|
تأملی بر جلوههای روش و منش امام خمینی(ره) درمشی و اندیشه رهبر انقلاب
تفسیر آینه در آینه
روحالله اژدری: مقام معظم رهبری از شاگردان و از نزدیکان به امام خمینی(ره) قبل و بعد انقلاب اسلامی بوده و به واسطه همین نزدیکی، شناخت عمیقی از راه امام پیدا کرده و در تمام مراحل انقلاب و بعد از آن، با ایمانی راسخ همراه امام بوده و در این راه به مقام بلند جانبازی نیز نایل شدهاند. امام خمینی(ره) که در اظهار نظر درباره اشخاص دقت نظر خاصی داشتهاند، درباره مقام معظم رهبری میفرمایند: «من آقای خامنهای را بزرگ کردم». (صحیفه نور، جلد 7، ص 103)
یا در جایی دیگر میفرمایند: «در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی، از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی میبخشید». (صحیفه نور، جلد 20، ص173)
و یا میفرمایند: «شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، رئیسجمهورها و سلاطین و امثال اینها یک نفر را مثل آقای خامنهای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بنای قلبیاش بر این باشد که به این ملت خدمت کند پیدا نمیکنید». (صحیفه نور، جلد 17، ص170)
اعتماد حضرت امام خمینی به رهبر معظم انقلاب چنان بوده که به شهادت یادگار گرامی امام، مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاجاحمدآقا خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، ایشان را شایسته رهبری و مقام ولایت بعد از خود دانستهاند.
راه و خط امام خامنهای همان راه و خط امام خمینی(ره) است. امام خامنهای از شاگردان بارز حضرت امام خمینی بودهاند و سالها در حوزه علمیه قم و سپس در جریان انقلاب و پس از آن در مناصب متعدد از امام درس سیاست و دیانت آموختهاند. قطعا در تبیین اندیشه امام انقلاب اسلامی، کسی محق و صاحب اولویت است که شاگرد، یار و همراه امام خمینی در کوران حوادث تاریخی بوده باشد. امام خامنهای در شناخت راه و اهداف امام خمینی(ره) بسیار عمیق اندیشیده و با درک زوایا و شاخصههای راه امام، در تداوم این راه کوشیدهاند. مقام معظم رهبری از خط و اهداف سیاسی و الهی امام خمینی شناخت عمیقی دارند و به واسطه همین معرفت است که ایشان به تحقق اسلام ناب محمدی به عنوان عالیترین هدف امام متعهد بوده و تلاش کردهاند خود مفسر اندیشه امام باشند و از تحریف اندیشه ایشان جلوگیری کنند.
مقام معظم رهبری از همان آغازین روزهای رهبری به تبیین راه و منش امام خمینی(ره) پرداخته و به وفاداری خود و مردم به راه امام خمینی(ره) تاکید کردهاند: «ما با خدا پیمان بستهایم راه امام خمینى(اعلىاللهقدره) را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است، دنبال کنیم. سیاست «نه شرقى و نه غربى»، حمایت از مستضعفان و مظلومان، دفاع از وحدت و حرکت امت بزرگ اسلامى و فائق آمدن بر عوامل اختلاف و دوگانگى مسلمین در سطح جهان، و مجاهدت براى ایجاد مدینه فاضله اسلامى، و تکیه بر جانبدارى از قشرهاى محروم و کوخنشین، و به کار گرفتن همه عوامل و امکانات براى بازسازى کشور در سطح داخلى کشور، خطوط اصلى برنامههاى ما است. هدف اصلى از این همه، زنده کردن دوباره اسلام و بازگشت به ارزشهاى قرآن است و ما یک سر مو از این هدف عقب نخواهیم نشست». (پیام مقام معظم رهبری به حجاج بیتالله الحرام 14/4/1368)
* وفاداری رهبری به امام خمینی(ره)
