|
هوش مصنوعی در تولید آثار هنری فرصتها و چالشهای موجود
خلاقیت یا تکنولوژی؟
علیاکبر جلیلزاده: از دیرباز تاکنون اندیشمندان همواره از آینده انسان حرف میزدند ولی فیلسوفها ۲ سال پیش در روز جهانی فلسفه تعبیر دیگری به اسم «انسان آینده» را به کار بردند. یعنی در تحولات امروز، ما دیگر فقط درباره آینده انسان حرف نمیزنیم، بلکه درباره امکان ظهور انسانی جدید حرف میزنیم. طبعا این انسان جدید، جهان جدید و جهان جدید اقتضائات جدید خود را خواهد داشت. تا جایی که ممکن است این جهانی را که ما هم اکنون در آن زندگی میکنیم، به خاطرهای بدل کند. حالا این چشمانداز هم میتواند خیلی دلانگیز و هم میتواند خیلی هولناک باشد. البته مواجهه نسل جدید با این اتفاق با رویکرد متفاوتتری از نسل قدیم رقم میخورد. از سویی به قول مارتین هایدگر آنجا که خطر هست، ناجی هم حضور دارد، پس میتوان در جهان هولناک آینده به بودن و داشتن ناجی فکر کرد. به هر شکل این نکته نیز غیرقابل انکار است که پذیرش هوش مصنوعی یک ضرورت تاریخی است.
زمانی که اینترنت ایجاد شد، امکانات عادلانهتری در نشر اطلاعات و دادهها ایجاد شد و انحصارگرایی صرف در این حوزه را از بین برد. مساله هوش مصنوعی نیز شاید همین امکان را برای بشر ایجاد کند. مانند وقتی که سینما از بخش آنالوگ وارد بخش دیجیتال شد و ابزارهای جدید تولید فیلم عمومیتر شد، بنابراین مساله انحصارگرایی و ضد انحصارگرایی بودن تکنولوژی یک فرصت قابل تامل و بررسی است.
با توجه به آنچه بیان شد میتوان گفت این روزها هوش مصنوعی تاثیرات شگرفی را در حوزه هنر به وجود آورده است و به نوعی شاهد قدمهای نو و ابتدایی این تکنولوژی در عرصه هنر هستیم، مانند یک نمایشگاه نقاشی طی چند ماه گذشته که همه آثار توسط هوش مصنوعی خلق شده بود یا حضور یک فیلم کوتاه با موضوع فلسطین در جشنواره فیلم کوتاه که با هوش مصنوعی تولید شده بود. این روزها شاهد تولیدات متعدد در حوزه هنر با استفاده از هوش مصنوعی هستیم؛ تولیداتی که مشخص نیست میتوانیم آنها را در زمره خلاقیتهای هنری بنامیم یا یک فناوری جدید اما هرچه بنامیم، این را میدانیم که هنوز مشخص نیست این امر جدید میتواند ایجاد فرصت کند یا چالشآفرین است. اساسا هوش مصنوعی به سرعت در حال تغییر شیوههای خلق هنر و تولید آثار هنری است. با گسترش ابزارها و نرمافزارهایی مانند DALL-E، Midjourney و Stable Diffusion، هنر و طراحی وارد فاز جدیدی شده که در آن ماشینها نقش مهمی در تولید تصاویر و حتی محتوای خلاقانه ایفا میکنند. یکی از عرصههایی که بویژه تحت تأثیر این فناوری قرار گرفته، طراحی کتابهای هنری است. این گزارش با نگاهی به نحوه بهرهگیری از هوش مصنوعی در تولید کتابهای هنری، فرصتها و چالشهای موجود را بررسی کرده و دیدگاههای برخی هنرمندان و متخصصان این حوزه را جویا شده است.
* هوش مصنوعی در خدمت طراحی و خلق آثار هنری
ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی قادر به تولید تصاویری با جزئیات پیچیده و خلاقانه هستند که در گذشته خلقشان به دقت و زمان زیادی نیاز داشت. این ابزارها با الگوریتمهای پیچیده و استفاده از میلیونها داده تصویری، میتوانند سبکهای متنوعی را تقلید و حتی آثار کاملا جدید و منحصر به فردی خلق کنند. برای مثال Midjourney، یکی از نرمافزارهای محبوب در این حوزه، به طراحان و تصویرسازان امکان میدهد تنها با وارد کردن چند کلمه کلیدی، تصاویری دقیق و خلاقانه تولید کنند.
در دنیای کتابهای هنری، استفاده از هوش مصنوعی به طراحان کمک کرده ایدههای پیچیده را سریعتر به تصویر بکشند و فرآیند تولید کتابهای هنری را کوتاهتر کنند. با کمک این فناوری، طراحان میتوانند چند طرح آزمایشی ایجاد کرده و در مدت کوتاهی به تصویری ایدهآل برسند. برخی ناشران نیز این ابزارها را به عنوان راهی برای کاهش هزینههای تولید و ایجاد آثار با کیفیت بالا در نظر میگیرند. به این ترتیب، هوش مصنوعی به هنرمندان کمک میکند هم در زمان و هم در هزینه صرفهجویی کنند.
* فرصتهای جدید: خلاقیت در سایه فناوری
بسیاری از هنرمندان و ناشران، هوش مصنوعی را ابزاری مفید برای افزایش خلاقیت و کاهش زمان تولید میبینند. نازنین افشار، یک تصویرساز که از هوش مصنوعی هم برای خلق طرحهای جلد کتاب استفاده میکند، میگوید: «این فناوری به من این امکان را داده به سرعت طرحهای متنوعی را امتحان کنم و به نتیجه دلخواهم برسم». وی ادامه میدهد: «یکی از بهترین ویژگیهای هوش مصنوعی این است که من را در مسیرهای جدیدی از خلاقیت قرار میدهد که بدون آن ممکن بود زمان زیادی ببرد».
همچنین این فناوری به هنرمندان تازهکار یا افرادی که تجربه کمتری در طراحی دارند، امکان میدهد با استفاده از این ابزارها، کیفیت آثار خود را افزایش دهند. برای مثال دانشجویان رشته هنر که شاید هنوز مهارتهای فنی کاملی نداشته باشند، میتوانند با کمک هوش مصنوعی به خلق آثار حرفهای و قابل قبول بپردازند و در نتیجه تواناییهای خلاقانه خود را سریعتر توسعه دهند.
* چالشهای هنرمندان: از خلاقیت انسانی تا مالکیت اثر
در مقابل بسیاری از هنرمندان و متخصصان هنر نسبت به تاثیرات بلندمدت هوش مصنوعی بر خلاقیت انسانی ابراز نگرانی میکنند. برخی بر این باورند اتکای بیش از حد به هوش مصنوعی ممکن است باعث کاهش ارزش خلاقیت فردی شود. کامبیز بهرامی، محقق در زمینه هوش مصنوعی اشاره میکند: «یکی از مسائل مهم این است که آیا اثری که توسط یک الگوریتم تولید میشود، میتواند به عنوان هنر حقیقی پذیرفته شود؟ و آیا خلاقیت انسانی در مقابل الگوریتمها به حاشیه رانده میشود؟»
موضوع مالکیت نیز یکی از چالشهای اساسی در این حوزه است. زمانی که یک تصویر یا اثر هنری با کمک هوش مصنوعی خلق میشود، سوال این است که آیا حقوق آن اثر به هنرمند تعلق دارد یا به خالق نرمافزار؟ قوانین کپیرایت هنوز در این زمینه شفاف نیست و این عدم وضوح قانونی میتواند در آینده به منازعات حقوقی جدی منجر شود.
* کتابهای هنری تولیدشده با هوش مصنوعی: تجربهای نوین برای مخاطبان
یکی از نمونههای اخیر کتابهای هنری که با کمک هوش مصنوعی تولید شده، کتاب «شهر بیپایان» است. این کتاب با تصاویری از شهرهای خیالی و با جزئیاتی خیرهکننده تولید شده که به گفته طراح آن، بدون استفاده از هوش مصنوعی امکانپذیر نبود. هوش مصنوعی به تیم طراحی این کتاب کمک کرده سریعتر و با انعطاف بیشتری ایدههای خلاقانه را پیادهسازی کنند. این کتاب با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده و نشاندهنده تمایل خوانندگان به تجربههای جدید و نوآورانه در هنر است.
* تلفیق خلاقیت انسانی و هوش مصنوعی
در نهایت اگرچه هوش مصنوعی فرصتهای بینظیری برای صنعت نشر و هنر فراهم کرده اما نمیتوان از اهمیت خلاقیت انسانی در تولید آثار هنری غافل شد. هوش مصنوعی بیشتر به عنوان دستیار عمل میکند و میتواند به هنرمندان کمک کند خلاقیتهای خود را سریعتر و با کیفیت بیشتری ارائه دهند اما هنوز به عنوان جایگزین کامل خلاقیت انسانی شناخته نمیشود. این فناوری به صنعت هنر کمک کرده در راستای رشد و تغییر پیش برود اما همچنان ارزش هنر انسانی را نمیتوان نادیده گرفت. با رشد هوش مصنوعی، به نظر میرسد آیندهای نوین در انتظار هنر و ادبیات است؛ آیندهای که در آن فناوری و خلاقیت انسانی در کنار هم نقشآفرینی میکنند اما چالشها و سوالاتی نیز در این مسیر به وجود خواهد آمد که باید با دقت و تامل بیشتری به آنها پرداخت.
ارسال به دوستان
اصابت موشکهای حزبالله لبنان به پایگاه تسرفین و فرودگاه بنگورین
ضربه روز چهلم
صهیونیستها در این خیال باطل بودند که به شهادت رساندن رهبر بزرگ حزبالله آنها را به هدف خود یعنی تضعیف ساختار مقاومت اسلامی لبنان میرساند و خطر مقاومت را برای همیشه از بین میبرد اما با سپری شدن یک ماه سیاه، آنها از ورود به جنگ تمامعیار در جبهه شمالی کاملا پشیمان به نظر میرسند.
آنچه نتانیاهو و کابینه جنایتکارش از آن غافل بودند زنده بودن روح اسطورهای به نام سیدحسن نصرالله در جامعه لبنان و ملتهای محور مقاومت است. اینگونه بود که حزبالله حیات دوباره خود را نه تنها با ایستادگی در مقابل ماشین جنگی پرمدعای پنجمین ارتش جهان پشت مرزهای جنوبی و وارد کردن تلفات تاریخی به آن به منصه ظهور گذاشت، بلکه دامنه ضربات کاری خود را به عمق راهبردی رژیم گسترش داد.
آنچه در این روزها مصادف با چهلم شهادت سید مقاومت شاهد هستیم، امضای تایید رزمندگان حزبالله بر دکترین 2 دههای نصرالله است: «اسرائیل از لانه عنکبوت سستتر است».
چند لشکر رژیم یک ماه پس از ادعای اشغال نواری به عرض 30 کیلومتر در جنوب لبنان، با دادن تلفات و خسارات باورنکردنی هنوز پشت مرز زمینگیرند، حساسترین مراکز و پایگاههای رژیم به طور مرتب و بسادگی هدف موشکها و پهپادهای حزبالله قرار میگیرد و اقتصاد فلسطین اشغالی کاملا فلج شده و جامعه مهاجران صهیونیست در وضعیت برزخی گیر افتادهاند. علاوه بر این با هدفگیری دقیق بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر جنایتکار رژیم در اقامتگاهش در قیصریه، حزبالله به دنیا ثابت کرد گردانندگان رژیم اسرائیل حتی توان حفاظت از خودشان را هم ندارند چه رسد به منافع غرب و صهیونیسم بینالملل در خاورمیانه.
دیروز در چهلمین روز شهادت سیدحسن نصرالله نیروهای مقاومت لبنان با شلیک دستکم 10 موشک به فرودگاه بنگورین در حومه تلآویو، رژیم صهیونیستی را در شوک سنگینی فرو برد. هدف اصلی این عملیات که به دلیل نزدیکی به فرودگاه تلآویو تصاویر بسیاری از آن در لحظات ابتدایی عملیات منتشر شد، پایگاه تسرفین در نزدیکی فرودگاه تلآویو بود. این پایگاه نظامی دارای دانشکدههای نظامی متعددی نیز هست.
طبق گزارش رسانههای عبری در لحظات ابتدایی پس از عملیات موشکی غافلگیرکننده حزبالله لبنان، 20 صهیونیست زخمی شده و تصاویری نیز از آسیب شدید به این پایگاه و انفجارهای مهیب بر اثر اصابت موشکها مخابره شد.
