یک طرف ساترا بارها اعلام کرده برخی فیلمها و تولیدات، بدون اخذ مجوز از آن منتشرشده و در نتیجه به عنوان نهاد ناظر، انتشار آنها را خلاف قانون اعلام کرده است. همینجا این سؤال مهم پیش میآید که اگر ساترا فاقد اقتدار قانونی بوده و احکامش ضمانت اجرایی ندارد، چرا اصلا وجود دارد؟ چون بنا به اعتراف یکی از اعضای آن، فیلمها و تولیداتی وجود دارند که یا انتشارشان به این شکل مجاز نبوده یا کلا مجوزی نداشتهاند. از دیگر سو تولیدکنندگان هم معتقدند ساترا به جای نظارت، در حال مساعد کردن زمینه رقابت برای صداوسیماست. در مواردی شنیده شده صدور مجوز فلان اثر، منوط به این شده که سازنده یک کار مشابه هم برای صداوسیما تولید کند! این نارضایتی یک سمت دیگر هم دارد؛ مخاطب.
بخش مهمی از مخاطبان سریالهای تلویزیون امروز دیگر رغبتی به دیدن سریال در صداوسیما ندارند. مسالهشان به ندرت سیاسی است. بخشی از مخاطبان تلویزیون که دیگر از تماشای سریالهای جدی از صداوسیما ناامید شده و فهمیده بودند آب سریالهای ترکی هم گلآلودتر از آن است که تصور میکردند، روانه شبکه نمایش خانگی شدند اما نه در کیفیت و نه در فرم، چیز چندانی برای لذت بردن و دانستن وجود نداشت. کدام شخصیت این سریالها توانسته به حافظه جمعی ما راه یابد؟ یا کدام سریال میتواند در آینده نقل خاطرهگویی جمعی ما برای نسل بعد شود؟ در کدام شخصیت خصایل اخلاقیای یافتهایم که ماهیت نمادین پیدا کند؟ چرا در چنین بستری امکان ظهور مختار ثقفی و حیدر «شب دهم» وجود ندارد؟
سادهاندیشانه آن است که بگوییم خب! اینجا یک نهاد واسطهای است میان قرائتهای ضیق رسمی و موازین بیرونی. جایی که درون را بیرونی کند ولی اگر چنین است، پس این همه نهاد نظارتی چه میکنند؟ تازه اینها که خود اعتراف میکنند احکامشان را بیتبعاتی میتوان نادیده گرفت؟ یا یک سؤال بهتر: چرا صداوسیما توانست در دهه 70 و 80 آثار به یادماندنیای خلق کند؟ این سؤال دوم ممکن است بیربط باشد ولی در واقع همین است که اگر بدان جواب درستی داده شود گره کور مساله ممیزی و نظارت را اندکی قابلفهمتر میکند؟ با خودتان فکر کنید چرا «جوکر» اندازه «عصر جدید» دیده نمیشود؟ یا چرا مهران مدیری بهترین کارهایش را وقتی ساخت که در تلویزیون کار میکرد؟ قاعدتا موافقید که فضای نمایش خانگی گشادتر و ولنگارتر از این است که استعداد نوابغ ما در آن به خاطر سانسور در نطفه خفه شود. ظاهرا ممیزیها به این حد رسیده که دیگر حرفش را بزنیم و نشانش ندهیم. پس چرا هنوز احسان علیخانی و مهران مدیری و دیگران را با تلویزیون به خاطر داریم؟ احتمالا مساله در اینجا نباید ممیزیهایی چون حجاب و این چیزها باشد. حداقل حالا میدانیم که خیلی کمتر از هوچیگریها این دست مسائل اهمیت داشته است. جواب سؤال ما در نظارت کیفی است. در این است که کمدینی چون مهران مدیری برای بقا در صداوسیما و صحنه سینمای کشور نمیتوانست سخیفترین شوخیهای جنسی را وارد تصویر و متنش کند. احترام امثال او در این بود که کمدینهای محترمی بودند. کمدی محترم مدیون نظارت کیفی صداوسیما از یکسو و محدودیتهای اخلاقی یک رسانه فراگیر از سوی دیگر بود. انگار کمدی زرد یا سخیف که محصول سیاستهای سینمایی دهه 90 بود، فقط جایی معنا داشت که کمدیهای محترم و درستی هم در حافظه ذهنی مخاطب وجود داشته باشد. دست بر قضا این حافظه را همین صداوسیمایی پرکرده بود که اکنون ساترایش ناتوان از حتی اعمال اقتدار قانونی است. مشخص است ولنگاری کمابیش تمامعیار شبکه نمایش خانگی نتوانسته هیچ چیز بر کیفیت آن اضافه کند. ما هر اثر اندک قابلاعتنایی هم که از این نهاد جدید سراغ داریم، کاملا شبیه مدیوم صداوسیماست. اگر سمتوسوی نظارتی ساترا به شرطی که واقعا اقتدار قانونی داشته باشد، در برابر این پول هنگفت تغییر نکند، با هیچ سیلبند فرهنگی-سیاسیای نمیتوان جلوی این وضعیت را گرفت. البته این مقابله را دیگر با روشهای سابق نمیتوان انجام داد. اگر صداوسیما معتقد است راه را درست آمده، حتما به رویه خود ادامه دهد ولی اگر اندکی تردید در عملکرد خود دارد، باید این سؤال را مدام از خود بپرسد که «چه باید کرد».
اگر واقعا به این سؤال فکر کنیم دیگر دنبال جوابهای سلبی که تاکنون دادهایم نمیرویم. احتمالا عقل معاش جواب میدهد که این وضعیت ماحصل همان تابلوهای ورود «ممنوع»ی است که دست بر قضا سرکنگبینشان صفرا فزوده و چیزی را جز خود تلویزیون ممنوع نکرده است. این همان پرسشی است که تلویزیون یک کشور از جنگ برگشته و تحت تحریم را به اوج اقبال رسانده بود. پاسخ آن روزهای ما در دهه 70 و 80 از این نظر مهم بود که با حفظ هویت توانست به اقتضائات جدید هم پاسخ دهد. آیا امروز ما نیازمند بهروزرسانی جدیدتری نیستیم؟ آیا بهتر نیست پیش از آنکه وضعیت چنان پیچیدهتر شود که راهی جز تسلیم نداشته باشیم، همین امروز فکر فردا کنیم. گمانم عمل انقلابی امروز جز تخیل درباره پاسخهای فرهنگی به روز نیست. همین تخیلها بود که دست صداوسیما را چنان پر کرد که تا مدتها کسی فکر رقابت با آن را هم نمیکرد. همین شبکه نمایش خانگی بدون چهرههای همان تلویزیون در ساخت برنامه تهی و فقیر است. جواب یک چیز است: بسط نظارت کیفی بر فرم و محتوا. باید بپذیریم ما نیازمند مرجع نظارت کیفی هستیم. چطور ممکن است برای رعایت موازین بهداشتی در محصولات نهادهای تخصصی وجود داشته باشد اما درباره فرهنگ نه؟ بهداشت فرهنگی را با باید و نباید اخلاقی نمیتوان سر و سامان داد یا دست کم به تنهایی با این دست خطکشیها نمیتوان. بهداشت فرهنگی در وهله اول نظارت کیفی است، همین است که اگر به دقت و توسط اهالی متخصص انجام شود، به تحفظات اخلاقی هم میانجامد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|