امام خمینی(ره) شخصیتی هستند که به ملت ایران و به اسلام عزت بخشیدند. راه امام، راه اسلام است و سیره ایشان در هدایت و رهبری قبل و بعد از انقلاب اسلامی بسیار روشن است و مردم شیوه و سنت ایشان را در طول 10 سال رهبری مشاهده کردهاند. مقام معظم رهبری معتقدند که لازم است صادقانه و با عشق و محبت و ارادت در راه امام خمینی (ره) قدم برداریم. ایشان رفتار احساسی و متضاد به نام امام خمینی(ره) و خط امام را رد و بر شناخت صحیح و صادقانه خط امام خمینی و بر وفاداری به آن تاکید میکنند: «هدفهاى امام(ره) مشخص و روشن است و احتیاج به کار زیاد ندارد. حال که خداى متعال اینطور مقدر کرد که بنده صالحش در نیمه این راه بار را به دیگران بسپارد و به ملکوت اعلى بپیوندد و در جوار رحمت او آرام بگیرد، ما نخواهیم گذاشت این بار روى زمین بماند. باید همه آحاد ملت - کوچک و بزرگ - مسؤولان در سطوح مختلف و هر کس که کارى در دستش است، این نکته را حدیث نفس خود کند و پیمان ببندد که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او حرکت کند. در این صورت، عشق و محبت و ارادت و شاگردى ما نسبت به او صادق خواهد بود؛ و الا اگر در فراق او گریه کنیم و بر سر و سینه خود بزنیم، ولى راه او را از سمت دیگر ادامه دهیم، محبت و احترام و وفادارى ما صادقانه نخواهد بود. وفادارى این است که عیناً در همان خط و هدف او حرکت کنیم و به بیراهه نرویم». (بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت با فرماندهان و اعضای کمیتههای انقلاب اسلامی 18/3/1368)
* آرمانهای بزرگ امام از دیدگاه رهبری
امام خمینی(ره) در شرایطی قدم در راه مبارزه نهاد که اسلام در ضعف شدید و مسلمانان در فقر و کشورهای اسلامی در نهایت عقبماندگی بودند. دنیا را ابرقدرتهای الحادی بین خود تقسیم کرده و مسلمین را به تفرقه و دشمنی کشانده بودند. امام خمینی(ره) با درک این مشکلات با آرمانهایی بزرگ که عزت و پیشرفت و سربلندی را به مسلمین بازمیگرداند قدم در راه مبارزه نهادند. مقام معظم رهبری آرمانهای امام خمینی (ره) را چنین معرفی میکنند: «آرمانهاى بزرگى که امام(ره) بیان مىکردند، عبارت بود از: مبارزه با استکبار جهانى، حفظ اعتدال قاطع در خط «نه شرقى و نه غربى»، اصرار فراوان بر استقلال حقیقى و همهجانبه ملت - خودکفایى به معناى کامل - پافشارى فراوان و تمامنشدنى بر حفظ اصول دینى و شرع و فقه اسلامى، ایجاد وحدت و همبستگى، توجه به ملتهاى مسلمان و مظلوم دنیا، عزت بخشیدن به اسلام و ملتهاى اسلامى و مرعوب نشدن در مقابل قدرتهاى جهانى، ایجاد قسط و عدل در جامعه اسلامى، حمایت بىدریغ و همیشگى از مستضعفان و محرومان و قشرهاى پایین جامعه و لزوم پرداختن به آنها. همه ما شاهد بودیم که امام در این خطوط، مصرانه و بدون تعلل، حرکتش را ادامه داد. ما باید راه و اعمال صالح و حرکت مداوم او را دنبال کنیم». (فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نخستوزیر، هیات وزیران 17/3/۱368»
* محورهای سلوک حکومتی امام(ره) از دیدگاه رهبری