حملات حزبالله لبنان در شرایطی است که سهشنبهشب بنیامین نتانیاهو در اقدامی غیرمنتظره یوآوو گالانت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی را از سمت خود برکنار کرد و موجی از اعتراضات خیابانی و شورش شهرهای اشغالی و تلآویو را در بر گرفت. همزمان با اقدام جنجالی نتانیاهو، حزبالله لبنان در چهلمین روز شهادت سیدحسن نصرالله عملیاتی ویژه ترتیب داد و شهرکنشینان صهیونیست را دچار ترس و وحشت کرد.
هدف قرار دادن فرودگاه اصلی سرزمینهای اشغالی فردای انتخابات ایالات متحده آمریکا و در شرایطی که بسیاری از پروازهای این فرودگاه به دلیل عملیات انتقام احتمالی قوای مسلح جمهوری اسلامی ایران تا پایان سال جاری میلادی تعلیق شده بود، ضربهای حساب شده به مقامات سیاسی رژیم صهیونیستی بود.
این اقدام نشان داد حزبالله لبنان همچنان از بسیاری از تواناییهای موشکی و پهپادی خود استفاده نکرده است و رژیم اشغالگر باید خود را برای جنگی غیرقابل پیشبینی، فرسایشی و طولانیمدت آماده کند؛ جنگی که با وجود برتری نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی صهیونیستها اما همچنان منجر به پیروزی استراتژیک آنها در میدان نبرد نشده است و نابودی نیروهای مقاومت همچنان در لیست آرزوهای محال مقامات صهیونیستی خواهد ماند.
مقامات صهیونیست همچنان با این واقعیت روبهرو هستند که برای آتشبس موقت در این کابوس جنگ بیپایان باید با رهبران مقاومت فلسطین و لبنان مذاکره کنند و راه دیگری برای تامین امنیت موقت آنها وجود ندارد. نکته جالب دیگر عملیات موشکی روز چهارشنبه حزبالله لبنان اعلام خبر سخنرانی دبیرکل حزبالله لبنان، شیخ نعیم قاسم به مناسبت چهلمین روز شهادت سیدحسن نصرالله بود.
این اقدام را میتوان پیوست سیاسی- رسانهای دبیرکل حزبالله برای عملیاتهای مهم چند روز گذشته مقاومت در میدان دانست؛ اقدامی که تا پیش از این دبیرکل فقید حزبالله لبنان، شهید سیدحسن نصرالله وظیفه آن را بر عهده داشت و اکنون پس از ایشان شیخ نعیم قاسم این مسؤولیت را بر عهده گرفته است؛ مسؤولیتی که با توجه به سابقه طولانی و کارنامه بینظیر ایشان به نحو احسن انجام میشود؛ همانگونه که در 40 روز گذشته، بدون حتی یک روز توقف، عملیاتهای موشکی، پهپادی و زمینی نیروهای حزبالله لبنان علیه رژیم صهیونیستی و شهرکهای مستعمرهنشین مقاومت لبنان ادامه داشت و معادلات جدیدی را علیه اشغالگری صهیونیستها ترسیم کرد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
پیروزی ترامپ و 2 استدلال غلط
مصطفی نصری: نتایج انتخابات دیروز ریاستجمهوری آمریکا و بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید پس از ۴ سال، بار دیگر بحثهای زیادی را درباره سیاستهای ایالات متحده در قبال ایران و منطقه غرب آسیا برانگیخته است. بسیاری در ایران به اشتباه به این نتیجه رسیدهاند که تغییر رئیسجمهور در آمریکا میتواند به تغییر سیاستهای آن کشور در قبال ایران و منطقه منجر شود اما آیا واقعاً شاهد تغییری خواهیم بود؟
* پرونده هیچکدام از ۲ حزب آمریکا سفید نیست
یکی از تصورات رایج که در میان برخی جناحهای سیاسی ایران وجود دارد این است که دموکراتها جناحی هستند که میتوان با آنها وارد مذاکره شد. این گروه اینگونه متصورند که روابط ایران و آمریکا در دوره ترامپ تحت تأثیر سیاستهای فردی او قرار گرفته و ربطی به سیاستهای کلی آمریکا ندارد. با این حال، نتایج تنشهای منطقهای اثبات میکند این دیدگاه واقعیتهای سیاست خارجی آمریکا را نادیده میگیرد. سیاستهای ایالات متحده در قبال ایران و غرب آسیا تحت تأثیر رئیسجمهور و جناح حاکم قرار ندارد. چه دموکراتها در قدرت باشند، چه جمهوریخواهان، سیاستهای کلی آمریکا در این منطقه به طور اساسی تغییر نمیکند. در دورههای گذشته نیز این سیاستها به وضوح دیده شده است. در زمان ریاستجمهوری اوباما که بسیاری در ایران تصور میکردند تغییرات قابل توجهی در سیاستهای آمریکا ایجاد شده، حمایتهای بیپایان این کشور از اسرائیل همچنان ادامه داشت. در جنگهای 2008 و 2014 غزه که در دوران ریاستجمهوری اوباما و نخستوزیری نتانیاهو رخ داد، ایالات متحده با حمایت خود از اسرائیل زمینه کشتار 2500 انسان را فراهم کرد. بایدن با فاجعهای که از سال گذشته توسط او و نتانیاهو رقم خورده، این رقم را 20 برابر کرده و بیش از 50 هزار نفر در غزه و جنوب لبنان به شهادت رسیدهاند. همزمان با این جنگها دامنه تحریمهای ضد ایرانی نیز با بهانهجوییهای مختلف افزایش پیدا کرده است که جدیدترین آن تحریم شرکتهای هواپیمایی ایران توسط اتحادیه اروپایی بود. از این منظر، ادعای برخی که تصور میکنند با روی کار آمدن دموکراتها وضعیت ایران بهبود مییابد، غلط است. سیاستهای آمریکا در قبال ایران و منطقه بیشتر به روابط استراتژیک این کشور با اسرائیل وابسته است تا به تغییر رئیسجمهور.
* «زوال» با «حرکت به سمت زوال» تفاوت دارد
بسیاری از تحلیلگران و منتقدان در داخل ایران به اشتباه این دیدگاه را ترویج میکنند که ایران به غلط قدرت آمریکا را افول یافته توصیف کرده و باید از این رویکرد دست بکشد، چرا که از نظر آنها قدرت آمریکا افول نکرده و ایران باید با واقعیتهای جهانی کنار بیاید. چنین دیدگاهی بویژه در روزهای گذشته که احتمال بازگشت ترامپ به کاخ سفید زیاد شد و درباره ورود دموکراتها به کاخ سفید ناامیدیهایی ایجاد شد، بیشتر از قبل ترویج یافت. حال آنکه این تحلیلها حداقل به 2 دلیل قابل رد است.
اولا این ادعا که ایران قدرت آمریکا را نابودشده تصور میکند، برداشتی کاملا تحریف شده از مواضع رسمی تهران است. ایران هیچگاه ادعا نکرده قدرت آمریکا نابود شده است. آنچه ایران به آن اعتقاد دارد و توسط رهبر انقلاب نیز مورد اشاره قرار گرفته، این است که آمریکا با اقدامات خود به سمت زوال حرکت کرده و رو به افول است. ایشان در دیداری که 8 آذر 1402 با بسیجیان داشتند، به صراحت فرمودند: «آمریکا رو به افول است. این وضعیتی که آمریکاییها دچارش شدهاند، عامل بلندمدت دارد؛ اینها در طول تاریخ وضعیتی را به وجود آوردند که نتیجهاش همین است و به این آسانیها علاجشدنی نیست. این سنت الهی است، اینها محکومند به اینکه ساقط شوند، محکومند به اینکه افول کنند، زایل شوند از صحنه قدرت جهانی». چنین عباراتی به هیچوجه به معنای نادیده گرفتن قدرت فعلی آمریکا نیست اما مسیر رو به افول این کشور را توصیف میکند؛ مسیری که چهرههایی دارای زوال عقل و فساد اخلاقی همچون بایدن و ترامپ در ساحت سیاسی نماد آن هستند. حداقلیترین اثری که حضور این چهرهها در راس حاکمیت آمریکا دارد، تخریب وجهه سیاسی آمریکا در افکار عمومی جهان و کاهش قدرت نرم آمریکاست که بخشی از سیر نزول محسوب میشود و قابل انکار نیست.
* در مقابل دشمن قوی باید قویتر شد، نه تسلیم
دومین استدلالی که به وضوح در نقد این نگاه مطرح میشود، این است که چون آمریکا قدرت زیادی دارد، باید در مقابل خواستههای زیادهخواهانه آن کوتاه آمد. این نوع نگرش، نهتنها غلط، بلکه خطرناک است و نشاندهنده ناتوانی در درک سیاستهای جهانی و منافع ملی است.
در دنیای روابط بینالملل، هرچه کشوری قدرتمندتر باشد، تلاش بیشتری میکند تا منافع خود را تأمین کرده و رقبای خود را بویژه در زمینههای اقتصادی، نظامی و سیاسی تضعیف کند. این طبیعی است که آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی مهاجم، تمام توان خود را برای مقابله با رقبای خود بویژه ایران که سیاستهای مستقلی دارد، به کار گیرد. بنابراین هیچگاه نمیتوان انتظار داشت یک کشور قدرتمند مانند آمریکا با ایران وارد سازش یا رویکرد دوستانه شود. در عوض، آمریکا همیشه سعی میکند از هر راه ممکن ایران را تحت فشار قرار دهد تا به اهداف خود دست یابد. در مواجهه با چنین تهدیدی، ایران باید استراتژیهای بازدارندگی خود را تقویت کند و توانمندیهای نظامی و اقتصادی خود را افزایش دهد. در برابر دشمنی که اثبات کرده از هر راه ممکن برای ضربه زدن به ایران استفاده میکند، هیچ راهی جز تقویت توانمندیها و آمادهسازی برای مقابله وجود ندارد. این رویکرد به ایران این امکان را میدهد که از طریق قدرت دفاعی و دیپلماتیک خود در برابر هر تهدید خارجی مقاومت کند و به پیشبرد منافع ملی خود ادامه دهد.
ارسال به دوستان
دونالد ترامپ با شکست کاملا هریس، پس از 4 سال بار دیگر به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد
دوباره کلهپوک
گروه بینالملل: دونالد ترامپ با پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا، تبدیل به دومین فرد در تاریخ این کشور شد که در ۲ دوره غیرمتوالی، به کاخ سفید راه پیدا میکند. تاجر 78 ساله نیویورکی همچنین تبدیل به تنها سیاستمدار آمریکایی شد که ۲ بار از رسیدن زنان به ریاستجمهوری جلوگیری کرده است. با توجه به اینکه ترامپ نمیتواند یک دوره دیگر در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند، شاهد سومین دولت تک دورهای در واشنگتن خواهیم بود که خود یکی از شاخصههای بیثباتیهای سیاسی در آمریکاست.