بعد از رحلت حضرت امام خمینی(ره)، گروهی در تلاش بودهاند تا راه و خط امام را به صورت انحصاری در راه و روش خودشان متجلی معرفی کنند، در حالی که راه و خط امام به گروه خاصی تعلق ندارد؛ راه و خط امام متعلق به ملت است و بهترین و معتقدترین افراد به خط امام مردم هستند. کسی نمیتواند راه و خط امام را متعلق به خود بداند. متاسفانه بعضی افراد مدعی خط امام عملکردی داشتهاند که با خط امام فاصله زیادی دارد. راه امام حمایت از مظلومان و مبارزه با مستکبران عالم و احیای اسلام ناب محمدی و استحکام ولایتفقیه است. متاسفانه بعضی مدعیان خط امام در ادعای خطی امامی صادق نیستند. کسانی که به نفی راهبرد حمایت از لبنان و فلسطین میپردازند و شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر میدهند و با مخالفان حاکمیت اسلام ناب محمدی و ولایتفقیه مرزبندی ندارند، کجا خط امامی محسوب میشوند؟ مردم نسخه خط امام را در اختیار دارند، کسی نمیتواند با ادعای خط امامی اهداف انحرافی و ضد اندیشه امام را در جامعه پیاده کند. تبیینی که توسط امام خامنهای از خط امام صورت میگیرد، قطعا منطبق بر اندیشههای امام است. رهبر معظم انقلاب با درک این ضرورت که خط امام نباید در فضای مهآلود ادعاهای و هیاهوهای سیاسی آسیب ببیند، به تبیین خط ناب امام خمینی پرداخته و آن را مشخصه حرکت نظام جمهوری اسلامی معرفی کردهاند. ایشان در 14/3/1371 در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) محورهای سلوک حکومتی امام خمینی را در موارد ذیل بیان کردهاند.
1- ایستادگی در برابر تحمیل و نفوذ قدرتهای خارجی و نداشتن سر سازش با این قدرتها
2- اهتمام به تعبد و عمل فردی و ایستادگی در برابر سلطه شیطان نفس و وسوسههای نفسانی
3- اهمیت دادن به توانایی ملتها و «اصل» دانستن آنها
4- اصرار بر وحدت مسلمین و مبارزه با تفرقهافکنی استکبار
5- اصرار بر ایجاد روابط سالم دوستانه با دولتها
6- اصرار بر شکستن حصار تحجر و التقاط در فهم و عمل اسلامی و التزام به اسلام ناب
7- نقش محوری دادن به نجات محرومان و تأمین عدالت اجتماعی
8- توجه ویژه به مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و رژیم غاصب صهیونیستی
9- حفظ وحدت ملی و ایجاد یکپارچگی در میان ملت ایران و اصرار بر مقابله و مبارزه با هر شعار تفرقهافکنانه
10- حفظ مردمی بودن حکومت و ایجاد رابطه با مردم و حفظ ارتباط با آنها
11- اصرار بر سازندگی کشور و تحویل یک نمونه عملی از کشور و جامعه اسلامی به جهان
* شاخصهای مکتب سیاسی امام در اندیشه رهبری
مکتب سیاسی امام خمینی دارای شاخصههایی است که از متون فقهی و اندیشه سیاسی اسلام سرچشمه گرفته است. راه امام خمینی راه اسلام ناب محمدی است، لذا این شاخصهها شاخصههای مکتب سیاسی ولایت است و ولی ما امام خامنهای هم در تبیین شاخصههای این مکتب و هم در تداوم راه این مکتب پیشرو بودهاند و سوال اینجاست: کدام یک از این شاخصهها در دوره رهبری مقام معظم رهبری مورد خدشه قرار گرفته و ایشان به عنوان ولی فقیه در عمل از آن عدول کردهاند که عدهای با طرح ادعایی کاذب خود را خط امامی معرفی کرده و خط خود را از خط امام خامنهای جدا میکنند؟ به نظر میرسد مدعای مذکور مدعایی مخدوش و محصول امراض اخلاقی یا انحرافات فکری است. شاخصههای مکتب سیاسی ولایت را باید از ولی زمان یاد گرفت نه کسانی که مدعای خط امامی دارند ولی با دشمنان دیروز امام که هنوز هم بر تفکرات گذشته خود تاکید دارند رفاقت میورزند و حاضر نیستند از آنان برائت جویند. امام خامنهای همچون مقتدای خود حضرت امام خمینی(ره) شخصیت پرجاذبهای دارند که هم در عمل و هم در گفتار بر پیوند دین و سیاست تاکید میکنند. امام خامنهای هم سیاستمداری بزرگ، پرنفوذ و تاثیرگذار در عرصه جهانی و هم تجسم اخلاق و عرفان الهی هستند. ایشان همچون امام نقش مردم را در پشتیبانی از نظام و انقلاب اسلامی تعیینکننده دانسته و اصطلاح مردمسالاری دینی را برای تفکیک مفهوم آن با دموکراسی غربی مطرح میکنند. امام خامنهای آرای مردم را در عرصههای جهانی نیز تاثیرگذار دانسته و راهحل مساله فلسطین را رجوع به آرای مردم میدانند. ایشان در طول دوران زعامت خود نگاه جهانی امام خمینی (ره) به انقلاب اسلامی را پیگیری کرده و مخاطب امام خامنهای نیز در انجام رسالت رهبری کل بشریت است. راه تداوم این رسالت جهانی در مکتب امام خمینی و امام خامنهای نفوذ بر قلوب و هدایت افکار عمومی جهانی برای رسیدن به عزت و استقلال سیاسی است. مقام معظم رهبری معتقدند مکتب سیاسی امام را نباید از شخصیت پرجاذبه ایشان جدا کرد. مکتب سیاسی امام خمینی (ره) برای بشریت و برای دنیا حرف تازه دارد و راه تازه پیشنهاد میکند. ایشان در تاریخ 14/3/1383در پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) اصول اساسی مکتب سیاسی امام خمینی را اصولی جدید در میان شاخصههای مکاتب سیاسی رایج جهان معرفی و بر تثبیت و تداوم این اصول در سیاستهای کلان نظام اسلامی تاکید میکنند. رهبری اصول مکتب سیاسی امام را چنین معرفی میکنند:
1- پیوند دین و سیاست
2- اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم
3- نگاه بینالمللی و جهانی به انقلاب اسلامی
4- پاسداری از ارزشها
5- عدالت اجتماعی
* خط امام، محور وحدت در اندیشه رهبری
در طول دوران زعامت مقام معظم رهبری، منازعات سیاسی بین گروهها و جریانهای سیاسی داخل نظام همیشه وجود داشته و متاسفانه از این بابت هزینههای مادی و معنوی زیادی بر جامعه تحمیل شده است. گروههای سیاسی برای اثبات حقانیت سیاسی خود متوسل به روشهایی میشوند که گاهی وحدت ملی را هم تهدید میکند. امام خامنهای خط و راه امام را دارای چنان ظرفیتی میدانند که میتواند وحدت ملی را تحکیم کرده و به منازعات بیفایده پایان دهد، لذا به گروهها و جریانهای سیاسی توصیه میکنند که به خط امام برگردند و شاخصههای این راه را محور اعمال و اندیشه خود قرار دهند: «وحدت عمومی، به معنای گرد آمدن صاحبان سلیقهها و روشهای گوناگون بر گرد محور اسلام، خط امام و ولایت فقیه است. این، همان اعتصام به «حبل الله» است که عموم مسلمین بدان مکلف گشتهاند؛ و این، آن اسم اعظمی است که همه گرهها را باز، و همه موانع را برطرف، و همه شیاطین را مغلوب می کند». (پیام به ملت شریف ایران، در پایان چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینی(ره) 23/4/1368)
«سرفصل سوم، مربوط به مسائل سیاسی جامعه و همین رقابتها و برخوردهای خطی است. به نظر من، در این زمینه آنچه ما بگوییم، از آنچه که امام فرمودند، کمتر و نارساتر است. در این قضایا، امام لبّ مطلب را بارها و بارها گفتند. واقعاً به خط امام برگردیم. 2 گروهند - باشند - اما چرا با هم تعارض میکنند؟ مگر نمیشود نقاط مشترک را هم در قبال نقاط محل افتراق مورد توجه قرار داد؟ چه اشکالی دارد که با هم معارضند – جمعهای روحانی، جمعهای دانشجویی، جمعهایی که در مجلس یا جاهای دیگر هستند - هر چند وقت یک بار با همدیگر بنشینند، آن نقاط مشترک فیما بین خودشان را به زبان بیاورند؟ شما مگر در چند چیز با هم اختلاف دارید؟ مگر نقاط اختلاف، از نقاط اتفاق و وحدت نظر قویتر و مهمتر است؟ چه کسی چنین چیزی را گفته است؟ چه کسی میتواند این حرف را ادعا بکند؟» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد برگزاری مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) 10/3/1384).