او در شصتمین انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده که شامگاه سهشنبه به پایان رسید، دستکم 277 رای مجمع گزینشگران را در مقابل تنها 224 رای رقیبش کاملا هریس، معاون رئیسجمهور کسب کرد تا دولت بایدن را به نخستین دولت تکدورهای دموکراتها پس از 44 سال - پس از دولت جیمی کارتر - تبدیل کند. وی همچنین با عنوان قبلی چهلوپنجمین رئیسجمهور ایالات متحده به چهلوهفتمین رئیسجمهور این کشور نیز تبدیل شد. همانطور که پیشبینی میشد، ترامپ دیروز پیش از اعلام رسمی نتایج انتخابات ریاستجمهوری اعلان پیروزی کرد. این در حالی است که او تنها چند ساعت جلوتر مدعی بروز تقلب در روند رایگیری در بعضی ایالتها شده بود! در مقابل هریس و ستاد انتخاباتی دموکراتها، در سراسر روز چهارشنبه میدان را به کلی خالی کرده و از هر گونه اظهار نظر درباره نتایج انتخابات پرهیز کردند. ترامپ اما ساعت ۲ بامداد چهارشنبه به وقت ساحل شرقی ایالات متحده، به همراه خانوادهاش در شهر وست پالم بیچ ایالت فلوریدا برای صدها نفر از هوادارانش سخنرانی کرد و با اشاره به سوءقصد علیه خود گفت: «خدا جان مرا نجات داد تا به کشورم خدمت کنم!» او از دوران طلایی آمریکا دم زد و با کنایه به سوءمدیریت دوران 4 ساله بایدن ادامه داد: «ما مسیر کشور را تغییر خواهیم داد و ویژه بودن را به آمریکا بازمیگردانیم. باید دوباره مرزها را بست تا مهاجران به صورت قانونی به آمریکا وارد شوند». سیاستمدار جمهوریخواه پیروزی خود را بینظیر عنوان کرد و مدعی شد شرایط کشور را به سرعت تغییر خواهد داد. وی روز پنجم نوامبر را به عنوان روزی که مردم آمریکا دوباره زمام امور را به دست گرفتند معرفی کرد. وی برای آنکه انتقام خود از بایدن - رقیب دموکراتش که معتقد بود در سال 2020 با تقلب به ریاستجمهوری رسیده - را کامل کند، از مسلمانان، اعراب، کارگران، سیاهپوستان و اسپانیولیزبانهای آمریکا که به او رای دادند تشکر کرد و گفت: «در 4 سال نخست ریاستجمهوری من هیچ جنگی نداشتیم و تنها داعش را شکست دادیم. در این دوره نیز جنگی نخواهیم داشت». ترامپ سپس به پیروزی همهجانبه و کمسابقه حزب جمهوریخواه در انتخابات موازی کنگره و فرمانداریها پرداخت. او پیروزی توأمان همحزبیهایش در کسب اکثریت کرسیهای مجلس سنا را باورنکردنی خواند. سپس با تمجید از مایک جانسون، رئیس جمهوریخواه خانه نمایندگان، پیشبینی کرد آنها اکثریت را در دیگر رکن کنگره نیز حفظ کنند.
* آمار انتخابات باورنکردنی
تا عصر دیروز بر اساس شمارش 87 درصد آرای انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا، 71.3 میلیون نفر (51 درصد آرا) به ترامپ و 66.5 میلیون نفر (47.5 درصد) به هریس رای داده بودند. این به معنی مشارکت بیش از 137 میلیون نفری در انتخابات بود.
برتری ترامپ بر هریس با دستکم 277 رای از کل 538 رای مجمع گزینشی (الکترال کالج) به دست آمد. این پیروزی به لطف یک پدیده کمنظیر جامعهشناسی حاصل شد که در آن همه ایالتهای مرکزی آمریکا به طور پیوسته سرخ شدند - به نامزد جمهوریخواه رای دادند - و تقریبا تمام ایالتهای ساحلی آبی شدند - به نامزد دموکراتها رای دادند - تا شکاف میان بدنه اصلی ایالات متحده و حاشیههایش آشکار شود. از سویی آخرین شمارش آرای انتخابات روز سهشنبه برای همه 435 کرسی خانه نمایندگان نشان میدهد جمهوریخواهان ۲۰۰ و دموکراتها ۱۸۱ کرسی را تصاحب کردهاند. اکثریت مجلس پاییندستی کنگره با حزبی است که ۲۱۸ کرسی یا بیشتر را به دست آورد. جمهوریخواهان همچنین با ۵۱ کرسی، اکثریت سنا (مجلس بالادستی کنگره) را پس از ۲ دوره به دست آوردند در حالی که با شمارش آرای ایالات مونتانا، ویسکانسین، میشیگان، پنسیلوانیا و نوادا ممکن است کرسیهای بیشتری نیز به دست آورند.
* پیروزی نمایندگان زن مسلمان کنگره
ایلهان عمر و رشیده طلیب، نامزدهای حزب دموکرات و نخستین نمایندگان مسلمان زن کنگره، با پیروزی در انتخابات روز سهشنبه توانستند کرسی خود را حفظ کنند. خانم طلیب که عنوان نخستین نماینده زن فلسطینیتبار کنگره را نیز یدک میکشد برای چهارمین دوره به عنوان نماینده ایالت میشیگان در خانه نمایندگان انتخاب شد. پیروزی این زن فلسطینیتبار به دلیل حمایت جامعه بزرگ رایدهندگان عرب ساکن شهر دیربورن میشیگان است. ایلهان عمر نیز که عضو یک خانواده سومالیاییتبار پناهنده به آمریکا و نخستین زن محجبه دستگاه قانونگذاری این کشور شناخته میشود، توانست کرسی خود در خانه نمایندگان از ایالت مینهسوتا را برای سومین دور حفظ کند.
هر دو آنها منتقدان صریح حمایتهای نظامی آمریکا از رژیم صهیونیستی در جنگ غزه هستند و در مقابل رقبای جمهوریخواه مورد حمایت لابی اسرائیلی آیپک پیروز شدند.
طلیب و عمر هر ۲ از اعضای یک بلوک غیررسمی قانونگذاران ترقیخواه دموکرات مشهور به جوخه هستند که الکساندریا اوکازیوکورتز، عضو مشهور دیگر آن است.
* ورود نخستین ایرانیتبار به کنگره
اولین سیاستمدار کاملا ایرانیتبار به کنگره آمریکا راه یافت. یاسمن انصاری، نامزد حزب دموکرات در انتخابات سهشنبه گذشته با کسب اکثریت آرا از آریزونا عضو خانه نمایندگان، مجلس پاییندستی کنگره شد. وی 73.3 درصد آرای حوزه سوم این ایالت را که دموکراتها در آن دست بالاتر را دارند به خود اختصاص داد. خانم انصاری با 32 سال جوانترین نماینده زن کنگره نیز محسوب میشود. وی که فارغالتحصیل دانشگاه استنفورد سانفرانسیسکو است سابقه کار در سازمان ملل متحد را نیز داراست. پدر و مادر انصاری هر دو مهاجران ایرانی بوده و در جوانی به آمریکا مهاجرت کردند. پیش از او، استفانی بیس در سال 2021 وارد کنگره آمریکا شده بود که مادرش آمریکایی و پدرش دورگه ایرانی - پاکستانی بود. از دلایل اصلی ورود انصاری به کنگره میتوان به رابطه نزدیک با هیاترئیسه حزب دموکرات در ایالتی دموکراتخیز، فعالیت در حوزه محیط زیست و البته رابطه خوب با لابی اسرائیلی آیپک اشاره کرد، چرا که او مورد حمایت فراکسیون DMFI (اکثریت دموکرات برای اسرائیل) بوده که سیاستهای حمایتی از رژیم صهیونیستی در حزب دموکرات را تبلیغ میکند.
* شکست دموکراتها و پدیده غزه
کارشناسان بر این باورند روگردانی اکثر رایدهندگان آمریکایی از دولت لیبرال که بایدن، هریس و اوباما نماد آن بودند، از ماهها پیش آغاز شده بود. بخش مهمی از این نارضایتیها را میتوان به پدیده کاملا جدید «غزه» در جامعه آمریکا مرتبط دانست؛ پدیدهای که طی یک سال اخیر بر اثر پوشش رسانهای لحظه به لحظه جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین توأم با بیعملی ظاهری و حمایت باطنی دولت بایدن از اسرائیل در ذهن بسیاری از آمریکاییها بویژه نسل جدید شکل گرفت و باعث خشم و بدبینی آنها نسبت به شعارهای تبلیغاتی دموکراتها شد.
* هشدار پلیس درباره تظاهرات خشونتآمیز
پلیس فدرال ایالات متحده از نخستین ساعات روز چهارشنبه درباره احتمال تظاهرات علیه نتایج انتخابات و همچنین تظاهرات ضداسرائیلی در این کشور هشدار داد.
***
نگرانی آشکار ناتو و اتحادیه اروپایی
رهبران 4 کشور اروپایی پیشرو سازمان ناتو در پیامهای تبریک خود به ترامپ، رویکردهایی متفاوت اتخاذ کردند، با این حال دبیرکل جدید این سازمان نظامی نتوانست نگرانی خود را از روی کار آمدن رئیسجمهوری در کاخ سفید که صریحا به دنبال قطع حمایت از پیمان آتلانتیک شمالی است پنهان کند. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه و جورجا ملونی، نخستوزیر ایتالیا گرمترین پیامها را برای نامزد جمهوریخواه پیروز در انتخابات آمریکا فرستادند و کییر استارمر، نخستوزیر انگلیس و اولاف شولتس همتای آلمانیاش، تلاش کردند اختلافات عمیقشان با ترامپ در پیامهای تبریکشان منعکس نشود. با این حال مارک روته هلندی، دبیرکل جدید ناتو در پیام تبریک خود در صفحه ایکس به ترامپ یادآوری کرد: «دوسوم متحدان اکنون حداقل ۲ درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع میکنند. ما باید به این تلاشها برای حفظ صلح و رفاه در سراسر آمریکای شمالی و اروپا ادامه دهیم... . متحدان ناتو به ایالات متحده کمک کردند تا منافع خود را ارتقا بخشد و امنیت ملی خود را تضمین کند... ولی این ائتلاف با تعداد فزایندهای از چالشهای جهانی مواجه است». اورسولا فوندرلاین، رئیس آلمانی کمیسیون اروپا نیز در پیامی خواستار همکاری اضطراری بروکسل و واشنگتن بر اساس «دستورکار مستحکم فرااقیانوسی» شد. رادوسلاو سیکورسکی، نخستوزیر لهستان هم گفت: «به طور مداوم با مقامهای ارشد ستاد دونالد ترامپ در تماس هستم. اروپا باید فورا مسؤولیت بیشتری در زمینه امنیت خود برعهده بگیرد». در مقابل ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان، عضو ناراضی اتحادیه اروپایی، از پیروزی ترامپ تحت عنوان بزرگترین بازگشت در تاریخ سیاست آمریکا استقبال کرد.
***
واکنش سرد روسیه و چین به انتخاب ترامپ
کرملین واکنشی بسیار سردتر از آنچه پیشبینی میشد به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نشان داد. دیمیتری پسکوف، سخنگوی ریاستجمهوری فدراسیون روسیه دیروز اعلام کرد بهرغم به قدرت بازگشتن ترامپ، آمریکا همچنان کشوری غیردوست است و بهطور مستقیم و غیرمستقیم در جنگ علیه روسیه دخالت دارد. وی با رد حدس و گمان درباره سیاست آینده ترامپ در کاخ سفید اعتراف کرد رابطه واشنگتن با مسکو از این بدتر نمیتواند باشد و تاکید کرد: «پوتین بارها بر آمادگی خود برای گفتوگو تاکید کرده اما واشنگتن اکنون ساز مخالف میزند». مهمترین بخش صحبتهای سخنگوی کرملین اما در واکنش به ادعای ترامپ مبنی بر توانایی وی برای پایان دادن به جنگ اوکراین بود. پسکوف گفت: «بحران اوکراین را نمیتوان یکشبه پایان داد ولی آمریکا که تاکنون به آتش جنگ اوکراین میافزود، میتواند به پایان آن کمک کند». از طرف دیگر، بیانیه وزارت خارجه روسیه تبدیل به یک اعلامیه ضدآمریکایی شد. در این بیانیه نهتنها اعلام شده مسکو درباره پیروزی ترامپ دچار هیچ توهمی نیست، بلکه حتی پیشاپیش خطمشی دولت آینده آمریکا، «ضدروسی» خوانده شده است. وزارت خارجه روسیه، روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید را نمایانگر نارضایتی آمریکاییها از نتایج عملکرد دولت بایدن و برنامه انتخاباتی حزب دموکرات عنوان و پیشبینی کرده است بازگشت ترامپ موجب افزایش تنشهای داخلی در ایالات متحده شود!
واکنش چینیها به پیروزی ترامپ از این هم سردتر بود. مائو نینگ، سخنگوی وزارت خارجه چین دیروز تلویحا نتیجه انتخابات آمریکا بر روابط ۲ کشور را بیتاثیر خواند. وی همچنین با اشاره به رزمایش دریایی اخیر فیلیپین، آمریکا و سایر کشورها، حاکمیت پکن را بر جزایر دریای جنوبی چین و مناطق مجاور آن یادآوری و دفاع کشورش از منافع خود را گوشزد کرد.
ارسال به دوستان
دیدگاه
سیاست خارجی ترامپ؛ تغییر یا تداوم؟
با پایان شمارش آرا و مشخص شدن نتایج انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ حائز اکثریت آرای الکترال و پیروز انتخابات شد. مسالهای که مطرح است اینکه سیاست خارجی ترامپ در 4 سال پیش رو (اگرچه ۲ ماه طول میکشد تا آمریکا آماده جابهجایی قدرت شود) چگونه پیش خواهد رفت. ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتی خود به صراحت اعلام کرد معتقد است سیاست خارجی این کشور به تغییرات اساسی نیاز دارد و یکی از انتقادات اصلی ترامپ و کمپین انتخاباتی حامی او نسبت به جو بایدن و دموکراتها، در حوزه سیاست خارجی، خصوصا در غرب آسیا بود. از جمله این تغییرات اساسی، تغییر نگرشها نسبت به روسیه، اروپا، غرب آسیا، ناتو، چین و نقش امنیتی آمریکا است.