******
مجاهد الهی
یکی از ابعاد مهم شخصیتی امام خمینی که رهبر معظم انقلاب همیشه بر مطرح کردن و تاکید بر آن اصرار دارند، ابعاد معنوی امام خمینی است. در اینجا به خاطرات و نکاتی که رهبر معظم انقلاب درباره ابعاد معنوی شخصیت امام(ره) ایراد کردهاند، میپردازیم:
* * *
یکی از بزرگترین نعمتهای خدا نماز است. نماز به ما این فرصت را میدهد که هر روزی چند بار ناگزیر با خدای خودمان حرف بزنیم، با خدای متعال تخاطب کنیم، از او کمک بخواهیم، به او عرض نیاز کنیم، سرسپردگی خودمان به ساحت ربوبی را با این تضرع و با این نیاز تقویت کنیم. بزرگان به نماز خیلی اهمیت میدادند. نماز در اختیار همه است. غالبا قدر نماز و اهمیت نماز را نمیدانیم. فقط این نیست که باید یک اسقاط تکلیفی کرد؛ نه، یک فرصت بزرگی است که باید از آن استفاده کرد. فرمود نماز مثل چشمه آبی است در خانه شما، که روزی 5 بار شما در این چشمه آب شستوشو میکنید. این شستوشو میتواند برای دلهای جوان آثار ماندگاری داشته باشد. با طهارت و تقواست که میتوان سخن نافذ و تأثیرگذار را از خدای متعال هدیه گرفت.
یک علت اینکه امام بزرگوار ما یک کلمهاش در این فضای عظیم عمومی کشور، در شدت و محنت، در همه حالات اثر شگفتآوری میگذاشت، معنویت او بود، صفای باطن او بود، ارتباط و اتصال او به خدا بود، اشکهای نیمه شب او بود. فرزند امام - مرحوم حاج سیداحمد - همان وقت در زمان حیات امام به من گفت: نیمه شب که امام بلند میشود، از بس گریه میکند، این دستمالهای معمولی برای پاک کردن اشکش کفاف نمیدهد؛ مجبور است اشک چشمش را با حوله پاک کند؛ اینقدر اشک میریزد. آن مرد پولادین، آن مردی که حوادث و لطماتی به سمت او سرازیر میشد که یک ملت را تکان میداد و او را تکان نمیداد، آن مردی که عظمت و هیمنه قدرتهای جهانی در نظر او هیچ و پوچ بود، آن مرد در مقابل عظمت الهی، در حال دعا و استغاثه، آن جور اشک میریخت. اینها خیلی قیمت دارد. این فرصتها را قدر بدانید.
* * *
یکی از چیزهایی که در همین زمینه [مساله محاسبات معنوی و الهی در خط امام] وجود داشت، رعایت تقوای عجیب امام در همه امور بود. تقوا در مسائل شخصی یک حرف است، تقوا در مسائل اجتماعی و مسائل سیاسی و عمومی خیلی مشکلتر است، خیلی مهمتر است، خیلی اثرگذارتر است. ما نسبت به دوستانمان، نسبت به دشمنانمان چه میگوییم؟ اینجا تقوا اثر میگذارد. ممکن است ما با یکی مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ درباره او چگونه قضاوت میکنید؟ اگر قضاوت شما درباره آن کسی که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزی باشد که در واقع وجود دارد، این تعدی از جاده تقواست. آیه شریفهای که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقواالله و قولوا قولا سدیدا»، قول سدید، یعنی استوار و درست؛ اینجوری حرف بزنیم. من میخواهم عرض کنم به جوانان عزیزمان، جوانهای انقلابی و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسی، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده حق تعدی کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.
من یک خاطره از امام نقل کنم. ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم نظر شما نسبت به فلان کس چیست – نمیخواهم اسم بیاورم، یکی از چهرههای معروف دنیای اسلام در دوران نزدیک به ما، که همه نام او را شنیدند، همه میشناسند - امام یک تأملی کردند، گفتند: نمیشناسم. بعد هم یک جمله مذمتآمیزی راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد. من فردای آن روز یا پسفردا - درست یادم نیست - صبح با امام کاری داشتم، رفتم خدمت ایشان. به مجردی که وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اینکه من کاری را که داشتم، مطرح کنم، ایشان گفتند که راجع به آن کسی که شما دیشب یا پریشب سؤال کردید، «همین، نمیشناسم». یعنی آن جمله مذمتآمیزی را که بعد از «نمیشناسم» گفته بودند، پاک کردند. ببینید، این خیلی مهم است. آن جمله مذمتآمیز نه فحش بود، نه دشنام بود، نه تهمت بود، خوشبختانه من هم بکلی از یادم رفته که آن جمله چه بود؛ یعنی یا تصرف معنوی ایشان بود، یا کمحافظگی من بود؛ نمیدانم چه بود اما اینقدر یادم هست که یک جمله مذمتآمیزی بود. همین را ایشان آن شب گفتند، 2 روز بعدش یا یک روز بعدش آن را پاک کردند؛ گفتند: نه، همان نمیشناسم. ببینید، اینها اسوه است؛ «لقد کان لکم فی رسولالله اسوه حسنه».
درباره زیدی که شما او را قبول ندارید، 2 جور میشود حرف زد: یک جور آنچنانی که درست منطبق با حق است، یک جور هم آنچنانی که در آن آمیزهای از ظلم وجود دارد. این دومی بد است، باید از آن پرهیز کرد. درست همانی که حق است، صدق است و شما در دادگاه عدل الهی میتوانید راجع به آن توضیح دهید، بگویید، نه بیشتر. این یکی از خطوط اصلی حرکت امام و خط امام است که ماها باید به یاد داشته باشیم.
* * *
در یک قضیهای که من مکرر این را نقل کردم، ایشان (امام خمینی) به من فرمود که از اول انقلاب تا امروز - آن روز حدود سال ۱۳۶۵ بود - همه جا دست قدرتی را مشاهده میکنیم که دارد ما را کمک میکند و جلو میبرد. او این دست قدرت را میدید. نگاه امام به ملت ایران با نگاه دیگران فرق داشت. همان روز اگر میخواستیم قضاوت بسیاری از نخبگان علمی دینی و غیردینی و سیاسی و غیره را درباره ملت ایران مشاهده کنیم، میدیدم قضاوتها قضاوتهای عجیب و غریبی است. بعضی این ملت را با ایمان نمیدانستند، بعضی دارای صداقت نمیدانستند، بعضی به نیرو و به وفای آنها شک میکردند - که ما اینها را شنیدیم، از خیلیها شنیدیم - اما امام سال ۱۳۴۱ در همین شهر قم، آن وقتی که هنوز هیچ خبری از این اجتماعات عظیم نبود، در همین مسجد اعظم گفت اگر ما به مردم فراخوان بدهیم، این صحرای قم را از جمعیت پر میکنند؛ لبیک میگویند. نگاه او به مردم، یک چنین نگاهی بود، مردم را شناخت. آن عنصر با ارزش اکسیرگونهای که مسها را طلا میکند، این را در جان و دل مردم کشف کرد و آن را به کار گرفت. لذا با این موانع بزرگی که در سر راه وجود داشت، انقلاب پیروز شد. هیچ تحلیلگری باور نمیکرد که این اتفاق در اینجا بیفتد. او تکیه به خدا کرد، توکل به خدا کرد، وارد عمل شد، با دل مردم تماس برقرار کرد و مردم به صحنه آمدند و این حرکت عظیم اتفاق افتاد، بعد هم مساله بسیج را مطرح کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
|