1- سیاست خارجی ترامپ درباره روسیه
ترامپ در جایی در جریان مبارزات انتخاباتی در ویسکانسین گفته بود «با ما بسیار بد رفتار شده است، عمدتا توسط متحدان، متحدان ما در واقع بدتر از به اصطلاح دشمنان ما رفتار میکنند». بزرگترین انتقاد ترامپ از رفتار آمریکا در برابر متحدان به دلیل سیاستهای آمریکا برای حمایت بیچون و چرا از آنها بدون اینکه منافع اقتصادی برای آمریکا داشته باشد، است. از نظر ترامپ، آمریکا به جای حمایت 60 میلیارد دلاری از اوکراین، باید به سربازان آمریکایی حقوق بهتری بدهد. یکی از مهمترین انتقادهای ترامپ در ماههای گذشته به بایدن یک فقره حمایت 8 میلیارد دلاری دولت بایدن از اوکراین بود. در همین زمینه ترامپ به بهانه ناکارآمدی دولت بایدن در مهار آسیبهای توفان هلن، با انتقاد صریح نسبت به سیاستهای آمریکا در اوکراین گفته بود «میخواهیم 300 میلیارد دلار به اوکراین بدهیم و در عین حال آنها تنها 750 میلیون دلار به عنوان کمک فوری به آسیبدیدگان توفانی دادند که کسی تاکنون بدتر از آن را ندیده است». موضوعی که سبب واکنش بایدن نسبت به مواضع ترامپ شد و ایده ترامپ درباره اوکراین را در جهت «حمایت از پوتین» عنوان کرد و گفت: این ایده که دونالد ترامپ میگوید، برای حمایت از ولادیمیر پوتین است، این یادآور یک خطر است. این یادآور خطری است که او در صورت پیروزی در دوره دوم ریاستجمهوری به وجود میآورد. رئیسجمهور آمریکا باید امنیت و رفاه مردم آمریکا را در اولویت قرار دهد». بهرغم همه اتهامات به ترامپ و مشاوران نظامی او اما آنها نسبت به روسیه همواره با احتیاط سخن گفتهاند. برخلاف سیاست دموکراتها در برابر روسیه، ترامپ چنین دیدگاه سختی ندارد و یکی از مشاوران او در برابر سیاستهای مقامات اروپایی نسبت به روسیه که خواستار «نابودی روسیه» شده بودند، گفته بود: «روسیه را نابود کنیم؟ آنها 6 هزار سلاح هستهای دارند!» در دوره ریاست جمهوری، ترامپ همواره از درگیر کردن آمریکا و روسیه اجتناب کرده و برخی از کارشناسان یکی از دلایل حمله روسیه به اوکراین را همین بیمیلی دولت ترامپ نسبت به نقش امنیتی آمریکا در اروپا قلمداد کردهاند.
2- فشار به متحدان امنیتی آمریکا
اگرچه اوکراین، ایتالیا و دبیر کل ناتو جزو نخستین کسانی بودند که به ترامپ تبریک گفتند اما سیاست فشار بر اعضای اروپایی ناتو جزو مهمترین دستورکارهای ترامپ در دوره جدید ریاستجمهوریاش خواهد بود. این جمله اینک که یک دوره از ریاستجمهوری ترامپ گذشته است، چندان مناقشهانگیز نیست که «ترامپ نسبت به متحدانش سرسختانهتر از دشمنانش سخن میگوید و عمل میکند». بر این اساس، یکی از ابزارهای سیاست خارجی ترامپ فشار بر متحدان اروپایی درباره قبول مسؤولیتهای بیشتر آنها در مسائل نظامی و در هزینههای آنها در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی خواهد بود. به گفته «دن کالدول» از کارشناسان دفاعی آمریکایی با توجه به افزایش بدهی ایالات متحده، فشار زیاد به نظامیان این کشور و ضعف پایگاه صنعت دفاعی آمریکا که توان مقابله همزمان با روسیه و چین را ندارد، «ترامپ برای حفظ نقش آمریکا در ناتو از کشورهای این ائتلاف خواهد خواست نه تنها سهم بیشتری از تامین بودجه ائتلاف را بر دوش بگیرند، بلکه یک تغییر شگرف در گرایش ناتو نیز اعمال کنند». ترامپ بارها در جریان ریاستجمهوری خود خطاب به متحدان آمریکا گفته بود باید «2 درصد» تولید ناخالص داخلی خود را به ناتو اختصاص دهند و بر سر این موضوع بارها مقامات کشورهای اروپایی از جمله آنگلا مرکل با وی درگیریهای لفظی هم پیدا کردند. همین چند روز قبل از انتخابات بود که ترامپ گفت اگر این کشورها 2 درصد را اختصاص ندهند «به روسیه اجازه میدهد هر غلطی خواست» با آنها بکند. اگرچه برخی از کشورهای اروپایی با این موضوع تا حد زیادی کنار آمدهاند و برای مثال آلمانیها گفتهاند این رقم را به 3.5 درصد هم میرسانند اما نزدیکان ترامپ این را هم کافی ندانستند. برای مثال «البریج کالبی» که مسؤول پیشبرد استراتژی دفاع ملی ترامپ بود، میگوید: «من با حفظ ائتلاف آتلانتیک شمالی موافقم اما فکر میکنم تنها راه انجام این کار این است که آنها (اروپا) نقش به مراتب بیشتری داشته باشند».
3- کاهش نقش امنیتی آمریکا در جهان
یکی از مهمترین مسائلی که ترامپ در سالهای ریاستجمهوری خود به دنبال آن بوده، کاهش نقش امنیتی آمریکا در جهان و دوری از قبول «برونسپاری امنیت توسط کشورها و مناطق جهان» است. ترامپ مخالف سرسخت هزینه کردن آمریکا بدون دریافت منافع یا مابهازای آن برای آمریکاست. به همین دلیل بارها به عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیجفارس یادآور میشد باید هزینه مراقبت از امنیت آنها به آمریکا پرداخت شود. اینک نیز میتوان همان وضعیت را به دوره جدید سیاست خارجی ترامپ سرایت داد. ترامپ نقش امنیتی آمریکا را به میزان قابل توجهی کاهش خواهد داد.
او عقب میکشد و به جای آنکه تامینکننده اصلی قدرت نظامی در اروپا باشد، تنها در مواقع ضروری مداخله خواهد کرد. شاید به همین دلیل است که نخستوزیر سابق سوئد در نشستی در کنفرانس امنیتی مونیخ آلمان گفته بود: «اروپا میان ترامپ و پوتین گیر کرده است و باید راهی برای دفاع از خود پیدا کند».
قدرت تدافعی و تهاجمی غرب تا حد بسیار زیادی وابسته به قصد و اراده ایالات متحده است و ترامپ نیز با علم نسبت به هزینههای بسیار زیاد این وقایع برای آمریکا معتقد است اروپاییها باید وظیفه امنیتی خود را افزایش دهند و کمتر روی کمکهای آمریکا حساب کنند. در همین باره نشریه پالیتیکو مینویسد: «ضدضربه کردن قدرت دفاعی ناتو و اروپا در برابر تهدید احتمالی ترامپ آسان نخواهد بود. با این حال، بسیاری امروز به این باور رسیدهاند که این کار باید انجام شود». اروپا چه دوست داشته باشد، چه نه، مغضوب ترامپ خواهد بود و خود را آماده فشارهای ترامپ خواهد کرد.
4- اسرائیل در حاشیه امن
خوشحالترین فرد از پیروزی دونالد ترامپ کسی نبود جز «بنیامین نتانیاهو». اگرچه ترامپ بارها دموکراتها را به سبب ناتوانی برای مدیریت مسائل غرب آسیا مورد نقد قرار داده و این اواخر با هوشمندی تلاش کرد دموکراتها را عامل ادامه جنگ غزه معرفی کند و حمایت اعراب و مسلمانان را به دست آورد. در همین باره برای مثال به یک رستوران لبنانی در دیربورن میشیگان رفت یا از شهر عربنشین همترامک (Hamtramck) دیدن و با شهردار مسلمان یمنی آن شهر عامر غالب دیدار و گفتوگو کرد. او تلاش کرد از دل شکاف موجود در جامعه مسلمانان و اعراب آمریکایی برای کلاه خود نمدی ببافد و در جایی هم خطاب به مسلمانان گفته بود: «شما در خاورمیانه صلح خواهید داشت اما نه با این دلقکهایی که اینک ایالات متحده را اداره میکنند». در عین حال ترامپ شدیدا تظاهرات ضداسرائیلی را در دانشگاههای آمریکایی محکوم کرده بود و در جریان یک میزگرد انتخاباتی در نیویورک خطاب به یهودیان گفته بود: «اگر من را انتخاب کنید... آن جنبش [کارزار همبستگی با مردم فلسطین] را 25 تا 30 سال به عقب بازمیگردانم». ترامپ حتی در جایی گفته بود نسخه «ممنوعیت مسلمانان» برای ورود به آمریکا را که پیشتر در دوره ریاستجمهوری سالهای 2016-2020 آن را اجرایی کرده بود، دوباره بازمیگرداند و اشاره کرد این بار این نسخه را «غربالگری ایدئولوژیک» (ideological screening) خواهد کرد تا مهاجرانی را که با گروه فلسطینی حماس همدردی میکنند از بین ببرد.
ارسال به دوستان
یادداشت
چرا ترامپ در انتخابات پیروز شد؟
ابوالفضل ولایتی: سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان دونالد ترامپ و کاملا هریس و هزینه 17 میلیارد دلاری کمپینهای طرفین در خلال ماههای اخیر، مطابق پیشبینی وبسایتهای شرطبندی، دونالد ترامپ توانست گوی سبقت را از رقیب دموکراتش ربوده و خود را میهمان 4 ساله اتاق بیضی شکل کاخ سفید کند. با وجود نزدیکی آمار منتشره از سوی موسسات نظرسنجی در طول هفتههای منتهی به انتخابات، شماری از تحلیلگران بر اهمیت نظریه «حامیان مخفی ترامپ» در انتخابات فوقالذکر مکررا تاکید میکردند؛ اشاره به آن گروه از حامیان ترامپ که به دلیل ادله غیرمنطقی خویش نظیر تمایلات زنستیزانه، برتری نژادی، اتکا به خشونت در برابر مهاجران یا باورهای آخرالزمانی از بیان نظر خود در پرسشهای موسسات نظرسنجی طفره رفتند و در پاسخ به سوال حمایتشان از کدام نامزد، به پاسخی مبهم و مردد اکتفا کردند؛ حامیانی که دل در گرو ترامپ داشتند اما استدلالی منسجم و متقن برای بیان این حمایت نداشتند. اکنون با خاتمه انتخابات و رای بیش از تصور ترامپ بویژه در ایالتهای چرخشی، راحتتر میتوان به تجزیه و تحلیل چرایی پیروزی وی پرداخت.
* تحقق وعده «اول آمریکا»
ورود ایالات متحده به جنگ دوم جهانی را میتوان آغازگر دوره خروج این کشور از سیاست انزواجویانه مونروئه قلمداد کرد. جنگی که با پیروزی دولتهای متفق، واشنگتن را به قدرت اول جامعه بینالمللی مبدل کرد. با این اوصاف به موازات پیروزی باراک اوباما و سیاست خروج از غرب آسیا و تمایل روزافزون به تحرک در منطقه هندوپاسفیک، تدریجا دولتمردان ایالات متحده به بازگشت بیش از پیش به سیاست مونروئه و توجه صرف به اولویتهای داخلی و پرهیز از مداخله بیثمر در امور بینالمللی متمایل شدند. دونالد ترامپ و شعار محوری وی مبنی بر «اول آمریکا» را میتوان نقطه عطفی در تحقق این روند قلمداد کرد. بیمیلی شخص ترامپ و رهبران برجسته جمهوریخواه به وعده و وعیدهای حقوق بشری، تحقق دموکراسی، پلورالیسم و بسط و نشر فرهنگ آمریکایی در جامعه بینالمللی و تمرکز روزافزون وی بر تحقق منافع ملی آمریکا فارغ از دغدغههای یادشده، توأمان با افزایش روزافزون تمایلات ملیگرایانه و عبور از اندیشههای چپگرایانه و جهانوطنی در سطح جامعه، بستر مساعدی را برای رشد و نمو ترامپ و حامیانش در ایالات متحده فراهم کرد. به واقع پیروزی وی بر هریس به منزله پیروزی ملیگرایی و راستگرایان آمریکایی بر ایدههای جهانگرایانه و چپگرایانه در محافل بینالمللی ارزیابی میشود.
* ناکامی بایدن در بهبود وضع کسبوکار
برآیند تمام نظرسنجیها در آمریکا در خلال 3 ماه منتهی به انتخابات حکایت از نارضایتی فزاینده شهروندان آمریکایی از سیاستهای بایدن - هریس در حوزه اقتصاد داشت. افزایش قیمت مسکن و اجارهنشینی، عدم تناسب دستمزد با تورم و کاهش روزافزون ایجاد اشتغال در آمریکا به نحوی که در اکتبر 2024 تنها 12 هزار شغل در سراسر کشور ایجاد شد، موجبات نارضایتی شهروندان آمریکایی از سیاستهای بایدن و دور شدن آنان از رویای آمریکایی خویش را فراهم کرد. پایبندی عمیق دموکراتها به سیاستهای سازگار با محیطزیست و زمینهسازی جهت تحقق اهداف پیمان پاریس نیز در این میان بر تشدید سردرگمی و نارضایتی جامعه کارگری آمریکا افزود. عدم اکتشاف نفت و ممانعت از برداشت زغال سنگ در برخی ایالتهای کلیدی به دلیل ناسازگاری آن با مباحث زیستمحیطی و اتخاذ سیاستهای سختگیرانه در این زمینه، موجب روگردانی آمریکاییها از هریس و تمایل آنان به ترامپ شد. بیتعهدی ترامپ به مباحثی چون گرمایش زمین، تحقق اهداف پیمان پاریس، نابودی جنگلها و پافشاری وی بر افزایش درآمدها و کاهش دریافت مالیات از شهروندان آمریکا و حمایت از وضع شدیدترین تعرفهها بر کالاهای چینی به منظور حمایت از کالاهای تولید داخل با گذر زمان بیش از پیش به مذاق آمریکاییها خوش آمد و در نهایت به غلبه رای توده شهروندان بر نامزد مورد علاقه روشنفکران، دانشگاهیان و سلبریتیها منتهی شد و موجبات حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید را رقم زد.
* دست برتر ترامپ در مسأله مهاجرت
بر اساس اغلب نظرسنجیهای انجام شده در آمریکا، مساله مهاجران حاضر در این کشور به یک موضوع اصلی در انتخابات آمریکا بویژه برای جمهوریخواهان تبدیل شده است. بر اساس نظرسنجی گالوپ، ۶۳ درصد جمهوریخواهان اعلام کرده بودند مساله مهاجران در تصمیمگیری برای حمایت از یک نامزد در ۵ نوامبر برای آنها «بسیار مهم» است. این امر، مهاجرت را در رتبه دوم پس از اقتصاد به عنوان مهمترین موضوع انتخاباتی در میان رایدهندگان جمهوریخواه قرار داد. در این میان مواضع عوامگرایانه ترامپ درباره تبدیل شدن آمریکا به «سطل زباله جهان» و مسموم شدن خون آمریکاییها به دلیل حضور مهاجران و وعده تحقق طرحهایی مبنی بر اخراج فوری مهاجران غیرقانونی، انسداد مرزها، گماردن بیش از پیش یگانهای نظامی در مناطق مرزی و اعمال مجدد محدودیتهایی برای ورود شهروندان جهان سوم به آمریکا در صورت پیروزی در انتخابات، با استقبال فزاینده توده عمدتا کمبهره آمریکایی همراه شد.
* بیمیلی آمریکاییها به مشارکت در جنگ اوکراین و مداخله نظامی در جامعه بینالمللی
دونالد ترامپ سال 2016 با اتکا به شعار ضرورت خروج نظامی آمریکا از خاورمیانه و پا پس کشیدن از جنگهای بیپایان در جهان، توانست بر رقیب دموکراتش غلبه کند. نگاهی به کارنامه وی در طول 4 سال سکانداریاش در کاخ سفید به وضوح بیانگر آن است که با وجود حضور بازهایی چون پمپئو و بولتون در هیات حاکمه آمریکا، ترامپ حتیالامکان از باز کردن پای آمریکا به نزاعی جدید در جامعه بینالمللی امتناع ورزید.
اکنون با وقوع جنگ پرهزینه در اوکراین و حمایت دهها میلیارد دلاری ایالات متحده از دولت زلنسکی، ایده ترامپ مبنی بر خروج از این جنگ و دستیابی طرفین به مصالحهای مرضیالطرفین و همچنین واداشتن دیگر اعضای ناتو به مشارکت دوچندان در هزینههای نظامی این سازمان بینالمللی بیش از رقیبش مورد تمایل جامعه آمریکایی قرار گرفته است. نگاهی به تاریخ سیاست خارجی آمریکا در خلال ۲ دهه اخیر بویژه پس از جنگهای ناکام و پرهزینه در افغانستان (2001) و عراق (2003)، زمینه بیمیلی روزافزون شهروندان آمریکایی به ورود کشورشان به نزاعی بیرونی با اتکا به مالیاتهای افسارگسیخته گرفته شده از آنان را فراهم آورده؛ فرآیندی که دست کم در ۲ انتخابات 2016 و 2024 به پیروزی نامزد مدعی خروج آمریکا از نزاعهای بینالمللی منتهی شد.
* عقبنشینی مسلمانان و یهودیان در حمایت از هریس
برآیند تاریخ انتخابات آمریکا بویژه در خلال نیم قرن اخیر، به وضوح بیانگر حمایت عمده مسلمانان و یهودیان آمریکایی از نامزد حزب دموکرات در انتخاباتهای ریاستجمهوری است. به طور نمونه 80 درصد مسلمانان و 75 درصد یهودیان در انتخابات 2020 از بایدن در برابر رقیب جمهوریخواهش پشتیبانی کردند. سکونت عمده اقلیت مسلمان و یهودی آمریکا در ایالتهای سرنوشتسازی چون میشیگان، جورجیا، پنسیلوانیا و کارولینای شمالی که بایدن در انتخابات پیشین تنها با فاصله چند هزار رایی توانسته بود ترامپ را شکست دهد، اهمیت تاثیر آنان را در انتخابات سپری شده بیش از پیش کرده بود.
شکست کاملا هریس در انتخابات 2024 در ایالتهای ذکر شده، بیانگر آن است که شخص وی و حزبش از وقوع حمله ۷ اکتبر 2023 و تسری جنگ 13 ماهه از سوی رژیم صهیونیستی بیش از هر شخصی در ایالات متحده متضرر شدند. مسلمانان و اعراب آمریکایی با نارضایتی فزاینده نسبت به بیتحرکی کاخ سفید در قبال کشتار مسلمانان در غزه و لبنان، نه تنها از حمایت از نامزد دموکرات پا پس کشیدند، بلکه شماری از آنان به استناد سیاست احتمالی ترامپ مبنی بر تلاشش برای خاتمه جنگ در غزه به سوی جمهوریخواهان نیز متمایل شدند. بر مبنای نظرسنجیهای انجام شده، اغلب جامعه یهودی آمریکا نیز که سنتا حامی دموکراتها به حساب میآمدند، تداوم حضور هریس در اریکه قدرت را با حیات و بقای مستحکم صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی در تعارض دانسته و به سوی نامزد حداکثری (دونالد ترامپ) متمایل شدند.
* تمایل روزافزون آمریکاییها به سنتهای محافظهکارانه
جامعه آمریکا از دیرباز در قیاس با جوامع اروپایی، جامعهای مذهبیتر و پایبندتر به اصول اخلاقی و منویات دینی شناخته میشده است. در این میان پروتستانهای محافظهکار با تمایلات راستگرایانه که به شکلی روزافزون در جامعه آمریکا در حال نضج گرفتن است، ابعاد جدیدی به تحولات سیاسی در این کشور بخشیده و در پی تلفیق دیدگاههای سیاسی با مضامین دینی گام برداشتهاند. پافشاری روزافزون آنها بر مقابله با سقط جنین، مقابله با اعطای حقوق به افرادی که متمایل به تغییر جنسیتند، بدگمانی به همجنسگرایان و تاکید بر اصالت مسیحی آمریکا و تدریس مضامین دینی از جمله مباحثی است که در روزهای منتهی به انتخابات از سوی جامعه مسیحیان انجیلی آمریکا مطرح شد و پا را از کمربند موسوم به انجیلی آمریکا فراتر نهاده و هوادارانی در اقصی نقاط ایالات متحده را به سوی خود جلب کرد. جان به در بردن ترامپ از ۲ ترور سیاسی در خلال ماههای اخیر از سوی مسیحیان انجیلی تحت عنوان معجزه نامیده شد تا آنجا که آنان ترامپ را نماینده خدا(!) برای نجات ایالات متحده آمریکا معرفی کردند. در چنین بستری، دیدگاههای عمدتا محافظهکارانه نامزد جمهوریخواهان، موجب حمایت حداکثری این قشر از جامعه از ترامپ شد و زمینه حضور مجدد وی در قامت ریاستجمهوری را در کاخ سفید فراهم کرد.
ارسال به دوستان
خبر
شیخ نعیم قاسم: انتخابات آمریکا برای ما بیارزش است
دبیرکل حزبالله لبنان میگوید برنامهریزیهای حزبالله ارتباطی با نتایج انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا ندارد و از نظر حزبالله، این انتخابات فاقد ارزش است.
شیخ نعیم قاسم دیروز چهارشنبه در سخنانی به مناسبت اربعین شهادت سیدحسن نصرالله گفت مقاومت به راه خود ادامه میدهد و بیش از این رشد خواهد کرد. او گفت: امروز سالگرد چهلمین روز درگذشت سید شهدای امت، سیدحسن نصرالله است. او الگوی رهبری بزرگ و فداکار در راه خدا بود، سیدحسن نصرالله حزبی ساخت که تمام اقشار جامعه، از بزرگ و کوچک، آزاد و شریف، تحصیلکرده و کارگر را در کنار هم جمع میکند. سیدحسن نصرالله حزبی ساخت که در مقابل دشمن مقاومت و در عین حال برای ساختن وطن و نهادهای آن در صحنه سیاسی داخلی تلاش میکند.
شیخ نعیم قاسم افزود: حزبالله ساختاری منظم و گسترده در تمام زمینههای فرهنگی، سیاسی، جهادی، آموزشی و درمانی دارد. مقاومت در حزبالله، اساس محکمی است که با تعداد، قدرت، تخصص، شجاعت و چالش در برابر قویترین دشمنان بنا شده است. سیدحسن نصرالله در زندگی و شهادت ما حضور داشت و در شهادتش نیز زنده میماند. او با ما و ما با او باقی میمانیم و مقاومت ادامه خواهد یافت و رشد خواهد کرد. دبیرکل حزبالله لبنان در ادامه گفت: شهید سیدحسن نصرالله بالاترین مدالها را دریافت کرده است؛ مدال رهبر مقاومت در منطقه، مدال دوست مجاهدین مقاوم و آزادیخواهان جهان، مدال عشق به حسین(ع)، مدال فرزند وفادار به ولایت تا آخرین نفس، مدال پدر شهید هادی، مدال سید شهدای امت، مدال فاتح عصر پیروزیها و فاتح راه قدس».
* هدف نتانیاهو فراتر از غزه و لبنان است
به گزارش تسنیم، شیخ نعیم قاسم در بخش دیگری از سخنان خود درباره نبرد با رژیم صهیونیستی نیز گفت: «از حدود 40 روز پیش، جنگ زمینی رژیم صهیونیستی علیه لبنان آغاز شده است. این جنگ پس از یک سال نبرد پشتیبانی از غزه رخ داده است. در این میان نتانیاهو از اعلام تاریخ پایان جنگ خودداری میکند و این نشان میدهد طرحی فراتر از غزه، فلسطین و لبنان، به سمت خاورمیانه دارد».
او تأکید کرد: «هدف نتانیاهو از حمله به لبنان این است که اولا حزبالله را نابود و ثانیا لبنان را حتی به طور غیرمستقیم اشغال کند. هدف سوم نتانیاهو از حمله به لبنان تغییر نقشه خاورمیانه است».
دبیرکل حزبالله در این باره افزود: «نتانیاهو نمیداند با مقاومتی روبهرو شده است که دارای عوامل قدرت اساسی از جمله عقیده قوی و مجاهدین استشهادی است که از مرگ نمیترسند، همچنین از عوامل اساسی قدرت مقاومت، آمادگی و امکانات، از جمله تسلیحات، تواناییها و آموزش است».
* ارتش رژیم با مقاومت سرسختانهای روبهرو شده است
دبیرکل حزبالله لبنان همچنین گفت رژیم صهیونیستی به ارتش زمینی خود تکیه میکند اما این ارتش برایش کارساز نخواهد بود. رژیم از درگیری مستقیم میترسد و در مرزها با مقاومت سرسختانهای روبهرو شده است.
او افزود: میدان نبرد تنها راه توقف تجاوز از مرزها، علاوه بر حملات به جبهه داخلی اسرائیل است ما دهها هزار نیروی آموزش دیده داریم که میتوانند با دشمن مقابله کنند و استقامت نشان دهند. ما تواناییهای لازم برای مدت زمان طولانی را نیز در اختیار داریم.
نعیم قاسم درباره قدرت موشکی و پهپادی حزبالله نیز گفت اشغالگران از حملات حزبالله به وحشت افتادهاند و هیچ جای امنی در این رژیم برای آنها وجود ندارد.
او تأکید کرد: «روزها در راه است و اتفاقات آینده بسیار بیشتر و شدیدتر خواهند بود. ما رژیم صهیونیستی را مجبور خواهیم کرد که خود به دنبال پایان دادن به تجاوز خود باشد. ما به میدان نبرد تکیه میکنیم، نه به فعالیتهای سیاسی و رژیم صهیونیستی در این میدان بازنده است، نه برنده. او را از رسیدن به اهدافش باز خواهیم داشت».
دبیرکل حزبالله افزود: «در قاموس ما و مجاهدانی که جز برای خدا به کسی سجده نخواهند کرد و پیروز خواهند شد، چیزی وجود ندارد، در قاموس ما فقط صبر، تحمل و ماندن در میدان تا پیروزی وجود دارد. شکست برای ما معنا ندارد».
شیخ نعیم قاسم در واکنش به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا نیز گفت: «حزبالله بر اساس انتخابات آمریکا برنامهریزی نمیکند، این انتخابات برای ما بیارزش است».
ارسال به دوستان
چرا نتانیاهو وزیر جنگ رژیم صهیونیستی را برکنار کرد؟
فعالشدن گسل گالانت
* تظاهرات گسترده مخالفان نتانیاهو در خیابانهای شهرکهای اشغالی
سهشنبه شب همزمان با اعلام نتایج انتخابات ایالات متحده آمریکا به صورت تدریجی، خبری ناگهانی از سرزمینهای اشغالی بسیاری از چشمها را به رژیم صهیونیستی دوخت. شامگاه سهشنبه خیابانهای تلآویو و بسیاری از شهرکهای مستعمرهنشین به آتش کشیده شد و صهیونیستها دچار هرج و مرج شدند اما منشأ این آشوب در خیابانهای شهرکهای اشغالی حملات موشکی انتقامجویانه قوای مسلح جمهوری اسلامی ایران نبود. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در اقدامی غافلگیرانه و به دور از چشم حامیان غربی خود یوآو گالانت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی را برکنار کرد. خبر برکناری گالانت در دقایق نخست موجی از خشم را روانه خیابانهای سرزمینهای اشغالی کرد و درگیریهای متعددی در خیابانها بین پلیس و معترضان گزارش شد. در نخستین دقایق اعلام برکناری گالانت، بسیاری از مقامات و شخصیتهای صهیونیست واکنش نشان دادند و مساله به بحرانی سیاسی تبدیل شد. در پی برکناری یوآو گالانت، یسرائیل کاتس، وزیر خارجه سابق رژیم صهیونیستی، وزیر جنگ شد و گیدئون ساعر نیز به عنوان وزیر خارجه انتخاب شد. پیش از این نیز قرار بود گیدئون ساعر جایگزین گالانت شود اما به دلیل عدم اشتیاق ساعر و ترس وی از محبوبیت گالانت در بین صهیونیستها و احتمال منفور شدن وی و بالا گرفتن انتقادات از عملکردش این تصمیم اجرایی نشد و سرانجام وی جایگزین وزیر خارجهای شد که جایگزین گالانت شده است. انتخاب یسرائیل کاتس نیز انتقادات بسیاری را برانگیخته است و بسیاری از صهیونیستها او را بیخاصیتترین وزیر کابینه رژیم صهیونیستی در طول جنگ یک سال گذشته میدانند. نتانیاهو پس از اعلام خبر برکناری گالانت، بدون ارائه توضیح بیشتری گفت: «بحران اعتمادی که بین من و وزیر دفاع رخ داد، ادامه مدیریت جنگ را به این شکل ممکن نمیکند».
یوآو گالانت در نخستین واکنش به برکناری خود با توئیتی مجدد روی توئیت سابق خود در مارس 2023 که برای نخستینبار بعد از برکناری به دلیل اوجگیری اختلافات بر سر بحران سیاسی موسوم به اصلاحات قضایی بود، متن همان توییت را بازنشر کرد و نوشت: «امنیت اسرائیل برای همیشه ماموریت زندگی من باقی خواهد ماند». گالانت همچنین در نشستی خبری به تشریح عوامل اختلاف خود با نتانیاهو پرداخت و گفت 3 اختلاف بین او و بنیامین نتانیاهو منجر به برکناری وی شده است. وی ضمن اعلام درخواست بازگرداندن اسرای صهیونیست اعلام کرد تمام صهیونیستها باید بدون استثنا خدمت سربازی را انجام دهند. وی ادامه داد برکناری وی از وزارت جنگ این رژیم نتیجه ۳ اختلاف اساسی با نتانیاهو بوده که مورد اول درباره سربازی یهودیان تلمودی است و او معتقد است تمام کسانی که در سن سربازی قرار دارند، باید به ارتش ملحق شوند. وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی اختلاف دوم را درباره اصرار برای بازگرداندن اسرا از نوار غزه در سریعترین زمان ممکن دانست و گفت این هدف با برخی عقبنشینیهای جزئی و احیانا دردناک امکانپذیر است. گالانت سومین مورد اختلافش با نتانیاهو را اصرار برای تشکیل هیات تحقیقات رسمی درباره حوادث هفتم اکتبر دانست. انتقادات از برکناری گالانت به همین جا محدود نماند و بسیاری از برکناری چهرههای اپوزیسیون دولت رژیم صهیونیستی نسبت به این تصمیم انتحاری نتانیاهو واکنش شدیدی نشان دادند. یائیر لاپید، رهبر مخالفان دولت رژیم صهیونیستی در واکنش به این اقدام گفت: بنیامین نتانیاهو نالایق و فاقد صلاحیت است و سربازان نمیتوانند به او اعتماد کنند. لاپید در ادامه افزود مشاور قضایی کابینه باید اعلام کند نتانیاهو نسبت به انجام وظایف خود عاجز و ناتوان است. وی همچنین تصریح کرد نخستوزیر رژیم صهیونیستی یوآو گالانت (وزیر جنگ این رژیم) را بنا به دلایل سیاسی برکنار کرده است. نفتالی بنت، نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی هم در واکنش به برکناری یوآو گالانت توسط نتانیاهو و تعیین یسرائیل کاتس به جای او، رهبری این رژیم را دیوانه و بیمار توصیف کرد که تمام ارتباط خود را با آنچه برای رژیم مهم است، از دست داده و علیه رژیم و سربازان ارتش کار میکند. همچنین ایهود المرت، نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی در واکنش به برکناری گالانت، خواهان نافرمانی مدنی علیه نتانیاهو شد. خانوادههای اسیران اسرائیلی در نوار غزه نیز در بیانیهای اعلام کردند: برکناری گالانت، اقدامی دیگر از سوی نتانیاهو برای به شکست کشاندن مبادله و آزادسازی اسیران است. آویگدور لیبرمن نیز در کنفرانس خبری مخالفان دولت نتانیاهو در روز چهارشنبه، پس از برکناری گالانت اعلام کرد: نتانیاهو این راه را انتخاب کرده است که ائتلاف خود را به ضرر جامعه اسرائیلی حفظ کند. لیبرمن همچنین تهدید کرد: ما کابینه نتانیاهو را ساقط خواهیم کرد. بنی گانتس، عضو سابق کابینه جنگ رژیم صهیونیستی نیز گفت: نباید به نتانیاهو اجازه داد ما را به ۶ اکتبر بازگرداند. گانتس تصریح کرد: ما با تلاشهای نتانیاهو برای خدشه به نهادهای امنیتی مبارزه خواهیم کرد. در این میان تنها شخصیت مطرحی که از اقدام نتانیاهو اعلام حمایت کرده است، ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی است که پیش از این نیز بارها با یوآو گالانت و ارتش رژیم صهیونیستی دچار چالش و بحران شده بود. ارتش رژیم صهیونیستی و همچنین گالانت بارها از اقدامات افراطی پلیس رژیم صهیونیستی، همچنین شهرکنشینان افراطی در کرانه باختری و سرزمینهای اشغالی علیه اعراب انتقاد کرده بودند و بن گویر نیز حضور وی در کابینه جنگی را به زیان صهیونیستها میدانست. ایتامار بن گویر در پیامی برکناری گالانت را تبریک گفت و نوشت: با گالانت نمیتوانستیم به پیروزی کامل برسیم. از سوی دیگر بسیاری از رسانههای صهیونیستی علت اصلی برکناری گالانت را پرونده درز اطلاعاتی دفتر نتانیاهو و همچنین تلاش برای طولانیتر کردن جنگ رژیم صهیونیستی میدانند؛ مسائلی که در ادامه مسیر، منتقدان و اپوزیسیون دولت نتانیاهو را بیش از پیش متحد و دولت نتانیاهو را با چالش سقوط کابینه و شدت گرفتن اعتراضات سیاسی و نافرمانیهای مدنی از سوی شهرکنشینان و عمیق شدن شکاف بین جامعه صهیونیستها روبهرو میکند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از اهمیت پرداخت بهموقع مطالبات گندمکاران برای حفظ امنیت غذایی و افزایش کشت گندم
گندم از گندم بروید
گروه اقتصادی: گندم به عنوان یک کالای استراتژیک، نقش کلیدی را در اقتصاد و سیاست هر کشوری ایفا میکند. خودکفایی در تولید گندم به نوعی مزیت محسوب میشود که کشورهای مختلف سعی در دستیابی به آن دارند اما بهرغم اهمیت بالای این محصول، فرآیند تولید و خرید آن با چالشهای متعدد از جمله عدم پرداخت بهموقع مطالبات خرید تضمینی گندم مواجه است.
سالانه بین ۲۲۰ تا ۲۵۰ میلیون هکتار زمین در سطح جهان به کشت گندم اختصاص مییابد که از این میزان به طور متوسط ۸۰۰ میلیون تن گندم برداشت میشود. این محصول بیشترین سطح زیر کشت و تولید محصولات کشاورزی در جهان را به خود اختصاص داده و تقریباً ۲۰ درصد از انرژی و پروتئین مورد نیاز انسانها را تأمین میکند.
در ایران، طی ۳۰ سال گذشته، سطح زیر کشت گندم به طور میانگین حدود ۲ میلیون هکتار برای گندم آبی و ۴ میلیون هکتار برای گندم دیم بوده است. با این سطح زیر کشت، تولید گندم در ایران بین 10 تا 13 میلیون تن متغیر است. به طور کلی، گندم تقریباً ۴۰ درصد از انرژی و ۴۴ درصد از پروتئین غذایی مردم ایران را تأمین میکند. به همین دلیل، برنامههای خودکفایی گندم همواره در رأس فعالیتهای وزارت جهاد کشاورزی قرار داشته است.
* قانون خرید تضمینی گندم و چالشهای اجرایی
قانون خرید تضمینی که در دهه ۶۰ به تصویب رسید، به منظور حمایت از نظام تولید و تشویق کشاورزان به کشت محصولات استراتژیک، از جمله گندم، به اجرا درآمد. بر اساس این قانون، اگر کشاورز نتواند محصول خود را در بازار آزاد با قیمت مناسب بفروشد، دولت با نرخ تضمینی محصول را خریداری خواهد کرد اما اجرای این سیاست در سالهای نخست دهه ۹۰ با مشکلاتی مواجه شد، در این سالها، قیمت خرید گندم ثابت ماند و تنها در سالهای بعد به صورت جزئی افزایش یافت.
در سال زراعی ۱۴۰۰-۱۳۹۹، با وجود تولید قابل توجه گندم، قیمت خرید ۵۰۰۰ تومان در هر کیلوگرم تعیین شد و دولت تنها توانست ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار تن گندم از کشاورزان خریداری کند. این در حالی است که در سال زراعی ۱۴۰۱-۱۴۰۰، قیمت خرید تضمینی به ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان افزایش یافت که این تغییر موجب تشویق گندمکاران به فروش محصول به دولت شد و خرید تضمینی در آن سال به بیش از ۷ میلیون تن رسید که جهش ۵۵ درصدی را نسبت به سال گذشته نشان میداد.
* تأخیر در اعلام نرخ خرید تضمینی گندم و پیامدهای آن
به دلیل اینکه شهریور، آغاز فصل زراعی جدید است، تأخیر در اعلام نرخ خرید تضمینی و پرداخت مطالبات کشاورزان میتواند آسیب جدی به کشاورزی وارد کند. بر این اساس وزیر جهاد کشاورزی نیز در 14 مهر که قیمت خرید تضمینی گندم برای سال 1404 را حدود 21 هزار تومان اعلام کرد به مشکلاتی نظیر افزایش خرید و ناترازی بودجه هم اشاره کرد که به تأخیر در پرداخت مطالبات منجر شد.
این تأخیر میتواند انگیزه کشاورزان را کاهش دهد و آنها را به تغییر کاربری زمینهای خود و رو آوردن به کشت محصولات دیگر که دارای صرفه اقتصادی بیشتری هستند، ترغیب کند. در نتیجه، ایران دوباره ممکن است به کشور واردکننده گندم تبدیل شود.
پس برای جلوگیری از وقوع چنین سناریویی، بسیار مهم است که کشاورزان در فصل کشت از نرخ خرید تضمینی مطلع شوند و مطالبات خود را بهموقع دریافت کنند. این امر میتواند به عنوان یک اهرم انگیزشی برای آنها عمل کند و از تغییر کاربری زمینهای کشاورزی جلوگیری کند.
* علت عدم تأمین اعتبار و پرداخت دیرهنگام طلب گندمکاران چه بود؟
عطاءالله هاشمی، رئیس بنیاد ملی گندمکاران ایران، در گفتوگو با «وطن امروز»، در پاسخ به علت و چرایی چالشهای به وجود آمده در پرداخت مطالبات گندمکاران گفت: این تأخیر نهتنها بر کشاورزان بلکه بر کل زنجیره تأمین گندم تأثیر منفی میگذارد و نیازمند توجه جدی مسؤولان است.
هاشمی به 2 مشکل اساسی اشاره کرد که موجب تأخیر در پرداخت مطالبات گندمکاران شد:
1- عدم پیشبینی اعتبار در بودجه: یکی از مشکلات عمده این است که اعتبار لازم برای پرداخت مطالبات گندمکاران در قانون بودجه در محلهای مطمئن پیشبینی نمیشود. به عبارت دیگر، هیچ بند یا محل اعتباری مشخصی برای این منظور در نظر گرفته نمیشود. این عدم شفافیت باعث میشود کشاورزان در انتظار دریافت مطالبات خود بمانند.
2- کسر اعتبار: در برخی سالها، اعتبار کمتری نسبت به نیاز واقعی در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال، در سال جاری کل اعتبار تعیینشده ۱۶۰ همت بوده است، در حالی که بودجه مورد نیاز برای تأمین مطالبات گندمکاران ۲۱۱ همت برآورد شده است. این کسری ۵۱ همتی به وضوح نشاندهنده مشکلات مدیریتی و برنامهریزی در حوزه کشاورزی است.
هاشمی همچنین به بیتوجهی مسؤولان به اهمیت گندم به عنوان یک محصول استراتژیک اشاره کرد. وی تأکید کرد باید از یک سال قبل در قانون بودجه سال آینده برای تأمین اعتبار گندم برنامهریزی شود. عدم توجه به این موضوع، هر سال باعث بروز مشکلات و گلایه کشاورزان اقدام میشود. با وجود افزایش تولید و خرید تضمینی گندم در سال جاری، تأخیر در پرداخت مطالبات میتواند به کاهش تولیدات و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی منجر شود.
هاشمی تصریح کرد: کشاورزانی که با اعتماد محصول خود را کشت و پرورش میدهند، به امید فروش و کسب سود سرمایهگذاری میکنند اما با تأخیر در پرداختها، این اعتماد کاهش مییابد و کشاورزان به سمت کشت محصولاتی میروند که امکان فروش نقدی و سودآوری بیشتری دارند. این تغییر در الگوی کشت میتواند به بحرانهای جدی در تأمین گندم در آینده منجر شود.
هاشمی بیان کرد: با وجود تلاشی که در زمینه تأمین مطالبات گندمکاران میشود، اثرات منفی ناشی از تأخیر در پرداختها همچنان وجود دارد. این موضوع نیازمند توجه فوری و اقدامات مؤثر از سوی مسؤولان برای حمایت از کشاورزان و بهبود وضعیت تولید گندم در کشور است. تنها با برنامهریزی دقیق و تأمین اعتبار لازم میتوان از بروز بحرانهای بیشتر در این حوزه جلوگیری و به تأمین امنیت غذایی کشور کمک کرد.
* بررسی بودجه پیشبینی شده برای خرید تضمینی گندم در لایحه بودجه ۱۴۰۴
رئیس بنیاد ملی گندمکاران ایران، به جزئیات بودجه پیشبینی شده برای گندم در لایحه بودجه ۱۴۰۴ پرداخت و نکات قابل توجهی را مطرح کرده است.
وی گفت: در لایحه بودجه ۱۴۰۴، در بند ۷۱۰۹ «الف» و «ب»، بودجهای معادل ۲۵۰ همت برای گندم در نظر گرفته شده است. این مبلغ به عنوان یک روند مثبت ارزیابی میشود و با توجه به قیمت ۲۵ هزار تومانی که برای هر کیلوگرم گندم تعیین شده، میتواند تأمین ۱۲ میلیون تن گندم را در سال آینده ممکن سازد. این موضوع نشاندهنده اهمیت توجه به تولید و تأمین گندم در کشور است.
هاشمی به نکات مهمی در نحوه تخصیص این بودجه در بندهای «الف» و «ب» اشاره کرد:
1- محدودیت در نوع گندم: در هر 2 بند بودجه تنها گندم خبازی در نظر گرفته شده است، در حالی که باید تمام انواع گندم خریداری شده شامل این بودجه شود. این نکته حائز اهمیت است، زیرا بخش صنف و صنعت به عنوان جزئی از امنیت غذایی کشور به شمار میرود و تأمین و شارژ بهموقع آن اهمیت بالایی دارد.
2- شفافیت در تخصیص اعتبار: هاشمی پیشنهاد داد درصد سهم گندم نسبت به سایر محصولات به طور مشخص و شفاف اعلام شود تا کشاورزان و فعالان بخش گندمکاری بتوانند بهموقع برنامهریزی کنند.
3- تنخواه 3 درصدی: در لایحه بودجه، تنخواه 3 درصدی ذکر شده است که لازم است به طور دقیق و بهموقع برای گندم تخصیص یابد.
* مشکلات ناشی از تأخیر در پرداخت خرید تضمینی گندم
رئیس بنیاد ملی گندمکاران ایران به تأخیرهای یکماهه در پرداخت مطالبات گندمکاران و عدم هماهنگی در پرداختها اشاره کرد و این مشکلات را ناشی از برنامهریزی نامطمئن سازمان برنامه و بودجه در سال گذشته دانست. وی تأکید کرد در قانون بودجه، پیشبینیهای علمی و کارشناسی بهدرستی انجام نشده است.
هاشمی گفت: در مصوبه شورای قیمتگذاری و اتخاذ سیاستهای حمایتی سال گذشته، قیمت خرید تضمینی گندم ۱۹ هزار تومان تعیین شده بود اما با دخالت سازمان برنامه و بودجه، این قیمت کاهش یافت. همچنین، کرایه حملونقل به ازای هر کیلوگرم ۱۵۰ تومان تعیین شد اما این مبلغ به کشاورزان تخصیص نیافت. هاشمی ابراز امیدواری کرد دولت جدید، بنا بر پیشنهاد گندمکاران، بودجه پرداخت مطالبات گندمکاران را در سال جدید منوط به سازمان هدفمندسازی نکند و این هزینه از منابع پایدار دولتی به عنوان مثال درآمدهای مالیاتی تامین شود و برنامهریزیهای مناسبتری نسبت به سال قبل انجام شود تا مشکلات موجود در سال جدید زراعی برطرف شود. در نهایت باید متذکر شد با توجه به اهمیت گندم به عنوان یک محصول استراتژیک و تأثیر آن بر امنیت غذایی کشور، بررسی و تحلیل لایحه بودجه ۱۴۰۴ در زمینه تأمین اعتبار برای گندم از اهمیت بالایی برخوردار است، لذا با توجه به چالشها و مشکلات موجود در تأمین اعتبار برای گندم، لازم است مسؤولان و برنامهریزان اقتصادی کشور به این موضوعات توجه ویژهای داشته باشند. تنها با برنامهریزی دقیق و شفاف میتوان از بروز بحرانهای بیشتر در تأمین گندم جلوگیری و امنیت غذایی کشور را تأمین کرد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ تنها یکسوم ظرفیت رشتههای حیاتی دستیاری پزشکی پر میشود
بیهوشی رشتههای پزشکی
هادی مرشدی: در قلب نظام سلامت، رشتههای تخصصی پزشکی به عنوان ستونهای حیاتی و نیروی پشتیبان اصلی در خدمترسانی به بیماران عمل میکنند اما این ستونهای استوار در آستانه بحرانی بزرگ قرار گرفتهاند؛ بحرانی که نهتنها نظام بهداشت و درمان کشور، بلکه زندگی و سلامت شهروندان را نیز تهدید میکند. امروز بسیاری از این رشتههای حیاتی با کمبود متخصص و صندلیهای خالی مواجه هستند؛ صندلیهایی که در رشتههایی همچون عفونی، اورژانس، بیهوشی و اطفال خالی ماندهاند و آیندهای را ترسیم میکنند که در آن، دسترسی به خدمات پایه و تخصصی پزشکی با چالش جدی روبهرو است. کاهش چشمگیر تقاضا در این رشتهها، بویژه در سالهای اخیر، سؤالات بزرگی را پیش روی سیاستگذاران و مدیران نظام سلامت قرار داده است که چه عاملی باعث کاهش جذابیت این تخصصها شده و چگونه میتوان انگیزه پزشکان عمومی را برای ورود به این عرصهها تقویت کرد؟ در این میان، راهحلهایی مانند شغل محسوب کردن دوره دستیاری، از امیدهای جدیدی است که میتواند بار دیگر شور و شوقی در این رشتههای تخصصی ایجاد کند.
بر اساس بند ج ماده ۶۹ لایحه برنامه هفتم توسعه، وزارت بهداشت مکلف به افزایش حداقل ۱۲ درصدی ظرفیت رشتههای تخصصی پزشکی برای ارتقای دسترسی به خدمات سلامت بویژه در مناطق کمبرخوردار شده است اما آمارهای رسمی نشان میدهد این افزایش ظرفیت با تقاضای موجود در برخی رشتهها هماهنگ نیست. به عنوان مثال، بر اساس آمار منتشرشده از وزارت بهداشت، در رشته بیهوشی، ظرفیت پذیرش از ۳۹۵ نفر در سال ۱۴۰۲ به ۴۴۴ نفر در سال ۱۴۰۳ افزایش یافته اما حتی سال ۱۴۰۲ هم این رشته تنها ۱۴۶ نفر پذیرش داشته است. این یعنی تنها 37 درصد از ظرفیت این رشته حیاتی در سال گذشته پذیرش شده است که چیزی حدود یک سوم از کل ظرفیت است. محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی در راستای کمبود متخصص طی مصاحبهای در سال گذشته اظهار داشت: «برخی رشتهها مانند طب اورژانس، بیهوشی و اطفال در سالهای آینده با کمبود شدید متخصص روبهرو خواهند بود. طی 4 سال گذشته، تعداد رزیدنتهای پذیرفتهشده در رشته بیهوشی به طور چشمگیری کاهش یافته و از تعداد مورد نیاز ۱۴۰۰ نفر به تنها ۴۰۰ نفر رسیده است؛ این به معنای کمبود بیش از ۲۵۰ نفر سالانه در این رشته است».
از سوی دیگر، مهاجرت متخصصان، بویژه متخصصان بیهوشی، به دلیل شرایط نامطلوب اقتصادی و شغلی، بحران دیگری را به وجود آورده است. رئیسزاده در این باره میگوید: «در حالی که بیهوشی در سطح جهان یکی از پردرآمدترین تخصصها به شمار میرود، در ایران نیمی از ظرفیت این رشته خالی مانده و پزشکان عمومی علاقه چندانی به ورود به این حوزه ندارند». رشتههایی مانند چشمپزشکی، پوست و رادیولوژی به دلیل درآمدزایی بالا و مزایای شغلی، تقاضای بیشتری در بین پزشکان دارند. علیرضا سلیمی، رئیس انجمن بیهوشی در ارتباط با اختلاف تقاضا بین رشتهها گفت: «اختلاف تمایل به تحصیل در رشته بیهوشی با رشته زیبایی ۱۰ برابر شده است. درآمدهای پایین در رشتههایی مانند بیهوشی و اورژانس، دلیل اصلی بر عدم رغبت پزشکان به این رشتههاست؛ برای مثال، پرداختی برای بیهوش کردن یک بیمار در بیمارستان خصوصی، حداکثر ۳۰۰ هزار تومان است که برای پزشکان متخصص کافی و جذاب نیست».
شبنم محمدی، عضو هیاتمدیره انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه نیز به این مسأله اشاره میکند و میگوید: «ما به نیروهای خود آموزش میدهیم اما هنگامی که زمان بهرهبرداری از استعدادهایشان میرسد، به دلیل عدم تناسب دستمزد و ساعت کاری، به کشور دیگری مهاجرت میکنند». این وضعیت بحرانی، نیازمند تغییرات فوری و اساسی در سیاستهای حمایتی از این تخصصهاست تا متخصصان با انگیزه بیشتری در کشور بمانند و به بیماران خدمت کنند. با توجه به آمار و نقلقولهای مطرحشده، روشن است بدون توجه به وضعیت درآمدی و شغلی این رشتهها، افزایش ظرفیت به تنهایی مشکل کمبود متخصص را حل نمیکند. وزارت بهداشت میبایست علاوه بر افزایش ظرفیت پذیرش، با سیاستهای حمایتی، شرایط اقتصادی و انگیزشی بهتری برای پزشکان در رشتههای حیاتی و کمتر درآمدزا فراهم کند. بدون اصلاح این شرایط، همچنان صندلیهای تخصصی خالی میمانند و بحران کمبود متخصصان در آینده تشدید خواهد شد.
با توجه به افزایش تعداد صندلیهای خالی در رشتههای تخصصی پزشکی، راهحلی که میتواند انگیزه بیشتری برای پزشکان عمومی ایجاد کند و کمبود متخصصان در رشتههای حیاتی را کاهش دهد، شغل محسوب کردن دوره دستیاری است. این اقدام، اگر مورد تأیید مجلس قرار گیرد، میتواند پزشکان را به سمت رشتههای کممتقاضی و حساس مانند عفونی، بیهوشی و اورژانس سوق دهد و به جذب بیشتر نیروهای متخصص کمک کند.
وزیر بهداشت اخیراً اعلام کرده بود طرح «شغل» محسوب شدن دوره دستیاری تخصصی و فوقتخصصی در هیات دولت به تصویب رسیده و اکنون در انتظار موافقت مجلس است. این مصوبه گامی مهم برای بهبود شرایط رزیدنتها و تشویق پزشکان عمومی به ورود به رشتههای تخصصی کمتر متقاضی است. دکتر محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت، در این زمینه بیان کرد: «مصوب شد که دستیاری به عنوان شغل اعلام شود و امیدواریم نمایندگان هم تصویب کنند. 20 سال است که این موضوع مطرح میشود و بالاخره در مسیر حل شدن قرار دارد». این تغییر میتواند حقوق و مزایایی همچون بیمه درمان، بیمه عمر و بیمه بازنشستگی را برای رزیدنتها به همراه داشته باشد و شرایط کاری آنها را بهبود بخشد. وزیر بهداشت با تأکید بر نقش مهم رزیدنتها افزود: «رزیدنتها و دستیاران عزیز ما که فعالیت میکنند و زحمت میکشند و بار عمدهای از کارها و اعمال جراحی بیمارستانها برعهده آنهاست، باید از حقوق قانونی خود بهرهمند شوند؛ از جمله حقوق مالی و پذیرفته شدن رزیدنتی به عنوان شغل، تا بتوانند از مزایای آن مانند بیمه بهرهمند شوند».
این نگاه نهتنها موجب تقویت انگیزه دستیاران تخصصی خواهد شد، بلکه به بهبود کیفیت نظام سلامت نیز کمک شایانی میکند.
از این رو انتظار میرود مجلس با تصویب این لایحه، دستیاری را به عنوان یک شغل به رسمیت بشناسد و با این کار، علاوه بر افزایش جذابیت رشتههای تخصصی، مشکل ظرفیتهای خالی در رشتههای حیاتی و کمدرآمدی مانند بیهوشی و طب اورژانس را نیز کاهش دهد.
***
صندلیهای خالی دستیاری رشته بیهوشی
مطابق اظهارات رئیس کل سازمان نظام پزشکی، ۴۰ درصد پزشکان عمومی در کشور به کاری غیر از طبابت مشغولند، این در حالی است که در زمینه پزشک متخصص در برخی رشتهها با کمبود روبهرو هستیم، به عنوان مثال برخی مشکلات سبب شده صندلیهای دستیاری برخی رشتهها از جمله بیهوشی در کشور خالی بماند. دکتر محمد رئیسزاده دیروز در مراسم افتتاحیه شانزدهمین کنگره بینالمللی آنستزیولوژی و مراقبتهای ویژه با بیان این مطلب افزود: متاسفانه پزشکان جوان تمایلی به ادامه تحصیل در رشتههای تخصصی ندارند و مسؤولان قبلی به جای پرداختن به دلایل این بیرغبتی و تلاش برای رفع این معضلات، به افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی رو آوردند که اقدامی کاملا اشتباه بود.
بنا بر اعلام روابط عمومی برگزاری کنگره، رئیسزاده با ابراز تاسف از رشد بسیار ناچیز تعرفههای پزشکی در ادوار گذشته، تصریح کرد: میزان افزایش تعرفه پزشکی طی سالیان اخیر یک سوم حقوق کارمندی و یکچهارم دستمزد کارگری بوده است. به همین علت پزشکان رغبتی برای ورود به رشتههای تخصصی ندارند و صندلیهای دستیاری برخی رشتهها از جمله بیهوشی در کشور خالی مانده است که این امر باعث شده وضعیت رشته بیهوشی از مرز بحران بگذرد. رئیس کل سازمان نظام پزشکی به پدیده مهاجرت در گروههای پزشکی نیز اشاره کرد و گفت: از ۳۸۵ ظرفیت رزیدنتی زیر ۱۰۰ نفر پر شده و امسال تنها ۷۰ نفر فارغالتحصیل شدهاند. رئیسزاده از خروج ۸۵۰ هیات علمی علوم پزشکی در سال گذشته خبر داد و افزود: این مساله در کنار خالی ماندن صندلیهای رزیدنتی، بیانگر آن است که نظرات کارشناسی وزارت بهداشت، سازمان نظام پزشکی و انجمنهای پزشکی از سوی سیاستگذاران شنیده نمیشود. وی با تاکید بر نقش رشته بیهوشی در پزشکی اظهار داشت: بخش عمده موفقیت جراحان در اتاق عمل مرهون عملکرد متخصصان بیهوشی با تجربه و کارآمد است. همچنین تکنولوژیهای نوین از قبیل هوش مصنوعی رشته بیهوشی را به طور قطع در جهت توانمندتر شدن متحول خواهند کرد.
ارسال به دوستان
شرح و تأویلی بر شعر «الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی»
پرستار شیفت
«الهی تب کنم شاید، پرستارم تو باشی»
شاعر با آرزوی مریضی برای خود، شعر را آغاز میکند که دو گمان برای آن وجود دارد.
گمان اول؛ شاعر مریض است (یا همان مرض دارد!) که برای خود آرزوی مریضی میکند و باید به تراپیست مراجعه کند.
گمان دوم بر این است که شاعر دچار مرض عشق شده که با توجه به ادامه شعر گمان دوم قوت پیدا میکند.
او در ادامه خواستار این است که فرد مجهولی که احتمالا عاشق اوست از او مراقبت و پرستاری کند که نشان میدهد فرد مورد نظر پرستار است.
«تو» در اینجا استعاره از فرد مورد نظر دارد.
«طبیب حاذق این قلب بیمارم تو باشی!»
شاعر هنوز به عشق خود نرسیده توقعاتش طبقطبق است و از همین حالا انتظار دارد که فرد مدنظر تلاش کند پزشک بشود که احتمالا به خاطر سختی بسیار زیاد شغل پرستاری چنین توقعی دارد.
او تخصص آن را هم مشخص کرده و میفرمایند باید پزشک قلب باشد، آن هم یک پزشک متخصص معمولی نه! یک پزشک نامبر وان.
ضمیر میم در (این قلب بیمارم) به شاعر برمیگردد. شاعر مشکل قلبی دارد و در پی رفت و آمد به بیمارستان پرستار مورد نظر را دیده و پسندیده است.
او میخواهد هم با شخصی که به آن علاقه دارد ازدواج کند هم با ادامه تحصیل او در رشته پزشکی در تخصص قلب، هزینههای دکتر رفتنش را کاهش بدهد.
در کل شاعر محترم هم خدا را میخواهد هم خرما را!
«میدونی میشکنه!»
«این قلب من در کنج سینه»
«اگه بیدار بشم و بازم به بالینم نباشی!»
آنچه از ظاهر امر پیداست شاعر با حبیب در فیلم لیسانسهها نسبتی دارد چرا که از تلاشهای پرستار زحمتکش بیمارستان برداشت عشق و عاشقی کرده و حالا که بیدار شده و میبیند شیفت پرستار تغییر کرده و پرستاری با سیبیلهای از بناگوش در رفته مانند عباسآقا قصاب بر بالینش است و دارد وضعیتش را چک میکند، قلبش تکهتکه شده و شکسته است.
«لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا»
«لا» در زبان عربی حرف نفی و در زبان فارسی برابر با «خیر» و «نه» است. در اینجا شاعر پیوسته میگوید: «نه» که نشان میدهد او نمیخواهد بپذیرد که شخص مورد نظر صرفاً در حال انجام وظایفش بوده و حتی آن آمپولی که به بیمار چکانده و بیمار را مانند مار در خود پیچانده از روی وجدان کاری بوده است.
«نمیترسم اگر در راه عشقت زا به راه شم!
نمیترسم اگر قربونی عشق تو باشم»
شاعر در اینجا از شجاعتش در راه عشق سخن میگوید و حالا که پرستار شیفتش به پایان رسیده و رفته دلتنگ شده است.
او از توقعات بیجای خود کوتاه آمده و میگوید زا به راه شدن، بدخوابشدن و بیشام و ناهار ماندن بابت شیفتهای بیمارستان را هم به جان میخرد.
قربانی، استعاره از موش آزمایشگاهی دارد و شاعر میخواهد رگهای خود را صرف کسب تجربه بیشتر و رشد شغلی شخص مدنظر تقدیم محبوب کند شاید از این طریق بتواند مُخش را بزند و بالاخره سر و سامانی بگیرد.
«تو یه باغ گلی بزار که من خار تو باشم
بزار تا آخر عمرم گرفتار تو باشم»
در اینجا بیمارستان به باغ و گل به پرستار مدنظر تشبیه شده و خار نیز به موش آزمایشگاهی.
شاعر میگوید من مانند موش آزمایشگاهی میشوم و حتی میتوانی سرم بزنی و بگذاری تا آخر برود و ببینی که آیا هوا وارد رگ شده و میمیرم یا نه.
او در پایان شعر بالاخره مستقیم به عشقش اعتراف میکند.
او میگوید که اصلا لازم نیست پزشکی هم بخواند همچنین ادعا میکند که میخواهد تا آخر عمر با همه گرفتاریهای شغل پرستاری کنار بیاید و تمام رگها و مویرگهایش را در راه این عشق فدا کند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|